ویروس جدید کرونا که باعث ایجاد بیماری کووید-۱۹ میشود، این روزها به یک بحران جهانی تبدیل شده است. در ایران تاکنون بیش از ۵۳ هزار نفر به این بیماری مبتلا شدهاند و حدود سه هزار و ۳۰۰ نفر نیز جان باختهاند.
در روزهایی که میتوان «روزهای کرونایی» خواند، شکل همبستگی و همدلی انسانها با یکدیگر در سراسر جهان دستخوش تغییر شد. اما همچنان این همدلی و همبستگی در شکلهای بدیع آن است که میتواند دوای درد روزهای خانهنشینی به خاطر شیوع کرونا باشد. روایت آنچه مردم در مواجهه با بحران کرونا در هر نقطه از جهان تجربه میکنند، پُل ارتباطی مناسبی برای دیدن شباهتها و تفاوتها و ایجاد بیشتر همدلی است.
در این رابطه، «زمانه» با افرادی در کشورهای مختلف، از ایران و چین گرفته تا ایتالیا و اسپانیا، پرسشهایی را در میان گذاشته است تا بحران کرونا را از نگاه شهروندان در نقاط مختلف جهان منعکس کند. در گفتوگوی زیر، آوات رستمیانی، بازرس سابق انجمن مردمنهاد «دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی سردشت»، از شیوع ویروس کرونا و مشکلات شهر سردشت میگوید. به گفته آوات رستمیانی، اقدامات و تدابیر دولت در کلاش شهرها و شهرستانها متفاوت است و اقدامات دولت نسبت به شهر شیمیایی سردشت، با توجه به زمینهای که دارد، ناکافی و غیرمسئولانه است.
شهر سردشت در سال ۱۳۶۶ و در جریان جنگ ایران و عراق توسط صدام حسین مورد حمله بمباران شیمیایی قرار گرفت. در جریان این حمله ۱۱۰ نفر از ساکنان غیرنظامی شهر کشته و هشت هزار تن دیگر نیز در معرض گازهای سمی قرار گرفتند و مسموم شدند. از اینرو شرایط شهر سردشت و مردمش (تعداد زیای از آنها جانبازان شیمیایی هستند)، با توجه به این که ویروس کرونا به ریهها و دستگاه تنفسی بیماران حمله قرار میکند، بسیار ویژه است و به تدابیر و اقدامات خاصی نیازمند است. بر اساس آمار خبرگزاری صدا و سیمای جمهوری اسلامی، در شهر سردشت تاکنون ۲۱ نفر به ویروس کرونا مبتلا شدهاند و دو نفر نیز بر اثر ابتلا به این ویروس جان باختهاند.
■ فرزاد صیفیکاران: آیا به شفافیت اطلاعرسانی دولت ایران در مورد شیوع ویروس کرونا اعتماد دارید؟
آوات رستمیانی: کرونا دیگر بە یک پندمی بدل شده و جهان را در نوردیده است، پس لازم مینماید که این بیماری مسری بر اساس شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و بهداشتی آن کشور مورد بررسی قرار گیرد.
به عبارتی دیگر ویروس کرونا تابعی از مولفههای متعددی بوده کە شیوەی مواجهه با آن را در نظام دولتها و کشورها متفاوت میکند. به عنوان مثال ویروس کرونا در کشورهای دموکراتیک به دلیل باورمندی و رضایت عمومی مردم از سیستم حاکمیت، قابلیت مهار و کنترل بیشتری از خود نشان میدهد. این مهم حاصل مدیریت صحیح و نظام کارکردی آن کشور است و درصد گذار از بحران را افزایش میدهد، ازاینرو مفهوم اعتماد با پشت گرمی و دلگرمی مردم نسبت به دولت سنخیت و قرابت زیادی دارد.
در این راستا شفافیتسازی و ابهام زدایی افزارهای بسیار مهم برای پایداری اجتماعی به شمار میآیند، اما آنچه که در دولت تدبیر مشاهده میشود قبل از آن که اعتمادسازی باشد، به اعتمادسوزی تشابه بیشتری دارد.
نبود شفافیت در دولتهای ایران مسبوق به سابقه است، بصورتیکه همواره با قابلیت پنهانکاری آنها مواجه بودهایم. ناراستیها و بیتدبیریهای مکرر دولت تدبیر و امید، تضعیف اعتماد و مقاومت ملت ایران را بیشتر از پیش کرده است.
ترس و هراس از شفافیت، غفلتورزی و مصلحتگرایی، وقوع فاجعه کرونا را گسترش داده و دامنەی اعتماد مردم ایران را به پایینترین حد ممکن رساندە است کە از عدم بلوغ اخلاقی مسئولین حکایت دارد. در واقع شکاف زیاد مردم و حاکمیت دوام و مقاومت جامعهی ایران را تقلیل بخشیده و تلفات انسانی زیادی را موجب شده است.
■ آیا اقدامات دولت برای مقابله ویروس کرونا را کافی و موثر میدانید؟ میتوانید برخی از آنها را نام ببرید؟
ــ: ایران سرزمین فاجعههاست، بنابراین یکی از اصول مدیریت، فاجعهاندیشی است. فاجعهاندیشی تلاشی روشمند برای مواجههی درست و تأملی انسجام یافته در باب شناخت، بررسی، تحلیل و دفع فاجعه به شمار میآید.
اما سلوک جاری دولت از عدم درک بنیادین موضوع، سراسیمگی بسیط، سیاست انکار، نارسایی در اطلاعرسانی و فراگیر شدن بحران کرونا در سطح کشور پردەبرداری میکند.
دولت صورتکهای متعددی برای رژهی سناریوهای خود درست کرده و بدون ملحوظ نظر قرار دادن جان شهروندان به تصمیمات قطرهای و همراه با تردید خود میپردازد. بنابراین رویکرد دولت مبتنی بر شبهه عادی جلوه دادن شرایط ایران است که از محاسبات غیر عقلانی یا تفویضی اغلب وهمی فرموله میشود.
عملکرد دولت در کلانشهرها و شهرستانها متفاوت است. مثال موردی بنده شهر سردشت در استان آذربایجان غربی است که در سال ۱۳۶۶ مورد اصابت بمبهای شیمیایی قرار گرفت. محصول بمباران برای جمعیت دوازده هزار نفری آن زمان، مرگ بیشتر از یکصد نفر و هشت هزار مصدوم شیمیایی را رقم زد. نکتهی حائز اهمیت، باقی ماندن اثرات گاز خردل در دو دورهی پنجاه ساله یعنی صد سال بوده که در ناتوانی جسمانی و روانی مصدومین شیمیایی تاثیر روز افزونی دارد. ازاینرو به ضرس قاطع میتوان گفت که قاطبه مردم شهر شیمیایی بوده، اما دولتهای ایران نه در گذشته و نه در شرایط اورژانسی فعلی، مساعدت مطلوبی نشان ندادهاند.
شهر فاقد امکانات اولیە و بیمارستان ویژهی جانبازان شیمیایی است. کلینیک اغلب غیرفعال مصدومین شیمیایی که قابلیت کنترل شرایط عادی را ندارد، در مواجهه با شرایط اورژانسی حاصل از پدیدار شدن کرونا، سریعا توان کارکردی خود را از دست میدهد.
محدودیتهای دفترچههای درمانی، کمبود دارو، نبود دانش پزشکی متخصص، صرف هزینههای گزاف درمانی و رایگان نبودن پروسهی درمان، اصول فراموششدهی حقوقی فرد مصدوم و قاطبهی مردم شیمیاییزدهی سردشت است.
نکتهی بغرنج قضیه اینکه سرانهی تخت بیمارستان شهرستان سردشت، حتی از میانگین استانی و کشوری نیز کمتر است. یعنی برای جمعیت یکصد و پنجاه هزار نفری این شهرستان به ازای هر هزار نفر یک تخت وجود دارد. قدر مسلم این بیمارستان در شرایط عادی و بحرانی نمیتواند سلامت مردم شیمیایی زده شهر را حفظ کند. اثرات ویرانگر کرونای سال ۱۳۶۶ (بمباران شیمیایی) همچنان بر تارک جسمانی، روانی و شناختی مردم ماندگار بوده و دیگر تاب و توان کرونایی دیگر در سال ۲۰۲۰ را ندارد.
بغضورزی و اهمال دولتها در شیوهی برخورد با مصایب و فواجع سردشت، از ساختاری بسیار دگم و بسته در این شهر لبریز از درد حکایت میکند. قدر مسلم با رویکرد فوقالاشاره، ویروس کرونا سلامت جان و زندگی اندک متعارف مردم سردشت را در معرض تهدید جدی قرار داده است، زیرا گازهای سمی شیمیایی علاوه بر ساختار جسمانی (ریه، پوست، چشم و…) بر سیستم عصبی و روان مردم این شهر آسیب وارد کرده. بنابراین حفظ سلامت روانی جامعهی سردشت یا همان مفهوم روان شهروندی در اولویت اهم قرار دارد که متاسفانه سالهاست مورد التفات قرار نگرفته و به محاق فراموشی سپردە شدە است.
■ واکنش مردم در محل زندگی شما چگونه است، آیا توصیههای پزشکی لازم را رعایت میکنند؟ فضای عمومی به چه صورت است، آیا ترس و استرس وجود دارد؟
ــ: کرونا بیماری قرن بوده و هراس از آن دنیای خطر آکندی را به وجود آورده است. انسانها در گذشته تلاش کردند که به یک موجودی اجتماعی بدل شوند و از خودخواهی به دیگرخواهی روی بیاورند، اما اکنون شرایط مشابه یک زندانی را تجربه میکنند.
در واقع تداوم تراژدیها و فاجعههای متعدد در ذهن ترومازدهی مردم سردشت تقدیرگرایی را وجه مشخص جامعه کرده است، یعنی موج تغییرگرایی که بعد از بمباران شیمیایی سردشت به وسیله کانونهای مدنی و آکادمیک ایجاد شده بود، اکنون به سمت و سوی تقدیرگرایی شتاب گرفته که این امر قبول سرنوشتی محتوم را بیشتر نموده است.
تصور مرگ از ضمیر ناخودآگاه به ضمیر خودآگاه انسان راه یافته است. اما با وجود تقدیر گرایی و پیام مرگ توسط ویروس کرونا، استلزام پاسداری جامعه از خود را بیشتر کردە است.
بطور کلی در فضا و اتمسفر نهلیسم فکری جامعهی سردشت، مبارزهی میان تلقی سنتی و مدرن نسبت به وجود کرونا، در روند التفات یا اهمیت به آن، توسط مردم، تاثیر بسزایی دارد و میتواند آسیبپذیری این ویروس را تقلیل یا تحدید کند.
تصمیمات ضد و نقیض دولت و غیبت غیر موجه مسئولین موجب شد تا فعالان مدنی و بخشی از مسئولان دلسوز شهری با عزمی راسخ و خستگیناپذیر به خودمدیریتی و خودحمایتی پرداخته و به تدریج ارگانهای مربوطه را از خواب گران بیدار نمایند کە البته اقداماتی نیز از جانب ارگانها انجام شده است.
در شرایط فعلی، مردم سردشت به دلیل سابقهی بمباران شیمیایی، با وجود ریههای بیمار و کمبود امکانات پزشکی نیاز به پرهیز از این نوع مهندسی مرگ را به شیوهی همدلی و همیاری نشان میدهند. آنها تجربهی سی و دو سال وعدههای دولتهای متعدد را در حافظه تاریخی خود دارند و میدانند معبرهای مرزی شهر که تنها کانون ارتزاق مردم بود، از مدتها قبل با سیاستهای غلط بسته شدهاند.
کولبری،کولبرکشی، خودکشی، بیکاری و… نتیجهی به ابتذال کشانیدن روند زیست مردم شیمیاییشدهی شهر است. آنها دیگر بر این مهم واقف شدهاند که نه در کرونای سال ۱۳۶۶ (بمباران شیمیایی) و نه در کرونای اخیر ضمانتی برای جبران خسارات جسمانی، روانی، اقتصادی و اجتماعی خود ندارند و بیسامانی سیستماتیک تداوم مییابد.
■ اگر در قرنطینه به سر میبرید، از تجربیاتتان در روزهای قرنطینه بگویید، چگونه آن را سپری میکنید؟ تجربه قرنطینه برای شما به چه معناست در جهانی که تا قبل از شیوع ویروس کرونا، دهکده جهانی خوانده می شد؟
ــ: بنده به دلیل شرایط خاص و مشکلاتی که دارم چند ماهیست که شیوهای از قرنطینه را تجربه میکنم. از هر سوی دامها گسترانیدند تا زندان خانەی دوم من باشد، اما ظفر نیافتند. مختصر اینکه در این روزهای وخیم کرونایی به نوعی امکان سرپرستی خانوادهام را از من سلب کردند. جنایتی که هرگز فراموش نخواهد شد.
بدون شک تنهایی بیشتر از هر زمانی به رگ گردن انسان نزدیکتر است. قوتها و ضعفها در نهاد انسان مجال بروز پیدا میکند و اگر کنترل و تسلط کافی نباشد احتمال آسیب پذیری بیشتر میشود.
برای کسی که بیست و دو سال از عمر خود را به فعالیتهای مدنی اختصاص داده است شعر حافظ: «خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت» با تفکر مدنی و خودکارایی ایشان سازگار نیست.
از اینرو علیرغم جرح و تعدیلهای فراوان، پرسشگری و نقد را که در سرشت فرد منتقد وجود دارد، رها نکرده و با چشمانی مشاهدهگر و زبان و عملی مطالبهگر پیگیر مسائل شهر و جامعهی خود بودهام.
قرنطینه، حفظ فاصله اجتماعی و نوعی جداسازی فیزیکی با جامعه به شمار میآید اما این امر تلقی ترک مسئولیتها و وظایف اجتماعی را متبادر نمیسازد.
دوران قرنطینه من بسی بیشتر از عمر کرونا در ایران است. در این ایام، بیشتر وقت خود را صرف مطالعه، بررسی و تحلیل مسائل مهم شهر سردشت کردهام.
وضعیت اورژانسی کنونی سردشت بە دلیل نبود ایمنی خانوادەام آزاردهنده بوده و تشویش و تکدیر ذهنی زیادی را برای من به همراه دارد. شرایط خاصی که از جانب جریانی تاریک بر زندگی من و خانوادهام سایه انداخته است. از اینرو تجربهی قرنطینه به دلیل کرونا با قرنطینه به دلایل دیگر، تفاوت اساسی دارد که مجال تشریح آن نیست.
موضوع دهکده جهانی و شمولیت کرونا در تعریف پندمی، چالش بزرگ جهانی به شمار میآید. گلوبالیزم کە مرزهای باز جهانی را تحکیم میکرد اکتون در مواجهه با ویروس کرونا روند تنزلی زیادی را پیش روی خود میبیند. این معضل، نقصان مفهوم جهانی شدن را برای همگان پدیدار میسازد. حتی مخالفان روند جهانی شدن، شیوع کرونا را مولود جهانی شدن میدانند. به نظر بنده دیگر گلوبالیزم در تعریف بحرانپذیریهای غیرمترقبه برای جامعهی جهانی قرار میگیرد و ناسیونالیسم به عنوان بدیل جدی این چالش تقویت میشود.
در همین زمینه:
- روزهای کرونایی: نگرانی اصلی اسپانیا، اوضاع اقتصادی بعد از بحران
- روزهای کرونایی: تجربه قرنطینه و بازگشت به زندگی عادی در شرق چین
- روزهای کرونایی: ایرانیها به فروشگاهها یورش نبردند
- روزهای کرونایی: خانهماندن در جهان دیجیتال دشوار نیست
- روزهای کرونایی: در سوئد مهاجران موضوع را جدیتر گرفته اند
- روزهای کرونایی: همبستگی بهرغمِ کرونا در آلمان
- روزهای کرونایی: مردم ایتالیا به امید جشنی ملی روزها را سپری میکنند
- روزهای کرونایی: کاش پول نفت سر سفره بود تا بیشتر در خانه بمانم
- روزهای کرونایی: در هلند هنوز نمیدانیم چه در انتظار ماست