قیمت مرغ به طور ناگهانی در طی کمتر از یک هفته از آخر آبان تا ۲ آذر از ۲۶ هزار تومان به کیلویی ۳۷هزار تومان افزایش یافت. استخوان دام و طیور به سبد مصرفی خانوارهای ایرانی راه یافت. بر اساس اطلاعاتی که رادیو زمانه به دست آورد، دولت مرغ سهمیهای را به قیمت هر کیلو ۱۵هزار تومان به خانوارها اختصاص داده است. صفهای بلند مقابل مراکز توزیع، هنگام همهگیری ویروس کرونا. طبعا بدون فاصلهگذاری و پروتکلهای بهداشتی. گرسنگی یا کرونا؟
تا ۲۰ آبان سال جاری مرغ با قیمت هر کیلو ۲۶ هزار تومان در اختیار مصرفکنندگان قرار میگرفت. اما به دلیل نامعلوم قیمت مرغ ناگهان گران شد. پیش از این بارها مسئولان ادعا کرده بودند که به سبب جهشهای قیمت دلار، قیمت کالاهای اساسی هم افزایش مییابد. در زمانی که دلار وارد کانال ۳۰ هزار تومان شده بود مرغ به قیمت هر کیلو ۲۰ تا ۲۵ هزار تومان عرضه میشد. دلار اما در روز دوشنبه ۳ آذر در بازارهای غیررسمی به ۲۵ هزار و ۵۰۰ تومان معامله میشود، با این حال قیمت مرغ به عنوان کالای بدیل گوشت قرمز به ویژه در سبد خانوادههای کم درآمد به طور ناگهانی در طی فقط یک هفته بیش از ۲۰ درصد افزایش یافته است. صفهای بلندی مقابل مراکز توزیع مرغ با سهمیه دولتی تشکیل شده است. در لحظه تنظیم این گزارش این مراکز مرغ را به قیمت ۱۵ هزار تومان اما به طور محدود در اختیار خانوارها قرار میدهند.
عباس حاجیزاده، دبیر اتحادیه واردکنندگان نهادههای دام و طیور ایران تابستان سال جاری در مصاحبه با سایت اقتصاد آنلاین گفته بود:
«بانکهای عامل با ایجاد مانع در مسیر استفاده از ظرفیت صرافیهای مجاز برای جابهجایی ارز، منجر به افزایش ۲ تا ۵ درصدی هزینههای تامین مواد اولیه میشوند.»
حاجیزاده در آن زمان از بانک مرکزی خواسته بود به وظیفه خود بر نظارت بر بانکها عمل کند و مانع از «سودجویی کاسبان تحریم» شود.
استخوان دام و طیور در سبد خانوار ایرانی
نظرسنجیهای مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در خصوص سبد غذایی خانوار ایرانی نشان میدهد حدود ۸ درصد از خانوارهای ایرانی طی یک سال گذشته گوشت قرمز مصرف نکردهاند. بیش از ۴۰ درصد از اشخاصی که در این نظرسنجی شرکت کرده بودند گفتهاند در هفته چند روز و نزدیک به ۳۳ درصد در ماه فقط چند روز گوشت قرمز مصرف میکنند. در مقایسه با خرداد ۹۸ به میزان افرادی که گفتهاند در خانوادهشان اصلاً گوشت قرمز مصرف نمیکنند سه و نیم درصد افزوده شده است.
بر همین اساس بیش از ۴ درصد خانوارها هر روز، ۶۲ درصد چند روز در هفته و حدود ۲۸ درصد چند روز در ماه گوشت مرغ مصرف میکنند. نزدیک به ۴ درصد خانوارها طی سال گذشته چندبار گوشت مرغ مصرف کردهاند و بیش از یک درصد گفتهاند اصلاً گوشت مرغ مصرف نمیکنند. میزان مصرف گوشت مرغ در مقایسه با خرداد ۹۸ حدود ۱۳ درصد به صورت مصرف هر روز یا چندروز در هفته در سبد غذایی خانوارها کاهش داشته است.
بر اساس مرکز پژوهشهای مجلس حتی در طبقه متوسط (دهک سوم درآمدی) مصرف گوشت قرمز بیش از ۳۰ درصد کاهش یافته است. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس درباره الگوی مصرف در خانوار ایرانی ناظر بر سال ۹۸ است. آمارهای سال ۹۹ هنوز منتشر نشده؛ اما از هماکنون میتوان در نظر گرفت که کارگران که بیش از ۷۰ درصد آنها حداقلبگیر هستند و پایینتر از طبقه متوسط قرار میگیرند، دیگر قادر به خرید گوشت قرمز و یا حتی گوشت سفید نیستند و این اقلام را از سبد خرید ماهانه خود به اجبار حذف کردهاند. این تحولات سبب شده که استخوان دام و طیور به سبد غذایی خانوار ایرانی راه پیدا کند.
به گزارش تجارت نیوز برخی قصابیها پشت ویترین با ماژیک نوشتهاند: «اسکلت مرغ بسته یک کیلویی ۴ هزار تومان»
در میادین میوه و ترهبار میتوان ضایعات مرغ و گوشت را به قیمت ارزانتر تهیه کرد: قسمتهایی مثل پا و سنگدان مرغ و اسکلت گوسفند و گوساله.
صفهای طویل مقابل عرضهکنندگان این محصولات تشکیل شده است.
قیمت یک بسته ۳۵۰ گرمی پای مرغ در میدان میوه و تره بار ۱۰ هزار و ۸۰۰ تومان گزارش شده؛ این قیمت نسبت به مرداد سال جاری ۵ هزار تومان بیشتر شده است. پا و سنگدان مرغ خریدار زیادی دارد. یک بسته ۳۵۰ گرمی سنگدان را ۱۲ هزار و ۸۰۰ تومان میفروشند. یک بسته ۹۰۰ گرمی گردن مرغ هم با قیمت ۱۰ هزار و ۸۰۰ تومان کم خریدار ندارد. اگرچه همین گردن مرغ در مرداد سال جاری ۸ هزار و ۲۰۰ تومان بود.
بیشتر بخوانید:
یعنی خریدش غیرممکن شده باری همچنین دیدم هی میخواهند مردم را نا امید کنن که آبان انقلاب نشد و مردم سرگوب شدن خیر آبان انقلاب نبود اما جزئی از انقلاب آینده ایران بود
پورشاسب / 23 November 2020
به این فقر و فلاکت نقطه پایانی باید گذاشت!
[“سخن روز” – حزب کمونیست ایران]
مرکز پژوهشهای مجلس در روز شنبه اول آذر ماه اعلام کرد، که نرخ بیکاری نه و هشت دهم در صدی ارائه شده از جانب دولت واقعی نبوده و نرخ واقعی بیکاری دو و نیم برابر آمار اعلام شده دولت یعنی معادل بیست و چهار درصد است.
مرکز آمار ایران نیز در نیمه تابستان گزارش داده بود با وجود اینکه از بهار 98 تا فصل مشابه سال 99 تقریبا یک و نیم میلیون شغل در کشور از بین رفته، اما نرخ بیکاری یک و یک دهم درصد کاهش یافته و به نه و هشت دهم درصد رسیده است.
فارغ از اینکه تجربه تمام سالهای حاکمیت این رژیم نشان داده است که آمار های ارائه شده از جانب مراکز دولتی در تمام حوزه ها فاصله عمیقی با آمار واقعی دارند، ولی شیوع ویروس کرونا از اسفند ماه سال گذشته و بیکار شدن میلیونی انسانها حتی در پیشرفته ترین جوامع سرمایه داری که دولتها جهت مهار بحران تشدید یافته اقتصادی ناشی از کرونا سیاستهای مشخصی را اتخاذ کردند، با وجود این، میلیونها نفر بیکار گشتند و آنوقت در جامعه ای که سرنوشت بخش بزرگی از کارگران ناشی از سیاستهای “مقررات زدائی” به دست کارفرما ها سپرده شده است که به بهانه های متفاوت به بیکار کردن کارگران می پردازند و مضافا اینکه میلیونها نفری که به علت عدم وجود کار، بطور رسمی جستجوی کار را رها کرده اند، در این آمارها جائی پیدا نمیکنند، در آنصورت می توان درک کرد که چه فاصله عظیمی مابین آمار واقعی بیکاری و آنچه که مراکز رژیم اعلام می کنند، وجود دارد.
در عین حال این راز آشکاری است که سیاستهای نئولیبرالی دولتهای چند دهه اخیر بویژه در حوزه “مقررات زدائی” که با نام تعدیل اقتصادی از آن نام می برند، سبب گردیده است که بسیاری از کارگران قربانی این سیاست کارگر ستیز شده و فاقد همۀ امکانات بیمه ای و مزد بیکاری گردیده و با اولین مشکلاتی که کارگاهها و کارخانه ها و مؤسسات تولیدی و خدماتی روبرو می شوند، این کارگران به خیابان پرتاب می گردند.
در این میان هجوم کرونا و تبعات وخامت بار ناشی از آن با توجه به عدم کیفیت و توانائی مقامات دولتی در مهار آن، قبل از همه سراغ کارگران و مزدبگیران رفته وگلوی آنها را در چنگال بیرحم خود فشار می دهد. اکنون حتی کارگران بیمه شده در یک چشم به هم زدنی با تعطیلی کارخانه ها وکارگاهها به بهانه تعدیل و یا عدم نیاز به اردوی عظیم بیکاران می پیوندند.
بر اساس آمارهای رسمی نزدیک به یک میلیون کارگر بیمه شده به دلیل بحران کرونا شغل خود را از دست داده اند. آنها باوجود اینکه سالهای طولانی بیمه بیکاری پرداخته اند ولی ماهها باید در راهروهای بیمه های اجتماعی جهت دریافت مقرری بیکاری که حتی یک سوم هزینۀ ماه را تأمین نمیکند از این سو به آن سو بدوند.
در این میان البته وضعیت کارگران غیر رسمی که از هرگونه بیمه اجتماعی محروم بوده و در اکثر موارد بصورت روز مزدی کار میکنند خود داستان غمبار دیگری است. بنا به اظهار وزیر کار در دهه های گذشته “اقتصاد غیر رسمی” و زیر زمینی به شدت فربه شده است و چندین میلیون کارگر در این بخش از اقتصاد بدون بیمه و مزد حداقلی گذران زندگی میکنند.
اینان درصف اولین قربانیان کرونا قرار گرفته و در واقع فاقد هر گونه درآمدی جهت سیر کردن خود وخانواده هایشان هستند. ودرست در حالی که میلیونها نفر از اسفند ماه سال گذشته با شیوع کرونا شغل خود را از دست داده اند،اکنون با اعلام تعطیلی بسیاری از مشاغل از اول آذر ماه هوش چندانی لازم نیست که تا گمانه زنی نمود که چه تعداد وسیعی از کارگران در “اقتصاد غیر رسمی” . حتی کارخانه ها و کارگاهها با قرار دادهای موقت و یا روزمزد به فقر مطلق کشانده خواهند شد.
اینجا دیگر بحث بر سر امکانات تهیه لوازم پیشگیری از کرونا نیست اینجا بحث بر سرفرود آمدن شلاق بیرحم فقر وگرسنگی بر گردۀ میلیونها انسان است.
و همه اینها در شرایطی است که آمار مبتلایان به کرونا همه روزه مرز ده هزار وآمارمرگ ومیرها مرز چهار صد وپنجاه نفر را پشت سر گذارده است.
و باز هم البته می دانیم که آمار واقعی بسیار قراتر از این رقم هاست و درست در شرایطی که میلیونها تن از مردم شغل خود را از دست داده و یا می دهند و در شرایطی که میلیونها تن از مردم به فقر وگرسنگی کشیده می شوند، مقامات رژیم جهت سر پوش گذاشتن بر بیکفایتی خود برای مهار بحران به جان هم افتاده اند.
قال وقیل های آنان باید در خدمت این قرار گیرد که کل رژیم از تیررس خشم مردم خارج گردد.
آنچه که در روزهای گذشته در وزارت بهداشت در مورد استعفای دوتن ازمدیران این وزارتخانه یعنی رضا ملک زاده معاون تحقیقات وفن آوری وزیر بهداشت و علی نوبخت نائب رئیس و دبیر شواری مشورتی بیماری کرونا و اتهامات آنان در مورد اظهار نظر “غیر علمی ناشی از شتابزدگی” وزیر بهداشت و”ادعای دروغینش در ساختن واکسن کرونا” و از آنسو اتهامات مدافعین وزیر بهداشت علیه ملک زاده که گویا ” اطلاعات حیاتی گروههای مختلف مردم کشورمان در بارۀ عوامل بیماری زا رادر اختیار کشورهای متخاصم “قرار داده است، بیان واقعی این فریبکاری است .
آن سوی دیگر این فقر وفلاکت تورم افسار گسیختۀ جاری در جامعه است.
طبق گزارش مرکز آمار نرخ تورم نقطه به نقطه در آبانماه امسال با رشد پنجاه درصدی نسبت به مهر ماه به چهل وچهار در صد رسیده است.
والبته کافی است به افزایش چند در صدی کالاهای اساسی و بطور مشخص در مورد افزایش دویست تا سیصد درصدی قیمت شیر، کره وماست نگاهی افکند تا فهمید این رژیم با سیاستهای جنایتکارانه خود چه فقر وفلاکتی را به مردم تحمیل کرده است.
نتیجۀ تحمیل این حد از فقر وفلاکت انباشته شدن پتانسیل عمیق انفجاری در زیر پوست جامعه است که تنها بخش کوچکی از این خشم را در آبانماه سال گذشته دیدیم.
سران رژیم این پتانسیل انفجاری و نفرت وانزجار میلیونها تن از مردم را می شناسند و درست به این علت است که در هفته های اخیر برموج سرکوب و دستگیری فعالین کارگری واجتماعی ومدنی زده اند.
اما جامعه ما بویژه از دیماه نود وشش و آبان نود وهشت نشان داده است که حربۀ سرکوب رژیم دیگر کار کرد گذشته را ندارد.
طبقه کارگر وفعالین اجتماعی در جریان مبارزات خود هم نقاط قوت وضعف خود وهم نقاط قوت وضعف رژِیم را شناخته اند وتردیدی نباید داشت که در اولین فرصت کارخانه وخیابان خواهند شورید.
دورۀ پسا کرونا دورۀ خیزش عظیم طبقاتی جهت پایان گذاشتن به این فقر وفلاکت خواهد بود.
دورۀ پسا کرونا دورۀ خیزش عظیم طبقاتی جهت پایان گذاشتن به این فقر وفلاکت خواهد بود.
23.11.2020
به این فقر و فلاکت نقطه پایانی باید گذاشت! / 24 November 2020