در سال گذشته بر اساس مصوبه هیئت دولت، حداقل مزد روزانه کارگران ۶۱۱۸۰۹ ریال تعیین شد و مابقی سطحهای مزدی در سال ۹۹ به میزان روزانه ۱۵ درصد به اضافهی ۳۰۳۳۸ ریال آخرین مزد (ثابت یا مبنا) سال ۹۸ افزایش یافت. نرخ پایه سنوات در سال ۹۹ برای کارگران دارای قرارداد دائم و موقت مشمول قانونکار روزانه ۵۸۳۳۳ ریال تعیین شد. مبلغ بن کارگری ماهیانه هم ۴۰۰۰۰۰۰ ریال تعیین شد. این نرخ فاصله بسیار زیادی با نرخ تورم و قیمت محصولات مصرفی خانوارها داشت.
اکنون که سال ۹۹ به پایان رسیده، آمار و دادههای موجود اقتصادی درباره آن به طور مشخصتری وجود دارد و جزئیتر و دقیقتر میتوان تأثیر این مصوبه ناعادلانه را روی زندگی قشرهای پایین جامعه سنجید.
در این نوشتار، ضمن مرور وضعیت سبدغذایی مردم ایران، به ویژه مزدبگیران در سال ۹۹ در رابطه با دستمزد تعیینشده، نگاهی هم به چشمانداز چنین وضعیتی در سال ۱۴۰۰ خواهیم داشت.
دادههای این مقاله برگرفته از آمارگیری «ایسپا» (مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران) است. این آمارها در ماه مرداد سال ۱۳۹۹ و از طریق تماس تلفنی با ۱۵۷۵ نفر از افراد بالای ۱۸ سال در شهرها و روستاهای مختلف ایران گردآوری شده است. ابتدا وضعیت مصرف شیر و ماست را بررسی میکنیم.
مصرف لبنیات
بر مبنای نتایج بررسیهای ایسپا، ۲۶,۲ درصد مردم ایران در سال ۹۹ هرروز شیر مصرف کردهاند. ۳۷,۴ درصد در هفته چند روز و ۲۲,۵ درصد در ماه چند روز در خانوادهشان شیر مصرف کردهاند. همچنین ۶ درصد افراد نمونه مورد بررسی طی یک سال گذشته چند بار شیر مصرف کردهاند و ۷,۹ درصد هم مطابق اظهارات خودشان اصلا شیر مصرف نکردهاند. مقایسه این نتایج با آمارهای مشابه سال ۹۸ نشان میدهد، میزان مصرف روزانه و هفتگی شیر در مقایسه با سال گذشته کاهش یافته است. بر اساس نتایج طرحی مشابه در خرداد سال ۹۸، ۷۸,۲ درصد خانوارها روزانه یا چند روز در هفته شیر مصرف کردهاند. اما این میزان در مرداد ۹۹ به ۶۳,۶ درصد رسیده و روندی کاهشی داشته است.
۳۵,۴ درصد خانوارهای ایرانی در سال ۹۹ روزانه ماست را در سبد غذایی خود داشتهاند؛ ۴۱,۳ درصد چند روز در هفته و ۱۶,۷ درصد چندروز در ماه ماست مصرف کردهاند. ۳,۴ درصد هم اعلام کردهاند که در سال گذشته چندبار ماست خوردهاند و ۳ درصد به طور کلی ماست مصرف نکردهاند. در این مورد هم آمارهای خرداد ۹۸ نشان میدهد؛ ۸۷,۶ درصد خانوارها هرروز یا چندروز در هفته ماست مصرف کردهاند در حالی که که این میزان در مرداد ۹۹ به ۷۶,۷ درصد کاهش یافته است.
مصرف گوشت قرمز
نتایج نظرسنجی نشان میدهد، ۴,۳ درصد خانوارهای ایرانی در سال ۹۹ هر روز گوشت قرمز مصرف کردهاند. ۴۰,۲ درصد در هفته چند روز و ۳۲,۸ درصد هم گفتهاند که در ماه چند روز گوشت قرمز مصرف میکنند. علاوه بر این؛ ۱۴,۴ درصد خانوارها در طول سال ۹۹ تنها چندبار گوشت قرمز مصرف کردهاند و ۸,۲ درصد گفتهاند در طول سال به طور کلی هیچ گوشت قرمزی نخوردهاند.
تعداد افرادی که در سال ۹۹ هیچ گوشت قرمزی مصرف نکردهاند، به نسبت سال ۹۸، ۳,۵ درصد رشد داشته است.
گوشت سفید
افزایش چند برابری قیمت مرغ هم در سال گذشته، به طور مستقیم موجب شده که اکنون پای مرغ و پوست مرغ به طور جداگانه فروخته شود. افرادی که توانایی خرید خود مرغ را ندارند، پا و پوست مرغ را با قیمت کمتری جداگانه میخرند.
آمارها در اینباره نشان میدهد ۴,۴ درصد خانوارهای ایرانی در سال ۹۹ روزانه مرغ مصرف کردهاند. ۶۲ درصد چند روز طی هفته و ۲۸,۴ درصد چند روز در ماه گوشت مرغ مصرف کردهاند ۳,۷ درصد خانوارها در طول سال ۹۹ چندبار گوشت مرغ مصرف کردهاند و ۱,۳ درصد هم اظهار کردهاند که اصلاً گوشت مرغ مصرف نمیکنند.
میانگین مصرف گوشت مرغ در مقایسه با خرداد ۹۸ حدود ۱۲,۶ درصد کاهش داشته است.
در رابطه با میزان مصرف گوشت ماهی هم ۰,۶ درصد مصاحبه شوندگان گفتهاند که در سال ۹۹ روزانه ماهی مصرف کردهاند. ۱۱,۴ درصد چند روز در هفته ماهی خوردهاند، ۳۰,۲ درصد چند روز در ماه و ۳۳ درصد هم در یک سال گذشته تنها چند روز ماهی مصرف کردهاند. ۲۴,۶ درصدگفتهاند که اصلاً در خانوادهشان ماهی مصرف نشده است.
در مقایسه با سال ۹۸، میزان مصرف روزانه و هفتگی گوشت ماهی ۸,۳ درصد کاهش داشته است.
برنج
برنج در فرهنگ غذایی ایرانی، پایه ثابت بیشتر غذاها است. اما مصرف این ماده غذایی هم زیر تأثیر سیاستهای دولت در سال گذشته برای دهکهای درآمدی پایین کاهش یافته است.
طبق یافتههای نظرسنجی ایسپا، ۴۲ درصد خانوارهای ایرانی در سال ۹۹ هر روز برنج خوردهاند. ۴۸,۲ درصد چند روز در هفته، ۸,۵ درصد چند روز در ماه و ۱ درصد هم چند روز در سال گذشته برنج مصرف کردهاند. ۰,۳ درصد گفتهاند اصلاً در سال ۹۹ برنج مصرف نکردهاند. آمارهای خرداد ۹۸، در اینباره نشان میدهد میزان مصرف روزانه برنج در سبد غذایی خانوارها حدود ۹ درصد کاهش داشته است.
دو قطبی سیر و گرسنه
همانطور که پیدا است، مصرف اصلیترین مواد پروتئینی در سبد غذایی مردم ایران در سال ۹۹ حتی به نسبت یک سال قبل از آن، کاهش پیدا کرده است. این کاهش هم محدود به طبقات فرودست نبوده است. چرا که تعداد آنهایی هم که در سال ۹۸ به طور روزانه یا هفتگی این مادههای غذایی را مصرف کردهاند، در سال ۹۹ کاهش یافته است. معنای آن این است که مصرف غذایی بخشهایی از طبقه متوسط هم کاهشی بوده. به بیانی سادهتر؛ تعداد افراد مرفه جامعه رو به کاهش است و جامعه ایران هر چه بیشتر در حال قطبی شدن است. جامعه با طی کردن مسیر فعلی خود، به دو قطب اصلی تقسیم خواهد شد. در یک سمت تعداد اندکی که هر چه بیشتر داراتر میشوند و تعدادشان هم روز به روز کمتر و محدودتر میشود و در سمت مقابل، آنهایی که چیزی ندارند و هر روز هم بیشتر میشوند. چنین وضعیتی طبیعتأ در سطح سیاسی و اجتماعی نتایج خاص خود را به دنبال خواهد داشت که اگرچه به طور مشخص قابل پیشبینی نیستند، اما مسیرهای ممکنِ پیشِرو تا حدودی قابل تشخیص هستند. به ویژه که دستمزدها و قیمت کالاهای مورد نیاز در سال ۱۴۰۰ هم مسیر مشابهی را پیش روی قرار داده است.
دستمزدها و قیمتهای ۱۴۰۰ و چشمانداز آینده
نتیجه جلسات تعیین دستمزد کارگری برای سال ۱۴۰۰ افزایش ۳۹ درصدی حداقل دستمزد بود. افزایش سایر سطوح مزدی هم ۲۶ درصد تصویب شد. جزئیات ریالی این مصوبه به شرح زیر است:
دستمزد روزانه: ۸۸۵.۱۶۵ ریال
دستمزد ماهیانه: ۲۶.۵۵۴.۹۲۵ ریال
پایه سنوات: ۱.۴۰۰.۰۰ ریال
بن: ۶.۰۰۰.۰۰۰ ریال
مسکن: ۴.۵۰۰.۰۰۰ ریال
این مصوبه در شرایطی بر مزد و حقوقبگیران تحمیل شده که آمارهای وزارت صنعت، معدن و تجارت نشان میدهد ۵۱ کالا از آذرماه ۹۸ تا آذرماه امسال افزایش قیمت ۵۰ تا ۳۷۰درصدی داشته است. آشکار است که این رقمها هیچ تناسبی با افزایش ۳۹ درصدی مزد کارگران ندارد. تورم واقعأ موجود در بازار و نرخ بالای دلار کخ بسیاری از کالاهای مورد نیاز مردم به واسطه آن تهیه میشود، بخش بزرگی از جامعه را در تأمین مایحتاج اولیه زندگیاش با مشکل روبهرو خواهد کرد؛ همانطور که در سال ۹۹ چنین کرد.
بازگشت «صف» به زندگی
علاوه بر شرایط تحریمی اقتصاد ایران، مصوبات سال ۹۸ دولت روحانی دلیل اصلی صفهای طولانی مرغ، گوشت، برنج، روغن و سایر کالاهایی است که امروز برای آنها صف تشکیل میشود. تأثیرات تصمیم امسال هم به مرور قابل مشاهده خواهد بود.
پدیده «صف» بار دیگر به زندگی ایرانیان بازگشته است. چیزی که گمان میرفت مختص به دهه ۶۰ بوده و تمام شده. صف نفت، صف طولانی نان، صف کوپن، صف جبهه و جنگ، صف روغن و قند و… این صفها بار دیگر و در شکلهای دیگری در زندگی روزانه مردم به راه افتادهاند.
ایرانیها به طور تاریخی با این صفها بیگانه نیستند و آنها را تجربه کردهاند. اما شرایط و زمینههای تشکیل صف در دهه ۶۰ بسیار متفاوت از زمینههای آن در امروز است. در دهه ۶۰، شرایط جنگی کشور، التهابهای پس از انقلاب و کمبودهای واقعی بود که موجب تشکیل صف میشد. اما امروز نه جنگِ مستقیمی در کار است، نه شرایط داخلی جنگی است و نه کمبودی جدی وجود دارد. مسبب اصلی کاهش کیفیت زندگی در جامعه امروز ایران، سیاستها و رویکردی است که حاکمیت به طور کلی برای اداره کشور در پیش گرفته است.
بعید به نظر میرسد که تغییر دولت در ۱۴۰۰ هم تغییری واقعی در زندگی مردم عادی ایجاد کند، چرا که جناحهای به ظاهر مختلف و متضاد حاکمیت، عمیقأ در اصل پیادهسازی سیاستهای طبقاتیشان توافق دارند و در این مورد هیچ اختلاف و مقاومتی را برنمیتابند.