«ارزش این است. آدمی که خودش را در طبقه ششم اف‌بی‌آی آمریکا می‌دانست، امروز در چنگ سربازان گمنام امام زمان در جمهوری اسلامی است.»

این سخنان محمود علوی، وزیر اطلاعات در مصاحبه با صدا و سیمای جمهوری اسلامی بعد از ربودن جمشید شارمهد و انتقال او به ایران است. سخنانی که از «سیمای ملی» پخش شد، یک پیام مشخص را تبلیغ می‌کرد: اقتدار جمهوری اسلامی و رقابت دو نهاد امنیتی وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه.

جمشید شارمهد، فعال سیاسی، مدیر سایت «تندر» و از اعضای «انجمن پادشاهی ایران»، سال‌ها به صورت آشکار علیه جمهوری اسلامی فعالیت سیاسی کرد.

اگرچه هنوز نحوه ربودن یا بازداشت احتمالی او (به ادعای مقام‌های جمهوری اسلامی) در هاله‌ای از ابهام است اما دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی از ربودن مخالفان سیاسی برای قدرت‌نمایی و ایجاد هراس در میان اپوزیسیون و مخالفان چه در داخل و چه در خارج استفاده می‌کند.

علاوه بر جمشید شارمهد، روح‌الله زم، روزنامه‌نگار و مدیر کانال تلگرامی افشاگر «آمد نیوز» که ۲۲ آذر ۱۳۹۹ اعدام شد و حبیب فرج‌الله چعب (أسیود)، فعال سیاسی عرب و رهبر پیشین «جنبش مبارزه عربی برای آزادی اهواز» از جمله دیگر مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی هستند که در دو سال گذشته در کشورهای مجاور ایران به روش‌های مختلف ربوده و به ایران منتقل شدند.

بازداشت یا ربایش؟

شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ وزارت اطلاعات با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد جمشید شارمهد طی «عملیاتی پیچیده» در دستان سربازان گمنام امام زمان قرار گرفت. در این بیانیه کوتاه هیچ جزییاتی درباره این عملیات ارائه نشده و مشخص نیست نحوه دستگیری جمشید شارمهد چگونه بوده است.

جمشید شارمهد، شهروند دو تابعیتی ایرانی-آلمانی‌ست که از سال‌ها پیش در لس‌آنجلس زندگی می‌کرد.

غزاله شارمهد، دختر جمشید شارمهد، در گفت‌وگو با زمانه توضیح می‌دهد که پدرش ماه مارس ۲۰۲۰ / اسفند ۱۳۹۸ یک سفر کاری به هند داشته اما به دلیل شیوع ویروس کرونا موفق نمی‌شود با مدیران شرکت‌هایی که قرار بوده با آنها همکاری کند، ملاقات کند. همزمان با شیوع ویروس کرونا هند قرنطینه سراسری را آغاز می‌کند و جمشید شارمهد به ناچار سه ماه در آنجا گرفتار می‌شود:

«پدرم بعد از سه ماه ابتدا سعی کرد به آمریکا برگردد چون این پندمیک تمامی نداشت. آن زمان آمریکا برای افرادی که گرین‌کارت نداشتند یا شهروند آمریکا نبودند ممنوعیت سفر گذاشته بود و اجازه ورود به کشور نمی‌داد. پدرم تابعیت آلمان را دارد نه آمریکا و با ویزا در آمریکا زندگی می‌کرد. نهایتا ایشان مجبور شدند به آلمان برگردند.»

جمشید شارمهد پس از بازگشت به آلمان برای برگشتن به آمریکا به کنسولگری این کشور در آلمان مراجعه می‌کند اما از آنجایی که کنسولگری تازه آغاز به کار کرده بوده، کارهای اداری بیش از حد معمول طول می‌کشد و در نهایت اجازه بازگشت به آمریکا به او داده نمی‌شود.

غزاله شارمهد در ادامه به زمانه می‌گوید:

«بعد از مشورت با مادرم تصمیم گرفت دوباره به هند برگردد و کارهای آنجا را انجام دهد تا زمانی که ویزای آمریکا درست شود و پیش ما بیاید. آن زمان پرواز مستقیم از فرانکفورت به هند زیاد نبود، تنها از طریق دبی می‌توانست برود. ۲۸ ژوئیه بود که به دبی رسید و از هتل آخرین تماس تصویری را با مادرم گرفت.»

غزاله شارمهد به همراه پدرش جمشید شارمهد

این آخرین تماس (تصویری) مستقیم جمشید شارمهد با خانواده‌اش از هتل محل اقامتش در دبی بود. به گفته غزاله شارمهد، مادرش بسیار از حضور جمشید شارمهد در دبی نگران بود، به همین جهت پدرش گوگل‌ترکر (مکان‌یاب گوگل) تلفن همراه خود را در اختیار آنها می‌گذارد تا در جریان حضور و رفت و آمدهای او باشند. با وجود این تا سه روز پس از آخرین تماس تصویری هیچ تماس دیگری از سوی جمشید شارمهد با خانواده‌اش گرفته نمی‌شود:

«بعد از این تماس دیگر به پیام‌های مادرم و ما جواب نداد. تا سه روز هیچ خبری از پدرم نداشتیم ولی روی مکان‌یاب گوگل، مادرم می‌توانست ببیند که حرکت می‌کنند و معلوم شد که از دبی به عمان می‌رفت. مناطقی که می‌رفتند و توقف می‌کردند مشخص شد که به نزدیک ساحل عمان رفتند که نزدیک ایران است. روز ۳۱ ژوییه یک پیام کوتاه (اس‌ام‌اس) به مادرم فرستاد و ما فکر می‌کنیم خودش این پیام را نفرستاد بلکه کسانی که پدر را ربوده بودند این پیام را فرستادند.»

در پیامکی که از تلفن همراه جمشید شارمهد برای خانواده‌اش ارسال شده، آمده است که حالش خوب است و به زودی تماس خواهد گرفت.

دختر جمشید شارمهد توضیح می‌دهد که پدرش هر روز از طریق تماس تصویری یا تلفنی با مادرش صحبت می‌کرده و سابقه نداشته چند روز بی‌خبر باشند و تنها به ارسال پیامک بسنده کنند:

«روز بعد یعنی اول آگوست (۱۱ مرداد ۱۳۹۹) همه‌جا فیلمش پخش شد و دیدیم که پدرم را جمهوری اسلامی گرفته است. آن زمان بود که فهمیدیم چه اتفاقی افتاده.»

تصاویر زیر اسکرین‌شات‌های مکان‌یاب گوگل جمشید شارمهد هستند که خانواده او در اختیار زمانه قرار داده‌ است.

اطلاعات مکان‌یاب تلفن جمشید شارمهد هتل بین‌المللی فرودگاه دبی، محل اقامت او در دبی را نشان می‌دهد. بر اساس داده‌های این مکان‌یاب، جمشید شارمهد ابتدا از دبی به شهر العین در جنوب امارات متحده عربی و نزدیک مرز عمان رفته و سپس وارد کشور عمان شده ‌است. او شب در نزدیکی یک مدرسه اسلامی در شهر مرزی البریمی بوده و روز بعد (۳۰ ژوییه/ ۹ مرداد) به شهر بندر صحار در شمال عمان رفته است. پس از آن مکان‌یاب گوگل او خاموش شده است.

خبرگزاری میزان (خبرگزاری قوه قضاییه) شنبه ۱۱ مرداد ۹۹ فیلمی از جمشید شارمهد منتشر کرد که در این فیلم او با چشم‌بند مقابل دوربین خودش را چنین معرفی می‌کند: «اسم من جمشید شارمهد است؛ متولد سوم فروردین ۱۳۳۴ …»

غزاله شارمهد می‌گوید هنوز خانواده آنها دقیقا نمی‌دانند پدرشان چگونه در دبی ربوده و به ایران برده شده است.

قبل از انتشار اطلاعات مکان‌یاب گوگل توسط خانواده جمشید شارمهد، مقام‌های جمهوری اسلامی چندین ادعای متناقض در مورد محل و نحوه بازداشت او مطرح کردند. وزیر اطلاعات ابتدا گفت شارمهد به ایران رفته و در ایران بازداشت شده است، سپس روزنامه «جوان» نزدیک به سپاه پاسداران ادعا کرد او در تاریخ ۱۰ مرداد ۹۹ در کشور تاجیکستان بازداشت شده اما وزارت اطلاعات این ادعا را تکذیب کرد.

همچنان در مورد چگونگی دستگیری جمشید شارمهد هیچ جزییاتی منتشر نشده است.

غزاله شارمهد به زمانه می‌گوید:

«دولت تاجیکستان اعلام کرد که در این مدت هیچ پروازی نیامده و چنین چیزی امکان ندارد. بعد حکومت ایران گفت در عراق بوده و خلاصه همین‌طور چیزهای مختلف می‌گفتند که ادعا کنند دستگیر شده چون نمی‌خواستند بگویند که ربوده شده. بعد از اینکه ما این مکان‌یابی گوگل‌ را پخش کردیم و به رسانه‌ها دادیم دیگر چیزی در این باره نگفتند. ما هنوز نمی‌دانیم دقیقا چه اتفاقی افتاده است.»

در همین زمینه، وزیر کشور تاجیکستان ۱۳ مرداد ۱۳۹۹ بازداشت جمشید شارمهد در این کشور را تکذیب کرد:

«تاجیکستان جمشید شارمهد را بازداشت و به ایران مسترد نکرده‌ است.»

بی‌اطلاعی از محل نگهداری جمشید شارمهد

بیش از هشت ماه از زمان ربوده شدن جمشید شارمهد و انتقال او به ایران می‌گذرد. غزاله شارمهد به زمانه می‌گوید آنها هنوز نمی‌دانند که پدرشان در کجا نگهداری می‌شود و در این مدت تماس‌های محدودی با خانواده برقرار کرده است.

جمشید شارمهد اولین بار دو ماه پس از ربوده شدن با خانواده‌اش تماس گرفت و در این مدت خانواده از او هیچ خبری نداشت:

«تقریبا یک بار در ماه یا هر دو ماه یک بار به پدرم اجازه می‌دهند به ما زنگ بزند. ما از قبل نمی‌دانیم چه زمانی زنگ می‌زند، معمولا نصف شب‌‌ها به مادرم یا من اجازه دارد زنگ بزند. ما هنوز هم نمی‌دانیم که دقیقا کجاست و به ما نگفتند که در زندان اوین است یا جای دیگری. خودش هم اجازه ندارد بگوید کجاست.»

جمشید شارمهد طی تماس‌های محدودی که با خانواده‌اش داشته در مورد محل نگهداری‌اش صحبت‌های متناقضی کرده است اما به گفته غزاله شارمهد مشخص است او در شرایطی است که نمی‌تواند راحت صحبت کند:

«ما وکیل فرستادیم به اوین و به او ‌گفتند چنین کسی اینجا نیست، بعد دوباره در تماس بعدی که با پدر صحبت می‌کردیم می‌گفت اوین هستم. یک بار گفتند من را به جای دیگری می‌برند. یعنی نمی‌توانست حرف بزند.»

با وجود اینکه خانواده جمشید شارمهد برای او وکیل گرفته‌اند، اما وکیل انتخابی خانواده تاکنون نتوانسته با او ملاقات کند یا به پرونده دسترسی داشته باشد. به گفته غزاله شارمهد، مقام‌های قضایی تاکنون دو بار کوشیده‌اند وکلای تسخیری مورد اعتماد قوه قضاییه را برای جمشید شارمهد انتخاب کنند:

«اولین بار اصرار داشتند وکیلی به اسم “دبیر دریابیگی” را برای او بگیریم که وکیل روح‌الله زم بود ولی ما گفتیم اصلا این وکیل را نگیر و پدرم هم موافق بود که وکیل تسخیری رژیم را نگیرد. بعدا که دوباره زنگ زد گفت وکیل دیگری به نام رضا دردی‌زاده که باز وکیل رژیم است را انتخاب کردند. ما ایشان را تأیید نمی‌کنیم اما متأسفانه او به عنوان وکیل پدرم انتخاب شد.»

دبیر دریابیگی، از وکلای مورد اعتماد قوه قضائیه

دبیر دریابیگی از جمله وکلای مورد تأیید و اعتماد قوه قضاییه است که پرونده بسیاری از متهمان سیاسی را به عهده داشته از جمله سیامک پورزند، احمدرضا جلالی و روح‌الله زم.

سال ۱۳۹۴ تبصره‌ای به ماده ۴۸ قانون جديد آيين دادرسی کيفری مصوب سال ۱۳۹۲ اضافه شد که بر اساس آن «در جرايم عليه امنيت داخلی و خارجی کشور و همچنين جرايم سازمان يافته که مجازات آن‌ها مشمول ماده ۳۰۲ اين قانون است»، متهمان تنها می‌توانند از وکلای مورد تأیید رییس قوه قضاییه استفاده کنند. لیست این وکلا نیز توسط رئیس قوه قضاییه اعلام می‌شود.

اما غزاله شارمهد می‌گوید آنها گمان می‌برند پدرشان در سلول انفرادی به سر می‌برد چرا که تشخیص شب و روز را از دست داده است:

«پدرم می‌گفت بعضی وقت‌ها می‌گویند مثلا ساعت سه می‌روند که با او صحبت کنند. بعدا وقتی می‌روند نمی‌داند ساعت سه صبح است یا شب. یعنی هیچ اطلاعی ندارد که شب و روز را تشخیص بدهد، بیرون را نمی‌تواند ببیند. از پدرم خواستیم یک عکس از خودش برای ما بفرستد گفت که نمی‌تواند این کار را بکند.»

جمشید شارمهد در یکی از تماس‌ها به خانواده‌اش گفته که ۲۰ کیلو کاهش وزن داشته است.

عملیات ترور نافرجام جمشید شارمهد در آمریکا

جمشید شارمهد سال ۲۰۰۷ در لس‌آنجلس «رادیو تندر» را راه‌اندازی کرد. غزاله شارمهد ضمن اشاره به تهدیدهای مکرر پدرش و فرود فولادوند، بنیان‌گذار «انجمن پادشاهی ایران» از زمان تأسیس این انجمن و تلاش‌های مختلف برای از دسترس خارج کردن وب‌سایت تندر، ربودن پدرش را در ادامه همین تلاش‌ها می‌داند. به گفته او تاکنون نیروهای امنیتی چند بار سعی داشته‌اند جمشید شارمهد را به جاهای مختلفی بکشانند تا بلایی سر او بیاورند.

غزاله شارمهد در همین رابطه به ماجرای ترور نافرجام پدرش در سال ۲۰۰۹ اشاره می‌کند:

«سال ۲۰۰۹ فردی به نام صادق‌نیا را که از مأموران جمهوری اسلامی بود برای کشتن پدرم اجیر کردند. مشخص شد پولی که برای این کار دریافت کرده از طرف ایران به او داده شده. برنامه کشتن پدرم به شکلی برنامه‌ریزی شده بود که تصادف به نظر برسد. صادق‌نیا به فرد دیگری پول می‌دهد تا یک کامیون تهیه کند و با آن کامیون مقابل خانه پدرم کمین می‌کند و منتظر می‌ماند تا پدرم از خانه بیرون بیاید تا او را زیر بگیرد.»

محمدرضا صادق‌نیا، فردی که مأمور شده بود تا جمشید شارمهد را ترور کند

محمدرضا صادق‌نیا از زمانی که وارد آمریکا می‌شود توسط پلیس از قبل شناسایی می‌شود و تحت نظر قرار می‌گیرد. فردی که او برای زیر گرفتن جمشید شارمهد اجیر می‌کند، روز عملیات پشیمان شده و طی تماسی با پلیس عملیات را لو می‌دهد. در نتیجه این اعتراف محمدرضا صادق‌نیا و راننده اجیر شده کامیون توسط پلیس بازداشت می‌شوند.

محمدرضا صادق‌نیا پس از دستگیری توسط پلیس به برنامه‌ریزی ترور جمشید شارمهد اعتراف کرد. صادق‌نیا به فردی که قرار بود جمشید شارمهد را با کامیون زیر بگیرد ۳۲ هزار دلار پرداخت کرده بود. دادگاه لس‌آنجلس محمدرضا صادق‌نیا را به زندان محکوم کرد. پس از تحمل یک سال زندان، دادگاه در ژوییه ۲۰۱۰ به محمدرضا صادق‌نیا اجازه داد برای ملاقات با پدرش بیمارش به ایران برود و ۲۵ اکتبر ۲۰۱۰ به آمریکا بازگردد اما هیچ‌وقت به آمریکا بازنگشت.

غزاله شارمهد اعطای مرخصی به محمدرضا صادق‌نیا را نتیجه تبادل زندانی بین ایران و آمریکا می‌داند. او می‌گوید:

«در همین فاصله که صادق‌نیا به ایران رفت یک شهروند آمریکایی که در ایران زندانی بود به اسم آقای تقوی همزمان به آمریکا بازگردانده شد.»

رضا تقوی، تاجر ایرانی-آمریکایی ماه مه سال ۲۰۰۸ در سفری که به ایران داشت به اتهام کمک مالی ۲۰۰ دلاری به گروه تندر توسط حکومت بازداشت و زندانی شد. در فاصله‌ای که محمدرضا صادق‌نیا برای اعزام مرخصی به ایران بازگشته بود، در ماه اکتبر ۲۰۱۰ آزاد شد و به آمریکا بازگشت.

تلاش‌های بی‌سرانجام

خانواده جمشید شارمهد از روزی که او ربوده شده تلاش‌های زیادی برای اطلاع‌رسانی درباره او انجام داده‌اند. آنها تماس‌های مکرری با دولت آمریکا و آلمان برقرار کرده و از این دولت‌ها خواسته‌اند در قبال جمشید شارمهد تلاش‌های لازم را در دستور کار قرار دهند.

با وجود این تماس‌ها، غزاله شارمهد حمایت‌ها و وعد‌ه‌های آنها را ناکافی می‌داند:

«تاکنون هیچ حمایتی از سمت دولت‌های آلمان و آمریکا دریافت نکرده‌ایم. آنها می‌گویند ما از پدر شما حمایت می‌کنیم ولی ما ندیده‌ایم که بتوانند با تلاش‌هایی که تا الان انجام داده‌اند کاری از پیش ببرند.»

جمشید شارمهد از سال ۲۰۱۳ به بیماری پارکینسون‌ مبتلاست. به گفته غزاله شارمهد او باید هر سه ساعت یک‌ بار قرص‌های پارکینسون را مصرف کند و در غیر این‌ صورت پاهای او دچار درد شده و قادر به راه رفتن و حتی غذا خوردن نیز نخواهد بود. علاوه بر این او با مشکلات قلبی درگیر است و به مراقبت‌های پزشکی احتیاج دارد.

جمشید شارمهد در یکی از اولین تماس‌ها به خانواده‌اش گفته که مشکل دندان داشته و ناگزیر دندان او را کشیده‌اند اما غزاله شارمهد می‌گوید نمی‌دانند این بر اثر شکنجه بوده یا اتفاقی دیگر:

«از لابه‌لای حرف‌هایش می‌توان حدس زد که نمی‌تواند خیلی چیزها را مستقیم بگوید. هر زمان تماس می‌گیرد تنها نیست و مشخص است افراد دیگری کنارش هستند و مراقب هستند که چه می‌گوید. بعضی وقت‌ها صدای پچ‌پچ آرام‌ آنها از آن پشت به گوش ما می‌رسد. معلوم است نمی‌توانند خیلی چیزها را بگویند اما از بین حرف‌هایش معلوم می‌شود که شکنجه‌هایی در کار است و تمام این مدت تنها بوده‌اند یعنی در انفرادی نگهداری شده است که این خودش یک شکنجه است.»

جمهوری اسلامی جمشید شارمهد ۶۵ ساله را به آمریت در انفجار «حسینیه سیدالشهدا»ی شیراز که در فروردین ۱۳۸۷/ آوریل ۲۰۰۸ اتفاق افتاد متهم کرده است. در این انفجار ۱۴ نفر کشته و حدود ۲۰۰ نفر زخمی شدند. نهادهای امنیتی ایران همچنین شارمهد را به توطئه از طریق «انجمن پادشاهی ایران» و «گروه تندر» متهم کرده‌اند. گروه تندر بخشی از «انجمن پادشاهی ایران» به‌شمار می‌رود و اعضای آن به مبارزه مسلحانه‌ معتقدند.