کارگران شرکت فراب در نیروگاه بیدخون عسلویه یکشنبه ۳۰ خرداد در اعتراض به نادیده گرفته شدن مطالباتشان محل کار را ترک کردند تا به خانههایشان بازگردند. خواستههای آنان حداقلی است: کاهش روزهای کاری و افزایش روزهای استراحت.
ناصر آغاجری که خبرگزاریهای ایران او را «فعال کارگری پروژهای» مینامند، مناطق ویژه اقتصادی را با اردوگاههای کار اجباری یکسان میداند و معتقد است در این مناطق پیمانکاران حکمفرمایی میکنند و صدای کارگران شنیده نمیشود.
او یکشنبه ۳۰ خرداد به خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گفت:
«در این مناطق پیمانکاران تابع قانون کار نیستند و به همین دلیل هرگونه که بخواهند با کارگران رفتار میکنند؛ کار بیشتری میکشند، حقوق کمتری میدهند و حتی گاهی ماهها حقوق پرداخت نمیکنند. کارگران این مناطق روزی ۱۲ساعت کار میکنند و فاجعه آنجا رخ میدهد که گاهی حتی بعد از ۱۲ساعت کار اگر کارفرما دستور دهد، مجبورند بمانند و کار کنند. این کارگران بعد از ۱۶ساعت کار جسدشان به خوابگاه میرسد.»
در این مناطق کارگران ۲۵ روز کار میکنند و تنها ۵ روز استراحت دارند که به گفته آغاجری حداقل دو روز آن برای رفتن به خانه و بازگشت به محل کار صرف میشود و فقط سه روز فرصت ماندن در کنار خانواده باقی میماند.
کارگران نیروگاه بیدخوان همانند دیگر شاغلان در پروژههای نفت و گاز خواستار افزایش روزهای استراحت به ۱۰ روز و کاهش روزهای کاری از ۲۵ روز به ۲۰ روز هستند. آنها پیش از این نیز برای همین خواسته دست به اعتصاب زده بودند. پیمانکاران در مناطق ویژه اقتصادی اما این خواسته را همانند دیگر مطالبات کارگران نادیده گرفتند.
به نتیجه نرسیدن اعتراضات کارگران که تا به حال چندین مرتبه تکرار شده است یک دلیل عمده دارد: حاکم نبودن قانون کار و تامین اجتماعی در این مناطق. به گفته آغاجری در این مناطق حکمفرما قانون مقررات اشتغال نیروی انسانی، بیمه و تأمین اجتماعی در مناطق آزاد تجاری – صنعتی است که طبق آن «کارفرما حتی موظف به بیمه کردن کارگر نیست».
این وضعیت به گفته او راه را برای استثمار وحشیانه کارگران پروژهای از سوی پیمانکارانی که نظارتی بر عملکرد آنها نیست، هموار کرده است:
«طبق مقررات بینالمللی کار، کارگر بیش از ۸ ساعت در روز نباید کار کند و حتی در مورد اضافه کار هم حداکثر دو ساعت میتواند کار کند و البته نه هر روز، اما در این مناطق کارگر مجبور است ۱۶ ساعت کار کند. از اینرو این مناطق را میتوان به معنای واقعی کلمه «اردوگاه کار اجباری» دانست که کارفرما در آن کارگران را به استثمار میکشد و از آنها یک بیمار روانی و یک فرد افسرده میسازد.»
کارگران شاغل در این مناطق اما نه فقط مجبورند ساعاتهای طولانیتری کار کنند بلکه از امکانات بهداشتی و غذایی مناسب نیز برخوردار نیستند. بیشتر آنان در اقامتگاههای بدون امکانات رفاهی و بهداشتی حداقلی سکونت دارند. پاسخ اعتراضهایشان هم در بیشتر مواقع اخراج از کار است و معرفی به نهادهای قضایی و حتی ممنوعیت از اشتغال در منطقه آزاد. به گفته آغاجری؛ در این مناطق همهچیز به نفع کارفرما است. اگر کارگر به پیمانکار اعتراض کند پیمانکار از او شکایت میکند و این کارگر به بهانهی اینکه مخل کار ملی است، توسط حاکم شرع به شلاق محکوم میشود. ایجاد وحشت در محیط کار باعث میشود که کارگر حتی نتواند از حق خود دفاع کند. این فاجعهایست که روز به روز افزایش پیدا میکند.
گستردهتر شدن فاجعهای که جسم و جان کارگران مناطق آزاد و ویژه اقتصادی را هدف گرفته است یک عامل دیگر هم دارد؛ نبود تشکل کارگری مستقل که مطالبات کارگران را تا رسیدن به نتیجه پیگیری کند. در این وضعیت کارگران به شدیدترین شکل استثمار میشوند و اعتراضهایشان برای خواستههای حداقلی به پروندهسازی قضایی ختم میشود.
چندی قبل شماری از کارگران شاغل در پروژههای پارس جنوبی در نامهای به مجلس نوشته بودند که اداره کار و اشتغال منطقه ویژه به شکایتهای کارگران رسیدگی نمیکند و کارگران «در صورت هرگونه اعتراض تحت عنوان رهبری اغتشاشات و خلل در روند تولید پایدار پالایشگاه برخوردهای سخت و قهری صورت میگیرد و به راحتی موجب اخراج کارکنان پیمانکاری میگردد و بعضا در لیست سیاه منطقه ویژه قرار میگیرند و برای همیشه باید منطقه را ترک کنند.»