– استان خوزستان با متوسط نرخ بیکاری ۱۴.۵ درصد، رتبه بیست و نهم را در کشور کسب کرده و با وجود پتانسیلهای فراوان، از جمله بیکارترین استانها محسوب میشود ….
– استان خوزستان در مناطق شهری ۲۷ درصد و در مناطق روستایی ۲۶ درصد، جمعیت زیر خط فقر دارد ….
– بررسی نسبت اشتغال در بازه زمانی ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ نشان میدهد تنها ۳۵,۳ درصد از کل جمعیت در سن کار استان، شاغل بودهاند ….
– از لحاظ شاخص توسعه انسانی در بخش آموزش، تهران رتبه اول و استان خوزستان رتبه شانزدهم را در میان استانهای کشور داراست که به خوبی سطح نابرابری آموزشی را در سطح استان با متوسط کشور نشان میدهد.
عبارات بالا خلاصهای از آمارهای نامطلوب است که در مهر ماه امسال از سوی وزارت کار درباره نفت خیزترین و غنیترین استان ایران منتشر شده است.
وزارت کار در آخرین گزارش آماری خود در خصوص سنجش مؤلفهها و شاخصهای توسعه در خوزستان، اعلام کرده این استان در کنار سیستان و بلوچستان، لرستان، کردستان، کرمانشاه و چهارمحال و بختیاری بالاترین نرخ بیکاری را در بین استانهای کشور به خود اختصاص داده است.
در بخش دیگری از این گزارش آمده:
«استان خوزستان با وجود دارا بودن بیشترین منابع هیدروکربوری (ذخایر زیرزمینی نفت خام و گاز طبیعی) کشور، از مشکلات عدیدهای برخوردار است. فقر گسترده به خصوص در مناطق شهری، حاشیه نشینی، وجود گرد و غبار و آلودگی ناشی از مجتمعهای پتروشیمی و کودکان بازمانده از تحصیل از جمله مهمترین این مشکلات هستند.»
بر اساس آمارهای رسمی ارائه شده توسط وزارت کار، شهرهای عمدتا عربنشین این استان از جمله خرمشهر، بندر ماهشهر، اهواز، امیدیه و شوشتر بیشترین «آمار مهاجرپذیری» را به خود اختصاص دادهاند که به کارگیری نیروی کار غیربومی در صنایع مختلف، از دلایل عمده مهاجرت به این شهرها محسوب میشود.
جواد روئینتن، فعال حقوق بشر عرب و عضو سازمان حقوق بشر اهواز در گفتوگو با زمانه، با اشاره به تبعیضهای اعمال شده از سوی مسئولان حکومت جمهوری اسلامی در شهرهای عربنشین استان خوزستان، میگوید:
«ادامه پیشبرد سیاستهای تبعیضآمیز و عربستیزانه حکومت ایران سبب شده تا شهروندان عرب در شهرهای مختلف از دستیابی به حقوق اساسی خود محروم شوند. این شهروندان در حال حاضر در سطوح مختلف عملا نادیده گرفته شده و کنار گذاشته میشوند.»
روئینتن معتقد است علیرغم گرفتار شدن استان خوزستان در کشاکش چند «ابر بحران»، در میان مسئولان دولتی که عمدتا از نقاط دیگر کشور به پستهای مدیریتی این استان منصوب شدهاند عزمی برای رفع این ابر بحرانها دیده نمیشود.
خوزستان و موج جدید برخوردهای امنیتی با فعالان فرهنگی زن عرب
در روزهای گذشته دستکم پنج فعال زن عرب در شهرهای مختلف خوزستان که عمدتا در زمینههای فرهنگی فعالیت دارند، توسط نهادهای امنیتی بازداشت شدهاند. فاطمه تمیمی، فعال فرهنگی عرب و ساکن شهر چمران (جراحی) از توابع شهرستان بندر ماهشهر، روز ۱۹ آذر ماه از سوی نیروهای امنیتی در منزل خود بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
همزمان با بازداشت این فعال فرهنگی عرب، مریم عامری، شهروند اهل اهواز و از دوستان نزدیک فاطمه تمیمی هم توسط اداره اطلاعات این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
به گفته یک منبع نزدیک به این دو شهروند عرب، فعالیت آنها بیشتر در حوزه جمعآوری قصهها، لالاییها و ترانههای زبان عربی برای ثبت تاریخ فرهنگی بوده است.
در روزهای پیش از بازداشت فاطمه تمیمی و مریم عامری، یک فعال فرهنگی دیگر به نام أزهار آلبوغبیش هم در شهرستان شادگان بدون ارائه دلیل مشخصی توسط مأموران امنیتی بازداشت شده و تاکنون از محل نگهداری او اطلاعی در دست نیست.
بنا بر اعلام منابع حقوق بشری، نیروهای امنیتی دو برادر این فعال فرهنگی به نامهای رضا آلبوغبیش و عباس آلبوغبیش را نیز بازداشت کردهاند.
برخوردهای امنیتی با فعالان زن عرب در روزهای اخیر اما به موارد یاد شده ختم نمیشود. زینب سواری، شهروند اهل شهر رُفَیِّع از توابع شهرستان هویزه، همراه خواهر کوچکترش فاطمه سواری و برادرش حمزه، روز ۲۱ آذر ماه توسط مأموران اطلاعات سپاه بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
جواد روئینتن بر این باور است که برخوردهای امنیتی با فعالان فرهنگی زن در شهرهای عربنشین خوزستان در حالی انجام شده که این فعالان هیچگونه فعالیت خارج از چارچوب قوانین موجود در ایران نداشتهاند.
این فعال حقوق بشر، «تقابل فعالیتهای فرهنگی این زنان بازداشت شده با سناریوهای رسمی حکومت جمهوری اسلامی» درباره اوضاع فرهنگی مردم عرب خوزستان را یکی از دلایل احتمالی بازداشت آنها میداند:
«تصاویر و ویدئوهایی که خانم فاطمه تمیمی و خانم مریم عامری تاکنون از مردم عرب تهیه و منتشر کردهاند در تقابل با افسانههای ساختگی عربستیزانهایست که در سالهای گذشته در مورد عربها به مردم دیگر نقاط ایران القا شده و در تقابل با روایت رسمی حکومت جمهوری اسلامی از مردم عرب خوزستان قرار دارد.»
او در ادامه میگوید:
«ارتباط بیواسطهای که خانم تمیمی با شهروندان عرب خوزستان برقرار کرده و انتشار دستاوردهای فرهنگی این شهروندان توسط او، همه سناریوهای عربستیزانهای را که در جامعه رواج داده شده، بیاثر میکند.»
روئینتن همچنین معتقد است برخورد امنیتی با فعالان زن عرب، فعالیتهای فرهنگی را متوقف نخواهد کرد:
«به نظر من روند فعالیت فرهنگی زنان با این بازداشتها متوقف نمیشود چرا که در سالهای گذشته فضای فعالیتها بیشتر مردانه بود و زنان عرب کمتر در این عرصه حضور داشتند اما در سالهای اخیر فعالیتهای فرهنگی زنان بسیار گستردهتر از قبل شده و میتوان بر اساس شواهد پیشبینی کرد راهی که زنان عرب با شجاعت آغاز کردهاند، قویتر از گذشته ادامه خواهد یافت.»
- در همین زمینه:
محرومیت و تبعیض، سهم شهروندان عرب از خوزستان
استان خوزستان در حال حاضر به عنوان بزرگترین مرکز تولید نفت و گاز ایران به شمار میآید. همچنین جاری بودن بخش عظیمی از آبهای سطحی کشور و وجود رودخانههای پرآب و دائمی در آن و برخورداری از سدهای آبی متعدد که امکان استفاده چندمنظوره از آنها در جهت توسعه بخشهای کشاورزی، شیلات، انرژی و تأمین آب شرب مهیاست و وجود ذخایر باارزش آبزیان، بنادر صیادی، ناوگان صیادی و مجتمعهای بزرگ پرورش ماهی و میگو و مجتمعهای دامپروری، خوزستان را در موقعیت منحصر به فردی از لحاظ غنای منابع و اراضی در میان سایر استانهای ایران قرار داده است. با همه این اوصاف اما جواد روئینتن بر این باور است که شهروندان عرب این استان به دلیل استقرار «یک نظام اداری رانتخوار و فاسد» در این استان، نه تنها سهمی از رفاه ندارند بلکه این شهروندان از برخی «حقوق بنیادین خود» نیز محروم شدهاند:
«در خوزستان نظام اداری یک نظام رانتخوار و فاسد است. نه تنها اغلب مدیران غیربومی استان درباره عواقب سوء مدیریت خود پاسخگو نبودهاند و نیستند بلکه این مسئولان همواره از سوی لابیهای مرکزنشین حمایت میشوند.»
به گفته او تاکنون در استان خوزستان حتی یک مورد هم دیده نشده که مدیران دولتی به دلیل بیکفایتی یا کمکاری محاکمه شوند یا کنار گذاشته شوند.
او تبعیضهای اعمال شده علیه ساکنان مناطق عربنشین را به علت «وجود ذخایر نفت و گاز» در این مناطق میداند و در همین زمینه میگوید:
«اگر منابع موجود به جای خوزستان در نقطه دیگری از مناطق مرکزی وجود داشت، شاید این اتفاقات و مشکلات برای مردم بومی پیش نمیآمد.»
به گفته این فعال حقوق بشر در حال حاضر شهروندان عرب خوزستان به دلیل اعمال سیاستهای تبعیضآمیز از سوی مسئولان حکومتی در جمهوری اسلامی، از برخی حقوق بنیادین خود از جمله حق کار، حق آموزش، حق سلامت و نظایر آن محروم شدهاند.
با وجود نابرابریهای موجود در خوزستان، شهروندان ساکن این استان اما در سالهای گذشته همواره مسالمتآمیزترین روشها را برای بیان اعتراضات خود به کار گرفتهاند. اعتراضاتی که بر اساس گزارشهای منتشر شده توسط منابع حقوق بشری، پیوسته به شدیدترین وجه سرکوب شدهاند.
جواد روئینتن درباره دلایل شکلگیری اعتراضات مردمی در خوزستان میگوید:
«اغلب اعتراضاتی که در این استان وجود داشته، اعتراضاتی اجتماعی است و شهروندان برای احقاق حقوق اولیه خود اعتراض میکنند.»
نیشکر و سد گتوند، طرحهایی برای تغییر بافت جمعیتی
درگیری با بحرانهای بزرگی نظیر آب ناسالم، ریزگردها و هوای نامطبوع، بیکاری، فقر و گرانی، استان خوزستان را همواره در رده اولین استانهای مهاجرفرست قرار داده است.
از سوی دیگر اعمال برخی سیاستهای یکسانسازی گروههای اتنیکی که با تولد دولت-ملت «ایران» از سالهای آغازین روی کار آمدن رضا شاه پهلوی در دستور کار حکومت مرکزی قرار گرفته و تاکنون از سوی جمهوری اسلامی هم تعقیب شده، بیش از پیش به روند مهاجرت شهروندان بومی از خوزستان به دیگر نقاط ایران دامن زده است.
جواد روئینتن اما وجود مجتمعهای کشت و صنعت نیشکر در این استان را طرحی میداند که حکومتهای پهلوی و جمهوری اسلامی از دهها سال قبل تا امروز در راستای اهدافی نظیر «تصاحب زمینهای ساکنان بومی استان» و «تغییر بافت جمعیتی در مناطق عربنشین» به اجرا درآوردهاند.
او میگوید:
«طرح ایجاد و توسعه شرکتهای نیشکر یک طرح شکست خورده است و تاکنون دستاوردی جز تصرف زمینهای روستاییان عرب توسط نهادهای دولتی نداشته است.»
به گفته روئینتن، پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی برای توسعه شرکت نیشکر بسیاری از روستاییان عرب ساکن در مناطقی که در حال حاضر زیر کشت نیشکر هستند، مجبور کردند با قیمت خیلی پایین زمینهای خود را به دولت بفروشند و هر کس که حاضر به فروش نمیشد، زمینش را به زور از او میگرفتند.
این فعال حقوق بشر، تصاحب زمینهای روستاییان عرب از سوی شرکتهای نیشکر از یکسو و سهیم نشدن این شهروندان در اشتغال این شرکتها از سوی دیگر را دلیل مهاجرت گسترده آنان به حاشیه شهرها و حتی استانهای همجوار میداند.
آبگیری سد گتوند و تأثیر آن بر شوری آب اما یکی دیگر از دلایل افزایش بیکاری شهروندان عرب و متعاقب آن حاشیهنشینی این شهروندان در اطراف شهرهای بزرگ شده است.
سد مخزنی گتوندعلیا، یکی از بلندترین سدهای خاکی است که برای تأمین بخشی از برق مورد نیاز ایران بر روی رودخانه کارون بنا شده است. علیرغم هشدار فعالان محیط زیست پیرامون وجود گنبدها و رگههای نمکی در اطراف محل آبگیری، این سد در سال ۱۳۸۵ به بهرهبرداری رسید.
انباشته شدن تدریجی نمک محلول طی سالهای اولیه پس از آبگیری، کاهش کیفیت آب و روند افزایش شوری آب پشت سد گتوند تا سال ۱۳۹۵ را به دنبال داشته است. از سوی دیگر طبق پژوهشهای انجام شده، بعد از سد گتوند یکی دیگر از دلایل اصلی شوری آب رودخانه کارون به عنوان بزرگترین شاهراه آبرسانی به زمینهای کشاورزی و تأمین آب شرب شهرها و روستاها در استان خوزستان، مجموعههای کشت و صنعت نیشکر و صنایع وابسته به آن است.
روئینتن در همین رابطه میگوید:
«سد گتوند یکی از فاجعهبارترین پروژههای غیرعلمی و غیراصولی بود که متأسفانه یکی از دلایل اجرای آن بالا بردن آمار پروژههایی بود که در دولت محمود احمدینژاد بسیار بر آن اصرار میشد.»
او میگوید:
«در حال حاضر آبی که پشت سد گتوند جمع شده آب شور است. در مناطق پایین دست سد گتوند، عمدتا مردم بومی عرب زندگی میکنند. پس از آبگیری این سد، به غیر از آسیب به زمینهای کشاورزی، حتی آب شرب شهرهای بزرگی مثل آبادان و خرمشهر هم شور شده است. به نظر میرسد آبگیری سد گتوند، در ادامه سیاست تغییر بافت جمعیتی در مناطق عربنشین انجام شده است.»
تفکیک شهروندان به عرب و غیرعرب، تبعیض سیستماتیک
با وجود اینکه خوزستان منابع انسانی ماهر و تحصیلکرده برای اشتغال در صنایع مستقر در این استان در اختیار دارد،، استخدامهای فامیلی و غیربومی و اعزام مدیران رده بالا و میانی از استانهای دیگر منجر به بیکاری عده کثیری از جوانان این استان شده است.
جواد روئینتن اما با اشاره به آمارهای ارائه شده از سوی منابع رسمی درباره میزان بیکاری بخش زیادی از نیروی کار در استان خوزستان، این موضوع را ناشی از سیاستهای تبعیضآمیزی میداند که از سوی حکومت جمهوری اسلامی در مورد شهروندان خوزستانی پیشبرده میشود:
«حبیب آقاجری، نماینده فعلی ماهشهر در مجلس و از فرماندهان پیشین سپاه پاسداران، پیشتر اعلام کرده که ۳۰ درصد جوانان ماهشهر بیکار هستند. این آمار رسمیای است که یک عنصر حکومتی ارائه داده اما شواهد نشان میدهد دستکم دو برابر این میزان از نیروی کار در ماهشهر بیکار هستند.»
روئینتن که خود در سالهای گذشته در پتروشیمی ماهشهر مشغول به کار بوده، علت حضور گسترده نیروی کار غیربومی در مجتمعهای پتروشیمی و صنایع دیگر خوزستان را نوع دیدگاهی میداند که توسط حاکمیت درباره وضعیت شهروندان عرب خوزستانی به بقیه مردم ایران القا شده است:
«بارها در محل کارم میدیدم که از شهرهای اطراف و حتی از استانهای دیگر افرادی در پتروشیمی مشغول به کارند. وقتی از آنها میپرسیدم چرا برای کار به خوزستان آمدهاید در پاسخ میگفتند اگر ما نباشیم این صنایع راه نمیافتد. این مسأله نشان میدهد چه دیدگاهی نسبت به شهروندان عرب خوزستانی در میان مردم استانهای دیگر رواج داده شده است.»
به گفته او، بررسیهای میدانی در مناطق مختلف استان خوزستان حاکی از این است که در شرکتهای صنعتی، کارخانجات و صنایع مستقر در مناطقی که شمار ساکنان عرب آن بسیار بیش از ساکنان غیرعرب است، باز هم غیرعربها بیشتر مشغول به کار هستند.
به گفته این فعال حقوق بشر، خوزستان استانی غنیست با شمار زیادی جوان که مدیران لایقی هم در میان آنان وجود دارد وکلید حل مشکلات این استان هم تنها در دست آنهاست.
- در همین زمینه
من از رادیوزمانه انتظار تیتر های تفرقه افکنانه ندارم. حکومت اسلامی ازینکه مردم به جان هم بیفتند لذت می برد و راز بقای آن نفرت مردم از یکدیگراست. برادران و خوهران عرب من ، فکر می کنید فارس ها در این حکومت اوضاع خوبی دلرند وتبعیض شامل انها نمی شود؟ هر کس سرسپرده این حکومت و مافیای آن نشود مورد تحقیر و تبعیض قرار می گیرد چه ترک چه فارس چه لرچه عرب. راه آزادی از اتحاد ملت می گذرد و نه دمیدن در اختلافات بی معنی مربوط به نژاد و رنگ پوست و غیره.
سعد / 24 December 2020
البته آن دسته از عربهایی که «ولایی» باشند و با مدیریت ولایی سازگار باشند بر صدر مینشینند. نمونه آش جزایری ها و شعمخانی ها که نه تنها پست های بالا دارند بلکه ثروت اندوز هم هستند.
پس بهتر است آقای توللی کمی سنجیدهتر بحث میکردند. مسأله اصلا عرب بودن نیست. اگر کسی عرب شیعه باشد و سابقه ی بسیج و غیره داشته باشد بسیار بهرهمندتر است از فارسها یا مردهایی که مذهبی نباشند یا سنی باشند.
Sobhi / 24 December 2020
خوزستان بیشترش بختیاری اما شما همش می نویسین عرب ها شوشتر هشتاد درصدش بختیاریه. کل عرب ها یک ملیون هم نیستن. ***
ایرانی / 24 December 2020
درود . خوزستان تمامش فقیر هست چه لر و عرب و فارس ولی شما همیشه تلاش میکنید تا که خوزستان عرب جلوه بدهید در حالی که ۳۰درصد خوزستان عربه لقبش لر وفارس هستند.
iranjavid63 / 24 December 2020
شوشتر از کی عمدتا عرب نشین شده؟
خلیل / 25 December 2020
بااینکه اکثر خوزستانی ها عرب هستن متاسفانه دچار تبعیض شدید هستند و اکثر مناصب رو به غیر بومی ها وحتی بیسوادن داده اند و این روال همچنان ادامه دارد
هدا اهوازی / 25 December 2020
استانی که بالای هفتاد درصد عرب نشین می باشد متاسفانه این حقش نیست که توسط غیر بومی ها اداره شود باید اولویت خود بومی ها باشند
هدا اهوازی / 25 December 2020
مشابه همین مسئله رو در ترکمن صحرا (مناطق ترکمن نشین شمال شرق کشور) یا استان بلوچستان و… هم شاهد هستیم، این تبعیض به عمد از طرف حاکمیت اعمال میشه، حکومت مرکزی از مدت ها پیش (در حقیقت از دوره پهلوی) مشغول تغییر بافت جمعیتی این مناطق بوده.
بهزاد / 25 December 2020
به نظرم زمانه باید روزنامهنگاری پژوهشی را در پیش بگیرد.
نقد و انتقاد ایرادی ندارد اگر مستند باشد.
اگر یک نویسنده بیاید بگوید پنجاه درصد ایران عرب است و یکی دیگر بگوید ۴۰ میلیون ترک هستند و … این که نشد روزنامهنگاری برادر من.
بروید سراغ چند منبع معتبر و بپرسید مثلا این شهر شوشتر حدودا چند درصد عرب چند درصد بختیاری و … است. بعد یک تخمینی بزنید و یک عدد تقریبی دربیاورید. بعد از نویسندگان هم بخواهید که مستند حرف بزنند.
با این رویهی اغراق و بزرگنمایی و گفتمانسازی شما مخاطبانتان را از دست میدهید، بگذریم که به ایران هم درنهایت ضربه خواهید زد.
رسانهی پژوهشی / 25 December 2020