پس از ۱۵ سال حبس خانگی و پافشاری بر سر موضع در برابر خونتای نظامی میانمار بود که آنگ سان سوچی، برنده جایزه صلح نوبل ۱۹۹۱، آزاد شد. پنج سال بعد،‌ آنگ سان سوچی به عنوان قهرمان دموکراسی لیبرال در یک انتخابات تاریخی به قدرت رسید. اما چیزی نگذشته بود که برنده نوبل صلح در برابر نسل‌کشی اقلیت پرشمار مسلمان روهینگیا از ارتش دفاع کرد و بازداشت روزنامه‌نگاران را به خاطر نقض قانون افشای اسرار ملی توجیه.

آنگ سان سوچی که از دموکراسی دور مانده بود، دوشنبه با کودتای ارتش از قدرت هم رانده شد.

اختلاف بین ارتش میانمار (برمه) و دولت آنگ سان سوچی از نوامبر ۲۰۲۰ و انتخابات پارلمانی آغاز شد. حزب «اتحادیه ملی دموکراسی» آنگ سان سوچی بار دیگر اکثر کرسی‌ها را از آن خود کرد. حزب وابسته به ارتش که اعلام کرده بود در این انتخابات نتیجه بهتری از انتخابات ۲۰۱۵ را انتظار می‌کشد، پس از انتخابات ادعای تقلب را مطرح کرد.

به علاوه، مین آنگ هلینگ فرمانده ۶۵ ساله کل ارتش قرار است ژوئیه سال جاری از این سمت بازنشسته شود. ناظران می‌گویند او به دنبال دست‌و‌پا کردن آینده‌ای سیاسی برای خویش است،‌ به‌ویژه که خانواده و نزدیکان او سال‌ها به دلیل در دست داشتن قدرت ثروت انبوهی نیز به جیب زده اند و خواهان از دست دادن نفوذ و امتیاز خود نیستند.

دعوا بر سر انتخابات و ادعای تقلب از سوی ارتش حل نشد و ژنرال‌ها به بهانه «محافظت از دموکراسی» آنگ سان سوچی را از قدرت کنار گذاشتند. حالا مین آنگ هلینگ رئیس جمهوری موقت میانمار است.

فعالان و شهروندان میانمار در هراس از سرکوبی سخت به سر می‌برند. آنگ سان سوچی و دیگر رهبران از مردم خواسته‌اند دست به مقاومت مدنی صلح‌آمیز بزنند، تا بار دیگر دیکتاتوری نظامی حاکم نشود.

میانمار کشور کودتاهای نظامی است. پس از استقلال در ۱۹۴۸، نظامیان در سه کودتای ۱۹۶۲ و ۱۹۸۸ و ۲۰۲۱ خودشان را به صدر قدرت آورده اند.

قهرمان لیبرال دموکراسی

آنگ سان سوچی کیست؟

آنگ سان سوچی ۱۹۴۵ در خانواده‌ای قدرتمند به دنیا آمد. پدر او آنگ سان بنیانگذار نیروهای مسلح میانمار بود؛ دانشجوی کمونیست  و سوسیالیستی که در بنیانگذاری هر دو حزب کمونیست و سوسیالیست برمه (میانمار) نقش داشت و در جنگ جهانی دوم ابتدا از ژاپن طرفداری کرد و دست آخر در مذاکرات استقلال از استعمار بریتانیا موثر بود. او را شش ماه پیش از استقلال برمه ترور کردند.
خین چی مادر او نیز سیاستمدار بود و به عنوان سفیر به هند و نپال اعزام شد. آنگ سان سوچی در آن کشورها تحصیل کرد و سپس در آکسفورد و سال‌ها بعد پس از ازدواج با مایکل آریس،‌ استاد فرهنگ و ادبیات تبتی در دانشگاه مطالعات شرق و آفریقا در لندن فوق لیسانس خواند.
آنگ سان سوچی ۱۹۸۸ به برمه برگشت تا به وضعیت مادر بیمارش برسد اما در اعتراض‌های دموکراسی‌خواهانه ۱۹۸۸ به چهره‌ای برجسته بدل شد. نی وین استعفا داده بود اما کودتای نظامیان اعتراض‌ها را در هم شکست. آنگ سان سوچی حزب اتحادیه ملی دموکراسی را بنیان گذاشت و در انتخابات ۱۹۹۰ پیروز شد اما به حبس خانگی افتاد. ۱۹۹۱ نوبل صلح گرفت.
پس از ۱۵ سال حبس خانگی و آغاز روند دموکراتیزاسیون در برمه، آنگ سان سوچی بالاخره در انتخابات ۲۰۱۵ به رهبری غیرنظامی دولت رسید و نخستین دارنده سمت «مشاور دولتی» شد. سکوت ابتدایی و سپس حمایت او از ارتش در برابر اعتراض‌ها به نسل‌کشی مسلمانان روهینگیا در میانمار به انتقادهای گسترده از او انجامید.
آنگ سان سوچی بار دیگر یکم فوریه ۲۰۲۱ در کودتای ارتش دستگیر شد.

آنگ سان سوچی ابتدا در ۱۹۸۸ و در جریان اعتراض‌های موسوم به ۸۸۸۸ (۸ اوت ۱۹۸۸) به چهره‌ای مردمی و رهبر مخالفان بدل شد.

اما اعتراض‌های گسترده ۸۸۸۸ در اعتراض به حکومت تک‌حزبی سوسیالیستی ژنرال نی وین، با یک کودتای نظامی دیگر سرکوب شد. پس از کودتا، کارزاری خونین برای خاموش‌کردن اعتراض‌ها به وقوع پیوست. با این حال، ژنرال‌ها اعلام کردند ۱۹۹۰ انتخابات عمومی برگزار می‌کنند.

نظامیان پیش از انتخابات آنگ سان سوچی، رهبر حزب «اتحادیه ملی دموکراسی» را بازداشت کردند و پس از پیروزی آنگ سان سوچی در آن، نتیجه را به رسمیت نشناختند و او را برای ۱۵ سال پس از آن به حبس خانگی انداختند.

اصرار او بر دموکراتیزاسیون، ماندن‌اش در کشور و بازنگشتن به بریتانیا علی‌رغم حبس خانگی، سرسختی‌اش بر روش مسالمت‌آمیز، گرفتن صلح نوبل در ۱۹۹۱ و سابقه کاری‌اش و پیشینه‌ی خانوادگی‌اش باعث شده بود که آنگ سان سوچی به قهرمان ملی دموکراسی در میانمار بدل شود.

ژنرال‌ها بالاخره او را ۲۰۱۰ آزاد کردند. اعتراض‌های گسترده ۲۰۰۷ به آنها نشان داده بود که باید فضای سیاسی را بازتر کنند. انتخابات ۲۰۱۵ پس از دیدارهای سال‌های پیش از آن آنگ سان سوچی با باراک اوباما و هیلاری کلینتون رئیس‌جمهوری و وزیر خارجه وقت آمریکا، بالاخره این مخالف سرسخت را به صدر قدرت غیرنظامی در میانمار رساند.

او نه تنها وعده دموکراتیزه‌کردن بیشتر، که وعده بهبود وضعیت اقتصادی را داد. محبوبیت او در داخل و خارج گسترده بود. اما به زودی ورق برگشت.

نسل‌کشی روهینگیا

۲۰۱۵ موجی از مهاجرت مسلمانان روهینگیا بر اثر دشواری‌ها و آزارها آغاز شد. اما از اکتبر ۲۰۱۶ کارزاری سیستماتیک برای تخریب و سوزاندن روستاها و پاکسازی نژادی این اقلیت پرشمار توسط ارتش میانمار به راه افتاد.

۸۹ درصد از مردم میانمار بودایی، ۴ درصد مسیحی، ۴ درصد مسلمان و ۱ درصد نیز پیرو آیین هندو هستند.

ده‌ها برنده جایزه نوبل همان زمان در یک نامه سرگشاده آنگ سان سوچی را متهم کردند که منفعلانه نظاره‌گر رفتار ارتش میانمار با اقلیت مسلمان است. آن‌ها در این نامه به شورای امنیت سازمان ملل نوشتند که آنگ سان سوچی، رئیس دولت میانمار آگاه است که در کشورش فاجعه پاکسازی قومی و جنایت علیه بشریت در جریان است.

در میان امضاکنندگان این نامه نام برندگان نوبل، شیرین عبادی، دزموند توتو، ملاله یوسف‌زی، محمد یونس و خوزه راموس هورتا دیده می‌شد.

پناهجویان روهینگیا در حال فرار از راخین و رفتن به بنگلادش از طریق رود ناف در سپتامبر ۲۰۱۷؛ شمار زیادی از پناهجویان میانماری مسلمان در این مسیر غرق شدند ــ عکس: Shutterstock

اما آنگ سان سوچی اعتراضی نکرد. گزارش می‌شد که گفته است باید برای حفظ دموکراسی، در سازش با ارتش تعادل را حفظ کند. با این وجود، نه دفاع او از زندانی‌کردن روزنامه‌نگاران رویترز که درباره نسل‌کشی روهینگیا گزارش تهیه می‌کردند،‌‌ نشان می‌داد که او به دنبال حفظ دموکراسی است، نه شهادت‌دادن او در دادگاه لاهه در ۲۰۱۹ و دفاع‌اش از ارتش.

آنگ سان سوچی به سرعت به توجیه‌گر نسل‌کشی بدل شده بود.

او در لاهه گفت خروج صد‌ها هزار مسلمان روهینگیا از کشور میانمار نتیجه نبرد با شورشیان و «تروریست‌ها» بوده است.

سوچی  این اتهام را که ارتش میانمار در سال ۲۰۱۷ در ایالت راخین غربی غیرنظامیان را کشته، مورد تجاوز قرار داده و خانه‌هایشان را به آتش کشیده است، رد کرد و گفت عملیات ارتش میانمار واکنشی به اقدامات «تروریستی هماهنگ‌شده» شبه‌نظامیان روهینگیا علیه ده‌ها ایستگاه پلیس بود.

اما این برنده نوبل صلح هرگز نگفت که مسلمانان روهینگیا برای دهه‌ها تحت تبعیض و سرکوب نظام‌مند زیسته‌اند.

کارلوس ساردینیا گالاشه، روزنامه‌نگار اسپانیایی ساکن بانکوک در مقاله‌ای برای «ژاکوبن» می‌نویسد که ارتش میانمار پس از دهه‌ها بدنامی در میان مردم، با «پاکسازی» مسلمان‌ها نزد اکثریت بودایی محبوب شدند. این محبوبیت که با ناسیونالیسم برمه‌ای مبتنی بر هویت بودایی گره خورده، با رویکرد آنگ سان سوچی به این نسل‌کشی بی‌ارتباط نیست.

کارلوس ساردینیا گالاشه با نگاه به بحران روهینگیا و سیاست‌های اقتصادی نولیبرال دولت «اتحادیه ملی دموکراسی» می‌نویسد:

«نژادپرستی دولتی در میانمار را تنها ارتش ماندگار نکرده، بلکه لیبرال‌هایی همچون آنگ سان سوچی نیز همین کار را می‌کنند».

این سیاست‌های نئولیبرال که در ادامه به آنها می‌پردازیم،‌ با بر سر کار آمدن آنگ سان سوچی شدت گرفتند. گفتار ناسیونالیستی منتهی به نسل کشی روهینگیا از سوی نظامی‌ها از سال‌ها قبل برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات و نابرابری‌های اقتصادی واقعی و تحمیل انقباض اقتصادی به کار گرفته می‌شد.

تحمیل نئولیبرالیسم

اگر در «دموکراسی سیاسی» دولت مدنی جدید میانمار شکست خورد، در «دموکراسی اقتصادی» هم پیشرفتی نداشت. همزمان با نسل‌کشی روهینگیا به دست ارتش در راخین، دولت آنگ سان سوچی سیاست‌های نولیبرالی اقتصادی را تحمیل کرد.

«اصلاحات ساختاری» آنگ سان سوچی در این سال‌ها از این قرار بودند: آزادسازی و خصوصی‌سازی بخش‌های بانک، بیمه و آموزش. آن هم در حالی که یک سوم جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی می‌کنند.

از این منظر، دولت آنگ سان سوچی پیروی دولت نظامیان پیش از او بود. از ۲۰۱۰ نظامیان میانمار لیبرال‌سازی اقتصادی را شدت بخشیده بودند و پروژه‌های بزرگی برای ساختن منطقه‌های اقتصادی ویژه و فرودگاه‌های بین‌المللی آغاز کرده بودند.

هنوز هیچ کدام از این پروژه‌ها محقق نشده اند.

پیروزی آنگ سان سوچی باعث شد که تحریم‌های اروپایی و آمریکایی برداشته شود و میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری خارجی با گشوده شدن مرزها به روی تجارت آزاد با غرب وارد میانمار شود.

نخستین سال دولت اتحادیه ملی برای دموکراسی شاهد ۹,۴ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی بود اما با بحران روهینگیا و سپس همه‌گیری کرونا، این سرمایه‌گذاری‌ها نیز افت کرد و ۲۰۲۰ به ۵,۵ میلیارد دلار رسید. رشد اقتصادی هم از ۵,۷۵ درصد در ۲۰۱۶ به ۲,۸ درصد در ۲۰۲۰ رسید.

با وجود نسل‌کشی مسلمانان اما تحریم‌های اقتصادی علیه میانمار وضع نشد و شرکت‌های خارجی به افزایش حضور در میانمار پرداختند و خصوصی‌سازی در داخل کشور نیز تشدید شد.

جرارد مک‌گارتی، پژوهشگر اندیشکده آسیا در دانشگاه ملی سنگاپور در مقاله‌ای درباره سیاست‌های اقتصادی آنگ سان سوچی می‌نویسد:‌

«عدالت اقتصادی شعار اصلی مبارزه استقلال برمه بود و موضوعی تعیین‌کننده در سیاست حزبی پس از استعمار. اما علی‌رغم نابرابری‌های اقتصادی وخیم و آسیب‌پذیری‌ اجتماعی ناشی از آن، مسأله طبقه و نابرابری از پلت‌فرم سیاسی و ایدئولوژیک آنگ سان سوچی و حزب‌اش اتحادیه ملی برای دموکراسی غایب است.»

این پژوهشگر نشان می‌دهد که چگونه حکومت نظامی‌ها پس از ۱۹۸۸ به ویران‌کردن ساختمان معیوب دولت رفاه نی وین پرداختند و کنترل انحصاری «اصلاحات» به نفع اقتصاد بازار را در دست گرفتند. نظامی‌ها به طور خاص فعالان حقوق کارگری و سندیکایی را سرکوب کردند و در سرکوب نخبگان اقتصادی و دینی درون جنبش دموکراسی‌خواه گزینشی عمل کردند.

به نوشته جرارد مک‌کارتی، «منافع طبقاتی درون جنبش دموکراسی‌خواه بدین ترتیب تضعیف شد و از ۲۰۱۱ به این سو با آزادسازی سیاسی، نخبگان عرصه تجارت و بازار راستای ایدئولوژیک و سازمانی مهم‌ترین نیروی دموکراتیزاسیون در برمه یعنی اتحادیه ملی برای دموکراسی را هر چه بیشتر به سوی آزادسازی اقتصادی راندند.»

وقتی آنگ سان سوچی ۲۰۲۰ برای انتخابات دوباره کارزار بر پا کرد، همه متفق‌القول بودند که وضعیت اقتصادی فقرا و فرودستان و کارگران در برمه بهبود خاصی نیافته و وعده‌های او در این زمینه عملی نشده اند.

با وجود این، آنگ سان سوچی هنوز محبوب بود و برنده واقعی انتخابات ۲۰۲۰. کودتا علیه او نامشروع است و باید محکوم شود. و چه خوب اگر مقاومت مردمی نظامیان کودتاچی را به عقب براند و موجب آزادی آنگ سان سوچی شود.

اما در انتها، نمی‌توان تلخی این حکم تاریخی را فراموش کرد که آنگ سان سوچی هم از دموکراسی دور ماند و هم از قدرت رانده شد.

در همین زمینه:

https://www.radiozamaneh.com/574108