در فضاهای عمومی ماسک بزنید. تا جای ممکن سطح اجسام و وسایل را لمس نکنید. مرتب دست‌ها را با صابون بشویید. خریدهای‌تان را ضدعفونی کنید. فاصله اجتماعی را رعایت کنید. از حضور غیرضروری در فضاهای عمومی پرهیز کنید…

بنا به آمارهایی که کامیل احمدی، پژوهشگر و مردم‌شناس به همراه گروهی از پژوهشگران در خصوص زباله‌گردی کودکان جمع‌آوری کرده، حداقل ۱۴ هزار زباله‌گرد غیررسمی در ایران وجود دارند که از میان آن‌ها ۳۰ درصد ۱۵ تا ۱۷ سال، و ۲۳ درصد ۱۱ تا ۱۲ سال دارند. گروه‌های سنی‌ای که حداقل تا به‌حال، کمتر در معرض تهاجم ویروس کووید ۱۹ بوده‌اند.

این‌ها توصیه‌هایی‌ست به شهروندان، به عنوان سیاست اصلی مبارزه با ویروس کووید ۱۹ در دوران پاندمی. اما این توصیه‌ها برخی از گروه‌های اجتماعی را در بر نمی‌گیرد. یکی از شاخص‌ترین این گروه‌ها زباله‌گردها هستند که با جمعیت چند هزار نفری در حاشیه‌های شهرها زندگی می‌کنند. اکثریت آنان مهاجران افغانستانی و بدون مدرک شناسایی‌اند، جمعیت‌هایی که بخواهند یا نخواهند در معرض انواع آلودگی‌ها قرار دارند و چنانچه بیمار شوند، مانند «شهروندان رسمی» از خدمات بهداشتی‌ بهره‌ نخواهند برد. پروتکل‌های بهداشتی توصیه‌شده، برای این افراد بیشتر به شوخی تلخی می‌ماند.

در ماه‌های اسفند و فروردین بخش چشمگیری از مهاجران افغان به کشورشان بازگشتند. با وجود کمرنگ شدن حضور جمع‌آوری‌کنندگان زباله‌ها در سطح شهرها، آنان هنوز هم وجود دارند. این افراد همچنان در مناطق حاشیه‌‌ای، عمدتا در مناطق کوره‌های آجرپزی و بافت‌های فرسوده زندگی می‌کنند.

شیوع ویروس کووید ۱۹ چه تاثیری بر زندگی و کسب و کار آنان گذاشته است؟

اشباح بی‌ماسک

خم می‌شود و با دست‌هایش زباله‌های خشک را از ترها جدا می‌کند. سؤالِ «نمی‌تونی از ماسک و دست‌کش استفاده کنی» را می‌خورم و در مورد وضعیت کسب‌وکارش می‌پرسم. می‌گوید چیز زیادی تغییر نکرده، فقط زباله‌ها بیشتر شدند و زباله‌گردها کم‌تر. ولی در ادامه می‌گوید خیلی‌ها که به افغانستان رفتند، درحال بازگشتن هستند. زباله هست و اشتغال زباله‌گردی هم ادامه دارد.

«رفتار مردم چطوره؟» این سؤال را در حالی می‌پرسم که رهگذران حوالی پارک بهجت‌آباد به شکل اغراق‌شده‌ای مسیرشان را عوض می‌کنند تا از کنار ما عبور نکنند. شانه بالا می‌اندازد و جواب روشنی نمی‌دهد. پاسخ این جواب واضح است. زباله‌گردها که تا پیش از این، عضوهای نامرئی جامعه بودند و چون اشباحی در تاریکی‌ها حرکت می‌کردند، حالا حسابی توی چشم آدم‌ها هستند. گویی عامل اصلی اپیدمی کنونی زباله‌گردها هستند و باید به‌طور جدی از آن‌ها فاصله گرفت؛ فاصله‌ای بیش از فاصله‌گذاری‌ اجتماعی توصیه شده؛ انگار که برخی از رهگذران می‌خواهند هر طور که ممکن است بهشان بفهمانند که حضورشان ناخوشایند است.

بیمه نیستند. هیچ تضمینی برای سلامت ماندن‌شان وجود ندارد. چنانچه بیمار شوند، مرکز‌های درمانی به سادگی آن‌ها را نمی‌پذیرند. در خارج از شهرها زندگی می‌کنند و جز در ساعات کار در فضاهای عمومی تردد نمی‌کنند. اصلا گویی وجود ندارند. و حالا، با آن‌ها همچون جذامیان قرون وسطی برخورد می‌شود.

باید بپذیریم که زباله‌گردها خدماتی به «شهروندان» ارائه می‌دهند که شهرداری‌ها توان اجرای‌شان را ندارند. در حال حاضر هیچ مکانیسم کارآمدی برای تفکیک زباله‌های شهرها وجود ندارد. در چنین وضعیتی زباله‌گردها بدون هیچ هزینه‌ای برای دولت و شهرداری‌ها، بی‌هیچ صدای اعتراضی‌ای بخش عمده زباله‌های تولید شده را وارد سیستم تفکیک زباله می‌کنند. بیمه نیستند. هیچ تضمینی برای سلامت ماندن‌شان وجود ندارد. چنانچه بیمار شوند، مرکز‌های درمانی به سادگی آن‌ها را نمی‌پذیرند. در خارج از شهرها زندگی می‌کنند و جز در ساعات کار در فضاهای عمومی تردد نمی‌کنند. اصلا گویی وجود ندارند. و حالا، با آن‌ها همچون جذامیان قرون وسطی برخورد می‌شود. شهرداری با همکاری پلیس پاتوق‌های آن‌ها را به‌طور مرتب منهدم می‌کند، و از این سو شهروندان چون حاملان بیماری نگاه‌شان می‌کنند. و همه این‌ها در دورانی اتفاق می‌افتد که اضطراب بیماری و مرگ بر سر همه جمعیت‌ها سایه دارد. آن‌ها از این نگرانی‌ها مستثنا نیستند. زباله‌گردها این اضطراب را در شدیدترین شکل ممکن و به تنهایی تجربه می‌کنند. با عدم امنیت، و توامان با تحقیری شدیدتر از شرایط معمول. نه می‌توانند ماسک بزنند و نه دست‌کش بپوشند. هوایی که از زباله‌ها بلند می‌شود در ریه‌های‌شان خواهد پیچید. چون هیچ پروتکلی برای آن‌ها نوشته نشده است. با این‌حال، به کارشان ادامه می‌دهند. چرا که زباله همیشه در دسترس است، و شهر برخلاف آنچه که وانمود می‌کند به حضورشان نیاز دارد.

چرا زباله؟

اسمش فدا است. ۲۱ سال دارد. از ولایت سرپل آمده. زیر سایه نگاه سنگین رهگذران می‌ایستد تا با شک و تردید به سؤال‌هایم پاسخ دهد. آیا نگران بیماری نیست؟ می‌گوید اگر قرار بود بیمار شود تا به حال شده بود. ولی چاره دیگری ندارد. به‌طور معمول روزانه حدود ۵۰ هزار تومان درآمد داشته و این روزها گاهی تا ۸۰ هزار تومان نیز افزایش پیدا می‌کند. می‌گوید اگر بیمار شود هم به کارش ادامه می‌دهد. ولی تا به‌حال علائمی نداشته.

تا شهر زنده است، زباله هم هست. خیلی‌ها این کسب‌وکار را پرسود می‌دانند، اما واضح است که این سود از آن پیمان‌کاران و رابط‌های شهرداری‌ها است. اگر شهرداری تهران زباله‌های شهر را ۲۰۰ میلیارد تومان کرایه بدهد، درصد ناچیزی از این مبلغ به زباله‌گردها می‌رسد. در این میان پیمان‌کاران، اجاره‌بگیران زمین و سرگروه‌ها هستند که بخش عمده این پول را به جیب می‌زنند. حلقه آخر این زنجیره کودکان و مهاجران عمدتا افغان هستند که به صورت گروه‌های مجزا سازمان‌دهی شده و به جمع‌آوری و تفکیک زباله می‌پردازند.

حسن ۱۷ ساله است. اسفند سال گذشته به افغانستان رفت و اردیبهشت امسال بازگشته. می‌گوید از ده نفری که در جریان رفتن‌شان بوده‌اند، پنج نفر دوباره به ایران آمده‌اند. به گفته او منطقه‌ای که در آن زباله تفکیک می‌کنند، در حال حاضر حدود ۲۰۰ نفر زباله‌گرد دارد جایی که اردیبهشت ماه تخریب شد، و حالا پس از یکی دو ماه همان جمعیت‌ها در آن فضا ساکن شده‌اند. «آیا کسی بیمار شده است با علایمی شبیه سرماخوردگی؟» تا جایی که می‌داند هیچ‌کس بیمار نشده‌.

زباله‌گردها به‌طور مستقیم در معرض بیماری قرار دارند، اما مشاهدات و گفت‌وگوهای شفاهی هیچ نشانی از بروز بیماری در میان جمعیت‌های زباله‌گرد به دست نمی‌دهد. این موضوع را با پزشکی که سال‌هاست داوطلبانه زباله‌گردها را واکسینه می‌کند در میان می‌گذارم. او هم صحت این ادعا را در مناطق اطراف محمود آباد که اخیرا در روستاهای اطرافش تردد کرده تایید می‌کند. می‌گوید تا اوایل مرداد ماه هیچ نشان یا خبری از اینکه برخی از بچه‌های زباله‌گرد بیمار شده باشند نشنیده است.

یکی از دلایل اینکه تا به امروز نشانه جدی‌ای از بیماری در میان جمع‌آوری‌کنندگان زباله مشاهده نشده را می‌توان سن آن‌ها دانست. بنا به آمارهایی که کامیل احمدی، پژوهشگر و مردم‌شناس به همراه گروهی از پژوهشگران در خصوص زباله‌گردی کودکان جمع‌آوری کرده، حداقل ۱۴ هزار زباله‌گرد غیررسمی در ایران وجود دارند که از میان آن‌ها ۳۰ درصد ۱۵ تا ۱۷ سال، و ۲۳ درصد ۱۱ تا ۱۲ سال دارند. گروه‌های سنی‌ای که حداقل تا به‌حال، کمتر در معرض تهاجم ویروس کووید ۱۹ بوده‌اند.

دکتر احتمال خوش‌بینانه دیگری را نیز مطرح می‌کند؛ آن‌ها بیشتر ساعات روز را در معرض آفتاب قرار دارند، بنابراین می‌توان امیدوار بود سیستم ایمنی آن‌ها به دلیل جذب بالای ویتامین‌ دی در وضعیت مناسبی قرار داشته باشد. از طرفی، آن‌ها به دلیل اینکه همیشه در تماس با ویروس‌ها و باکتری‌ها هستند، احتمالا سیستم ایمنی بدن‌شان تا حد مطلوبی هوشیار و آماده است. دکتر می‌گوید از طرفی دیگر، احتمال اینکه زباله‌گردها بیمار شوند ولی بی‌توجه به علائم بیماری به‌کارشان ادامه دهند زیاد است. آن‌ها عادت کرده‌اند که مثل ماشین کار کنند. چنانچه بیمار شوند، بعید نیست علایم بیماری را پنهان کنند چرا که مشخص نیست با علنی شدن علائم بیماری چه وضعیتی انتظارشان را می‌کشد. آن‌ها چون شهروندان دیگر نه به خدمات بهداشتی دسترسی دارند و نه به فضای استراحت مطلوب.

اما همه این فرضیه‌ها، زباله‌گردها را در برابر آسیب‌های ویروس کووید ۱۹ ایمن نخواهد کرد.

زباله‌گردها، قربانیان بالقوه این روزها

هرچند که شواهد این‌طور نشان می‌دهد که ویروس کووید ۱۹ برای کودکان، نوجوانان و جوانان خطر چندانی محسوب نمی‌شود، اما در هفته‌های ابتدایی تابستان، با استناد به آمار سنی بیماران و قربانیان کرونا، گمانه‌زنی‌هایی مطرح شد که رفتار ویروس در مقابل سنین پایین‌ تهاجمی‌تر از پیش شده است. آمارهای بیمارستان‌ها در شهرهای مختلف ایران در مرداد ماه این گمانه‌زنی را تایید می‌کند.

از طرفی، زباله‌گردها ویژگی‌های دیگری دارند که آن‌‌ها را به‌گروه‌های مستعد آلوده شدن به کووید ۱۹ نزدیک‌تر می‌کند. امروز روشن است که قربانیان اصلی بیماری کرونا، جمعیت‌های محروم هستند. افرادی با درآمدهای ناچیز، که در دوران اپیدمی از چندین جهت تحت فشار قرار دارند؛ گروه‌های محروم، نمی‌توانند بدون کار کردن مدت زیادی دوام بیاورند. آن‌ها ناچار هستند همیشه کار کنند، بنابراین در محیط‌هایی قرار می‌گیرند که شانس ابتلا به بیماری زیاد است.

ویژگی‌ دیگری که این گروه‌ها را مستعد آسیب دیدن از بیماری می‌کند، عدم توانایی پیشگیری و سپس درمان بیماری است. این افراد نمی‌توانند پروتکل‌های توصیه‌شده را به صورت کامل اجرا کنند. دلایل‌ش روشن است: در درجه نخست به دلیل در دسترس نبودن امکانات بهداشتی نظیر الکل، ماسک و دست‌کش. دوم انجام کار فیزیکی و بدنی در طول روز، که رعایت توصیه‌های بهداشتی را برای آنان دشوار می‌کند.

می‌دانیم که ویروس کووید ۱۹ می‌تواند زمان نسبتا زیادی روی سطح‌ چیزها زنده بماند. تقریبا تمامی بچه‌هایی که زباله تفکیک می‌کنند از دست‌ استفاده می‌کنند. محمد می‌گوید نمی‌تواند حین کار کردن ماسک بزند و دست‌کش بپوشد. او و دوازده نفر دیگر، در پشت یکی از کوره‌های حوالی روستای محمود آباد زندگی می‌کنند. در فضای نامساعدی از لحاظ بهداشتی و امکانات زندگی زباله تفکیک می‌کنند و در همان‌جا شب را به صبح می‌رسانند. محمد فکر می‌کند که بیمار نمی‌شود. ولی در صورتی که بیمار شود به بیمارستان نخواهد رفت چون می‌داند که پذیرش نخواهد شد.

در نتیجه افرادی که به‌طور مستقیم در چرخه جمع‌آوری و بازیافت زباله فعال هستند، دقیقا همان‌هایی هستند که کمترین امکانات بهداشتی را برای مصونیت در مقابل انتقال این ویروس دارند و در ادامه چنانچه بیمار شوند، مانند شهروندان عادی نمی‌توانند از خدمات بهداشتی موجود بهره ببرند.

بهره‌کشی حداکثری، یک ضرورت

در تمامی ساعات روز در شهر پرسه می‌زند، بی‌آنکه کلمه‌ای حرف از دهانش خارج شود. حسن سابقا در گود عمو حیدر، که به تازگی تخریب شده ساکن بود ولی حالا گروه‌شان پخش شده، و در یک محوطه باز در حوالی یک مرکز ترک اعتیاد زندگی می‌کند. کسانی که تجربه گفت‌وگو با زباله‌گردها را دارند می‌دانند که آن‌ها در سطح شهر به سادگی تن به حرف زدن نمی‌دهند. اغلب اعتماد نمی‌کنند و می‌گریزند. وقتی حرف می‌زنند مشخص می‌شود که چقدر حرف زدن برای‌شان غیرعادی است.

همین را در قالب سؤال می‌پرسم. می‌گوید تقریبا هیچ وقت با کسی حرف نمی‌زند. «با فروشنده‌ها و مغازه‌دارها چطور؟ یا راننده‌ها؟» با اکراه این معنی را می‌رساند که نمی‌تواند وارد فروشگاه‌ها و مغازه‌ها شود. معمولا حتی نمی‌تواند در سطح شهر چیزی بخورد. نمی‌تواند در پیاده‌روها با آسودگی حرکت کند. جایی برای استراحت نمی‌ایستد. از هیچ وسیله نقلیه‌ای استفاده نمی‌کند. «نمی‌توانی یا نمی‌خواهی؟» جواب این سؤال را نمی‌داند. شاید بتواند، اما به نظر می‌رسد حاضر نیست امتحان کند.

حالا در سطح شهر، چون عضو اضافی و ناخوشایندی تردد می‌کند. اگر بیمار شود چه؟ یا به‌کارش ادامه می‌دهد، یا در کنج بنایی که خورده‌پلاستیک‌ها، نان‌های خشک کپک زده و کاغذها جدا می‌شوند، مدتی خود را بستری می‌کند.

زائد و نامرئی بودن‌ زباله‌گردها نه یک رویداد ناخواسته، که مسئله‌ای سیستماتیک است. زباله‌ها یک منبع درآمد همیشگی و پایدار برای شهرداری‌ها هستند و بهره‌کشی حداکثری از زباله‌گردها به عنوان گروه‌های همیشه در حاشیه از اقتضائات ضروری این چرخه اقتصادی است. ظاهراً نه شهروندان آنان را می‌خواهند و نه شهرداری‌ها، ولی هر دو به حضور آن‌ها در حاشیه‌ها نیازمندند. حتی در شرایطی که بیماری همه‌گیر پشت درهای خانه‌ها کمین کرده است، باز هم زباله‌ها با دست‌های خالی تفکیک می‌شوند. بی‌هیچ هزینه‌ای.

در همین زمینه