[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130219_Hoghooghbashr_RahmanJavanmardi_BehnamDaraeezadeh.mp3[/podcast]

 نزدیک به ۲۵ سال از پایان جنگ ایران و عراق می‌گذرد. با این وجود هزاران هکتار از زمین‌های منطقه، کماکان مین‌گذاری شده باقی مانده است و هرساله نیز این وضعیت شبه‌جنگی قربانی می‌گیرد.

در ایران منطقه گسترده‌ای از پنج استان کردستان، خوزستان، ایلام، کرمانشاه و آذربایجان غربی هنوز پاکسازی نشده‌ است.

سیاست کلان دولت ایران در این زمینه چیست؟ آیا اساساً هیچ آمار قابل اعتمادی یا گزارش دقیق دولتی در این میان وجود دارد؟ آیا باقی ماندن این میدان‌های مین‌گذاری‌ شده در منطقه، صرفاً به دلیل ضعف مدیریتی است یا فراهم نبودن امکانات مالی و فنی لازم؟ نقش احزاب و گروه‌های مسلح در طول جنگ در منطقه چه بوده و هم اکنون وضعیت چگونه است؟ آیا مین‌گذاری‌های جدیدی صورت گرفته است؟

min

از سوی دیگر چرا دولت ایران در حرکت‌هایی که در سطح جهان به منظور مقابله با مین‌های ضد نفر صورت می‌گیرد مشارکت جدی ندارد؟ (به عنوان نمونه، عدم امضای کنوانسیون معتبر و نام‌آشنای اوتاوا در سال ۱۹۹۷). این پرسش‌ها را با رحمان جوانمردی، فعال اجتماعی و آشنا با مسائل کردستان در هلند در میان گذاشته‌ایم.

رحمان جوانمردی: تا به‌حال روشن شده که در طی زمان جنگ و پس از آن مین‌هایی که جان غیرنظامیان را گرفتند، خیلی بیشتر از مین‌هایی‌ است که جان نظامیان را گرفته‌اند. آمارهای دنیا هم همین را نشان می‌دهند.

رحمان جوانمردی: در زمان جنگ ایران و عراق در هر دو طرف مرز مین‌گذاری می شود، ولی درباره آن چیزی که مربوط به بخش ایران بوده، صحبت از شش میلیون هکتار زمین آلوده به مین است که تعداد مین‌های آن را نیز در همان هنگام حدود ۱۶ میلیون جمع زده بودند. این آماری‌ است که در مورد مین در رسانه‌ها می‌چرخد.

آیا آماری هست که نشان بدهد سالانه چه تعداد از شهروندان عادی یا ماموران پاکسازی یا کسانی که در زمینه پاکسازی مناطق مین‌گذاری شده فعال هستند قربانی این وضعیت می‌شوند؟

متاسفانه دولت ایران در مورد آمار قربانیان، لاپوشانی می‌کند و آمار موجود را بیرون نمی‌دهد و در این اواخر حتی درباره آن چیزهایی هم که قبلاً گفته‌اند، صحبتی نمی‌کنند. ولی در میان کردها سازمان‌هایی بوده‌اند که آمارهایی را تاحدودی جمع کرده‌اند. یک زمانی آمار خیلی بالا بود و حوادثی را که در منطقه اتفاق می‌افتاد بیشتر از چهار، پنج هزار مورد در سال تخمین می‌زدند، ولی در حال حاضر این تعداد رسیده است به ۳۰۰تا. من این پایین آمدن تعداد انفجارها را نمی‌توانم وصل کنم به اینکه واقعاً منطقه پاکسازی شده است. بلکه فکر می‌کنم ناشی از نوعی مسکوت گذاشتن اخبار راجع به مین است.

در بخش کردستان عراق وضعیت به چه شکل است؟ آیا مسئولان محلی اقلیم کردستان گزارشی می‌دهند یا مراکزی هست که بتوان به آن اعتماد کرد؟

بله آن‌ها آمار می‌دهند. هم تشکل‌های غیر دولتی و انجمن‌های غیرانتفاعی در این زمینه مشغول هستند، هم دولت و هم سازمان‌های بین‌المللی. برای همین جلوی آمار گرفته نمی‌شود و آمار وجود دارد. من در حال حاضر آمار دقیقی ندارم، ولی آماری که منتشر شده است، تعداد تلفات را خیلی بالا نشان می‌دهد؛ خیلی بالاتر از آنچه در ایران ادعا یا از آن صحبت می‌شود. آماری که در کردستان عراق یا در خود عراق می‌دهند، شاید ده برابر آن چیزی‌ است که در ایران هست. برای همین من فکر می‌کنم آمار آنجا باید به‌هرحال درست‌تر باشد و از انتشار آن جلوگیری نمی‌کنند.

 به نظر شما علت این عدم شفافیت و مقاومت حکومت ایران، به‌خصوص بعد از گذشت این همه سال از پایان جنگ چیست؟ چه سیاستی‌ در این نوع برخورد وجود دارد؟

قبلاً هم قول داده بودند که مین‌ها را بردارند و مناطق مین‌گذاری‌شده را پاکسازی ‌کنند، اما این مناطق، مثل کردستان و خوزستان، تا حدود زیادی برای دولت امنیتی به شمار می رود و درواقع دولت نگران آن مناطق است. بنابراین دوست ندارد آن مین‌ها را بردارد.

قبلاً هم قول داده بودند که مین‌ها را بردارند و مناطق مین‌گذاری‌شده را پاکسازی ‌کنند، اما این مناطق، مثل کردستان و خوزستان، تا حدود زیادی برای دولت امنیتی به شمار می رود و درواقع دولت نگران آن مناطق است. بنابراین دوست ندارد آن مین‌ها را بردارد  یا از آن مین‌ها دست ‌کم می‌خواهد برای منافع دیگری استفاده کند. برای همین هم هرگونه دادن آمار را در پیوند با پاکسازی کردن یا نکردن آن مناطق مسکوت می‌گذارد و هم از پاکسازی آن مناطق جلوگیری می‌کند. در دوره‌هایی افراد خیر یا نیروهایی بودند که به پاکسازی مین‌ها کمک می‌کردند، اما دولت با در دست گرفتن کامل قضیه پاکسازی مین، این امکان را هم از شهروندان گرفته است تا در صورتی که علاقه‌مند به پاکسازی مناطق مین‌گذاری شده باشند، بتوانند اقدامی کنند. وقتی تعداد قربانیان مین بالا برود، تقاضا برای پاکسازی مین هم بالا می‌رود. به حق هم مردم حق دارند بدانند چه میزان تلفات انسانی از این مین‌ها به‌ جامعه تحمیل می‌شود و در مقابل آن هم حق دارند از دولت یا از نیروهایی که این مین‌ها را گذاشته‌اند، بخواهند که مناطق را به حالت عادی برگردانند و به کسانی که از قربانیان مین هستند کمک کنند. متاسفانه حکومت حتی به کسانی که در مورد مین اطلاع دارند و در داخل مصاحبه می‌کنند، فشار می‌آورد تا صحبت نکنند و ساکت بمانند.

کماکان گزارش‌هایی منتشر می‌شود مبنی بر اینکه نیروهای مسلح ایران به‌ویژه در منطقه‌ کردستان در برخی موارد مبادرت به مین‌گذاری‌های جدید کرده‌اند. این امری است که البته مقامات ایرانی آن را تکذیب می‌کنند و می‌گویند سال‌هاست هیچ مینی تولید نمی‌شود و هیچ مین‌گذاری‌ هم در مناطق مختلف ایران صورت نمی‌گیرد. آیا گزارش‌هایی از این دست قابل اعتماد هستند؟ به فرض در خردادماه سال ۹۰ هفت سرباز ایرانی به دلیل انفجار مین کشته شدند، اما مقامات عراقی گفتند ناشی از مین‌گذاری‌های جدید دولت ایران بوده است.

درست است. این مین‌گذاری‌ها اتفاق می‌افتد. در مناطقی که احزاب مسلح کرد فعالیت داشته‌اند، مین‌گذاری جدید شده که هم اهالی این موضوع را گزارش کرده‌اند و هم احزابی که در آن مناطق فعال بوده‌اند. در مورد مناطق کردستان، در جاهایی که فعالیت‌های نظامی در آنجا بوده، من مطمئن هستم که مین‌گذاری جدید شده است. هم آثار کنده شدن، حفر کردن و مین گذاشتن در این مناطق هست و هم نوع مین‌ها و تازگی‌ مین‌ها که اهالی درباره آنها گزارش داده‌اند این نکته را نشان می‌دهد. می‌شود حدس زد در محل‌هایی این مین‌ها را می‌گذارند که هم برای تردد نیروهای مخالف خودشان استفاده کنند و هم برای تردد کولبرها و کسانی که کالاها را از مرز عبور می‌دهند.

آیا اطلاع دارید در طول دهه‌های گذشته، گروه‌های مسلح کرد ایرانی یا عراقی در مین‌گذاری منطقه چقدر نقش داشته‌‌اند؟

بله. احزاب کرد در مین‌گذاری دست داشته‌اند و مین‌ هم در دستشان بوده است و مین هم منفجر کرده‌اند، ولی آیا این مین‌ها، مین‌هایی بوده که به صورت تله گذاشته شده یا دائمی‌ بوده‌ است؟ این را نمی‌توانم بگویم، ولی می‌دانم و مطمئن هستم که احزاب کرد هم از مین‌های ضد نفر و مین‌های ضد تانک و ضد خودرو استفاده می‌کردند. اگر به روزنامه‌های داخل ایران در دهه‌ ۶۰ مراجعه کنیم، شاید بتوانیم اثرات این تله‌های انفجاری را هم ببینیم. من نمی‌دانم این مین‌ها به صورت مستتر و دائمی کار گذاشته می‌شدند یا اینکه برای تله‌های موقتی بوده‌اند؟ تله‌های موقتی به این شکل بوده که شخصی به عنوان ناظر یا یکی از نیروهای چریکی ناظر، این مین‌ها را کار می‌گذاشت و در جایی مسلط  بر جاده می‌ایستاد و به محض این که ماشین‌های ارتشی یا سپاه رد می‌شدند، آنها را منفجر می‌کردند. این چیزی بود که خیلی شایع بود و خیلی از نیروهای احزاب کرد از این شکل استفاده می‌کردند.

اگر فشارهای بین‌المللی برای قبول کردن تعهدات بین‌المللی نباشد، جمهوری اسلامی زیر بار هیچ تعهدی نمی‌رود. ایران بیشترین تعهداتی را هم که قبول کرده یا معطوف به قبل از حکومت اسلامی و قبل ازانقلاب بوده یا در مقابل فشارهای بین‌المللی وادار به قبول معاهده‌های بین‌المللی شده است.

در سطح بین‌المللی هم فعالیت‌هایی برای پایان دادن به این وضعیت در جریان است. به طور مشخص فعالیت‌هایی در سطح تنظیم و امضاء کنوانسیون‌ها وجود دارد. برای نمونه در سال ۹۷ میلادی، کنوانسیون اوتاوا به منظور منع استفاده از مین ضد نفر و نگهداری و جابه‌جایی این سلاح نظامی امضا شد. دولت ایران در شرایطی در این حرکت‌ها مشارکتی نمی‌کند که تمام همسایگان ایران، حتی عراق و افغانستان نیز عضو کنوانسیون اوتاوا شده‌اند و آن را امضا کرده‌اند. به نظر شما علت عدم مشارکت ایران در این فعالیت‌های چندجانبه و در سطح بین‌المللی چیست؟

البته جمهوری اسلامی در مورد بسیاری مسائل که همسایه‌هایش در سطح جهان پذیرفته‌اند، تمکین نمی‌کند، قبول نمی‌کند یا امضا نمی‌کند. خیلی از معاهده‌ها و حتی آزادی‌ها در منطقه هست که جمهوری اسلامی ایران با آنها هماهنگ نمی‌شود؛ در مورد مین هم همینطور. مین اسلحه‌‌ای کشتاری‌ است، اما حکومت در مقابله با مخالفانش از آن استفاده می‌کند. برای همین هم هیچوقت قبول نمی‌کند که از این سلاح‌ها استفاده نکند. البته تا به‌حال روشن شده که در طی زمان جنگ و پس از آن مین‌هایی که جان غیرنظامیان را گرفتند، خیلی بیشتر از مین‌هایی‌ است که جان نظامیان را گرفته‌اند. البته آمارهای دنیا هم همین را نشان می‌دهند.

اگر فشارهای بین‌المللی برای قبول کردن تعهدات بین‌المللی نباشد، جمهوری اسلامی زیر بار هیچ تعهدی نمی‌رود. ایران بیشترین تعهداتی را هم که قبول کرده یا معطوف به قبل از حکومت اسلامی و قبل ازانقلاب بوده یا در مقابل فشارهای بین‌المللی وادار به قبول معاهده‌های بین‌المللی شده است. در این زمینه خاص به نظر من جمهوری اسلامی از طرف جامعه‌ جهانی یا از طرف سازمان‌های بین‌المللی مدافع حقوق قربانیان، چندان تحت فشار نگرفته یا آن قدر که باید روی آن کار نشده است. دلیلش هم این است که میزان قربانیان این مین‌ها معلوم نیست، میزان تلفات‌شان معلوم نیست، میزان آلودگی زمین‌ها و نابودی طبیعت از طریق این مین‌ها معلوم نیست. اگر بشود روی این‌ نکات کار کرد و آنها را به جامعه جهانی، به فعالان این عرصه یا به سازمان‌های غیر انتفاعی فعال در این عرصه، نشان داد، به نظر من جمهوری اسلامی وادار می‌شود قبول کند که هم آمار دقیقی بدهد و هم ناظرانی را بپذیرد که در این زمینه تحقیق میدانی کنند و هم اینکه از این مین‌ها یا به طور کلی از مین استفاده نکند.