نعیمه دوستدار – ادعای ایجاد فرصتهای شغلی تازه و کم شدن آمار بیکاری توسط مسئولان ادعای تازهای نیست، اما یک جست و جوی ساده نشان میدهد فاصله این آمارها و ادعاها با واقعیت بیشتر از آن است که بیان میشود.
هرچند مسئولان دولتی ایران تلاش میکنند با تغییر تعریف بیکاری، آمار بیکاران را کم کنند و در نشستها و همایشهای مختلف گزارشهای مفصلی از ایجاد زمینههای اشتغال ارائه کنند، اما خبر تعطیلی واحدهای صنعتی و تولیدی، تعدیل نیرو در شرکتهای خصوصی و غیر خصوصی، توقیف روزنامهها و توقف و کندی فعالیت ناشران و سرمایهگذاران بخشهای مختلف، هر روز انتشار مییابد و تعداد افراد از کار بیکار شده به کسانی که هنوز کاری پیدا نکردهاند، افزوده میشود.
بر اساس گزارشهای منتشر شده در ایران، اغلب کارجویان فارغالتحصیل دانشگاهی برای ورود به بازار کار بین دو تا چهار سال در جستوجوی کار هستند. این موضوع دستکم یک دهه است که فارغالتحصیلان دانشگاهی را گرفتار خود کرده و به گفته مقامات دولتی، نرخ بیکاری آنها را تا ده برابر سایر گروههای متقاضی شغل افزایش داده است. همه اینها در حالی است که روز به روز بر تعداد فارغالتحصیلان دانشگاهی افزوده میشود و همه این فارغالتحصیلان امیدوارند وارد چرخه اشتغال شوند.
بیکاری ۴۰ درصدی فارغالتحصیلان
بر اساس گزارشی که در سایت تابناک منتشر شده، تغییرات نرخ بیکاری ۹. ۱۲ درصدی بهار امسال نشان میدهد که تعداد بیکاران در فاصله بهار ۹۰ تا بهار امسال به میزان شش دهم درصد افزایش یافته است، اما نسبت به ۱. ۱۴ درصد زمستان سال گذشته، به میزان ۲. ۱ درصد کاهش یافته است.
تکیه صرف بر آموزشهای تئوریک بدون توجه به مهارتهای عملی، باعث میشود که فارغالتحصیلان بسیاری از رشتهها، نیاز بازار کار را نشناسند. نداشتن تجربه عملی، کارفرمایان را از استخدام افراد تازه فارغالتحصیل شده منصرف میکند.
بر اساس آمار، بیش از سه میلیون و صدهزار نفر در کشور بیکار هستند که از این تعداد یک میلیون نفر زن و دو میلیون و ۲۰۰ هزار نفر نیز مرد هستند که بیشترین این افراد در گروه سنی جوانان قرار دارند. بهار امسال نرخ بیکاری جوانان ۶. ۲۸ درصد اعلام شده که مردان تا ۲۴ سال در فصل اول سال، ۸. ۲۵ درصد و زنان ۵. ۳۹ درصد بیکاری را تجربه کردهاند.
در میان افراد فارغالتحصیل از دانشگاههای کشور، شانس برخی رشتهها در یافتن شغل کمتر هم هست. به گزارش تابناک، «آمارها نشان میدهند که تحصیلکردگان رشتههای صنعت و فرآوری ۳۹ هزار و ۷۹۵ نفرند که از این تعداد ۲۳ هزار و ۲۲۳ نفر مشغول کار بوده و ۱۶ هزار و ۵۷۲ نفر بیکارند. بر این اساس فارغ التحصیلان این رشتهها با ۶. ۴۱ درصد بیکاری بیشترین آمار فارغالتحصیلان دانشگاهی بیکار کشور را دارا هستند. پس از این رشتهها، فارغالتحصیلان رشتههای علوم کامپیوتر با سه هزار و ۳۸۸ بیکار از مجموع ۱۱ هزار و ۱۲۹ نفر فارغ التحصیل، ۴. ۳۰ درصد بیکاران را به خود اختصاص دادهاند. همچنین فارغالتحصیلان روزنامهنگاری و اطلاعرسانی ۳۶ هزار و ۹۶۷ نفر عنوان شدهاند که مطابق این ارقام ۳. ۳۰ درصد یعنی ۱۱ هزار و ۲۰۰ نفر از آنها بیکارند. پس از آن رشتههای علوم حیاتی با ۶. ۲۶ درصد، هنر ۴. ۲۶ درصد و حقوق ۴. ۲۵ درصد بیکار در رتبههای بعدی قرار دارند.»
تنها در رشتههایی مانند خدمات امنیتی، بهداشت، تربیت معلم و خدمات حمل و نقل تعداد بیکاران تحصیلکرده كمتر از هشت درصد بوده است.
تحصیلکرده، اما بدون مهارت
فرض بر این است که تحصیلات دانشگاهی باعث بالارفتن مهارت نیروهای کار خواهد شد؛ اما نظام آموزش عالی ایران به دلیل ضعفهای ساختاری در عمل توان پرورش نیروی کار ماهر را ندارد.
نظام جذب و استخدام نیروهای حرفهای در ایران نیز دچار مشکلات عدیده است؛ به این معنی که به دلیل حاکم بودن روابط بر ضوابط و محدود بودن فرصتهای شغلی، بسیاری از کسانی که جذب میشوند، وارد رشتههایی غیر از رشته خود میشوند و نه تنها دانش کسب شده در رشتههای تخصصی به کارشان نمیآید که امکان ورود نیروهای متخصص را هم میگیرند.
تکیه صرف بر آموزشهای تئوریک بدون توجه به مهارتهای عملی، باعث میشود که فارغالتحصیلان بسیاری از رشتهها، نیاز بازار کار را نشناسند. برای ورود به بازار کار حرفهای، نداشتن تجربه عملی، کارفرمایان را از استخدام افراد تازه فارغالتحصیل شده منصرف میکند، اما این تنها دلیل بیکاری فارغالحصیلان نیست.
نظام جذب و استخدام نیروهای حرفهای در ایران نیز دچار مشکلات عدیده است؛ به این معنی که به دلیل حاکم بودن روابط بر ضوابط و محدود بودن فرصتهای شغلی، بسیاری از کسانی که جذب میشوند، وارد رشتههایی غیر از رشته خود میشوند و نه تنها دانش کسب شده در رشتههای تخصصی به کارشان نمیآید که امکان ورود نیروهای متخصص را هم میگیرند.
در کنار این مسائل، بحرانهای اقتصادی حاکم بر صنعت و اقتصاد کشور، باعث شده که نه تنها فرصتهای جدید شغلی ایجاد نشود که بسیاری از واحدهای صنعتی و تولیدی تعطیل شوند و نیروهای قبلی نیز از کار بیکار شوند.
کامران، مهندس ۲۸ ساله عمران، از تجربه خود در جستوجوی شغل میگوید: «۲۲ ساله بودم که درسم تمام شد، اما ۲۵ ساله بودم که در شرکتی برای کار در رشته خودم استخدام شدم. تا پیش از آن فقط درسهای عمومی رشته ریاضی را تدریس می کردم. کار در این شرکت را هم با توصیه عمویم که خودش هم مهندس است پیدا کردم. هرجا که خودم مراجعه میکردم سابقه کار پنج سال و ده سال میخواستند که من نداشتم. در این سه سال تنها یک پروژه داشتهایم که آن هم به دلیل تامین نشدن هزینهها ناتمام مانده است. تعداد زیادی از افراد کارگاه اخراج شدهاند و من هم اگر هنوز ماندهام، به خاطر عمویم است.”
رشتههای بدون مصرف
همانطور که مسائل و مشکلات اقتصادی و نابسامانیهای سیاسی در بیرونقی بازار کار برای فارغالتحصیلان رشتههای صنعتی و تولیدی موثر است، رشتههای گروه علوم انسانی و هنر، هم تابع سیاستهای فرهنگی و هم متاثر از وضعیت اقتصادی، با بحران اشتغال مواجهاند.
در بسیاری از رشتههای علوم انسانی و هنر، فارغالتحصیلان تنها مجبور به جذب در زمینه آموزشاند و چارهای جز تدریس ندارند. مرضیه، لیسانس تاریخ، از دانشگاه تاریخ است. او اکنون معلم یک مدرسه راهنمایی است: “وقتی میخواستم انتخاب رشته کنم، همه به من میگفتند برای این رشته کاری وجود ندارد. من عاشق این رشته بودم، اما بعد از تمام شدن درسم هیچ جا را پیدا نکردم که به متخصص این رشته نیاز داشته باشد. رفتم سراغ مدرسهها اما الان هم تاریخ درس نمیدهم؛ ادبیات و اجتماعی درس میدهم.”
بیتوجهی به زمینههای پژوهشی و نبودن بودجههای ویژه برای امور دانشگاهی و علمی، باعث شده بسیاری از این رشتهها که اساسا با توسعه پژوهش رونق میگیرند، به رشتههای دکوری و بیمصرف تبدیل شوند.
در بسیاری از رشتههای علوم انسانی و هنر، فارغالتحصیلان تنها مجبور به جذب در زمینه آموزشاند و چارهای جز تدریس ندارند. مرضیه، لیسانس تاریخ، از دانشگاه تاریخ است. او اکنون معلم یک مدرسه راهنمایی است: “وقتی میخواستم انتخاب رشته کنم، همه به من میگفتند برای این رشته کاری وجود ندارد. من عاشق این رشته بودم، اما بعد از تمام شدن درسم هیچ جا را پیدا نکردم که به متخصص این رشته نیاز داشته باشد. رفتم سراغ مدرسهها اما الان هم تاریخ درس نمیدهم؛ ادبیات و اجتماعی درس میدهم.”
سعیده هم از رشته حقوق فارغالتحصیل شده، اما پنج سال است دنبال کار میگردد: “همه جا پر از لیسانس حقوق است. با لیسانس خالی که نمیشود وکالت کرد. باید آزمون وکالت بدهی و کارآموزی کنی. با مدرک ما نهایتاً بشود توی دفترخانهای جایی، منشی شد. برای کار بهتر توی دادگاهها و… هم باید پارتی داشته باشی.”
در میان آمارهای منشتر شده، آمار روزنامهنگاران بیکار در ایران، آمار بالایی است. اکنون ۳۰ درصد فارغالتحصیلان این رشته بیکارند. میثم 24 ساله است و تازه از این رشته فارغالتحصیل شده. او به زمانه میگوید: “برای کار به چند تا از روزنامههای معتبر و مجلات مشهور مراجعه کردم، اما کسی مرا نمیپذیرد. من تجربه عملی در این رشته ندارم، فقط درسش را خواندهام، اما خیلیها هم که در روزنامهها کار میکنند، اصلا فارغالتحصیل این رشته نیستند و از رشتههای دیگر آمدهاند. از همه اینها مهمتر اینکه آنقدر روزنامهنگار حرفهای بیکار داریم که اگر جایی خالی شود، اولویت با آنهاست نه ما که تازه کاریم.”
او به تعطیلی روزنامهها و نبودن امنیت شغلی در این رشته اشاره میکند و معتقد است که بسیاری از همرشتهایهای او ترجیح میدهند وارد کار روابط عمومی شوند تا دستکم امنیت شغلی داشته باشند، اما این حوزه هم از نیروی کار اشباع شده است و روابط در آن حرف اول را میزند.
به نظر میرسد بحران بیکاری فارغالتحصیلان جوان ایرانی که با ارائه آمارهای کاذب روی آن سرپوش گذاشته میشود، این روزها مفهوم گستردهتری پیدا کرده است و اکنون تحصیل برای جوانان ایرانی بیش از آنکه عاملی برای رسیدن به موفقیتهای شغلی و تامین آینده باشد، به یک دغدغه و نگرانی بدل شده است.