مراسم یادبود سیروس آرینپور اقتصاددان، مترجم و ترانهسرای برجسته در «کرتی»، در جنوب پاریس برگزار شد.
به گزارش رادیو زمانه مراسم یادبود سیروس آرینپور، شنبه ۱۶ دی ماه ۱۳۹۱ (۵ ژانویه ۲۰۱۳) در مرکز همایشهای «ژرژ دوهامل» در کرتی، در جنوب پاریس برگزار شد.
شمار زیادی از نویسندگان، شاعران، اندیشمندان و روشنفکران آزادیخواه همراه با خانواده سیروس آرینپور در این مراسم یاد و خاطره او را گرامی داشتند.
در آغاز این مراسم که در محیطی بسیار آرام و صمیمی و با حضور بیش از یکصد تن از فرهیختگان و فرهنگیان و آزادیخواهان ایرانی برگزار شد، فرهاد آرینپور پسر سیروس آرینپور از پدرش و حلقهای از یاران نزدیکش که او را در روزگار بیماری یاری داده بودند، یاد کرد و از آنان سپاسگزاری کرد. سپس از نخستین سخنران این مراسم، ناصر پاکدامن، نویسنده و پژوهشگر نامآشنا دعوت کرد که سخنانی درباره سیروس آرینپور ایراد کند.
پاکدامن ابتدا به خصوصیات اخلاقی سیروس آرینپور اشاره کرد و گفت: «سیروس آرینپور بیطرف و بیاثر از زمانه ما نگذشت. او از نسل استقلالطلبان و آزادیخواهان در سالهای دهه ۱۳۳۰ بود.»
پاکدامن سپس از برخی ترانههای مردمی سیروس آرینپور یاد کرد و گفت: «او همواره در پی تجربهها و راههای نو بود.»
سیروس آرینپور در سالهای ۱۳۶۰ اما به زندان افتاد و به گفته ناصر پاکدامن «پس از تعزیر، جسم و جانش از همگسیخت و در هم شکست» و سرانجام هم ناگزیر شد به تبعید تن دردهد.
ناصر پاکدامن: روشنفکر در تبعید وجدان شکسته شده و زندگی مثله شده است. او برای تاریخ و برای فرداهایی که میآیند مینویسد.
ناصر پاکدامن آنگاه تحلیلی از موقعیت دشوار روشنفکران تبعیدی ارائه داد و گفت روشنفکر در تبعید «وجدان شکسته شده و زندگی مثله شده» است. «او برای تاریخ و برای فرداهایی که میآیند مینویسد.»
پاکدامن از سیروس آرینپور به عنوان یک روشنفکر وافعگرا یاد کرد؛ روشنفکری که «زمانه را بیتحمل میدید، همزبان ما بود، کلام و بیان خودش را داشت و با دقت و ظرافت مینوشت.»
پس از ناصر پاکدامن، نعمت آزرم، شاعر معاصر روی صحنه رفت و شش ترانه برای بدرود با سیروس آرینپور خواند. آزرم در یکی از این شش ترانه به ترجمه «روشنگری چیست» از امانوئل کانت و همچنین به «بارون بارونه»، از ترانههای بسیار معروف سیروس آرینپور اشاره داشت.
پس از شعرخوانی کوتاه نعمت آزرم، محمد جلالی (م. سحر) یکی از اشعار سیروس آرینپور را با صدایی گرم و دلنشین خواند. این شعر که «چاووشی» نام دارد، از اشعاری است که آرینپور در سالهایی که در اتریش دانشجو بوده است، سروده و از دلتنگی از یکسو و از سوی دیگر از امید به رهایی نشان دارد: «کاروان در خواب/ ساربان دلتنگ/ چاووش است میخواند:/ رستاخیزم، رستاخیز.»
محمد جلالی پس از خواندن پیام کاوه آشوری، فرزند داریوش آشوری، زبانشناس سرشناس اشعاری در گرامیداشت یاد و خاطره سیروس آرینپور خواند.
داریوش آشوری آنگاه روی صحنه آمد، ابتدا به دوستی دیرینه و پایدارش با سیروس آرینپور اشاره کرد و گفت که پیشینه این دوستی به سال ۱۳۴۶ در یک ساندویچفروشی در میدان بهارستان در تهران برمیگردد. در آن زمان آشوری تازه جستاری در نقد غربزدگی از آلاحمد را منتشر کرده بود و مانند مرحوم آرینپور در سازمان برنامه و بودجه کار میکرد. به اعتبار آن جستار سر صحبت میان آنها باز شد و بعدها به همکاری و همنشینی و بعدتر به یک دوستی ژرف بین آنها انجامید.
آشوری گفت: «هنر دوستیابی و هنر دوستنوازی سیروس از دیگر هنرهایش برتر بود.»
او سپس از اهمیت ترجمه «وجدان بیدار» نوشته اشتفان تسوایگ در برنمایی از اختناق دینی و «نثر زنده و پرورده» سیروس آرینپور در ترجمه این کتاب سخن گفت و همچنین به مفهوم «روشنگری» و برابرنهاد دو واژه «روشنبینی» و «روشننمایی» به جای آن توسط سیروس آرینپور اشاره کرد و بحث ژرفتر پیرامون درستی چنین برابرنهادهایی را به آینده نزدیک واگذاشت.
داریوش آشوری: «سیروس آرینپور شوقی به نامآوری ادبی نداشت»
آشوری در پایان سخنانش گفت «سیروس آرینپور شوقی به نامآوری ادبی نداشت»، «استغنای ذاتی توأم با سربلندی و غرور» را از خصوصیات شخصیتی او برشمرد و گفت «آرینپور محافل دوستانه و شخصی را به محافل سیاسی و ادبی ترجیح میداد.»
آشوری سخنانش را با غزل «یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود/ دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود» از حافظ به پایان رساند.
یاسمن آرینپور، دختر سیروس آرینپور با سخنانی بسیار عاطفی و در حالیکه بغض در گلو داشت از پدرش یاد کرد و گفت که در کودکی، پدر، غزل «من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان/ قال و مقال عالمی میکشم از برای تو» از حافظ را برای او میخوانده. او این غزل را با صدایی لرزان به عنوان پایانبخش مراسم برای حاضران خواند.
سیروس آرینپور روز دهم دی ۱۳۹۱ برابر ۳۰ دسامبر ۲۰۱۲ در پاریس درگذشت. تشییع پیکر او روز جمعه ۱۵ دی ماه ۱۳۹۱ (۴ ژانویه ۲۰۱۳) در پاریس، در گورستان کرتی برگزار شد.
آرینپور در اتریش تحصیلاتش را در رشته اقتصاد به پایان رسانده بود و پس از پایان تحصیل در سازمان برنامه و بودجه کار میکرد. او به خاطر علاقهها و گرایشهای ملیگرایانهاش در دولت مهندس بازرگان و در زمان ریاست جمهوری بنیصدر به فعالیتش در سازمان برنامه و بودجه ادامه داد، اما در ناآرامیهای سیاسی سال ۱۳۶۰ او را از کار برکنار کردند و به زندان اوین انداختند و شکنجهاش دادند. آرینپور که در آن زمان پدر و مادری سالخورده داشت، ناگزیر خانوادهاش را ابتدا به فرانسه فرستاد و پس از درگذشت پدر و مادرش خودش هم به فرانسه آمد.
او «وجدان بیدار» نوشته اشتفان تسوایگ و همچنین «روشنگری چیست» از امانوئل کانت را به فارسی ترجمه و منتشر کرده است. «وجدان بیدار» که نخستین بار در سال ۱۳۷۶ به فارسی منتشر شد نام او را پرآوازه کرد. مهندس میر حسین موسوی در اوایل فروردین سال ۱۳۹۱مطالعه این کتاب را به فرزندانش توصیه کرده بود.
ترانه «بارون بارونه» و «شاه دوماد» که هر دو با صدای ویگن اجرا شدهاند از سرودههای سیروس آرینپور است. «پرستو» با صدای منوچهر سخایی یکی دیگر از ترانههای بسیار معروف اوست.
عکسها: رادیو زمانه، ایرج ادیبزاده، از محل برگزاری مراسم
ای کاش ده نفر دیگر هم داشتیم که به نام آوری ادبی بی اعتنا بودند و بیشتر به کار و تولید و دوستی ها می اندیشیدند تا رقابت ها و دیده های مظنون داشتن و بررسی های خصمانه کردن
کاربر مهمان دنیا / 06 January 2013