راهکار فرانسوی تشکیل دولت مأموریت در لبنان با استعفای مصطفی ادیب روی هوا رفته است. و متهم اصلی دو حزب شیعه لبنان، جنبش امل و حزبالله اند.
شنبه ۲۶ سپتامبر، مصطفی ادیب، نخست وزیر جدید لبنان کنارهگیری کرد، پیش از آنکه بتواند دولتش را تشکیل دهد.
میشل عون، رئیس جمهور لبنان، گفته که استعفای ادیب به منزله پایان ابتکار فرانسوی نخواهد بود. این در حالی است که دوشنبه هفته گذشته رئیس جمهور لبنان گفته بود اگر دولت به زودی تشکیل نشود، «جهنم» در انتظار ما خواهد بود. با ابتکار امانوئل مکرون، قرار بود یک «مأموریت» تشکیل شود که بتواند لبنان را از بحران خارج کند.
پیشتر مکرون تا ۱۵ سپتامبر به احزاب لبنانی فرصت داده بود که به توافق برسند، حالا اما آنچه رشته شده بود، پنبه شد. اطرافیان مکرون کنارهگیری و استعفای ادیب را «خیانت جمعی احزاب لبنانی» تعبیر کردهاند.
خود رئیس جمهور فرانسه یکشنبه شب به طور رسمی اظهارنظر کرد. او حزبالله لبنان را به کارشکنی اصلی در برابر ادیب محکوم کرد و شش هفته به طبقه حاکم لبنان برای اجراییکردن نقشه راه فرصت داد. مکرون شکست رهبران لبنان را «خیانت» خواند.
شیعیان وزارت دارایی را میخواهند
دعوا بر سر ترکیب دولت و سهم احزاب در آن است. حزبالله و جنبش امل، به طور خاص، متهم به سهمخواهی در مورد وزارت دارایی اند.
اولین «مأموریت» انجام اصلاحات و پیشبرد مذاکرات با صندوق بینالمللی پول برای دریافت یک بسته نجات اقتصادی است. ۲۳ سپتامبر ژان-ایو لو دریان، وزیر خارجه فرانسه تأکید کرده بود که بدون اصلاحات خبری از وام و کمکهای بینالمللی نخواهد بود. در این فرایند اصلاح و مذاکره، وزیر دارایی نقشی اساسی دارد. وانگهی احکام اجرایی دولت غالباً با امضای مشترک رئیس جمهور، نخست وزیر و وزیر دارایی صادر میشود. از زمان استقلال این کشور و بنا بر میثاق ملی ۱۹۴۳، رئیس جمهور از میان مسیحیان مارونی و نخست وزیر از میان سنیها انتخاب میشود. از سال ۱۹۴۷ منصب سخنگوی مجلس به شیعیان رسیده، اما این منصب قدرت اجرایی ندارد و با این حساب، چرا وزیر دارایی شیعه نباشد؟
غالباً این طور تصور میشود، که شیعه لبنانی یعنی حزبالله. فوران خشم مردم حی السلم در ۲۵ اکتبر سال ۲۰۱۷ در جنوب ضاحیه و قیام سیاسی در نبطیه از ۱۷ اکتبر ۲۰۱۹ نشان میدهد که این برداشت چهقدر تقلیلگرایانه است.
از سال ۲۰۱۴ و با انتخاب علی حسن خلیل از جنبش امل به عنوان وزیر دارایی، این وزارتخانه در اختیار شیعیان بوده است و حالا جنبش امل و حزبالله حاضر به این نیستند که صندلیای را که بر آن نشستهاند به رقبایشان واگذار کنند.
سعد حریری، رهبر جریان المستقبل، پذیرفت که وزیر دارایی یک شیعه باشد، با این شرط که انتخاب وزیر شیعه برای این وزارتخانه به یک رویه تبدیل نشود و البته وزیر انتخابی فردی مستقل باشد و خود نخست وزیر او را انتخاب کند.
این شرطها به هیچ وجه مورد قبول دو حزب شیعه لبنان نیست. حزبالله لبنان در بیانیهای به تاریخ ۱۷ سپتامبر تصریح کرده بود که «ما اجازه نمیدهیم وزیرهایمان را به جای ما انتخاب کنند».
کدام شیعه؟
نظام محاصصه یا نظام سیاسی حاکم بر لبنان، نوعی «دموکراسی توافقی» (Consociationalism) است که مبانی آن تقسیم و تخصیص قدرت میان فرقههاست. در این نظام سیاسی، محدویت جایگاههای قدرت و منابع ثروت نه فقط به تضاد و تنشهای فرقهای دامن میزد که انواع زند وبندها و معاملهها و روابط شبهمافیایی سیاسی را پدید میآورَد. این نه مختص و محدود به احزاب شیعه است و نه نافی حق مشارکت سیاسی شیعیان در لبنان.
بنا به برآورد «اطلاعاتنامه جهان» سازمان سیا در سال ۲۰۱۲، چیزی بین ۲۷ تا ۴۲ درصد جمعیت لبنان را شیعیان تشکیل میدهند و منطقی است –دستکم تا زمانی که ساختار نظام محاصصه در لبنان تغییر نکند— به همان میزان در قدرت سهم داشته باشند. اما پرسشی که در حد فاصل آرمانگرایی مبنی بر تشکیل یک حکومت ترا-فرقهای و رئال پلیتیک استوار بر هویتگرایی مذهبی و فرقهای گم میشود، موضوع بازنمایی سیاسی در درون هر یک از گروههای دینی لبنان است. شیعیان باید در قدرت سهیم باشند، بله، اما کدام شیعه؟ شیعه مستقل و در واقع خنثایی که سعد حریری به آن رضایت میدهد یا شیعه حزبالله یا شیعه جنبش امل؟
غالباً این طور تصور میشود، به ویژه در چشم ناظران بینالمللی، که شیعه لبنانی یعنی حزبالله و بهواسطه حزب خداهم عروسک خیمهشببازی رهبر ایران.
فوران خشم مردم حی السلم در ۲۵ اکتبر سال ۲۰۱۷ در جنوب ضاحیه و قیام توأمان سیاسی و فرهنگی در نبطیه از ۱۷ اکتبر ۲۰۱۹ نشان میدهد که این برداشت چهقدر تقلیلگرایانه است.
جنبش انقلابی نبطیه این روایت را به چالش کشید که جامعه شیعیان لبنان اجتماعی یکدست و یکپارچه است و ذیل دو حزب اصلی شیعه یعنی حزبالله و جنبش امل خلاصه میشود. در نبطیه جبهه سومی زاده شد که هم از عمق اجتماعی برخوردار بود و هم خواست و برنامهای متفاوت از حزبالله و امل داشت؛ برنامهای توأمان اقتصادی و اجتماعی، بیتفاوت به تنشهای ژئوپلیتیک تحمیلی و به دور از فروبستگی هویتی.
ضاحیه، حومهای فقیر و محروم در جنوب بیروت است که خانه سیدحسن نصرالله، و دفتر و منزل بسیاری از علمای شیعه در آن قرار دارد. یک و نیم میلیون شیعه لبنانی در آنجا زندگی میکنند، و به نوعی این منطقه پایتخت حزبالله لبنان حساب میشود. مردم حی السلام در اکتبر ۲۰۱۷ پس از آنکه نیروهای امنیتی چند دکه و مغازه محقر کسب و کار را شبانه تخریب کردند، به خیابان ریختند و علیه رهبر حزبالله شعار دادند.
داستان قیام شیعیان نبطیه که شهری در جنوب لبنان است، گویاتر و سرشتنماتر است.
ماجرا از ۱۸ اکتبر ۲۰۱۹ و حمله معترضان در این شهر به دفترهای حزبالله و جنبش امل شروع شد. وقتی متعاقباً سیدحسن نصرالله فرمان به ترک خیابانها داد، شیعیان نبطیه در خیابان ماندند و این اتفافی بود که برای اولین بار از سال ۱۹۹۲ در لبنان میافتاد. آنها در میدانی نزدیک شهرداری چادر به پا کردند و علیرغم سوزاندن چادرها، کوتاه نیامدند. برخلاف تصورات قالبی موجود، زنان جامعه شیعه نبطیه در صف اول مبارزه بودند.
بنبست شیعی تشکیل دولت و فراتر از آن شرایط بحرانی لبنان که حزبالله و جنبش امل در آن کاملاً سهیم اند، حاکی از اهمیت و البته ضرورت شکافی است که نبطیه در بلوک شیعی لبنان ایجاد کرد.
جنبش انقلابی نبطیه این روایت را به چالش کشید که جامعه شیعیان لبنان اجتماعی یکدست و یکپارچه است و ذیل دو حزب اصلی شیعه یعنی حزبالله و جنبش امل خلاصه میشود. در نبطیه جبهه سومی زاده شد که هم از عمق اجتماعی برخوردار بود و هم خواست و برنامهای متفاوت از حزبالله و امل داشت؛ برنامهای توأمان اقتصادی و اجتماعی، بیتفاوت به تنشهای ژئوپلیتیک تحمیلی و به دور از فروبستگی هویتی.
فارغ از ابتکار فرانسوی تشکیل دولت «مأموریت»، امروز مأموریتهای زیادی پیش روی جامعه لبنان است: تغییر نظام سیاسی، پیگیری یک انقلاب نیمهکاره، به انجام رساندن پرونده «ناپدیدشدگان». حال، زمان پوستاندازی سیاسی درون فرقهای جامعه شیعه لبنان رسیده است: که از زیر پرچم زرد حزبالله و پرچم سبز امل بیرون بیاید و صدا و پیام تازهای از خود مخابره کند، صدایی که پیشتر در نبطیه بلند شده است.