تمرین داریم برای همکاری با هم اما جدا از هم، برای همبستگی فاصله‌گیرانه؟ شاید آزمون کرونا هرچه زودتر ما را به ضعف‌های زیست جمعی‌مان آگاه کند و ما را برانگیزد که رفتارهای گروهی‌مان را اصلاح کنیم.


در ایران بیماریِ کرونا نیز، همچون بسیاری از دیگر پدیده‌ها، بسیار زود با اوضاعی ویژه همراه شده است؛ این بیماری واگیرا بسیار زود با سیاست و امنیت و دشمن‌اندیشی و شایعه و توطئه‌اندیشی همراه شد، و نیز با کمبودها و کاستی‌ها و بی‌برنامگی‌ها. بخشی از این‌ها طبیعی است، چنان‌که در خبرهایی از منابع معتبر می‌بینیم که حتا در کشورهایی توسعه‌یافته نیز برخی کالاهای بهداشتی و نظافتی در برخی فروشگاه‌ها کمیاب شده است.

در ایران اما ویژه‌ بودنِ وضعیت تا اندازه‌ای هم برمی‌گردد به وضع ویژه‌ای که جامعه‌ی ایران از نظر سیاسی در آن به سر می‌برد: بی‌اعتمادی به حاکمیت در یک سو، و تضادهای بسیار میان منابع خبری حکومتی و غیرحکومتی در دیگر سو، طوری که خبرگزاری‌های خارجی گاهی شمار جان‌باختگان را تا چند برابر بالاتر از آمار رسمی اعلام می‌کردند و به‌تازگی نیز ریک برنان، مقام مسئول منطقه خاورمیانه در سازمان جهانی بهداشت، که اخیراً به ایران سفر کرده گفته است شمار واقعی مبتلایان به این ویروس را می‌توان احتمالا پنج برابر آمار رسمی ارزیابی کرد.

در این گیر و دار بی‌اعتمادی و سردرگمی، به‌ترین کاری که مردم می‌توانند بکنند این است که منتظر دولت ننشینند و خودشان راه‌هایی برای مقابله با کرونا بیندیشند. چنین رهیافتی را در برخی واکنش‌های مردم می‌توان دید. برای نمونه، زمانی که دولت درمورد تعطیل کردن آموزشگاه‌ها و مدرسه‌ها بی‌تصمیم بود، بسیاری از خانواده‌ها به فرزندانشان اجازه ندادند به مدرسه بروند. وقتی مردم باور ندارند که حاکمیت به‌ترین تصمیم‌‌ها را در به‌ترین زمان بگیرد، پس آنان خود باید دست به کار شوند. اما به‌ترین رفتار از سوی مردم در این سخت‌گاه چیست؟

برخوردهای سبک‌سرانه

واکنشی که مردم تاکنون به خبرهای کرونا داشته‌اند نشانگر و شایان بررسی است. به دلایلی که روشن نیست، در ایران بخشی از مردم در آغاز با این گرفتاری به‌طور عقلانی و بخردانه برخورد نکردند و هنوز نیز بخردانه برخورد نمی‌کنند. از همان آغاز، در حالی که بخشی از مردم دلشوره و هراس داشتند که چه خواهد شد، بخشی دیگر با شوخی به نگرانی‌ها واکنش نشان می‌دادند و این بیماری همه‌گیر را جدی نمی‌گرفتند. در ادامه برخی از واکنش‌هایی را بازگو می‌کنم که از آغاز بحران کرونا در ایران دیده‌ام. البته، کم‌کم که مردم فهمیدند سخن از یک بیماریِ جدی در میان است، چنین واکنش‌هایی کم‌تر شد، ولی حتا هنوز هم، گرچه تا به امروز شمار مبتلایان طبق آمارهای رسمی از بیست هزار تَن و شمار جان‌باختگان از هزار و پانصد تَن افزون شده، برخی از مردم، گاهی با بهانه‌ها و دلایل واهی، این بحران را جدی نگرفته و توصیه‌های کارشناسان را رعایت نکرده‌اند.

در ایران در آغاز بحران کرونا، و تا حدی هنوز هم، یکی از واکنش‌های بسیار رایج به مسئله در میان مردم این بوده که آن را به شوخی بگیرند. حفظ خونسردی و آشفته نشدن بی‌شک در برخورد درست با بحران‌هایی چون بیماری‌های همه‌گیر بایسته است. اما بسیاری از برخوردهای غیرجدی با بیماریِ کرونا در ایران بیش از آنکه نشان از حفظ خونسردی باشد از مسئولیت‌ناشناسیِ جمعی حکایت دارد.

چند روز از اعلام رسمیِ وجود کرونا در ایران گذشته بود و به‌آسانی می‌شد حدس زد که شمار مبتلایان بس بیش از چیزی است که حکومت می‌گوید. با این روی، برایم بسیار پرسش‌انگیز بود که وقتی از دست دادن به‌دلیل کرونا امتناع کردم طرف مقابل به‌مزاح گفت آنهایی که بیش‌تر مراعات می‌کنند بیش‌تر به کرونا مبتلا می‌شوند! برایم روشن نبود که این حرف شوخی است یا برخاسته از باوری خرافی.

مرد میان‌سالی که از خش صدایش معلوم بود سال‌هاست سیگار می‌کشد خنده‌کنان و با اشاره به نخستین موارد کرونا در قم گفت «کرونا همین آخوندها هستند». روشن نیست که آیا به‌راستی هیچ هراسی از ویروس کرونا ندارد یا اینکه می‌خواهد با مزاح کردن آرامشش را حفظ کند.

برخی دیگر هم که، با دست‌تنگی‌های معیشتی که این روزها در ایران هست، در زندگیِ خود به گرفتاری‌های ریز و درشت دچار اند اوضاع را پیشاپیش بدتر از آن می‌دانستند که کرونا را جدی بگیرند. برای نمونه، جوانی که خود را راننده‌ی کامیون معرفی می‌کرد می‌گفت «کرونا بگیریم حداقل می‌میریم و دیگه شرمنده‌ی زن و بچه نیستیم» و تعریف می‌کرد که یک ماه بار برده و همه‌ی درآمدش را صرف خرید تایر و تعمیر ماشینش کرده است.

محتمل است که ما ایرانیان به‌عنوان یک جامعه نتوانیم برای پیشگیری از کرونا خود را با الگوی «همکاری با همِ جدا از هم» هماهنگ کنیم چراکه نه‌تنها خوی همکاری در میان ما نیست بلکه ‌بسیار گرایش داریم بی‌هدف و بی‌خود و بی‌جهت دورِ هم جمع شویم.

آموزگاری که مشخص بود پیگیر خبرها بوده است با زبان آمار شوخی می‌کرد؛ می‌گفت در چین که جمعیتی میلیاردی دارد تاکنون فقط دو هزار و اندی از این بیماری مرده‌اند. او این درصد از مرگ‌ومیر را بی‌اهمیت می‌دانست.

از میوه‌فروش اما حرفی شنیدم که شاید فقط در جامعه‌ای چون ایران شوخی تلقی شود. در پاسخ به این نکته که سالمندان بیش‌تر در خطر اند و آمار مرگ‌ومیر در سالمندان بیش‌تر است او با خنده می‌گوید «پیرها که بمیرند به‌تر است».

بدین‌سان در ایران در آغاز بحران کرونا، و تا حدی هنوز هم، یکی از واکنش‌های بسیار رایج به مسئله در میان مردم این بوده که آن را به شوخی بگیرند. حفظ خونسردی و آشفته نشدن بی‌شک در برخورد درست با بحران‌هایی چون بیماری‌های همه‌گیر بایسته است. اما بسیاری از برخوردهای غیرجدی با بیماریِ کرونا در ایران بیش از آنکه نشان از حفظ خونسردی باشد از مسئولیت‌ناشناسیِ جمعی حکایت دارد. جالب است که فقط در این مورد نیست که مردم در ایران گرفتاری‌ها و مشکلات جدی را جدی نمی‌گیرند. خبرها از شمار چشمیگر مسافرت‌های نوروزی و ترافیک و شدآمدها در جاده‌ها یکی از شواهدی است که نشان می‌دهد مردم چندان در پیشگیری از این بیماریِ جهان‌گیر جدی نیستند.

همکاری با هم، در عین حال جدا از هم

اما مقابله با کرونا چه الگو و منطقی دارد؟ چه نوع رفتار همگانی در پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا کارا است؟ روشن است که مردم همگی باید با آگاهی از آنچه کارشناسان تاکنون درباره‌ی پیشگیری گفته‌اند با همدیگر در این کار همکاری کنند. مقابله با بیماری‌های همه‌گیر به کوشش همگانی نیاز دارد. اگر مراقبت همگانی و فراگیر نباشد، فرد به‌تنهایی چندان بختی در مراقبت از خودش نخواهد داشت چراکه فرد به‌ناگزیر بی‌واسطه یا باواسطه با دیگران در ارتباط است. پس یا همه‌ی فردهای جامعه آگاهانه و فعالانه در این کار مشارکت می‌کنند و یا پیشگیری از کرونا موفقیت‌آمیز نخواهد بود. اما همکاریِ‌ فراگیر تنها چیزی نیست که نیاز داریم. چنان‌که کارشناسان جملگی به تاکید گفته‌اند، یکی از مهم‌ترین تفاوت‌هایی که ویروس کرونا با دیگر ویروس‌هایی چون آنفلوانزا دارد این است که کرونا بسیار واگیرتر است. از این رو، همکاریِ فراگیر باید همراه با فاصله‌گیری از همدیگر باشد: همکاری با هم جدا از هم.

با افسوس باید گفت که زیست جمعیِ ایرانیان تا اندازه‌ی چشمگیری از این الگو فاصله دارد. گرچه گردِ هم آمدن و جمع شدن یکی از ویژگی‌های زیست همگانیِ ایرانیان است، اما جمع‌های ایرانی معمولاً جمع‌شدن‌های گله‌ای و بی‌هدف است. جمع‌شدن‌های ما ایرانیان معمولاً جمع شدن برای همکاری و چاره‌جویی برای مشکلات مشترکمان نیست، بلکه در اغلب موارد جمع‌شدن‌های آیینی یا ایدئولوژیک است. افزون بر این، چنان‌که مشهور است، ایرانیان در همکاری و کار گروهی چندان کامیاب نیستند.

بدین‌سان محتمل است که ما ایرانیان به‌عنوان یک جامعه نتوانیم برای پیشگیری از کرونا خود را با الگوی «همکاری با هم جدا از هم» هماهنگ کنیم چراکه نه‌تنها خوی همکاری در میان ما نیست بلکه ‌بسیار گرایش داریم بی‌هدف و بی‌خود و بی‌جهت دورِ هم جمع شویم. اینکه حتا در کانون‌های کرونا در کشور بازار سفرهای نوروزی و خرید و فروش گرم بوده است نشان از این ضعف دارد.

شاید آزمون کرونا هرچه زودتر ما را به این ضعف در زیست جمعی‌مان آگاه کند و ما را برانگیزد که رفتارهای جمعی‌مان را اصلاح کنیم، اما هرچه این کار بیش‌تر به تأخیر بیفتد ما هزینه بالاتری پرداخت خواهیم کرد.


از همین نویسنده