این گزارشی است از میان مردم، حاوی شنیده‌هایی که در روزهای اخیر ثبت شده‌اند. احساس عمومی از صحبت با مردم این است که بر موضوع مهره‌چینی برای رأی‌گیری آگاهی عمومی دارند. ترکیب افرادی که از طریق شورای نگهبان انتخاب کردند، در کنار وضعیت بسیار بد اقتصادی و معیشتی، کشتار معترضان در آبان ۱۳۹۸، شلیک به هواپیمای مسافربری و تاخیر جمهوری اسلامی در فرایند مذاکره و توافق با دولت ایالات متحده آمریکا و حل مشکل تحریم‌های اقتصادی باعث شده است که شاهد هیجان و اقبالی کمتر از گذشته نسبت به انتخابات در جامعه ایران باشیم.

آنچه از نظرسنجی‌ها و اظهارات شهروندان فعال در شبکه‌های اجتماعی به نظر می‌رسد این است که تعداد افرادی که تصمیم به تحریم یا عدم شرکت در انتخابات دارند بسیار زیاد باشد. درستی یا نادرستی این مسئله در نظامی مانند جمهوری اسلامی که سابقه دستکاری در نتایج انتخابات را دارد به این راحتی مشخص نخواهد شد اما به هر حال عکس‌ها، فیلم‌ها و مشاهدات میدانی در روز انتخابات روشن خواهد کرد که اقبال شهروندان ایران به انتخاباتی که نظام حاکم برگزار خواهد کرد حدوداً به چه میزان بوده است. در این گزارش به سراغ افرادی در کوچه و خیابان رفته‌ایم تا نظر آنها را درباره این انتخابات و تصمیم آنها درباره شرکت یا عدم شرکت در انتخابات جویا شویم.

«می‌گویند قرار است رئیسی را بیاورند»

■ یک خانم کارمند، متاهل و فاقد فرزند در حالی که بخش اصلی صحبت‌هایش پیرامون نارضایتی از وضعیت موجود در ایران است در بخشی از صحبت‌های خود می‌گوید: «می‌گویند قرار است رئیسی را بیاورند.»

■ عین این جمله را از زبان چهار راننده تاکسی، یک میوه‌فروش، دو آقای مهندس شاغل، یک دست‌فروش، یک خانم خانه‌دار، یک خانم شاغل در بخش مهندسی شیمی، دو آقا و یک خانم حسابدار، دو مغازه‌دار، یک خانم در حال تحصیل و دو جوان دارای تحصیلات دانشگاهی و بیکار شنیدم. از همه آنها سوال کردم که: چه کسی می‌گوید که قرار است رئیسی را بیاورند؟ پاسخ‌ها در مرحله نخست متنوع است: مردم، تلویزیون، خودشان، ماهواره، تلگرام نوشته بود، همه می‌گویند، معلوم است و غیره، اما با کمی کنکاش مشخص می‌شود این نظر مربوط به برداشت و احساس خود افراد از مشاهدات روزمره و مراودات اجتماعی است.

■ یکی از پاسخ دهندگان با تندی می‌گوید: «دیگه ما کور که نیستیم. طرف دفعه قبلی باخته، این دوره با چند نفر بی‌خاصیت دوباره آورده‌اند که رای بیاورد.»

■ یک کارمند دولت می‌گوید: «آقای رئیسی را در این چند سال همه جا گذاشتند تا معروف شود. ریاست جمهوری هم من فکر می‌کنم بهانه است و می‌خواهند معروف شود که بعداً رهبر شود.»

■ یک آقای چهل و هشت ساله، متاهل و دارای دو فرزند می‌گوید: «هر کسی با عقل خودش نگاه می‌کند. من با وضعیت روستای خودمان نگاه می‌کنم. شبکه‌ها و اینترنت همه حواس‌شان به شهرها است ولی در روستاها این صحبت‌ها نیست. مثل روز معلوم است که می‌خواهند چه کسی رای بیاورد. سپاه، جهاد، تعاونی، بسیج و آخوند مسجد وقتی پوستر می‌زنند یعنی از بالا دستور داده‌اند که آدم ما این است. در روستای ما آخوند مسجد پشت بلندگوی نماز جماعت گفته که اگر به رئیسی رای ندهید حکومت لج می‌کند. به رئیسی رای بدهید تا نظام ببیند شما پشت سر نظام هستید و زودتر مشکلات درست شود. این مسائل هست ولی کسی به روستا اهمیت نمی‌دهد تا وقتی تهران هست.»

آیا در انتخابات شرکت می‌کنید؟

از مصاحبه‌شوندگان سوال کردم که آیا در انتخابات شرکت می‌کنند. پاسخ‌ها متنوع بودند چون صرف نظر از «آری»، «خیر» و «فعلاً تصمیم نگرفته‌ام» بخش عمده پاسخ‌ها حاوی اما و اگرهایی بودند.

■ یک آقای ۳۷ ساله که پایگاه طبقاتی خود را «متوسط و اینها» می‌داند پاسخ می‌دهد: «والا ما که موافق این وضعیت نیستیم و دوست داریم عوض شود به هر حال. من رای می‌دهم اما با شرمندگی. باور کنید نه وصل هستم، نه خوشم می‌آید ولی با خودم فکر می‌کنم که چاره چیست؟ پای صحبت هر کسی می‌نشینم که بگوید بعد از اینکه رای ندادیم چه اتفاقی می‌افتد ولی جوابی ندارند. رئیسی بیاید یا جلیلی بیاید اینترنت را قطع می‌کنند. مثل زمان احمدی‌نژاد با آن همه فساد. منظورم این نیست الان دزدی نیست ولی آن موقع مردم خبردار نمی‌شدند. باز وقتی دو نفر مخالف بین خودشان باشد خبرها بیرون می‌آید.»

■ یک آقای دانشجو که در ایام کرونا اشتغال تمام وقت دارد پاسخ می‌دهد: «من رای نمی‌دهم چون اینطور که معلوم است رای دادن یا ندادن ما تاثیری ندارد و مشخص است چه کسی قرار است رئیس جمهور شود. رای دادن وقتی معنی دارد که رای‌ها اثر داشته باشد. این انتخابات نمایشی است.»

■ یک خانم فروشنده می‌گوید هنوز نتوانسته است تصمیم بگیرد که به همتی رای بدهد یا رای ندهد اما «احتمالاً رای می‌دهم.» او می‌گوید: «تنها چیزی که دلم می‌خواهد این است که رئیسی ببازند. یعنی چه که یک نفر را به زور می‌خواهند رئیس جمهور کنند؟ مردم اگر می‌خواستند رای بدهند دفعه قبل رای می‌آورد. مگر زوری است؟ »

■ یک آقای تعمیرکار، در حال حاضر مجرد و صاحب‌ یک فرزند می‌گوید: «من به همتی رای می‌دهم. شاید روز انتخابات مثل زمان خاتمی همه چیز چرخید و اوضاع عوض شد.»

■ یک آقای ۴۱ ساله، مجرد و بدون فرزند می‌گوید در انتخابات شرکت نخواهد کرد و تاکید دارد که: «رای بی رای.» او می‌گوید: «وقتی رای دادن مردم تاثیری ندارد چرا در انتخابات شرکت کنیم؟ من بروم دو ساعت در این کرونا و گرما در صف بیاستم و رای بدهم که آن گزینه‌ای که دلشان می‌خواهد را بیاورد؟ می‌نشینم در خانه و آنها کار خودشان را می‌کنند. حداقل صف‌های رای خلوت باشد که دنیا ببیند مردم ایران رای نمی‌دهند.»

■ یک آقای بازنشسته می‌گوید: «انتخابات شورا را با انتخابات دولت کرده‌اند داخل هم که هر کسی می‌رود انتخابات شورا، مجبور باشد برگه انتخابات دولت را بیاندازد داخل صندوق. حالا سفید باشد، نقاشی بکشند، هر کاری که مردم بکند با این برگه؛ چون به هر حال آنهایی که می‌روند شورا به فامیل خودشان رای بدهند با این رژیم نیستند ولی وقتی رفتی شورا رای دادی، به حساب انتخابات دولت هم می‌نویسند که این نفری که به فرض آمد رای داد برای دولت هم رای داده. آخوند که اینطوری است. زرنگ‌بازی کرده‌اند چون خیلی خوب می‌شناسند مردم ایران را.»

■ یک خانم ۲۸ ساله، متاهل و دارای دو فرزند می‌گوید: «خیلی‌ها می‌گویند رای نمی‌دهند ولی راست و دروغش معلوم نیست. مردم عادت دارند به هم دروغ بگویند.»

■ یک راننده اتوبوس می‌گوید: «شناسنامه من از کف دست ملّاها تمیزتر است. کفت دست ملّاها را دیده‌ای؟ مثل کف دست بچه شیرخوار است… کار نمی‌کنند. لپ‌ها مثل هلو، دست‌ها مثل دست دختر شاه» و اضافه می‌کند: «در طول عمرم یک دانه رای برای این ملّاها ننوشته‌ام. اینقدر گفتند که سهمیه تایر را قطع می‌کنیم، دفترچه‌ها را مهر نمی‌کنیم، اینقدر از این حرفها زدند ولی من گفتم نه. فکر هم نکنید تاثیری ندارد، چون دارد. یک باندی درست می‌کنند و با هر انتخاباتی چه شورا، چه مجلس، چه ریاست جمهوری، اختیار بار می‌افتد دست اینها و به راننده‌های عضو باند خودشان بار می‌دهند. هست از این مسائل اما من شناسنامه‌‌ام را خراب نمی‌کنم. به دختر بزرگم وصیت کرده‌‌ام بعد مردن ام صفحه رای شناسنامه‌ام را قاب کند تا نوه‌هایم بدانند من در این بلایی که بر سر ایران آمده همکاری نکردم. وطن‌فروشی نکردم.»

■ یک خانم مسن، خانه‌دار، متاهل و دارای چهار فرزند می‌گوید: «مردم رای می‌دهند. دروغ می‌گویند رای نمی‌دهند. عروس خواهر من نوبت قبلی گفت رای ندهید و بچه‌های مرا شوراند که رای ندهند بعد معلوم شد خودشان رفته‌اند رای داده‌اند. آنهایی که دستشان با رژیم است که نمی‌گویند ما با رژیم هستیم، خودشان را سرخاب و سفیداب می‌کنند که معلوم نباشد. همسایه ما از زمانی که دختر خانه بودم اینها را می‌شناختم، شوهرش دادند به شوفر. بیا نگاه کن الان بچه‌هایش پولشان از پارو بالا می‌رود. از کجا آورده‌اند؟ ارث داشته‌اند؟ اینهایی که ماشین اعیانی می‌خرند، ساختمان می‌سازند، سکه و دلار خارجی می‌خرند اگر دست‌شان با رژیم توی دست هم نیست از کجا می‌آورند. همه اینها می‌روند رای می‌دهند. منتها مردم زرنگ اند، می‌روند یک محل دیگر رای می‌دهند که کسی نفهمد.»

■ یک خانم شاغل در نمایشگاه فرش می‌گوید: «این همه که تبلیغ شورای شهر هست تبلیغ برای ریاست جمهوری نیست. هر کدام از اینها بالاخره هزار نفر دوست و فامیل دارند که به آنها رای می‌دهند. همین‌ها بروند رای بدهند می‌دانید چقدر می‌شود؟ »

■ یک کارگر ۵۸ ساله می‌پرسد «به روحانی رای دادیم چطور شد؟ این بشود، آن بشود، فرقش برای من که اقشار ضعیف هستم چه فرقی دارد؟ اگر فرق دارد ما حرفی نداریم و رای می‌دهیم ولی فرقی ندارد. برجام بود، ترامپ بود، این که جدید آمده، چه فرقی کرده؟ مرغ نیست، شکر دولتی نیست، روغن نیست، قبض برق و گاز را تلفنی کرده‌اند معلوم نیست چقدر دزدی می‌کنند از مردم. چه فایده؟ مرغ‌ها دست آقای رئیسی است؟ ما به آقای همتی رای بدهیم مرغ زیاد می‌شود؟ ارزان می‌شود؟ دولت به ما مستاجرها می‌گوید ۲۰ درصد کرایه خانه زیاد شده و صاحبخانه نمی‌تواند شکایت کند. صاحبخانه می‌گوید اگر اینطوری می‌خواهی بنشینی من آخر سال بهانه درست می‌کنم و از پول پیش کم می‌کنم. دولت کجا بود؟ »

■ یک آقای ۳۲ ساله، متاهل و فاقد شغل می‌گوید به ابراهیم رئیسی رای می‌دهد زیرا در کانال تلگرام شرکتی که در آن کار می‌کرده و تعطیل شده است اعلام کرده‌اند «اگر رئیسی رای بیاورد دوباره شرکت‌ها و کارخانه‌های تعطیل شده را باز می‌کند.» از او می‌پرسم آیا معتقد است که ممکن است چنین وعده‌ای انجام شود؟ پاسخ می‌دهد: «هر کسی از طرف خودش نگه می‌کند. من شغل داشتم، احترام داشتم، الان مردم جواب سلام مرا درست و حسابی نمی‌دهند چون بیکارم. برای من که کارگرم اگر کار نداشته باشم یعنی آبرو ندارم. جلوی زنم باید خجالت بکشم. کاری از دستم بر نمی‌آید. به خدا چقدر رفتیم راهپیمایی و کمیسیون کردیم. پلیس ما را کتک زد، انگشتم را شکستند. سرم از چهار جا باد کرده بود… دستبند زدند شب بردند زندان اطلاعات با تعهد آزاد کردند. آنهایی که نماینده بودند را پرونده‌سازی کردند. من رای می‌دهم شاید درست شد. شاید هم کاری نکند. برای من ولی یک درصد هم که باشد، امید است.»

■ یک فروشنده مواد غذایی می‌گوید: «مردم دو تا به یک شده‌اند. یکی طرفدار اینهاست و دو تا ضد اینها. یک نفری که با اینهاست حواسش به آن دو تایی است که کاری نکنند.» در ادامه اضافه می‌کند: «رای امسال فکر کنم همین دو تا به یکی باشد. مردم خیلی شاکی‌اند. کسی جرات نمی‌کرد به نظام فحش بدهد الان مردم با صدای بلند به خامنه‌ای فحش زن و بچه می‌دهند.»

■ صاحب یک فروشگاه لوزم خانگی می‌گوید: «این همه داربست و بنر سابقه نداشته است. از انتخابات ریاست جمهوری و مجلس بیشتر است. اینقدر که تبلیغات شورای شهر هست برای ریاست جمهوری شاید یک دهم این نباشد. خیلی‌ها می‌گویند چون تبلیغات ریاست‌جمهوری کم است انتخابات الکی است. مردم نمی‌خواهند برای ریاست جمهوری رای بدهند اما شوراها شلوغ است. هر کسی دستش به جایی بند نبوده با شورا بار خودش را می‌بندد.»

■ یک فروشنده دوچرخه می‌گوید: «شهرهایی که طایقه‌ای است از قدیم انتخابات شلوغ بوده حالا شهرهای غیر طایفه‌ای هم طایفه‌ای شده. آن مغازه‌هایی که به ردیف از بغل مسجد تا نبش این خیابان آمده، همه مال یک خانواده هستند. جمع شده‌اند با چند سرمایه‌دار دیگر و از یک لیست حمایت کرده‌اند. خرج تبلیغات را اینها می‌دهند که وقتی رفتند داخل شورا جبران کنند. مثل بورس که سهام می‌خری، شانس بیاوری می‌رود بالا یا بدشانس باشی ضرر کنی.» او اضافه می‌کند: «امسال بیشتر مردم برای ریاست جمهوری رای نمی‌دهند ولی انتخابات شورای شهر کار را خراب کرده.»

■ یک خانم ۲۶ ساله و مجرد که به صورت نیمه‌وقت اشتغال دارد در مورد انتخابات از تصمیم جمعی می‌گوید: «ما در اینطور موارد که به سرنوشت همه مربوط است به صورت جمعی تصمیم‌گیری می‌کنیم.» تعدادی از اقوام و دوستانی که با یکدیگر رابطه خوبی داشته‌‌اند در گروهی روی اپلیکیشن واتس‌اپ عضو هستند. از طریق این گروه «با هم صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم در انتخابات شرکت نکنیم.» این خانم که خودش از موافقان عدم شرکت در انتخابات بوده است دلیل عدم مشاکرت خودش در انتخابات را اینچنین شرح می‌دهد: «انتخابات معنی مشخصی دارد، این کاری که شورای نگهبان انجام داد معنای انتخابات را به طور کامل از بین برد. اگر مردم در این انتخابات شرکت کنند تا وقتی جمهوری اسلامی وجود داشته باشد همین کار را تکرار خواهد کرد اما اگر مقاومت مردم را ببینند متوجه می‌شوند همیشه اینطور نیست که هر رفتاری انجام بدهند و مردم واکنشی نشان ندهند.»

کرونا و انتخابات

■ یک خانم ۱۸ ساله می‌گوید: «به خاطر کرونا در انتخابات شرکت نمی‌کنم.» از این خانم پرسیدم که آیا شرکت نکردن او در انتخابات دلیل دیگری هم دارد؟ پاسخ داد که خیر و اضافه کرد: «شاید خیلی‌ها ماسک نزنند اما من ماسک می‌زنم. شاید خیلی‌ها پروتکل‌های بهداشتی را رعایت نکند و بروند رای بدهند اما من نمی‌دهم. نمی‌خواهم خودم و دیگران را به خطر بیاندازم. موج‌های کرونا در ایران با راهپیمایی، انتخابات، مراسم ماه محرم و سفرهای تفریحی زیاد شد.»

ظاهراً کرونا مسئله تاثیرگذاری در انتخابات پیش رو در جمهوری اسلامی است.

■ یک آقای ۳۵ ساله، مجرد و فاقد فرزند می‌گوید: «وقتی مردم برای نظام اهمیت ندارند چرا نظام برای ما اهمیت داشته باشد. آقای خامنه‌ای واکسن فایزر آمریکایی اصل را می‌زند و دستور می‌‌دهد واکسن آمریکایی و انگلیسی نباید وارد شود. واکسن روسی و چینی را هم وارد نکردند تا مردم بزنند. اینقدر کش دادند تا یک عالمه آدم مردند. رئیسی بیاید یا همتی بیاید یا هر… دیگری بیاید چه فرقی دارد وقتی واکسن به مردم نمی‌زنند؟ آزادی نیست، پول نیست، هیچی نیست، حداقل واکسن وارد کنید این ماسک‌ها را بریزیم دور. معلوم است که جمهوری اسلامی دلش می‌خواهد دهن همه مردم بسته باشد. اگر به اینهاست که دوست دارند صد سال دیگر در ایران کرونا باشد و مردم از ترس کرونا اعتراض نکنند و ماسک روی دهن مردم باشد.»

■ یک کارگر ۲۹ ساله می‌گوید: « اگر واکسن نبود امسال نمی‌توانستند فیلم‌ سال‌های قبل را به جای صف رای پخش کنند چون پارسال کرونا نبود ولی امسال کرونا و رنگبندی است. مردم از روی ماسک و الکل می‌فهمیدند که فیلم‌ها واقعی است یا مال سال‌های قبل است. چند کارتن واکسن آوردند به بعضی پیرمردها و پیرزن‌ها زدند که وقتی فیلم صف رای را از تلویزیون نشان می‌دهند بگویند اینها واکسن زده‌اند و کسی نتواند ثابت کند فیلم صف‌های رای جعلی است. عموی من ۶۷ سال دارد در سایت ثبت‌نام کرد. هر جا رفت گفتند واکسن تمام شده و از بعد انتخابات ایرانی می‌آید. نمایش راه انداختند که بگویند واکسن زده‌ایم ولی اندازه استادیوم آزادی هم نزده‌اند. دروغ گفتند که راه برای تقلب باز باشد.»

در همین زمینه