ناصر کرامتی − علياکبر صالحي، وزير امور خارجه ایران در تاریخ ۲۲/۸/۹۱ گفته است: «تصميمگيري درخصوص گفتگوي دوجانبه با امريکا که همه ابعاد سياسي دو کشور را در بر بگيرد، بر عهده مقام معظم رهبري است». چیزی که در این میان برای نظام حاکم مهم نیست، نظر مردم است.
اما مردم درباره موضوع رابطه ایران و آمریکا چه میگویند؟
تحقیق میدانی قابل اتکا در این باره غیرممکن نیست، اما امکانات و تدارکی جدی میطلبد. ثبت نظراتی که به طور اتفاقی شنیده شده، جای تحقیق روشمند را نمیگیرد، اما آنچه را که از این طریق میتوان بازتاب داد، به عنوان نظرات مطرح در میان مردم، قابل تأمل هستند.
آنچه در زیر میخوانید حاصل تلاش برای گوش کردن به نظر مردم در گوشه و کنار جامعه و ثبت آنهاست.
ملیحه – خانه دار
دشمنیِ زیاد خوب نیست. دشمنی وقتی قدیمی و کهنه بشود همه در آتش ندانم کاری آن میسوزند. مثل وقتی که دو همساده (همسایه) در یک کوچه با هم به اختلاف میخورند و این اختلاف و قهر قدیمی میشود. بعداً بچههای اینها هم با هم دشمنی میکنند ولی این بچههای نمیدانند چرا با هم دشمنی میکنند. چون بزرگترهایشان دعوا داشتند و قهر بودند این بچهها هم میخواهند سر به تن همدیگر نباشد. فایده این چیست؟ جز اینکه کینه قدیمی میشود؟
همین صدام مگر نبود بچههای مردم را کشت، جوانهای ایران را کشت. این همه مادر را داغدار پسر کرد. صلح که شد خانواده شهدا را میبردند مهمانی صدام.
همسایهای داریم اسماش اکرم خانم است. دوتا پسر داشت در جنگ (ایران و عراق) شهید شدند. قبل از باز شدن مرزها (حمله آمریکا به عراق) رفتند زیارت امام حسین. توی صف نانوائی تعریف میکرد که خانواده شهدا را که میبرند عراق برای زیارت یک شب شام مهمان صدام هستند. میگفت بهترین پذیرائی، بهترین شام، هیچ کس بی احترامی نکرده بود با اینکه بعد از جنگ بود.
خوب این چه کاری است اول با هم بجنگید، همه جوانها را به کشتن بدهید، بعد برای هم مهمانی و پذیرائی بگیرید. از اول که جنگ شد با هم حرف میزدید دعوا را تمام میکردید. این همه خرابی و بمب باران هم نبود. حالا شده ایران و آمریکا! مثل اینکه حتماً باید اول جنگ کنیم تا بعد آشتی کنیم.
سعید – دانشجو
من اهل تئوری توطئه نیستم اما از اخباری که در اینترنت و تلویزیون پخش میشود اینطور برداشت میکنم که ایران و آمریکا با هم رابطه سیاسی دارند. البته دو کشور سفارت خانه ندارند و در ظاهر با هم دشمنی دارند و مدام علیه یکدیگر خط و نشان میکشند.
در مذاکرات ۵+۱ نماینده کشور آمریکا حضور دارد. این اسماش اگر گفتگو و مذاکره نیست پس چیست؟ البته کار عاقلانهای است. فعالان سیاسی و خبرنگاران نباید طوری خبر و مقاله بنویسند که جمهوری اسلامی خجالت بکشد و مذاکرات را قطع کند. نباید فضا طوری شکل بگیرد که جمهوری اسلامی فکر کند اگر همه بفهمند با آمریکا مذاکره میکند، آبرویش میرود یا بهانه به دست مخالفان میافتد که تبلیغات کنند. به نظر من باید فعالان سیاسی و خبرنگاران در مطالب خود فضا را آرام کنند. از زخم زبان و تحریک جمهوری اسلامی دست بکشند و اتفاقا حکومت را تشویق کنند چنین مذاکراتی را علنی و در سطح بالاتر ادامه بدهد.
رضا – فعال سیاسی
متاسفانه سایتهای خبری و تحلیلی و نیز روزنامههای چاپ ایران دارای پایگاه اینترنتی قوی برای تحقیق و بررسی علاقهمندان و مطالعه کنندگان ندارند. بیشتر سایتهای فارسی زبان به دلیل نداشتن فایر وال مناسب یا شرکت سرویس دهنده معتبر، تمامی مطالب قدیمی خود را از دست دادهاند اما عدهای آرشیو روزنامههای دوم خردادی را دارند. مطالب بسیار خوبی در این روزنامهها هست که بازتاب دهنده واقعیت خالص آن ایام است.
به خاطر دارم در دوران حمله آمریکا به افغانستان و عراق مطالبی در این روزنامهها خواندم با این موضوع که مقامات آمریکا و ایران به توافق رسیدهاند در جریان حمله به طالبان و صدام، در صورت صدمه دیدن هواپیماهای آمریکایی بتوانند در فرودگاههای ایران فرود اضطراری کنند. به شما اطمنیان میدهم که اشتباه نمیکنم و این روزنامهها را دارم و میتوانم اصل مطالب را استخراج کنم. به هر حال منظور این است که در مواردی که منافع مشترک بین جمهوری اسلامی ایران و آمریکا وجود داشته است، دولتها پنهانی مذاکره کردهاند. جمهوری اسلامی با طالبان و صدام حسین مشکلات جدی داشت و از نا امنی این دو کشور دچار هزینههای امنیتی و سیاسی میشد. آمریکا هم از حذف طالبان و صدام سود میبرد. به یاد دارم روزنامهها از فرود یک جنگنده آمریکایی صدمه دیده در جنگ افغانستان، در فرودگاه مشهد خبر دادند که بعد از تعمیر به آمریکائیها تحویل داده شد.
بیشترین ظرفیت ایجاد روابط سیاسی در عرف بینالمللی از طریق سفارتخانه و سفیر ممکن است. اما هر نوع مذاکره یا ارتباطی بین حکومت آمریکا و ایران یک ارتباط سیاسی است. مسئله فعلی رو شدن (علنی شدن) یا رو نشدن این گونه ارتباطها و گسترش و ارتقاء این روابط است که ظاهراً دو طرف جدیتر از گذشته در فکر آن هستند.
جاوید – لوازم صوتی و تصویری
آقا (احمدینژاد) در تلویزیون خودمان ۲۴ ساعته به آمریکا فحش میدهد و این بسیجیها خودشان را پاره میکنند و «مرگ بر آمریکا» میگویند بعد هر سال جمع میکند با فک و فامیلاش میرود آمریکا. اگر شیطان است، اگر بد است، خودت چرا میروی؟ حتماً خوش میگذرد که هر سال میرود آنجا. آدم جائی که بد بگذرد و خوب نباشد که نمیرود. روی شبکه (منظور اش شبکههای ماهوارهای است) داشت سخنرانیاش (مصاحبهاش) را پخش میکرد با یک شبکه خارجی. میگفت ما مشکلی نداریم برای رابطه با آمریکا. میگفت آمریکا و ایران قوی هستند باید با هم کار کنند، متحد باشند. بعد اینجا (ایران) میگوید آمریکا عامل فساد است. من زیاد این اسمها را بلد نیستم ولی داماد ما اسم شبکه و نفر اش را بلد است. این را از خودم در نیاوردم.
به نظر من آمریکائیها دارند خامی میکنند که سخت میگیرند. این به نفع رژیم است. زودتر باید رابطه رسمی داشته باشند تا بهانه از دست خامنهای و احمدینژاد در بیاید. ببینیم بلاخره شاید دست از دشمن، دشمن گفتن بر دارند و به وضع مملکت برسند. گرچه اینها پر رو تر از این حرفها هستند و یک بهانه دیگر میتراشند.
ناصر – نگهبان گاراژ
هر وقت احمدینژاد میرود آمریکا من یاد ممل آمریکائی [شخصیت اول یک فیلم فارسی] میافتم. همچین دم پله هواپیما نیشاش باز است و ذوق میکند که انگار دست بچه شیرینی دادی. از بالای هواپیما (پله هواپیما) دست تکان میدهد که یعنی دلتان بسوزد ما رفیتم آمریکا.
مملکت، مملکت شعار است. فقط حرف الکی. کل شبانهروز در این کانالها (صدا و سیمای جمهوری اسلامی) میگویند آمریکا بد است، آمریکا هیچ غلطی نمیکند (نمی تواند بکند)، شیطان است، به ایران چشم دارد،… بعد که کارشان گیر کرده و ترسیدهاند آمریکا بزند بساطشان را جمع کند، افتادهاند به دست و پا. دارند التماس آمریکا را میکنند که به ایران حمله نکند. خوب تو که زورت نمیرسه چرا بی خودی توی نماز جمله شعار میدی: مرگ بر آمریکا؟ مجبوری پارس الکی کنی که وقتی دم تکان دادی هم کسی استخوان جلوت پرت نکنه؟
جالب قضیه این است که برای مردم نقش بازی میکنند. میگویند آمریکائیها میخواهند مذاکره کنند ولی ما نمیخواهیم. ای داد از همه دروغ. سر درد نمیگیرند این همه دروغ میگویند؟ مردم دور از جان مگر خراند که نفهمند در مملکت چه خبر است، در دنیا چه خبر است. زمان قدیم نیست که مردم از هیچی خبر نداشتند. ماهواره کل دروغهایشان را میریزد روی آب. هر کسی هم نداند، دیگری که میداند به او خبر میدهد.
المیرا – طراح صحنه
دو برادر و خانواده عموی من در آمریکا زندگی میکنند. کسانی که وضعیتی مانند وضعیت ما دارند به خوبی میدانند چه دشواریهایی درباره دیدار با خانواده در این شرایط وجود دارد. در ایران که سفارت وجود ندارد بنابراین باید به امارات یا ترکیه سفر کرد و از آنجا درخواست ویزا داد. در کل سه-چهار دقیقه وقت برای قانع کردن فرد مسئول در سفارت خانه وجود دارد تا ثابت کنیم که تروریست نیستیم، قصد اقامت در آمریکا نداریم، به ایران باز میگردیم و از این دست مسائل. با هر اتفاق سیاسی و به هم خوردن روابط شرایط سفر به آمریکا سختتر میشود. طبق قوانین ایران سفر به اسرائیل ممنوع است یعنی اگر مهر اسرائیل روی پاسپورت باشد بازخواست و دادگاهی میشوید اما درباره آمریکا اینگونه نیست. افراد بسیاری با مهر کشور آمریکا روی پاسپورت به ایران باز میگردند. وقتی منع قانونی برای سفر به آمریکا وجود نداشته باشد چرا نباید سفارتخانه دو کشور فعال باشد و هزینه سفر به کشور سوم _ که هزینه ارزی است _ به جیب همسایگان ایران برود؟
حبیب الله – تاجر فرش
به فرض که این دشمنی تا ابد ادامه پیدا کند. دید سیاستمداران ما دید موفق و سود ده نیست. چه بهتر که ما بازارهای دشمن خود را تسخیر کنیم و بیشترین سودآوری را از دشمن خود داشته باشیم. مثل چین. آمریکا بزرگترین بازار جهان است و ایران در این بازار حرفهایی برای گفتن دارد اما به دلیل مشکلات سیاسی هیچگاه تجارت بادوام و مطمئنی بین ایران و آمریکا وجود ندارد.
این مشکل فقط در همینجا خلاصه نمیشود. به دلیل روابط بد ایران و امریکا سایر تجارت ما با دیگر کشورها هم تحت تاثیر قرار گرفته است. آمریکا مبادلات بانکی ایران را تحریم کرده است و تجّار ما در معامله با دیگر کشورهای جهان هم دچار مشکل شدهاند. میشود تجارت کرد اما دست خیلی از تجار از بازارهای جهانی کوتاه شده است. داد و ستد محدود به افراد نزدیک به حکومت شده است چون در این وضعیت باید یک پشت گرمی حکومتی وجود داشته باشد تا سرمایه ما قربانی اختلافات سیاسی نشود. هیچ کس در بازار ایران بدون نزدیکی با دولت نمیتواند تجارت کند.
شما (حکومت ایران) بیا و سفارتخانه خود را دایر کن و از بعضی تنشها مثل پرونده اتمی دست بردار تا شرایط معامله و تجارت به حال اول خود بازگردد. تا ابد هم دشمنی را ادامه دهید اما اجازه بدهید تجارت روال عاد خودش را طی کند و چرخ اقتصاد مملکت بچرخد. این به نفع خود ایران است.
علی – روزنامهنگار
در زمان آقای خاتمی شرایط برای برقراری رابطه بین ایران و آمریکا مهیا شد اما مثل همیشه از موضعیت استفاده نکردند. امروز مشهود است که خواست برقراری رابطه با آمریکا در لایههای اصلی قدرت در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. تلاش زیادی صورت میگیرد تا به اصطلاح این رابطه فارغ از سطح و کیفیت آن از موضع «عزت» و «اقتدار» باشد اما حکومت در یکی از وخیمترین دوران خود به سر میبرد. حلقه تحریمهای اقتصادی بسیار تنگ شده است و جهان بر سر پرونده هستهای ایران به یک اجماع نسبی رسیده است. ایران با خطر حمله نظامی اسرائیل روبهرو است و هیچگاه شکاف بین مردم و حکومت در ایران تا این حد عمیق نبوده است.
آمریکا و دیگر قدرتهای بزرگ جهان تحولات ایران را به دقت زیر نظر دارند و به عنوان کسانی که این تحریمها را وضع کردهاند و نبض امور جهان را به دست دارد به خوبی از موفقیت این تحریمهای فلج کننده با خبر هستند. در اینجا ما با دو موضوع مهم مواجه هستیم. اول اینکه این جمهوری اسلامی است که نیاز حیاتی به حذف یا تعدیل این تحریمها دارد چون عملاً فلج شده است و به دلیل دشواریهای زندگی مردم، با خطر شورشهای داخلی و نارضایتیهای خارج از برنامه روبهرو شده است. طبیعی است که ایراد گرفته شود که همیشه کشور مورد تحریم به رفع تحریمها نیاز دارد و این موضوع تازهای نیست. این حرف درست است اما در مورد ایران باید توجه داشت تحریمهای جدید غیر قابل قیاس با اوضاع قبلی است. به این معنی که تا پیش از این بقاء جمهوری اسلامی با خطر روبهرو نبوده است. تحریمها مشکلاتی برای حکومت ایران به وجود آورده بودند اما این مشکلات هیچگاه تا این حد فلج کننده نبوده است. در اظهارات اعضای دولت و تیم مذاکره کننده آشکارا از رضایت ایران به توافقی که وضعیت را به پیش از تحریمهای جدید باز گرداند صحبت میشود. یعنی تحریمهای گذشته برای جمهوری اسلامی قابل تحمل و مطلوبتر از تحریمهای جدید است.
مسئله دوم اینکه آمریکا و قدرتهای برتر جهان به موفقیتی علیه جمهوری اسلامی دست یافتهاند که حاضر نیستند از آن جز در یک وضعیت برنده استفاده کنند. آنها وقتی میبینند که تحریمهای فعلی جمهوری اسلامی را زمینگیر کرده است و جمهوری اسلامی حاضر شده است داوطلبانه برای خروج از این وضعیت بر سر پرونده هستهای معامله کند، سطح توقع را افزایش دادهاند. یعنی نه تنها باید توافق، تضمین کننده حل طولانی مدت پرونده هستهای ایران باشد که باید خواستهای دیگر قدرتهای جهانی را نیز تامین کند. در این وضعیت جمهوری اسلامی برای حصول توافق عجله دارد اما طرفی که دست بالا را دارد هیچ عجلهای برای حصول توافق ندارد چرا که کشدار شدن این وضعیت طرف ایران را ضعیفتر میکند و قیمت توافق را برای جمهوری اسلامی بالاتر میبرد.
من فکر میکنم اظهارات آقای احمدینژاد درباره برقراری رابطه با آمریکا یک بازی هماهنگ شده با رهبری نظام است. احمدینژاد هم میداند ورود بدون مجوز رهبری به این حوزه که تبعات سنگینی در معادلات قدرت داخل حکومت دارد. پس حکومت در باطن بر خلاف ظاهر، اجماع دارد.
محمود – آموزگار
تاریخ و روابط درونی آن با زمان تغییر میکنند. زمانی آقای خمینی گفتند ما حتی شاید یک روز با اسرائیل رابطه برقرار کنیم ولی هرگز با رژیم آل سعود رابطه برقرار نخواهیم کرد. اما بعد از چند سال روابط از سر گرفته شد. یکدیگر را برادر خطاب کردند و سالانه چند صد میلیون دلار از طریق حجاج ایرانی به خزانه خاندان سعودی واریز میشود.
آمریکائیها در سفارت خانه خود جاسوسی میکردند. این ویژگی دو ابر قدرت آن روز جهان و تمامی قدرتهای فعلی جهان است. آمریکا در جنگ ایران و عراق ضمن حمایت از حکومت عراق مستقیما وارد نبرد دریائی با ایران شد. هواپیمای مسافربری ایران را در خیلج فارس هدف قرار داد و اکنون نیز با تحریمهای خود فشار زیادی به مردم ایران وارد کرده است. اما سوال این است که وقتی فاجعه کشتار زائران ایرانی در مکه قابل فراموش شدن است چرا اعمال آمریکا قابل فراموشی نیست؟ فراموشی نه بدان معنا که از یاد ببریم ماهیت قدرتها و ماهیت حکومتها چیست و چگونه است. به این معنا که شروعی دوباره داشته باشیم و با آگاهی از گذشته تلخ، برای برقراری رابطههای برابر و از قدرت بالاتر تلاش کنیم.
معتقد هستم کشور من (ایران) هزینه دشمنی با آمریکا را نمیدهد. هزینهای که ما میدهیم هزینه نبود امکان گفتگوی مستقیم بین این دو کشور است. فقدان رابطه مستقیم بین ایران و آمریکا به معنای قرار گیری واسطهها بین این فضای خالی است. واسطههایی که همگی رقیب منطقهای ایران هستند. فقدان رابطه مستقیم بین دو کشور ایران و آمریکا برای قدرت ضعیفتر در این دشمنی، یعنی ایران، به معنای پرداخت هزینههای سیاسی و اقتصادی و بینالمللی جنگی است که هنوز اتفاق نیفتاده اما گوئی هر لحظه و هر روز در حال وقوع است. هزینه این جنگ سرد از یک جنگ گرم بیشتر شده است و کشورهای حاشیه خلیح فارس، ترکیه و آذربایجان آتش بیار معرکه شدهاند و از این دشمنی سود میبرند. سود آنها منافع منطقهای ایران است که چوب حراج زده شده است.
مسعود – پزشک
برای فهمیدن تصمیمات پنهان درون حکومت (ایران) باید به حرفهای افرادی که کنار میایستند و مسئولیتی مربوط به دستگاه دیپلماسی ندارند دقت کرد. یکی از برادران لاریجانی «محمد جواد» نام دارد. او همان کسی است که رابطه ایران و انگلیس را جوش داد و در انگلیس تعهد داد که دولت ایران به دنبال ترور سلمان رشدی نیست و روابط دو کشور را بهبود بخشید. مدتی قبل این فرد گفته است اگر لازم باشد و منافع جمهوری اسلامی در خطر باشد حتی در جهنم با آمریکا مذاکره میکنیم. [اشاره به این خبر]
من با توجه به شناختی که از این آدم دارم مطمئن هستم برای دلالی این رابطه کیسه دوخته است. این را بدانید که هر فرد یا تیمی که روابط ایران و آمریکا را جوش بدهند برای همیشه مافیای سیاسی و اقتصادی بین دو کشور را تشکیل خواهند داد و به منافع سرشاری دست پیدا خواهند کرد. من فکر میکنم بین طرفداران نزدیک آقای خامنهای و احمدینژاد برای ایجاد رابطه با آمریکا رقابت به وجود آمده است. رسماً بین این دو گروه یک نزاع سیاسی شکل گرفته است.
طرفداران آقای خامنهای نمیخواهند هیچ دولتی در ایران با آمریکا برقرار کند. خاتمی و احمدینژاد تفاوتی ندارد. اگر رئیس جمهور با آمریکا رابطه برقرار کند دارای یک برگ برنده و پشت گرمی میشود و میتواند به خامنهای فشار وارد کند. در نظر مردم هم رئیس جمهوری که رابطه با آمریکا را برقرار کند تبدیل به قهرمان میشود و عوام جامعه و روشنفکران جامعه دل بسته او میشوند.
در موقعیت فعلی که تنها فردی که برای رهبری باقی مانده است احمدینژاد است و خامنهای آبروی خود را به آبروی او گره زده است، اگر دولت رابطه با آمریکا را برقرار کند نه تنها هزینه آن به حساب آقای خامنهای نوشته میشود و در طرفداران حکومت باعث ایجاد ریزش نیرو میشود که فرد متوهم، قدرت طلب و جسوری مانند احمدینژاد عرصه را بر رهبری تنگتر کرده و به پشتوانه یک توافق خارجی سهم بیشتری از رهبری طلب خواهد کرد.
من فکر میکنم گروههای بسیاری در داخل حاکمیت مایل به گفتگوی مستقیم با آمریکا هستند اما هیچ گروهی نمیخواهد گروه دیگر به این توافق دست یابد. همه گروهها هم علیه جریانی که دولت را در دست دارد از آرمانهای امام راحل مایه میگذارد و موضوع را به طریقی به اسلام و ولایت فقیه و خمینی و انقلاب گره میزند تا دست و پای جریان حاکم بر قوه مجریه را ببندد و از توافق باز دارد. این تبدیل به یک دور باطل شده است. شاید احمدینژاد اگر وقت بیشتری تا پایان دوره ریاست جمهوریاش داشت میتوانست با ویژگیهای شخصیتی خود این حلقه را بشکند و از وضعیت خطرناک فعلی برای جمهوری اسلامی، برای توجیه ایجاد رابطه با آمریکا استفاده کند.
آقای ناصر کرامتی، به راستی این نظرات مردم است***؟ یعنی در میان تمام آدمهایی که شما دیدید، یک نفر هم مخالف برقراری رابطه با آمریکا نبود؟ اگر مردم به راحتی با شما دربارۀ برقراری رابطه با آمریکا صحبت کرده اند،دلیلی بر وجود آزادی بیان در ایران نیست؟ پس کجاست آن حکومت پلیسی و خفقان که می گویید؟
کاربر مهمان / 30 November 2012
دوست عزیز برای خواندن و لذت بردن از نظرات مخالفان می توانید به روزنامه کیهان، سایت فارس نیوز یا صدا و سیمای جمهوری اسلامی مراجعه کنید. ما بر روی سایت های خبری و تحلیلی به دنبال شنیدن حرف های تازه و شنیده نشده هستیم.
مجید سنجری / 02 December 2012
خبرگزاری کیودو ژاپن روز یکشنبه گزارش داد که ایران برخی از کارمندان نظامی خود را از ماه اکتبر گذشته (حدود دو ماه پیش) در کره شمالی مستقر کرده است. استقرار این افراد در راستای همکاریهای موشکی و هستهای دو کشور گزارش شده است.!!
تیم ایرانی متشکل از ۴ متخصص از وزارت دفاع ایران و شرکتهای وابسته به آن است.
دو کشور اوایل سال جاری میلادی توافقنامهای در راستای همکاریهای علمی – فنی امضا کرده بودند.
کاربر مهمان / 04 December 2012