بعد از ۷ روز اجازه‌ انتقال پیکر بی جان آرمین ۱۱ ساله از سردخانه بیمارستان امام خمینی کرمانشاه به گورستان صادر شد و سرانجام صبح روز جمعه ۲۳ خرداد پیکر او به خاک سپرده شد. آرمین کودک کار بود و از فقر و تنگدستی و پریشان‌‌حالی خودکشی کرد. در خانه‌‌ای که او زندگی می‌کرد، اصولاً غذا مفهومی نداشت.

آرمین کودک کار، با فقر و تنگدستی زندگی کرد. به زندگی خود پایان داد و شناسنامه او در گرو بیمارستانی بود که مادر مبتلا به سرطان او را بستری کرده بود.

 آرمین تحت پوشش جمعیت امام علی قرار داشت. جعفر دانش‌پرور، مسئول خانه ایرانی جمعیت امام علی در جعفرآباد کرمانشاه درباره وضعیت او می گوید در خانه‌ای که آرمین در آن زندگی می‌کرد نه تنها چیزی برای خوردن وجود نداشت، بلکه حتی اسباب سفره هم فراهم نبود:

«مددکاران ما این خانواده را می‌شناسند و در روز‌هایی که به علت شیوع کرونا خانه ایرانی جمعیت در جعفرآباد کرمانشاه تعطیل شده بود هم بار‌ها داوطلبان این گروه به این خانواده و به ویژه آرمین که عمدتا در چهارراه‌های کرمانشاه شیشه‌های ماشین‌ها را پاک می‌کرد و یکی از خواهرانش که همراه مادربزرگ‌شان مشغول گدایی بودند کمک‌های غذایی رساندند.»

مسئول خانه ایرانی جمعیت امام علی در جعفرآباد کرمانشاه در ادامه می‌افزاید:

«در خانه‌ای که این کودکان روزگار می‌گذراندند نه تنها غذایی برای خوردن وجود نداشت بلکه حتی قاشق و بشقابی هم نبود که نشان دهد ممکن است گاهی کسانی که نام سرپرست یا مادر، پدر و مادر بزرگ این کودکان را برخود دارند برای آن‌ها لقمه‌ای برای رفع گرسنگی آماده کنند.»

در پی خودکشی این کودک یازده ساله با قرص متادون، جمعیت امام علی در کرمانشاه طی نامه رسمی به بهزیستی استان، خواهان تحقیق درباره علت‌ خودکشی آرمین شد. مددکاران اداره بهزیستی، از وضعیت از هم گسیخته خانواده این کودکان باخبر بودند و قبل از نوروز ۹۹ هم مدتی خواهر ۹ ساله آرمین به هنگام تکدی‌گری به بهزیستی منتقل شده بود و مدتی تحت نظارت آن‌ها در یکی از مراکز نگهداری بهزیستی حضور داشت. اما بعد از مرگ مادر در اثر ابتلا به سرطان، این دختر برای شرکت در مراسم او از بهزیستی خارج شد، اما دوباره او را به مرکز نگهداری بازنگرداندند.

بهزیستی در نامه‌ای در پاسخ به جمعیت امام علی نوشته است که آرمین و خانواده‌اش در فهرست کمک‌های بهزیستی قرار نداشتند. اما در همان حال مسئولان بهزیستی دچار تناقض می‌شوند و در همان نامه می‌نویسند:

«از طرفی پدر کودک به همراه فرزندان پسر خود که به کار خرید و فروش ضایعات مشغول هستند هیچگونه همراهی و تعاملی با همکاران سازمان برقرار نکرده و حتی چند بار نیز به زور قصد بازپس‌گیری کودکان ساکن مراکز را داشته‌اند که با مداخله پلیس قضیه خاتمه می‌یابد.»

بنابراین، این پرسش پیش می‌آید که اگر بهزیستی با این کودک و شرایط زندگی او آشنا نبود، چگونه ممکن است که با پدر کودک و نحوه گذران او آشنا باشد؟ علاوه بر این مادر آرمین هم که با پدر او اختلاف داشت به بیماری سرطان مبتلا بود و تحت پوشش خدمات سازمان قرار داشت و بعد از تولد نوزادش، بهزیستی فرزند تازه متولد شده‌اش را در مرکز شیرخوارگاه بهزیستی پذیرش کرد که هم‌اکنون نیز تحت مراقبت و پرورش قرار دارد.

جمعیت امام علی کرمانشاه اعلام کرده که مادر آرمین مدتی در بیمارستان تحت درمان بود و از آنجا که خانواده توانایی پرداخت هزینه‌های درمان را نداشت، شناسنامه آرمین را به گرو گذاشته بود که در بیمارستان گم شد.

جمعیت امام علی در نامه‌ای به بهزیستی یادآور شده است:

«جدا کردن کودکان از خانواده‌های آسیب دیده‌ای که در آن از کودکان برای کسب درآمد استفاده می‌شود. (از جمله کار کودک، تکدی‌گری، استفاده از کودکان برای خرید و فروش مواد مخدر و… که در نمونه‌های دیگر شاهد آن بوده‌ایم) کاملا طبیعی است و دلیل قانع کننده‌ای برای عدم مداخله موثر سازمان‌های مرتبط نمی‌باشد.»

خانواده آرمین تا سال ۸۷ ساکن شهرک چمن کرمانشاه که محل زندگی تعدادی از حاشیه نشینان و جمعیتی که مشهورند به «کولی» ‌‌ها زندگی می‌کردند. خانواده‌های عموما درگیر با فقر شدید و اعتیاد که از چمن‌آباد رانده شده بودند به جعفرآباد، حکمت‌آباد، زورآباد و مناطق حاشیه‌ای دیگر کوچ کردند و با ساخت آلونک‌هایی برای خود روز را به شب می‌رسانند.

دو هفته قبل آسیه پناهی، زن بی‌پناهی که در شهرک فدک در یکی از همین محله‌‌های حاشیه‌نشین کرمانشاه زندگی می‌کرد، هنگام تخریب الونکش توسط مأموران شهرداری درگذشت.

در همین زمینه:

افزایش نگران‌کننده خودکشی

در یک روز، دو کارگر نفت خوزستان خود را حلق‌آویز کردند