خطر پاندمی کووید-۱۹ تمام مناطق جهان را تهدید می‌کند؛ بااین‌حال، خاورمیانه بیش از هر منطقه دیگری، در معرض آسیب و مخاطره است. باتوجه به سقوط قیمت نفت و سربه‌فلک کشیدن هزینه‌های بهداشت عمومی و رسیدن آن به ارقام نجومی، جهان عرب باید از این موقعیت تراژیک برای برپا ساختن یک نظام جدید مبتنی بر تعاون و همکاری بهره جوید.

تصویری از محل اجلاس شورای همکاری خلیج فارس در کویت – ۲۰۱۷. (عکس از GIUSEPPE CACACE / AFP)

پاندمی کووید-۱۹ با ایجاد وضعیت خطیر و بحرانی بهداشت عمومی و کاهش شدید قیمت نفت، توفانی تمام‌عیار در خاورمیانه به‌پا کرده است. چراکه در آن‌جا همه‌چیز، از کارمزد گرفته تا یارانه، وابسته به درآمدهای نفتی است. هم‌چون گذشته، شوک قیمت نفت به‌طرز اجتناب‌ناپذیری به کشورهایی که تولید‌کننده نفت نیستند نیز راه پیدا خواهد کرد و بر آنها اثر خواهد گذاشت، مشخصا از طریق کاهش انتقال کمک‌های رسمی به دیگر کشورها، و نیز تقلیل مبالغ فرستاده‌شده از سوی کارگردان مهاجر به خانواده‌‌هایشان؛ و بدین ترتیب، این کشورها نیز بیش از پیش پشتوانه‌های مالی لازم برای مقابله با کووید-۱۹ را از دست می‌دهد.

از این بدتر، عالم‌گیری درست در بزنگاهی به منطقه یورش آورده  که پیشاپیش گیج از مواجهه با انواع بحران‌های ریز و درشت است. تراژدی سوریه ادامه دارد، آتش جنگ‌های داخلی در لیبی و یمن همچنان شعله می‌کشد، و «خیابان‌ در جهان عرب» از نو بسیج شده‌ است. از الجزیره و سودان گرفته تا عراق و لبنان، معترضان یک‌صدا علیه الگوی توسعه‌ای بانگ برآورده‌اند که تنها فساد و بی‌ثباتی اجتماعی به‌بار آورده‌است.

درک و تصور عمومی مردم بی‌اساس نیستند. خاورمیانه، اگرچه هم‌چنان به‌عنوان منطقه‌ای با درآمد عمومی متوسط شناخته می‌شود،  شاهد ظهور افزایش فقر و درآمدهای نابرابر بوده است. یک گزارش جدید از سوی بانک جهانی حاکی از آن است که سهم مردم منطقه از زندگی در مجاورت درگیری‌های خشونت‌آمیز  بین سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۷ از ۶٪ به ۲۰٪ افزایش یافته است— و این رقم بسیار فراتر از میانگین جهانیِ ۳٪ است. ۴۰٪ از آوارگان جهان اکنون به این منطقته مربوط می‌شوند. با داشتن بالاترین نرخ بی‌کاری جوانان در جهان، حفظ ثبات اقتصادی بخش‌های دولتی از پیش اشباع‌شده  ماموریتی دشوار است. و اکنون حتی معلوم نیست که عراق قادر خواهد بود حقوق ماه آینده کارمندان دولت را پرداخت کند یا نه – و البته این تنها به عراق محدود نمی‌شود.

حالا هم‌زمان با شیوع  کووید-۱۹، خاورمیانه با  چالش ویژه‌ای روبه‌رو است که مستلزم پاسخی ویژه است. اگرچه همه یکصدا  تلاش‌ و کوشش جهانی برای مقابله با شیوع ویروس در این منطقه را می‌طلبند، اولین چیزی که خاورمیانه به آن نیاز دارد یک استراتژی منطقه‌ای هدفمند است. این بحران باید به فرصتی جهت ساختن یک نظام سیاسی جدید برای منطقه بدل شود. اکنون زمان آن فرارسیده است که کشورهای جهان عرب تلاش کند به راه حل‌هایی مشترک دست یابد، به استقبال سرنوشتی مشترک روند، و یک الگوی توسعه جدید برای پاسخ‌گویی به چالش‌های اجتماعی‌-اقتصادی روزافزون و به‌هم پیوسته‌ این منطقه تدارک بینند.

با پایان گرفتن سال ۲۰۱۹، نظام منطقه‌ای مستقر پس از جنگ جهانی دوم از قبل به مرز فروپاشی رسیده بود. ایالات متحده آمریکا در پی اتکای کم‌تر بر واردات نفت و فرسودگی فزاینده‌اش ناشی از درگیری‌های نظامی خارجی، دیگر یگانه حاکم و تصمیم‌گیرنده امور خاورمیانه نیست. و با این‌که روسیه، اتحادیه اروپا، و قدرت‌های منطقه‌ای اشتیاق فزاینده‌ای به مداخله در منطقه نشان داده‌اند، هیچ‌یک میل و سرمایه لازم برای پر کردن جای آمریکا را ندارند.

درنتیجه، کشورهای عربی دیگر، برای مقابله با چالش‌های وجودی‌ای که پیش رو دارند، نمی‌توانند به‌طور کامل به یاری و مساعدت  قدرت‌های جهانی می‌یابند تکیه کنند. درحالی‌که برخی کشورهای خاورمیانه مشغول مذاکره با صندوق بین‌المللی پول برای اخذ مساعدت مالی اضطراری ‌اند، بیش‌تر دولت‌ها توان تحقق شروط صندوق بین‌المللی پول را ندارند. و حتی چنان‌چه  صندوق الزام معمول‌اش به ادغام مالی سفت‌وسخت را شل کند، مساعدت‌ آن تنها به تأمین رفاه اجتماعی کوتاه‌مدت کمک می‌کند. پس‌از بحران فعلی، این وظیفه سیاست‌گذاران منطقه خواهد بود که یک الگوی توسعه پایدارتر تدارک ببینند.

این امر به‌دست تنها یک دولت محقق نخواهد شد— حتی درصورتی‌که  آن دولت از حمایت و پشتیبانی اهداکنندگان جهانی بهره‌مند باشد. زیرا معضلات اقتصادی منطقه چنان در ‌یکدیگر گره‌خورده و به‌هم متصل هستند که تنها یک رویکرد منسجم و نظام‌یافته قادر به پاسخ‌گویی به آن‌ها خواهد بود.

درحالی‌که دنیا در تلاش است تا منحنی شیوع را مسطح سازد، کشورهای خاورمیانه وظیفه مضاعف مسطح ساختن منحنی درگیری را بر دوش دارند. چنان‌چه آنان شکست بخورند، نه بهداشت و نه رفاه، هیچ‌کدام در آینده‌ منطقه جایی نخواهند داشت.

در میان مبرم‌ترین و بحرانی‌ترین مسائل، بهداشت عمومی در صدر دستورکار است، و خواهد ماند. اما خاورمیانه هم‌چنین نیاز دارد که دسترسی‌ به آب، گاز، نفت، و حمل‌ونقل را گسترش دهد و حفاظت‌های زیست‌محیطی‌اش را تقویت کند. تمامی این مسائل مستلزم پویایی‌ای فرامرزی هستند و بدین‌ ترتیب هماهنگی منطقه‌ای را می‌طلبند. به‌علاوه، برای احیای رشد اقتصادی، کشورهای خاورمیانه باید انسجام و یکپارچگی منطقه‌ای در صنعت توریسم، تجارت، خدمات، و دیگر بخش‌ها را ترقی دهند.

چنین استراتژی رشد کلی‌نگرانه‌ای از طریق چارچوب‌های همکاری سنتی و موجود نمی‌تواند محقق شود. الگوی سنتی منطقه‌گرایی عربی اکنون دیگر ازکارافتاده و ناکارآمد است. اجلاس‌های معمول سران اتحادیه عرب بیش از قبل بدل به جلساتی بی‌فایده شده‌اند— فقط حرف، بدون هیچ عملی. ساختارهای زیرمنطقه‌ای نظیر شورای همکاری خلیج فارس در پی ناسازگاری و اختلاف بین کشورهای عضو، جملگی بی‌ربط  و نامربوط شده‌اند. درحالی‌که چنین شکاف‌های قطعا دشواری‌هایی بر سر راه خلق یک چارچوب چندجانبه برای تعاون و همکاری ایجاد خواهد کرد، سؤالی که باید بپرسیم این است که آیا امیدی به وجود خاورمیانه‌ای بدون این شکاف‌ها و صف‌بندی‌ها وجود دارد یا نه؟

باتوجه به شواهد و قراین موجود، کشورهای عربی درگیر یک جنگ فرساینده هستند که برای هیچ‌‌کدام پیروزی به ارمغان نخواهد آورد، بلکه درعوض، تنها موجب ضرر و خسران همگانی خواهد شد. هیچ‌زمانی به‌اندازه لحظه‌ کنونی نیاز به تلاش همگانی و جمعی احساس نشده است. حالا که عالم‌گیری گسل‌های نامرئی موجود را آشکار می‌کند، رهبران عرب باید متوجه باشند که یک خلاء استراتژیک هرگز پرنشده باقی نخواهد ماند. در غیاب اقدامات منسجم و هماهنگ، آنانی که یک‌جانبه به‌دنبال منافع خود هستند، فرصت را غنیمت شمارده و هم‌چنان به درگیری و بی‌ثباتی دامن می‌زنند. درحالی‌که دنیا در تلاش است تا منحنی شیوع را مسطح سازد، کشورهای خاورمیانه وظیفه مضاعف مسطح ساختن منحنی درگیری را بر دوش دارند. چنان‌چه آنان شکست بخورند، نه بهداشت و نه رفاه، هیچ‌کدام در آینده‌ منطقه جایی نخواهند داشت.

برای خاتمه بخشیدن به درگیری‌ها و رقم زدن یک رویکرد متحد و یک‌پارچه جدید نسبت به منطقه، رهبران عرب باید پیش‌فرض‌های قدیمی‌ خود را کنار گذاشته، و با واقعیت‌های جدیدِ پیش‌رو مواجهه شوند. عالم‌گیری ویروس کورنا فرصتی برای تخیل یک آینده‌ متفاوت است. ایجاد شراکت‌ و همکاری در بوته آزمایشِ بحران کار آسان‌تری است. اکنون زمان آن فرارسیده است که دور هم جمع شویم و شروع کنیم به آماده‌سازی پیش‌طرح یک دستورکار حداقلی  قابل‌توافق و متمرکز بر دغدغه‌های مهم انسان‌دوستانه : پایان بخشیدن خصومت‌ها، حمایت از پناهندگان، بازسازی پس از جنگ، و ایجاد دسترسی به بازار برای کارخانه‌هایی که تحت تاثیر آخرین موج تخریب و اختلال قرار گرفته‌اند.

تا مدت‌ها پس از به‌اتمام رسیدن بحران کووید-۱۹، باقی جهان مشغول مسائل و دغدغه‌های دیگری جز خاورمیانه خواهند بود. عرب‌ها تنها از خلال یاری رساندن به یکدیگر است که می‌توانند خود را نجات دهند. رهبران آن‌ها باید اکنون دست به‌کار شوند.

منبع: project-syndicate


بیشتر بخوانید: