غلامحسین ساعدی، از نویسندگان بزرگ و تأثیرگذار ایران در دانشگاه تبریز پزشکی خواند و از دانشگاه تهران در رشته روانپزشکی تخصص گرفت، اما زندگی خود را وقف ادبیات کرد. تجربیات تحصیلی و شغلی او در آثارش به شکل دردشناسی شخصیتهای آشفتهفکر بروز کرده است. اکنون با انتشار پایاننامه دکتری او با عنوان «علل اجتماعی پسیکونوروزها در آذربایجان» به کوشش ابراهیم محجوبی و اسد سیف، فرصت مغتنمی برای پژوهشگران ادبی و حتی جامعهشناسان به وجود آمده است که آثار غلامحسین ساعدی را از منظری دیگر بررسی کنند. این کتاب را نشر پیام در آلمان منتشر کرده است.
غلامحسین ساعدی پایاننامه دکتری خود را در سال ۱۳۴۲ نوشته است. در آن زمان نخستین نمایشنامهها و داستانهای او در مجلات سخن، صدف و آرش منتشر شده بود و در زمینه نمایشنامهنویسی چهرهای سرشناس بود. پایاننامه دکتری ساعدی سه سال بعد از انتشار مجموعه داستان «شبنشینی باشکوه» که در آمیزهای از واقعیت و وهم، زندگی کارمندان را مضمون قرار میدهد نوشته شده است. بیجهت نیست که زبان ساعدی در این پایاننامه هم گاهی، به ویژه آنجا که به بحرانهای اجتماعی اشاره دارد، به زبان یک نویسنده نزدیک میشود. برای مثال مینویسد:
«در این روزگار وانفسا علاوه بر اینکه هر کسی مسئول حمالی وجود خویشتن است، بارهای سنگین دیگری هم بر گُردهاش نهاده میشود و مهمتر از همه اینکه باید دست تنها و بیاتکاء به هیچ امیدی روی پای خود بایستد و ضربهها را تحمل کند…»
ساعدی به درستی به این نکته اشاره میکند که درباره علل پیدایش رواننژندیها (نوروزها) تا آن زمان آمار و اطلاعات و پژوهشهای قابل اتکایی وجود ندارد و به همین سبب هم به ادبیات داستانی به عنوان یک سند اجتماعی ارجاع میدهد:
«اگر بگویم که در ادبیات معاصر و جوان فارسی بیشتر از مراجع رسمی از این ناراحتیها صحبت شده است، اغراق نگفتهام. مثال بگیرید چندین قصه از جلال آل احمد و تکههایی از کارهای صادق هدایت را و آثاری از جوانانی را که تازه دست به قلم شدهاند.»
«شبنشینی باشکوه» که سه سال قبل از این پایاننامه نوشته شده کسالت و آسیبهای روانی کارمندان جزء و بازنشسته را روایت میکند. شخصیتهای این مجموعه به سبب فقدان امنیت اجتماعی تا آستانه جنون پیش میروند.
عباس مودب، رواندرمانگر و نویسنده در بررسی پایاننامه ساعدی به نکته مهمی اشاره میکند:
«یکی از نکات برجسته در کار ساعدی روشی است که انتخاب کرده است: او ما را وامیدارد که به جای غرق شدن در علائم بیماری، انسانهائی را ببینیم که مبتلا به آن بیماری هستند، در یک کلام به جای دیدن “بیماری”، “بیمار” را با مشخصات سنی، جنسی و اجتماعی ببینیم.» (پایاننامه غلامحسین ساعدی: “علل اجتماعی پسیکونوروزها در آذربایجان”، عباس مودب)
در «شبنشینی باشکوه» شخصیتها در فضاهای خفه و در انفعالی بیمارگونه برای گذران زندگی تقلا میکنند. در «خوابهای پدرم»، «استعفانامه» زندگی تهی از معنا و کار بیحاصل، انسانها را تا سرحد جنون پیش میبرد. در «سرنوشت محتوم» و «حادثه به خاطر فرزندان» آدمها بحثهای بیانتها و بیسر وتهی به راه میاندازند که روابط بیرحمانهشان با یکدیگر را بپوشانند. در داستان «دو برادر»، در یک زندگی بیحاصل، کار برادر بزرگتر به خودکشی میکشد. بدون درک ساعدی روانپزشک، درک داستانهای او به سادگی میسر نیست.
ساعدی در پایان پایاننامهاش به این نتیجه میرسد:
«علت شیوع (این ناراحتیها) را آشفتگی زندگی اجتماعی و بیسرانجامی و فقر و تأمین نبودن زندگی، آشوبها و اضطرابهای دوران بلوغ و محرومیتهای جنسی و نداشتن علایق مفید در زندگی خلاق و خلاصه ناسازگاری بیرون و نامرادی فرد میدانیم و روزی که این علتها از بین رفته باشد، از تعداد بیماران نِوروزی هم کم خواهد شد.»
در داستان «گدا» پیرزنی که روزی صاحب خانه و زندگی بوده اما بعد از مرگ شوهرش آواره کوچه و خیابان شده آوارگیهای خود را شرح میدهد. او گمان میبرد که در زندگی «آدم زیادی» است و از حسرت و خشم هم بینصیب نمانده است. پیرزن شمایل کهنهای را به نشانه زوال جامعه همراه خود میبرد. با مطالعه پایاننامه ساعدی میتوان از منظر یک روانپزشک کنجکاو با گوشهای از شمایل کهنه جامعه رو به زوالی که سبب جنون انسانها میشود آشنا شد.
مقدمه ابراهیم محجوبی بر پایاننامه ساعدی نیز که اکنون توسط نشر پیام در آلمان منتشر شده است، برای درک این کتاب به لحاظ علمی و روششناسی نویسنده، بسیار روشنگر است.
شناسنامه و تهیه کتاب:
علل اجتماعی پسیکونوروزها در آذربایجان
متن کامل پایان نامه دکتری پزشکی
نویسنده: غلامحسین ساعدی
به کوشش ابراهیم محجوبی و اسد سیف
ناشر: انتشارات پیام
این کتاب را می توان مستقیما از ناشر تهیه کرد:
[email protected]
www.goethehafis-verlag.de
بیشتر بخوانید: