در بودجه سال ۹۹، بر اساس ضریبهایی ۱۰ هزار میلیارد تومان به متناسبسازی حقوق بازنشستگان لشکری و کشوری اختصاص پیدا کرده، اما برای کارگران بازنشسته که تأمین اجتماعی مستمری آنها را میپردازد اعتباری در نظر گرفته نشده است. محمد باقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه که در کنار محمود واعظی، رئیس دفتر روحانی در پشت پرده تقریباً تمامی امور دولت را در دست دارد، در پی اعتراض کارگران بازنشسته به این تبعیض آشکار رسماً از خود و به طور غیر مستقیم از دولت سلب مسئولیت کرد. به یک معنا در دولت روحانی هیچکس نسبت به کارگران احساس مسئولیت نمیکند.
محمد باقر نوبخت صبح جمعه ۱۵ فروردین در پیامی در توییتر نوشت:
«کارگر عزیزی مرا خطاب قرار داد که چرا فقط پیگیر افزایش حقوق شاغلین و بازنشستگان لشگری و کشوری هستم و در برابر کارگران و مستمریبگیران تأمین اجتماعی احساس مسئولیت نمیکنم؟»
نوبخت در ادامه این پیام به ظاهر در پاسخ به کارگری که او را خطاب قرار داده نوشت:
«احساس شرمندگی کردم. اما قانون درخصوص این عزیزان ساز و کاری مشخص کرده که خارج از اختیار من است.»
روز گذشته (چهارشنبه ۱۴ فروردین) در اقدامی که میتوان آن را نمادین در نظر گرفت، ۱۰۰ نماینده مجلس در نامهای به روحانی خواهان رفع تبعیض از کارگران بازنشسته شده بودند. احساس شرمندگی نوبخت، پاسخ غیر مستقیم به درخواست این نمایندگان از رئیس جمهوری اسلامی است.
از سال ۸۶ تاکنون حقوق کارکنان دولت بر اساس یک ضریب ریالی تعیین میشود که به ظاهر برای مستمریبگیران، بازنشستگان و کارمندان یکسان است، اما امتیازات برای این سه گروه با فرمولهای مختلف محاسبه میشود. دولت دوشنبه هفته گذشته برای توجیه نحوه توزیع ۱۰ هزار میلیارد تومان در بین بازنشستگان یا به اصطلاح «متناسبسازی» حقوقها جلسهای در سازمان برنامه و بودجه برگزار کرد. اما باز هم بازنشستگان تأمین اجتماعی را ندیده گرفت.
زندگی و مرگ طبقه کارگر ایران در گروی اجرای یک تبصره
نمایندگان مجلس در نامه خود به روحانی برای افزایش حقوق کارگران بازنشسته به تبصره ۲ قانون بودجه سال ۹۹ استناد کردهاند. در این تبصره سازوکار جدیدی برای تادیه بدهیهای دولت به سازمان تامین اجتماعی در بودجه لحاظ شده است. بر این اساس:
دولت مکلف است جهت رد بدهیهای خود به سازمان تامین اجتماعی پس از اقدام لازم در اجرای جز ۱-۲ بند و تبصره ۵ این قانون [بودجه ۹۹] نسبت به تادیه بدهیهای خود تا سقف ۵۰ هزار میلیارد تومان در مقاطع سه ماهه تا پایان سال ۹۹ اقدام کند. دولت در مجموع ۲۵۰ هزار میلیارد تومان به سازمان تامین اجتماعی بدهکار است.
زندگی و مرگ طبقه کارگر ایران با صندوق تامین اجتماعی گره خورده است. مولفههای زیستی و معیشتی کارگران و بازنشستگان، بر اساس وضعیت این صندوق تعریف میشود. برای کارگران بازنشسته علاوه بر کیفیت خدمات درمانی، سطح مستمریها و پایایی پرداخت آنها و همچنین مطالبات کلیدی بسیاری از جمله اجرای «همسانسازی» به پایداری مالی صندوق تامین اجتماعی بستگی تام دارد.
پرداختهای ماهانه سازمان تأمین اجتماعی به کارگران مستمریبگیر، نقدی است و تاکنون سازمان برای تامین این مبالغ مجبور شده بیش از ۳۰ هزار میلیارد تومان از بانکها وام بگیرد.
شرمندگی نوبخت به این معناست که دولت قصد ندارد با اجرای تبصره ۲ قانون بودجه سال ۹۹ بخشی از بدهی کلان خود به سازمان تأمین اجتماعی را پرداخت کند.
صبح دوشنبه ۱۱ فروردین علی اصغر بیات، رئیس کانون عالی کارگران بازنشسته و مستمری بگیر تأمین اجتماعی در مصاحبه با خبرگزاری مهر گفت:
«جناب آقای نوبخت مگر خون بازنشستگان کشوری و لشکری از بازنشستگان کارگری رنگینتر است یا اینکه خدای ناکرده آنها شهروند درجه یک هستند و ما شهروند درجه دو هستیم؟»
حدود ۶۰ درصد کارگران بازنشسته از حداقل حقوق برخوردارند و از حمایتهای معیشتی دولت که برای اقشار بدون درآمد در بحران کرونا در نظر گرفته شده هم بیبهره ماندهاند.
بیشتر بخوانید:
تازمانی که اسلام فقط بهانه ای برای حکومت است این تبعیض ها عادی است باید حکومت به اسلام معتقد ومقید باشدو درصدد عمل بان باشد تاشاهد عدالت باشیم ونور امید وبارقه نجات از تنگناها ی نامحدود به چشم برسد
ناشناس / 04 April 2020
با سلام نوبخت از اول که ریس برنامه ریزی بودجه بوده هیچ وقت کاری نکرده به نفع کارگران ویا بازنشستگان تامین اجتماعی بشه .وای بحال اینکه الان بیاد به نفع ما بازنشستگان کار کنه
بهزاد اکاری / 04 April 2020
با سلام
جناب آقای دکتر نوبخت چطور میشه اسفند ۹۸ حقوق کارمندان دولت ۵۰ درصد افزایش حقوق اعمال کردین و در اسفند ۹۹ هم ۱۵ درصد افزایش حقوق داشتن حالا که به ما بازنشستگان میرسه شما جناب آقای نوبخت سلب مسئولیت می نمایید . بنده ۳۵ سال بیمه واریز کردم بایستی به حقم برسم . متاسفانه در بلاتکلیفی بسر میبریم با تشکر
بهزاد اکاری / 04 April 2020
ویروس کرونا بحران تصمیم گیری، مسئولیت پذیری و مدیریت ناکارآمد را تشدید کرده است
▪️اردوی کار: وزارت صنعت فراخوان داده و کارگران را به کشتارگاه کرونا پس فرستاده و گفته که از امروز 16 فروردین کارگران بر سر کار خود حاضر شوند. ترافیک شدید، افزایش حمل و نقل درون شهری، اتوبوس و مترو حاصل این فراخوان بود.
▪️وزارت بهداشت هشدار داده و تهدید کرده که دستورالعمل وزارت صمت درباره بازگشایی مشاغل که «ناگهانی» و «بدون اطلاع ستاد» بوده «دامن نظام سلامت، و متعاقب آن، اقتصاد کشور، را خواهد گرفت.»
▪️روحانی پریده وسط و برای ماله کشی بر این شکاف و توجیه دستورالعمل وزارت صنعت، معدن و تجارت (صمت) گفته: «طرح فاصلهگذاری اجتماعی با تبدیل به فاصلهگذاری هوشمند ادامه خواهد یافت» و منظورش این بود که چون آه در بساط نمانده و خطر شورش گرسنگان بزرگ تر از مرگ کارگران و فرودستان در اثر ویروس کروناست، باید انها را به سر کار فرستاد تا از ابتلا به ویروس کرونا بمیرند، اما شکل به جنبش مطالباتی علیه حاکمیت متحد نشوند. روحانی برای پنهان کردن ماهیت جنایتکارانه دستورالعمل وزارت بهداشت در پس فرستادن کارگران به کشتارگاه کرونا سعی کرد آن را به گردن «همه متخصصین» بیاندازد و گفت: «مردم باید بدانند هر تصمیمی که در دولت گرفته میشود مبتنی بر مطالعات دقیق علمی و با مشورت همه متخصصین است.»
▪️یکی از این «متخصصین» که منتخب همین دولت روحانی است، یعنی حریرچی معاون وزیر بهداشت، امروز ساعتی پس از سخنان روحانی گفته: «ترافیک امروز تهران ما را نگران کرده است.»
▪️این تناقضات تازه ترین و داغ ترین نمونه از بحران تصمیم گیری، مسئولیت پذیری و مدیریت ناکارآمد در کشور ماست که کرونا آن را تشدید کرده و گسترده تر از پیش به سطح کشیده است. جنایتکارانه بودن دستورالعمل وزارت صمت روشن است؛ راه افتادن موج تازه کشتار کرونایی در پی آمد آن روشن است، لزوم تامین فوری معاش همه مردم و اجرای پیگیر قرنطینه کامل برای قطع زنجیره انتقال کرونا مشخص است، اما در نظام جمهوری اسلامی رهبر که معمولا از پشت صحنه از شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد در همه چیز دخالت می کند و حتی آشکارا حکم حکومتی می دهد، یکباره معلوم نیست بعد از کرونا کدام گوری رفته و در کدام سوراخ موشی پنهان شده که خبری از وی نیست؟ وزیر بهداشت هشدار میدهد که قرنطینه شکنی نکنید، وزیر صنعت، معدن و تجارت حکم می دهد که بکنید، روحانی حسب معمول بین آن بکنید و این نکنید عمامه می چرخاند و تقصیر را به گردن «همه متخصصان» می اندازد، یکی از «متخصصان» دولتش هم فورا از وضع ترافیک امروز تهران ابراز نگرانی می کند. این وضع نظام تصمیم گیری است:
▪️هر تصمیم باید از منشور منافع دسته ها و باندهای رقیب و گروهبندی های مافیایی و امنیتی بگذرد و محصول آن هر قدر هم که متناقض و برای سرنوشت مردم تبهکارانه باشد به اجرا گذاشته شود؛ بدون این که مسئول نهایی آن به روشنی معلوم شود. از عدم تصویب اف. آ.ت. اف تا ناتوانی از تصمیم گیری در باره قرنطینه شهر قم در شروع انتشار ویروس کرونا شاهد همین وضع بودیم.
▪️هر قدر بحران های زیرساختی لاعلاج در جامعه ما به نقطه جوش نهایی خود نزدیک تر می شوند، وجود انسجام در نظام تصمیم گیری، برخورداری از مدیریت اجرایی کارا و فقدان فساد ساختاری فلج کننده به عنوان سه مولفه درآمیخته نقش حیاتی تری در مهار این بحران ها می یابد. اما در کشور ما نظام حکمرانی، خود به عاملی برای تشدید ظرفیت تخریبی بحران ها تبدیل شده و یکی از اضلاع مهم تاثیر متقابل بحران ها و حلقه شتاب دهنده آنهاست.
ویروس کرونا بحران تصمیم گیری، مسئولیت پذیری و مدیریت ناکارآمد را تشدید کرده است / 04 April 2020
روحانی در حالی مدعی اُفت بیماری کرونا میشود که روزبهروز افراد بیشتری مبتلا میشوند و تعداد زیادی جان خود را از دست میدهند.
در شرایط اوجگیری این بیماری در ۱۶فروردین وزیر صنعت به واحدهای تولیدی ابلاغ می کند که اقدام به بازگشایی کسب و کار کنند. وزیر بهداشت به او واکنش نشان داده و میگوید هرگونه تصمیم آتشبهاختیار توسط هر نهادی، شعلههایش دامن نظام سلامت و سپس اقتصاد کشور را خواهد گرفت.
این میزان از اختلاف بر سر زندگی و جان مردم و عدم همآهنگی بین وزرا و سکوت روحانی؛ رییس دولت، نتیجهای جز افزایش آمار مبتلایان به ویروس و مرگ و میر ناشی از آن نخواهد داشت.
در این شرایط لازم است:
۱. قرنطینه کامل در سطح کشور اجرا گردد و کسب و کارها تعطیل اعلام شوند.
۲. معاش مزدبگیران و همهی اقشار آسیبپذیر جامعه، بدون هرگونه اِعمال تبعیض بین بخشهای مختلف، کاملا توسط دولت تامین شود.
۳. مردم تا عبور از این بیماری از پرداخت کلیه قبوض و اقساط معاف گردند.
۴. زندانها نباید قتلگاه زندانیان سیاسی و عقیدتی و… شود و زندانیان باید آزاد شده و یا به مرخصی اعزام گردند.
۵. اقلام بهداشتیِ ضروری برای مقابله با کرونا، باید بهطور رایگان برای عموم مردم و کادر پزشکی و درمان تامین شود.
اتحاد بازنشستگان
۹۹/۱/۱۶
اتحاد بازنشستگان / 04 April 2020
جناب نوبخت و دولت وقتی سالیانه ۲۵۰۰۰میلیارد تومان تعهد برای تامین اجتماعی ایجاد میکنند احساس شرمندگی نمیکنند . وقتی بیش از ۲۵۰ هزار میلیار تومان بدهی دولت رو به تامین اجتماعی نمی پردازند احساس شرم نمیکنند . وقتی صندوق تامین اجتماعی رو به مرز ورشکستگی کشوندند احساس شرمندگی نمیکنند . اینها همه ش حق الناس است و اقای نوبخت و دولتیان نمینونن خودشون رو از زیر این دین خارج کنند . اگه به قیامت معتقد هستند باید پاسخگو باشند
حسین / 04 April 2020
ی ارزو دارم ازخدااین نوبخت ی ساعت دراختیارمن باشه،اینقدمتنفرم ازاین چهرمنحوس
علی / 04 April 2020
چرا بازنشستگان همواره در کسب حقوق خود شکست و فریب خورده اند؟
▪️چرا پس از سی سال کار فقر در این حد گسترده دامن گیرمان شده است.
کجای کارمان اشکال داشت؟
یا اشتباه بود؟
چرا هیچگاه در مسیرِ صحیح برای کسب مطالباتمان قرار نگرفتیم؟
هر سال درّۀ فقر عمیق تر و بازنشستگان در مشکلات معیشت و درمان غرق می شوند؟
یک حساب سرانگشتی نشان می دهد، قدرت خریدِ حقوق و مزایای 4000 تومانی در سال 1360 با متوسط تورم سالیانۀ 22% در سال 99 به 000/330/9 تومان می رسد.
در ابتدای سال 98 حداقل هزینه معیشت را 100 واحد و حقوق را 40 واحد فرض می کنیم. با تورم 40% در سال 98 و 40% در 99 جدول پائین همین صفحه کاهش اسفبار حقوق را نشان می دهد
▪️یعنی اگر امسال حقوق 15% افزایش یابد، کسری بازنشستگان به 143 واحد می رسد و برای اینکه کسری مطابق سال 98 و همان 60 باشد، حقوق باید 80% افزایش پیدا کند. مسلما دولت و کارفرما ها چنین نخواهند کرد. اما این غارتی است که از حقوق بازنششتگان و کارگران می شود. آنان آنچنان از این بی حقوقی مشعوف هستند که راضی اند هیچ افزایشی ندهند. فقط از عکس العمل اعتراضی و سراسری بازنشستگان هراس دارند.
علل و عوامل ریشه ای این وضعیت را بطور ریشه ای تحلیل می کنیم. مسلماً بی حقوق تصادفی و حاصل تصمیم یک فرد یا در یک زمان نیست، یا نتیچۀ یک سیاست و برنامه بلند مدت است که اجرا شده ، در اینصورت راه مقابلۀ بازنشستگان با این غارت چیست؟
▪️افزایش فاصلۀ طبقاتی و فقر حاصل سیاست 30 ساله است. یعنی تصادفی در یک زمان و توسط یک مقام دولتی نیست.
▪️اختلاف و فاصلۀ طبقاتی ناشی از حجم انباشت سرمایه، شدت استثمار و بهره کشی از نیروی کار، امکان رانت و سوء استفاده از قدرت و ثروت، وجود قوانین بنفع طبقۀ صاحب سرمایه و قدرت، انحصار قدرت و در اختیار داشتن نیروهای قهریه، نبودن آزادی مشارکت و نظارت مردم بر ساز و کار جامعه، فقدان نهادهای مدنی و تشکل های مستقل برای بازنشستگان است.گسترش این نا برابری، در زمان دفاع 8 ساله تقویت و پس از آن شدت یافت. در پنج سال دوران جنگ، هیچ افزایشی در حقوق کارگران داده نشد. متوسط تورم طی این هشت سال 19% و متوسط افزایش حقوق تنها 3% بود.
بیکاری های گسترده و خانه خرابی ها همه گریبانگیر طبقات محروم و طبقات کار و زحمت بود. فرزندان طبقات زحمتکش در جبهه ها شهید می شدند. اما در همان زمان جنگ، بسیاری مقامات در فکر تصاحب ویلاها و زمین ها، تجّار، صاحبان سرمایه در واردات و صادرات، احتکار در مواد کمبود، وام های کلان، افزایش قیمت و تورم، تفاوت رسمی و آزاد قیمت ارز و انجماد دستمزد کارگر نهایت استفاده را می بردند جنگ یک نعمتی برای آنان بود.
پس از جنگ، کارشناسان بانک جهانی به دعوت دولت، وارد ایران شده، سیاست های آزاد سازی و افزایش قیمت کالاها و خدمات، خصوصی سازی، مقررات زدائی و بازار آزاد را بصورت یک نظام تدوین و دولت آنرا در دستور کار قرارداد.
این سیاست هر سال شدید تر اجرا شد. درست پس از جنگ، با سیاست آزاد سازی، قیمت ارز 25 برابر شد. سال 69، قراردادهای موقّت کار اجرا و قانون کار عملاً تعطیل شد. دوران آقای رفسنجانی،خاتمی، احمدی نژاد و روحانی همه یک سیاست واحد، یعنی آزاد سازی اقتصاد را دنبال کردند. در دورۀ آقای خاتمی کارگران زیر 15 نفر از قانون کار معاف شدند قراردادهای سفید امضاء رواج یافتند.
▪️قانون اساسی و قوانین مصوبِ علی رغم تصریح در تأمین سطح مکفی زندگی و حقوق و آزادی های مردم و طبقۀ کار و زحمت، به نحوی تفسیر می شود که فقط از طبقۀ سرمایه دار و دولت تکنوکرات حمایت شود. بخش هایی از قانون اساسی، قانون مدنی، قانون کار و تأمین اجتماعی زیر پا گذاشته می شوند. برای این ظلم و بی حقوقی هیچ مرجع و نهادی پاسخگو نبوده مدعی العموم و قوۀ قضائیه هم در نقض قوانین اقدامی نکرده و راضی به رضای اربابان قدرت و ثروت هستند.
کارگران در صورت اعتراض به حقوق معوقه به زندان وشلاق محکوم می شوند. تمامی نهادها در خدمت پروار شدن اقلیت حاکم هستند. رانت و سوء استفاده ها میلیارد دلاری بوده و حجم آنها از حساب خارج است.در مقابل:
کارگران و بازنشستگان چه ابزاری برای دفاع و تأمین حقوق خود دارند؟
▪️تشکل مستقل و سراسری برای کارگران و بازنشستگان که تنها ابزار ممکن برای دفاع از آنهاست ممنوع هستند. تنها تشکل های زرد – که اختیار و کنترل آن در دست حکومت است– و وظیفه شان سردواندن کارگران اند، آزادند. این قانون چه در زمان رژیم سابق و چه اکنون اجرا می شود.
برای کارگران و بازنشستگان تشکل های صوری و وابسته به خود می سازند. عده ای وابسته به خود را آموزش داده و با حمایت های بیکران مالی، آنها را بعنوان رهبران تشکل ها جا می اندازند. راهکارهای برای حق خواهی کارگران طراحی و بین آنها رواج می دهند. که همه بی نتیجه است. رؤسای تشکل های زرد می گویند:
▪️1). ما باید صدای خود را به گوش مقامات برسانیم، یعنی اگر مقامات متوجه فقر و بی خانمانی وحشتناک ما شوند، به این وضع خاتمه می دهند. در حالیکه وضع موجود برنامه ریزی شده و بصورت هدفمند و سیاست مدون با مدیریت دولت و طبقۀ سرمایه دار ایجاد شده، و خود عامل این وضع اسفبار هستند.
▪️2) به کارگران رهنمود می دهند، باید امضاء جمع کرده و خواست خود را به مقامات اعلام کنیم. اما مگر تقسیم ثروت از طریق تعداد رأی یا امضاء تعیین می شود؟. هنگام انتخابات همۀ مقامات مدعی منجی بازنشستگان هستند، به کارگران تعهد و در واقع قرارداد [ هر چند شفاهی] می بندند، به وضع فاجعه بار کنونی پایان می دهند، اما پس از انتخاب شدن مجری سیاست های طبقۀ سرمایه دار و دولت هستند. سه سال قبل کارگران حدود 000/40 امضاء برای افزایش حقوق جمع آوری به وزارت کار تحویل و رسید گرفتند. 1000 امضاء برای لغو بیمه تکمیلی حدود 1000 امضاء برای اصلاح اساسنامۀ کانون بازنشستگان جمع آوری و تحویل شد. اصلاح اساسنامه برای آن حق انتخاب شدن به دو دوره ( مثل تعاونی ها) کاهش یابد و غیرو. اما آقای ربیعی پایه گذار خانه کارگر، نه تنها آئین نامه ای عکس خواستۀ بازنشستگان تنظیم کرد. بلکه انعقاد قراردادهای کلان چند صد میلیاردی از جمله بیمه تکمیلی را به اساسنامه اضافه کرد.
▪️3) بین طبقات زحمتکش شایع می کنند، تلاش برای همبستگی و تشکل فایده ای ندارد بجایی نمی رسد بی تفاوتی و منفرد بودن بهترین کار است. حواله کسانی که حقوق ما را می خوردند، با امام …..باشد خدا به حق امام …. کسانی که حق ما را می خورند نیست و نابود کند. اما آنها هر روز گردن کلفت تر می شوند.
▪️4) مدیران تشکل های بنا به وظیفه می بایست احقاق حقوق بازنشستگان را تأمین کرده و اگر قادر به انجام وظیفه نیستند مستعفی و کنار بروند، اما فقط حرف و یکی به میخ و یکی به نعل می زنند. شریک مقامات در بی حقوقی کامل بازنشستگان و تداوم وضع موجوداند. فقط مجیز و مدیحه گوی مقامات بوده، در صورت لزوم برای حمایت از آنها تظاهرات می گذارد، اما برای بازنشستگان چنین نمی کنند.
بازنشستگان چگونه می توانند حقوق خود را کسب می کنند؟
▪️یکصد و بیست سال قبل ابوالقاسم لاهوتی شاعر آزاده و مبارز گفت:
“چارۀ رنجبران وحدت و تشکیلات است”.
بازنشستگان تنها به نیروی همبستگی و سراسری یعنی قدرت طبقاتی خود و ایجاد تشکل های مستقل خود، قادرند سهم خود را از تولید و ثروت اجتماعی دریافت و هزینه های یک زندگی درخور و در سطح رفاه را برای خود را کسب کنند. تغییر این وضعیت، یعنی یک در صد صاحب همه چیز و 99% فقیر تنها با کسب قدرت اجتماعی طبقۀ محروم و کارگر امکانپذیر است.
مسئولیت آقای وزیر کار یا یک نماینده مجلس، با هدف حفظ وضع موجود، تنها یادآوری می کنند که به طبقۀ محروم مقداری رسیدگی کنند تا شورش نکنند آنها بهمراه مدیران تشکل های زرد با دادن سرسوزنی امتیاز یا وام انفرادی به بازنشستگان ( که حقّ آنان است)، آنان را مدیون خود می کنند، تا از اتحاد سراسری جلوگیری کنند.
▪️بازنشستگان باید خودشان مسیر را پیدا و کل بازنشستگان تأمین اجتماعی متحد و متشکل شوند. باید با دیگر بازنشستگان معلمان، فولاد، کشوری و ….. مرتبط و متحد شد. این اقدامی قانونی است قدرت اجتماعی و طبقاتی آنان است که سهم آنان را از ثروت اجتماعی تعیین می کند.
▪️ادمین کانون گفتگوی بازنشستگان تأمین اجتماعی
به گروه تلگرامی “کانون گفتگوی بازنشستگان” بپیوندید
چرا بازنشستگان همواره در کسب حقوق خود شکست و فریب خورده اند؟ / 04 April 2020
بنام خدا
با عرض سلام و ادب بنده در سال۱۳۵۴استخدام دولت شدم ودرسال۵۷به دستور امام به مردم و انقلاب اسلامی پیوستم ودرمحل کارباکمک دیگر هکاران انقلابی انجمن اسلامی وبسیج راتشکیل دادیم باشروع جنگ تحمیلی وبه فرمان امام ازبسبج به جبه اعز ام شدم واز چند جا مجروح شدم ودر سال ۸۱در کمسیون بنیاد جانباز ۴۵درصد شدم درضمن درسال ۱۳۸۴ با سی سال کار ازمحل کارم بازنشست شدم وحالاماهی دوملیون وهشتصدهزارتومان ازسازمان بازنشستگی کشورحقوق میگیرم به بنیادمراجعه کردم بابت حقوق جانبازی بمن میگویند ازبازنشستگی حقوق میگیری بتو حقوق نمیدهیم من حقوقم رابابت سی سال کارمیگیرم همکارانی که به جبه نرفته اندهم بعدسی سال بازنشسته واین حقوق رامیگیرن مگرازامتیازجانبازی من کارمندشدم سی سال کار کردم وبازنشسته شدم ماهی دوملیونوهشتصدهزار تومان حقوق میگیرم که یکملیونوچهارصد هزارتومان رابابت اجاره خانه میدهم امسال وقت قراردادم با صاحبخانه تمام شود نمیدانم باده ملیون پول پیشی که تمام داراییمه دارم وبااین حقوق یک سرپناه برای خانواده ام میتوانم اجاره کنم باداشتن عروس ودامادو سه نوه ودختر محصل و این مخارج باچه فلاکتی زندگی میکنم در کل کشور مگر چندنفر مثل من هستن که کارمندبودن وازبسیج به جبه رفتن وجانبازبالای ۲۵ درصد هستن که بخواهید حقوق جانبازیشان رابدهید درضمن آیا ما ایثارگر هستیم یا نه اگر ایثارگر هستیم چرا به ما حق ایثارگری تعلق نگرفت چرا فقط به شاغلین حق ایثارگری هرساله پرداخت میشود ولی به ما جانبازان بازنشسته هیچ چیزی پرداخت نمیشود خداوکیلی این عدالته آنها ایثارگر هستن مانیستیم خدا وکیلی این حق منه کارمندبازنشسته ای که همه داراییم سلامتیم است رابرای حفظ این نظام مقدس گذاشته ام یعنی یک بازنشسته وجانباز۴۵درصد بایدبه فلاکت بیفته شمارا بخدافکری بحالم کنید تا به گدایی نیفتم ازشماهایی که به فکر ماهستیدسپاس گذارم باتقدیم احترام محمدرضاجعفری شماره تماس ***
محمدرضاجعفری / 10 April 2020