یکی از پرسش‌هایی که پس از نزدیک به دو سال از شیوع همه‌گیری کرونا ذهن من و احتمالا بسیاری را مشغول کرده، زدن واکسن کرونا یا نزدن آن است. در این چندین ماه به‌طور دائم  اخبار مربوط به کرونا را دنبال کرده‌ام. ترس‌ها، تردیدها و خشم‌های مردم را در شبکه‌های اجتماعی، اعتراض‌های ضد واکسن یا در گفت‌وگو با اطرافیانم مشاهده کرده و کوشیده‌ام آنها را بفهمم و به آن‌ها برچسب نزنم.

در عصری که زندگی می‌کنیم متاسفانه دوقطبی‌ کم نداریم؛ دوقطبی‌هایی که در دنیای مجازی و واقعی توانایی برای شنیدن و گفت‌وگو درک یکدیگر را کاهش داده‌اند. ورود به دوره کرونایی، دوقطبی جدیدی نیز به خروار دوقطبی‌های قبلی اضافه کرده: موافقان واکسن کرونا و مخالفان واکسن کرونا.

در شبکه‌های اجتماعی و حتی گفت‌وگو میان دوستان و آشنایان و اقوام، موافقان و مخالفان واکسن یکدیگر را به‌تندی قضاوت می‌کنند. بدون وقوف بر این که در نهایت، قضاوت اخلاقی و نرماتیو این ما-شمای برساخته از عصر کرونایی یعنی: واکسن زده‌‌ها- واکسن نزده‌ها، سمی و بی‌حاصل است و تنها باعث خصومت و جدایی میان ما و تداوم چرخه انتقال ویروس کرونا خواهد شد. 

با آگاهی بر بی‌حاصلی و نامعقولی این دوقطبی جدید، من هم در گفت‌وگو با نزدیکانم چندین بار در دام این دوقطبی افتادم و استدلالم را با کمی خشم و سرخوردگی بیان کردم، واکنشی که خردمندانه و کارآ نبود. 

وضعیت کرونایی گیج‌کننده است. با اینکه از زمره کسانی هستم که معتقدم برای مهار کرونا چاره‌ای نداریم جز رعایت پروتکل‌های بهداشتی و … و واکسن زدن، اما پروسه‌ای که به تصمیم نهایی‌ام برای واکسن زدن انجامید، چندان ساده نبود. آن را با شما در میان می‌گذارم . پس از آن به مشاهدات و شماری از استدلال‌های کسانی که واکسن نمی‌زنند خواهم پرداخت. 

آنچه بر من گذشت 

 شیوع کرونا مرا هم مثل بسیاری تا حدی ترساند. بیش از همه از این ترسیده‌بودم که شاید خانواده‌ام را در ایران به‌خاطر کرونا از دست بدهم. زندگی در هلند و شیوع نه‌چندان مرگبار کرونا در هلند و دسترسی به واکسن، این امنیت را به من می‌داد که حتی اگر خودم به کرونا دچار شوم، درمان خواهم شد. اما همسرم آسم مزمن دارد و احتمال اینکه او از طریق من واگیر شود و سیستم ایمنی بدنش نتواند با این ویروس مقابله کند، مرا می‌هراساند. از طرف دیگر نمی‌خواستم فرزندانم درگیر این بیماری شوند. بنابراین ماسک زدن و دیگر محدودیت‌ها و فاصله فیزیکی را تا جایی که در توانم بود رعایت کردم. 

اما تصمیم تزریق واکسن کرونا، حتی برای من که روزانه اخبار و فرآیند گسترش کرونا را دنبال می‌کردم، کمی با تردید همراه بود. اگر در شرایطی بودم که لزومی به داشتن روابط اجتماعی در فضای اجتماعی نداشتم، مثلا در کلبه‌ای در جنگلی دور افتاده زندگی می‌کردم، انتخابم ساده بود: واکسن نمی‌زدم. اما آگاهانه انتخاب کرده‌ام که در شهر و میان مردم زندگی کنم، خانواده تشکیل دهم و کار کنم و با دوستانم در تماس باشم. 

مهم‌ترین هراسم از واکسن زدن این بود که واکسنی را که تا به‌حال روی افراد در زمان طولانی امتحان نشده را چه طور به بدنم وارد کنم؟ آیا ریسک نیست؟ آیا عوارضی در کوتاه یا دراز مدت نخواهد داشت؟ اما اگر واکسن نزنم و به کرونا دچار شوم می‌توانم ناقل این ویروس باشم و عزیزانم و صدها نفر را که ممکن است سیستم ایمنی ضعیف‌تری داشته باشند بیمار کنم؟ 

پس از مدتی تأمل بر روی این مسئله به این نتیجه رسیدم که شرایط کرونایی بسیار حساس است و اگر اکنون به علم پزشکی و واکسن‌های تولید شده اعتماد نکنم، همه‌گیری کرونا جان تعداد بیشتری از پدران و مادران و همسران و همنوعانم را سراسر جهان را خواهد گرفت. با خودم فکر کردم، حال که در بسیاری از کشورها تزریق واکسن کرونا آغاز شده و بسیاری برای سلامتی خود و پیوستن به این خیر عمومی یعنی مهار پاندمی کرونا، تصمیم گرفته‌اند، واکسن کرونا دریافت کنند، آیا جان من ارزشی بالاتر دارد؟ 

تزریق واکسنی با عوارض ناشناخته به بدن؟ 

یکی از استدلال‌هایی که از همان آغاز شیوع کرونا از مخالفان واکسن شنیده‌ام همان هراس اصلی خودم است: واکسنی که هنوز عوارض جانبی‌اش مشخص نیست را چرا باید زد؟ چرا باید خود را موش آزمایشگاهی منافع مالی غول‌های داروسازی بزرگ کنم؟ گرچه این تردید درک‌پذیر است اما اگر همه انسان‌ها برای درمان و مقابله با بیماری‌ها و ویروس‌ها چنین استدلالی می‌کردند، تاکنون نمی‌توانستیم حتی فلج اطفال را در جهان مهار کنیم و متوسط عمرمان به پنجاه سال هم نمی‌رسید. 

تظاهراتی علیه محدودیت‌های کرونایی – عکس: شاتر استاک

باور به تئوری‌های توطئه و بی‌اعتمادی به اتوریته حاکم

در مشاهداتم متوجه شدم کسانی که از واکسن زدن سر باز می‌زنند، همزمان بیشتر تمایل دارند تئوری‌های توطئه را با ایده‌های مختلفی درباره شیوع کرونا و واکسن کرونا باور کنند. آنچه که در کنه بیشتر تئوری‌های مربوط به کووید-۱۹ دیده می‌شود این است: دولت‌ها یا گروهی متشکل از حکومت‌ها و دانشمندان دسیسه کرده‌اند تا با این واکسن مردم را کنترل کنند و حتی در کشورهای دموکراتیک غربی نوعی دیکتاتوری نوین ایجاد کنند. گروهی نیز باور دارند که قدرت‌های بزرگ با تولید ویروس کرونا می‌خواهند موقعیت خود را تثبیت کنند. 

وعده بزرگ عصر روشنگری که عقل می‌تواند مشکلات بشر را حل کند بسیاری را سرخورده و ناامید کرده است. گرچه زندگی مدرن و تکنولوژی رفاه بیشتری به زندگی بسیاری از مردم افزوده و متوسط طول عمر بالا رفته و اما روند سرمایه‌داری جهانی، نابرابری و خشونت‌های گوناگون را افزایش داده است. برخی از گروه‌های اجتماعی احساس می‌کنند که حکومت‌هایشان آنطور که باید و شاید نمایندگی‌شان نمی‌کنند و پاسخی برای پرسش‌ها و ناکامی‌های خود نمی‌یابند.

این بی‌اعتمادی به حکومت‌ها و نهادهای آن، تمایل باور به «تئوری‌های توطئه» را ایجاد می‌کند. این گروه اعتمادی به رسانه‌های جریان‌های اصلی رسانه‌ای نیز ندارند زیرا آنها را نیز وابسته به ارگان‌های حکومتی می‌دانند. به این دلیل فیک نیوزها و تئوری‌های توطئه به‌سادگی در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شوند و شبکه‌های اجتماعی یکی از مکان‌های اصلی برخورد اینگونه دوقطبی‌ها هستند. 

روانشناسان نیز معتقدند کسانی که به این تئوری‌ها باور دارند، در مقابله با مشکلات زندگی احساس ترس و ناامنی بیشتری دارند. در واقع احساس ناتوانی در کنترل بر زندگی شخصی، افراد را به سوی باور «تئوری‌های توطئه» سوق می‌دهد.

نافرمانی از اوامر دولت‌ نامشروع

بی‌اعتمادی و سرخوردگی از حکومت‌ها، مشروعیت دولت‌ها را از نگاه برخی از شهروندان از بین برده است. در پی آن، در بزنگاه‌هایی که مردم باید به‌طور جمعی به خواسته قدرت حاکم تن دهند و همبستگی نشان دهند، از آن سرپیچی می‌کنند.

در مورد بحران کرونا و مهار این همه‌گیری، دولت‌ها هستند که قوانین محدودکننده را اعمال کرده‌اند. شهروندانی که مدت‌هاست از کارکرد حاکمیتشان رضایت نداشتند، باید به اوامر دولت سر سپارند. فارغ از اینکه آیا محدودیت‌ها و قوانین مربوط به کرونا در حال حاضر چقدر معقول و ضروری است، نافرمانی و سرپیچی از این اوامر دولتی به شهروندان ناخرسند، احساس عاملیت می‌بخشد.  

حق آزادی فردی در مقابل وظیفه جمعی

یکی از استدلال‌های رایجی که در میان مخالفان واکسن شنیده می‌شود مسئله آزادی و حق آزادی فردی است. می‌گویند بر بدن خود حق دارند و حق انتخاب واکسن زدن یا نزدن با آنهاست. استدلال آزادی فردی تا جایی پذیرفته است که امنیت و سلامت افراد دیگر در جامعه به خطر نیفتد. 

در مورد بحران کرونا بر اساس کنونی دانشمندان و ویروس‌شناسنان، مهم‌ترین عامل مهار این ویروس، دستیابی به ایمنی جمعی در مقابل کرونا، در سراسر جهان است. این اتفاق روی نمی‌دهد اگر اکثریت شهروندان واکسینه نشوند. هرچه این روند کندتر پیش رود، نه تنها جان بسیاری از مردم جهان از دست می‌رود یا آسیب‌های درازمدت در تن و روانشان می‌ماند، بلکه محدودیت‌های اعمال شده برای مهار کرونا که مغایر با آزادی‌های اجتماعی است که تا پیش از این از آنها برخورد بوده‌ایم، بیشتر به‌طول می‌انجامد.

اینکه هم بخواهیم در اجتماع حضور داشته باشیم و بدون محدودیت، از آزادی‌های اجتماعی برخوردار باشیم و هم از زدن واکسن کرونا برای مهار آن سر باز زنیم، با همدیگر تناقض دارند: هم خدا و هم خرما را همزمان با هم خواستن است. 

هنگامی که تظاهرکنندگان ضد واکسن در تجمعی در شهر تسالونیکی یونان در ۲۱ ژوئیه ۲۰۲۱ شرکت می‌کنند، یک معترض با نمادی مذهبی قدم می‌زند. عکس: شاتر استاک

چند دلیل دیگر 

گروهی به جوانی و سلامت و قدرت سیستم ایمنی بدن خود غره‌اند و نیازی نمی‌بینند که واکسن بزنند. این گروه که احتمالا خود را شجاع نیز تلقی می‌کند، این جنبه ویروس کرونا را در نظر نمی‌گیرند که اگر آنها بیمار شوند و آن را مثل یک سرماخوردگی ساده تجربه کنند، ده‌ها یا صدها انسان دیگر ممکن است توسط آنها بیمار شوند و در میان بیمارشدگان، افرادی وجود داشته باشند که سیستم ایمنی ضعیف‌تری دارند و نتوانند از این ویروس جان سالم به‌در برند.  

برخی از مخالفان واکسن نیز به دلایل مذهبی یا ایدئولوژیک از آن سرپیچی می‌کنند. چنین افرادی دنیای اطرافشان را نه به صورت آنچه که در حال رخ دادن است، بلکه در چارچوب باور مذهبی یا ایدئولوژی‌شان می‌بینند و تفسیر می‌کنند. خدا یا طبیعت یا عوامل دیگری را مسئول همه‌چیز می‌دانند و استفاده از ابزارهای ساخته دست بشر و علم پزشکی را مداخله در کار خدا، طبیعت یا امری ماورایی می‌پندارند. 

از اشاره به باقی دلایل مخالفان تزریق واکسن کرونا، برای به درازا نکشیدن این نوشته چشم می‌پوشم.   

چه کنیم که ویروس کرونا مهار شود؟

مخالفان واکسن کرونا، فارغ از اینکه چه ایدئولوژی یا باوری دارند، اغلب به‌سبب آگاهی ناقص از عواقب کرونا با تن و روان انسان‌ها و مجموعه‌ای از بی‌اعتمادی‌ها و نارضایتی‌ها و سرخوردگی‌ها در زندگی شخصی و اجتماعی، تن به واکسن زدن نمی‌دهند. نه گفتن به آنچه قدرت از آنها طلب می‌کند، به‌نوعی به آنها عاملیت و حس اهمیت داشتن می‌بخشد، احساسی که شاید از فقدان آن رنج می‌برند. اما همین گروه از محدودیت‌هایی که همه‌گیری کرونا به زندگی آنها تحمیل کرده ناراضی‌اند و خواستار بازگشت به دوران پیشا کرونایی هستند. 

 کسانی که از این لوکس برخوردارند که واکسن کرونا را رایگان دریافت کنند ولی از آن استفاده نمی‌کنند، آدم‌های خودخواه یا مسئولیت‌ناپذیر نیستند. نیازی نیست یکدیگر را قضاوت کنیم. حتی لازم نیست که برای توصیف کسانی که واکسن می‌زنند یا نمی‌زنند به سراغ حوزه اخلاق رویم و واکسن کرونا زدن را در شرایط موجود، امر اخلاقی و نزدنش را امری غیر اخلاقی دسته‌بندی کنیم. 

 کافی است به یاد بیاوریم که همه ما انسان هستیم، موجوداتی دوپا که روی زمین زندگی می‌کنیم و عمر کوتاهی داریم و زندگی ما به زندگی دیگر انسان‌ها و موجودات زنده در سیاره‌مان وابسته است. اگر بتوانیم به یاد بیاوریم که ما جدا از انسان‌های دیگر نیستیم، می‌توانیم درک کنیم که اگر واکسن نزدن ما چرخه انتقال کرونا را افزایش دهد و همنوعان بیشتری را درگیر این بیماری کند و جان‌های بیشتری از دست روند، شاید بهتر باشد نظرمان را تغییر دهیم و ریسک واکسن کرونا زدن را بپذیریم.