روایت اول، سرگذشت سندیکاهای کارگری در ایران
واژه سندیکا هم مثل خیلی از مفاهیم دیگر همراه با آغاز مشروطه خواهی ایرانیان وارد لغتنامهها شد. اولین اتحادیه در ۱۲۸۴ ه. ش توسط کارگران چاپخانههای تهران شکل گرفت و بعد سایر کارگران هم به داشتن سندیکای کارگری علاقمند شدند. مهمترین مطالبات مزد عادلانه، هشت ساعت کار در روز و زمین برای کشاورزان بود. ماده ۲۰ قانون اساسی مشروطه حق آزادی بیان است و ماده ۲۱ آن آزادی اتحادیهها و انجمنها و دقیقا از همین رو اتحادیههای کارگری از مشروطه حمایت میکردند و بعد از سرکوب مشروطه جنبش سندیکائی هم مورد هجوم قرار گرفت.
در سال ۱۹۱۴ سازمان جهانی کار (ILO) ایجاد شد و ایران از اولین اعضای این سازمان بود.
دردوره پهلوی اول هم علی رغم غیر قانونی بودن فعالیت اتحادیهها، کارگران با اعتصابات و اعتراضات در شرکت نفت و صنایع نساجی و سایر کارخانجات به اعتراضات خود ادامه میدادند. کارگران شرکت نفت ساعت کار را به ۹ ساعت در روز تقلیل دادند. اتحادیهٔ مخفی کارگران راه آهن با برگزاری اعتصاب ۸۰۰ نفری، نمونهای از قدرتیابی مجدد و رو به رشد کارگران ایرانی را به نمایش گذاشت.
جنبش کارگران ایران هم مثل بسیاری از فعالیتهای اجتماعی و روشنفکری در سال ۱۳۲۰ الی ۱۳۲۶ فعالیتی علنی داشت و تلاشهای زیادی برای گسترش سندیکاهای کارگری صورت گرفت. اتحادیه کارگران ایران با ۳۰ هزار عضو در ۱۳۲۱ شکل گرفت که حرکتی بی سابقه حتی در میان بسیاری از کشورهای صنعتی بود. بدین ترتیب وحدت کامل جنبش سندیکایی ایران در سراسر کشور تأمین گردید. بیش از ۳۰۰هزار کارگر ایرانی تحت عنوان عضویت شورای متحده مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران، به عنوان مهمترین سازمان سندیکایی ایران و خاور میانه گرد هم آمدند. حالا دیگر کارگران بیش از هر زمانی احساس قدرت میکردند و اعتصابات کارگری آغاز شد. از اعتصاب ۶ روزه کارگران نفت در نفت کرمانشاه و بعد ۱۰ هزار نفری نفت آغاجری که ۱۴ روز طول کشید و به اعتصاب ۱۰۰ هزار نفری منجر شد که در این اعتصاب علاوه بر مطالبات صنفی به مدیریت انگلیسیها بر نفت ایران نیز انتقاد داشتند. سال ۱۳۲۷ با ترور شاه فعالیت شورای مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران غیر قانونی اعلام شد. بعد از آن گاهی اعتراضات کارگری وجود داشت اما سندیکاها غیر قانونی بودند. صنعتی شدن در دوره پهلوی دوم تعداد کارگران را به شدت افزایش داد کارگران ماهر شرایط نسبتا خوبی داشتند اما کسانی که مهارتی نداشتند و از روستاها به شهرها مهاجرت میکردند، معمولا وضعیت چندان مناسبی نداشتند. معادلات اقتصادی در ایران به سرعت در حال تغییر بود؛ افزایش چشم گیر قیمت نفت، تاسیس کارخانهها، ساخت و ساز و رشد صنعت مونتاژ بخش قابل توجهی از کشاورزان را به کارگر تبدیل کرده بود. هجوم روستاییان باعث گسترش حلبیآبادهای متعدد در حاشیه شهرها شد و انبوه کارگرانی در مناطقی که فاقد کلیه امکانات بودند سکنی گزیدند. در سال ۱۳۴۶ تشکیلات خانه کارگر در راستای حمایت از حقوق کارگران شکل گرفت. اعضای خانه کارگر تحت کنترل وزارت کار یا احزاب مردم و ایران نوین فعالیت میکردند و درواقع مستقل نبودند.
با آغاز بحرانهای اقتصادی اواخر دوران پهلوی و افزایش تورم در کنار دیگر خواستهها مطالبات اقتصادی کارگران و کارمندان بالا گرفت. تورم بالای اقتصادی و کاهش درآمدهای نفتی سبب شد که دولت در پرداخت برخی مطالبات ناتوان شود. از این سو گروههای سیاسی-اسلامی به میان کارگران آمده و آنان را به اعتصاب دعوت میکردند.
همراه با انقلاب ۵۷ کمیته سازمان دهی اعتصابات در واقع کار سندیکاها را انجام میداد و تیر ماه ۵۷ با اعتصاب کارگران نفت حرکات کارگری به اوج خود رسید.
شوراهای کارگری در کارخانهها جان تازهای گرفتند؛ شوراهای کارگری در کارخانهها شکل گرفت که با اجماع مدیر کارخانه را تغییر میدادند. از بهم پیوستن شوراها سازمانی کارگری تحت نام «خانه کارگر» متولد شد. تشکیلات «خانه کارگر» محل تجمع فعالین کارگری تهران و شهرستانها گردید.
بعد از پیروزی انقلاب، سندیکای کارگران پروژهای و اخراجی و بیکار در آبادان، شیراز و تهران تشکیل دادند، که در آبادان بیش از ۱۸۰۰۰ عضو، در شیراز ۵۰۰۰ و در تهران حدود ۸۰۰۰ عضو داشت. این سندیکا در شیراز توانست برای یک دوره ۶ ماهه حق بیکاری را از دولت موقت طلب کرده و بدین وسیله نقش سندیکا و اعتبار آن را در بین کارگران افزایش دهد.
با شروع جنگ وتثبیت حکومت اسلامی و پایان یافتن ماه عسل حکومت اسلامی با مردم؛ شوراهای کارگری به خاطر آنچه تمایل به کمونیست و شوروی نامیده میشد غیر قانونی اعلام شدند. احزاب و سازمانهای مدافع کارگران غیرقانونی و سندیکاها و اتحادیههای کارگری منحل شدند. نشریات کارگری توقیف، فعالین کارگری از کار اخراج و تحت پیگرد قرار گرفتند. هزاران کارگر بازداشت و عدهای اعدام شدند. عده زیادی از کارگران نیز مجبور به ترک محل کار شدند. شوراهای کارگری یکی پس از دیگر منحل و با تصویب لایحهای قانونی، شوراهای اسلامی کار جایگزین آنها شدند. با افزایش فشار و سرکوب، کارگران خانه کارگر این نهاد مستقل کارگری را رها کرده و خانه کارگر از دست کارگران خارج شد و تبدیل به همان نهاد وابسته و حکومتی شد که در دهه ۴۰ تاسیس شده بود. از آن پس اشخاصی همچون محجوب، کمالی، ربیعی، سرحدی زاده که هر کدام بعدها به وزارت و نمایندگی مجلس رسیدند، هدایت این تشکیلات دولتی شده را بر عهده گرفتند. محجوب در ۵ مجلس پیاپی به عنوان نماینده کارگران حضور داشته اما هیچ گاه از اعتراضات و اعتصابات کارگری همایت نکرده است. در سالهای بعد از آن کارگران همواره بی پناه ترین قشر جامعه ایران بودند. با پایان جنگ در سال ۱۳۶۷، روند بازسازی اقتصادی آغاز شد و برنامه اقتصادی دولت هاشمی رفسنجانی شامل تعدیل اقتصادی بود و این شامل طرح تعدیل نیروی انسانی در کارخانجات نیز میشد؛ به این معنی که بخشی از نیروی کار موسسات باید حذف شود زیرا این دسته از کارگران بازدهی صنعتی یا تولیدی نداشتند، کسانی که بیکار میشدند از حق بیکاری و یا بیمههای اجتماعی نیز برخوردار نبودند و جایی هم برای اعتراض وجود نداشت. خانه کارگر یک نهاد کاملا دولتی بود و اعضای شوراهای اسلامی نیزمتشکل از کارگران نزدیک به حکومت بودند و نه معترضین یا منتقدین. بعد از انقلاب اعتراض کارگری صورت نپذیرفته بود اما بین دیماه سال ۶۹ تا اسفند ۷۰ چند اعتصاب مهم انجام گرفت که مهمترین آنها اعتصاب کارگران نفت بود که در نهایت منجر به افزایش ۲۰۰۰ تومانی دستمزد ماهانه همه کارگرها شد.
روایت دوم، قانون کار در ایران
سال ۱۳۲۵ اولین قانون کار ایران بعد از چندین اعتصاب ایران تصویب شد دولت دو سال قبل لایحه را به مجلس فرستاده بود و مجلس که نگران عکس العمل کارفرمایان بود آن را تصویب نمیکرد و در نهایت با فشار دولت قانون تصویب شد هر چند شرکت نفت انگلیس قانون را نپذیرفت.
بین سالهای ۵۸ تا ۶۹، ایران عملا دارای قانون کار نبود؛ تدوین و تصویب قانون کار جدید بیش از ۱۰ سال به طول انجامید. طرح دولت ابوالحسن بنی صدر راه به جایی نبرد و طرح احمد توکلی، وزیر کار در سال ۱۳۶۰ نیز با مخالفت شدید کارگران روبرو شد و دولت سرانجام طرح خود را پس گرفت و سرانجام درسال ۶۹ قانون کار جدید به تصویب مجمع تشخیص مصلحت رسید. از سال ۱۳۷۳ به کارفرمایان حق بستن قرارداد موقت با کارگران داده شد و کارگرانی که با این شرایط استخدام میشدند از هیچگونه حقوق کاری برخوردار نبودند حتی حقوق مندرج در قانون کار نیز به آنها تعلق نمیگرفت. (استخدام افراد برای زیر سه ماه که در سال ۹۱ شامل اصلاحاتی شد) در بین مطالبات کارگران علاوه بر در خواستهای معیشتی و بهبود شرایط کار آنها درخواست داشتن سندیکای مستقل کارگری داشتند. این اعتصابات به شدت سرکوب شد اما دیگر کارگران و جامعه پس از ۲۰ سال دوباره نام و عنوان سندیکاها سندیکاه را شنیده بودند.
قانون کار جمهوری اسلامی با تغییراتی جزیی همان قانون دوره پهلوی است. از جمله مهمترین تغییرات اعمال شده در این قانون ممنوعیت هر گونه تظاهرات کارگری بود که در سال ۱۳۷۲ تصویب شد. مجلس پنجم کارگاههای کمتر از ۱۰ نفر را از شمول قانون کار به طور کامل خارج کرد آن هم درشرایطی که در اقتصاد کوچک ایران بخش قابل توجهی از کارگران در کارگاههای کوچک مشغول به کار هستند و با تغییر صدهزار نفر از کارگران در سراسر کشور از امکان بیمه درمانی و بازنشستگی و.. محروم شدند.
نبود سندیکاهای کارگری صدای کارگران را خفه کرده است؛ به عنوان مثال در آذر ماه سال ۹۷ انتشارات بینالمللی گاج، یکی از بزرگترین انتشارات ایران، حاضر به تمدید قراردادهای پرسنل خود نشد و بیش از ۵۰۰ نفر را اخراج کرد.
همین روزها با شیوع کرونا بسیاری از کارگران یا تعدیل شدهاند و یا در مرخصی بدون حقوق هستند؛ این جواب خوبی نخواهد بود اگر بگویید کارفرما هم متضرر میشود. در ایران همواره به دلیل فساد اقتصادی، نبود شفافیت، سود بالای بانکی و دلالی عدهای مخالف قانون کار هستند، اما این طبیعی است وقتی که در قراردادی یکی از طرفین در جایگاه ضعیفتر قرار دارد هر نوع اقدامی در جهت بهبود شرایط کار و زندگی آن گروه توصیه میشود.
برخی گروههای اجتماعی مانند کارگران یا زنان در قرار دادی مثل قرارداد ازدواج و قرار داد کار در موقعیت ضعیف تری قرار دارند و تلاش برای بهبود این وضعیت امری بدیهی توسط قانونگذار خواهد بود. عدهای با بیان اینکه در شرایط کنونی اقتصاد قوانین کار باید انعطاف پذیر باشد قانون کار را زیر سوال میبرند.
درست است که کارفرما با هزینه سرمایه گذاری انتظار سود دارد و سود حق اوست و در شرایط یک اقتصاد بی ثبات مثل ایران کارفرما هم شرایط با ثباتی را تجربه نمیکند اما همه اینها نباید کارگران را از یک سلسله حداقلها محروم کند.
مقررات مربوط به ایمنی و بهداشت کارگاه، محدودیت ساعتهای کار روزانه و هفتگی، لزوم بهرهمندی از مزد مناسب، تعطیلات هفتگی و مرخصی سالانه، برخی حمایتها از زنان و نوجوانان، ضرورت باز بودن کارگاهها به روی بازرسان کار، امکان احقاق حق نزد مراجع صلاحیتدار و امور دیگری از این دست، حداقلهایی است که چه در کارگاه کوچک و چه در کارگاه بزرگ، چه بخشهای مختلف (صنعت، کشاورزی، خدمات) باید رعایت شود و به بهانه مصالح اقتصادی و تشویق به تولید و افزایش اشتغال نمیتوان آنها را نادیده گرفت (در این زمینه امنیت شغلی نیز جایگاه ویژهای دارد). البته، از دید سازمان بین المللی کار، رعایت اصول مربوطه به آزادی سندیکایی و امکان بهرهمندی از حق تشکل و ایجاد سازمانانهای کارگری و کارفرمایی نیز جزء حقوق بنیادین کارگران محسوب شده و بر آن تاکید بسیار میشود اما در همه صد سال اخیر به جز زمانهایی کوتاه کارگران ایرانی هیچ گاه دارای سندیکاهای مستقل کارگری نبودهاند.
طی سالهای اخیر افراد حاکم بر تشکلهای رسمی کارگری به عنوان عامل تفرقه و سرکوب جنبشهای مستقل کارگری عمل نموده و همواره خود دست حمایتی حاکمیت برای سرکوب اعتراضات کارگری بوده است از جمله حمله سندیکای مستقل شرکت واحد و سرکوب فعالین کارگری، همکاری با ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی در تقابل با حرکت کارگران ایران خودرو دیزل، لاستیک سازی البرز، نیشکر هفت تپه و اجباری کردن عضویت در شورایهای اسلامی کار در کارخانههای بزرگ و…
قرار دادهای ۸۹ روزه با پرستاران در دوره کرونا نیز خود نمونه دیگری از استثمار نیروی کار است. کارگران بسیاری با عنوان قرار دادهای پیمانکاری از همین حداقل قوانین کار هم محروم هستند. همچنان کارفرما با استفاده ازشرایط بد اقتصادی و آمار بالای بیکاری کارگران ناآگاه از قوانین کار و یا کارگرانی را که مجبور به تن دادن به قراردادهای غیر منصفانه هستند را استخدام میکنند.
شکلگیری تشکلهای مستقل کارگری و کمیتههایی برای احیاء سندیکاها و اتحادیههای کارگری و کارگران بیکارو گسترش اعتراضات کارگری در سالهای اخیر از جمله اعتصابات کارگری که علیرغم منع قانونی بلاانقطاع در سراسر کشور در جریان است و حمایت افکار عمومی و جنبشهای مدنی از مطالبات کارگران همگی نشان از آینده روشن جنبش کارگری در ایران است.
بیشتر بخوانید:
دانلود متن کامل گزارش کارگری سالانه زمانه:
در زمانه کارگری بخوانید:
- مبارزه سندیکایی: مبانی و مفاهیم
- مبارزه سندیکایی: مبانی و مفاهیم− نکات عمده
- پرسشهای خودسنجی درباره مبارزه سندیکایی
مجموعه خبرنامههای کارگری زمانه در اینجا:
جنبش کارگری در طول تاریخ معاصر ایران، بدلیل نفوذ، تشتت و هرج و مرج گرایی گروههای چون حزب توده و سازمانهای افراطی بظاهر چپ، به انحراف و شکست کشیده شد ! سندیکاها باید در ۱-حق و حقوق مادی و دستمزدها ۲- امنیت کاری و شغلی ۳-بیمه سلامت و بیکاری ۴-فراهم آوردن امکانات مدرن آموزشی حرفه و فن و… پیشتاز و پیشرو باشند. در غرب، سندیکاها با حق عضویت ماهانه اعضا، سهام داران بزرگ برخی از بانکها،موسسات صنعتی بزرگ، شرکتهای بیمه، روزنامهها و… هستند و با درامدهای صدها میلیاردی، از منظر مالی مستقل از دولت هستند و نقش لابی گری برای تشکیلات خود را دارند . مهمتری وظیفه سوسیال دمکراسی در غرب، سرمایه گردانی اقتصادی و کنترل سیاسی تشکل کارگری در بازار کار بوده تا خطر سرخهای افراطی برطرف شود و در این کار موفق هم بوده اند ! سیاستمداران ایران هم اگر کمی هوش و ذکاوت داشته باشند ، باید اینرا بفهمند که تشکلات کارگری مستقل و صنفی، رابطه دولت و اکثریت مزدبگیران جامعه را مستحکم میکند و مکمل هم در پیشرفت جامعه هستند !
ایراندوست / 01 May 2020
جناب ایراندوست پیشرفته ترین و اساسی ترین تشکلات مستقل کارگری که بهترین مبارزات صنفی برای کارگران را انجام میدهند با چشم انداز نابود کردن دولت و ملغی کردن سیستم کار-مزدی حرکت میکنند.
پیشرفت جامعه و برقراری مردمسالاری با سیستم سرمایه داری تضادی اساسی و آشتی ناپذیر دارد.
اطلاعات دست دوم و دست سوم آکادمیک از جنبش کارگری داشتن یک چیز است و در زندگی روزمره و در عمل در آن فعالیت کردن و توان بخشی به کارگران مقوله ای دیگر.
تمامی دست آوردهای اساسی طبقهء کارگر مدیون “سرخ های افراطی” است. بد نیست قبل از اظهار نظرهای آنچنانی در مورد تاریخ جنبش های کارگری
شاید بد نباشد ارزیابی ها بر اساس حداقل آشنایی و دانشی از جنبش کارگری در ایران و جهان انجام بگیرد.
تنها موفقیت های سوسیال دموکراسی توهم, شکست و خود فروختگی بوده است.
پس از خواندن توصیه های شما این پرسش برای خواننده مطرح میشود که, این چه “توصیه” هایی است که از یاد می برد حتی برای یک بار هم که شده پدیده ای به نام “سرمایه داری” را ذکر کند.
جمال / 02 May 2020