زیبا محمودیان – تصویر نسل جوان پدران ایرانی با نسل پیشین فرسنگ ها فاصله دارد. پدر امروز دیگر تنها نان آور مقتدری نیست که با دست پر به خانه برمی گردد، بلکه مثل مادر، به نیازهای عاطفی فرزندش توجه دارد و در مراقبت و تربیت او مشارکت دارد.

این تغییرات بخشی از یک روند جهانی است که نه تنها الگوهای پدری، بلکه در ابعادی وسیع تر الگوهای مردانگی را بازتعریف می‌کند. در دهه ۱۹۷۰ برخی جامعه‌شناسان ظهور شکل جدیدی از خانواده را اعلام کردند که آن را “خانواده متقارن” نامیدند. خانواده‌ای که زن و مرد همپای یکدیگر، بیرون و داخل خانه کار می‌کنند و رابطه برابر دارند. هر چند در بسیاری از نقاط جهان این خانواده متقارن هنوز چندان معمول نشده است، اما نشانه‌های این الگوی جدید مردانگی، در بین بسیاری از مردان جوان تحصیلکرده به چشم می‌خورد.

مردان کشورهای اسکاندیناوی، به مدد سال ها تلاش نهادهای فمینیستی و برابری خواه، در این زمینه نسبت به کشورهای دیگر پیشرو هستند. سعید که حالا در سوئد تحصیل می‌کند درباره پدران اسکاندیناویایی می گوید: “اولین مواجهه من با الگوهای متفاوت پدری در اسکاندیناوی تنها چند دقیقه پس از ورودم به فرودگاه کپنهاگ بود. روی در ورودی هر دو دستشویی عمومی زنان و مردان علامت یکسانی به چشم می خورد: محل تعویض پوشک بچه. بعدها بارها احساس کردم که مردان اسکاندیناوی به اندازه زنان این منطقه باور دارند که نگهداری از کودک می‌تواند لذتبخش باشد. روزی یکی از مردان جوان فعال چپ در سوئد به من گفت که در زبان سوئدی اصطلاحی وجود دارد که ترجمه انگلیسی آن بیسکویت ماما است؛ یعنی مادری که در خانه می‌ماند و برای بچه‌هایش بیسکویت درست می‌کند، اما او آرزو داشت که بیسکویت پاپا هم باشد و پس از آنکه بچه‌دار شد تا آنجا که امکان داشته باشد با بچه‌هایش وقت بگذراند.”

شرایط اقتصادی

در سوئد والدین می‌توانند ۱۵ ماه برای نگهداری از کودکان‌شان مرخصی بگیرند، اما تا به امروز، تنها ۲۰ درصد از این مرخصی‌ها توسط مردان گرفته می‌شود.

این روزها اما در بین پدران جوان ایرانی هم میل به وقت گذراندن با کودکان افزایش یافته است. آنها نیز مثل مادران می‌خواهند هر لحظه از بزرگ شدن کودک‌شان را تجربه کنند، با اشتیاق با دیگران درباره آنها صحبت کنند، در وبلاگ‌ها و فیس‌بوک‌هایشان در این زمینه بنویسند و عکس و فیلم‌هایش را به اشتراک بگذارند.

گفته می‌شود علت این امر اشتغال زنان در عرصه هایی است که حقوق‌ کمتری نسبت به مشاغل مردان دارد. همچینن ماندن مادر در کنار کودک، به دلیل ضرورت تغذیه او از شیر مادر در این زمینه تاثیر بسیار دارد. برخی معتقدند باید این مرخصی‌ها به صورت مساوی بین پدر و مادر تقسیم شود، اما مخالفان می‌گویند این قانون به خانواده های فقیر، خصوصاً خانواده‌هایی که یکی از والدین بیکار باشد، فشار وارد می‌کند.

در ایران اما دولت با اعمال سیاست‌های مختلف تلاش دارد، تا بر اساس کلیشه‌های سنتی زنان را در خانه نگهدارد و مردان را برای تامین معاش خانواده به بیرون از خانه بفرستد. قوانین مرد را موظف به دادن نفقه به همسر و فرزندانش می‌کند. اخیراً دولت تلاش کرده است با طرح‌هایی مثل “کار نیمه وقت” یا “دورکاری” حضور زنان را در محیط کار کاهش دهد. کتاب‌های درسی و رسانه‌های دولتی نیز این کلیشه‌های جنسیتی را بازتولید می‌کنند.

این روزها اما در بین پدران جوان ایرانی هم میل به وقت گذراندن با کودکان افزایش یافته است. آنها نیز مثل مادران می‌خواهند هر لحظه از بزرگ شدن کودک‌شان را تجربه کنند، با اشتیاق با دیگران درباره آنها صحبت کنند، در وبلاگ‌ها و فیس‌بوک‌هایشان در این زمینه بنویسند و عکس و فیلم‌هایش را به اشتراک بگذارند.

حسین، ۳۵ سال دارد و در تهران زندگی می‌کند. او زمان زیادی را صرف پسر سه ساله‌اش می‌کند و در این زمینه می‌گوید: “از مشارکت در نگهداری فرزندم هم لذت می‌برم و هم آن را یک مسئولیت و الزامی می‌دانم و عقیده دارم باید زمان مناسبی برای بودن با او بگذارم. به نوعی سعی می‌کنم اجازه ندهم همسرم سهم بیشتری از من در بزرگ کردن فرزندم برعهده داشته باشد و در صورتی که چنین اتفاقی برای چند روز پی‌درپی رخ دهد، حتماً یک روز مرخصی می‌گیرم تا در کنار او باشم. بودن با فرزندم برایم مهم‌تر از شغلم است.”

کمال‌طلبی مادران

هرچند مشارکت پدران در نگهداری از کودکان می‌تواند بار سنگین مادری را خصوصاً در ماه‌های نخست زندگی کودکان کم کند، اما گاهی این امر می‌تواند برای مادران ناخوشایند باشد.

هرچند مشارکت پدران در نگهداری از کودکان می‌تواند بار سنگین مادری را خصوصاً در ماه‌های نخست زندگی کودکان کم کند، اما گاهی این امر می‌تواند برای مادران ناخوشایند باشد. آنها ممکن است احساس کنند که پدران به اندازه مادران توانایی نگهداری از کودکان را ندارند.

آنها ممکن است احساس کنند که پدران به اندازه مادران توانایی نگهداری از کودکان را ندارند. حسین واکنش‌های همسر خانه‌دارش را اینگونه توصیف می‌کند: “همسرم نگاه مثبت اما گه‌گاه توام با حسادت مختصر نسبت به این موضوع دارد. تقریباً همسرم فکر می کند نه تنها از من بلکه از هرکس دیگری هم در مورد نگهداری از کودک بیشتر می‌داند، اما در میان گزینه‌های موجود نگهداری فرزندمان توسط من را به هرکس دیگری ترجیح می‌دهد؛ حتی نسبت به مادربزرگ مادری فرزندمان.”

محمد جواد هم ساکن تهران است. او ۴۰ سال دارد و تلاش دارد تمام ساعت‌های محدود روز را که پس از بازگشت از کار به خانه برایش باقی می‌ماند، صرف پسر دوساله و همسرش کند. او درباره جایگاه پدری در زندگی‌اش می گوید: “پدر بودن برای من از آنجایی اهمیت دارد که خود را مسئول در قبال رشد و شکوفایی انسانی دیگر می‌دانم که در تولد و شکل‌گیری‌اش نقش داشته‌ام. آگاه هستم که کلام و رفتار و طرز بودن من، در آینده این کودک مؤثر است. در کتاب‌ها و فیلم‌های آموزشی خوانده‌ام و دیده‌ام که چقدر نقش پدر در رشد مهارت‌های ارتباطی، فیزیکی، احساسی و کلامی کودک مهم است، بنابراین تلاش می‌کنم برای او بهترین باشم.”

همسر محمدجواد نیمه وقت کار می‌کند و از یک پرستار نیز برای نگهداری از فرزندشان کمک می‌گیرند. او از اینکه همسرش بیشتر کارهای خانه را انجام می‌دهد راضی نیست و آرزو دارد که وضع مالی‌اش بهتر شود تا بتواند برای انجام این کارها خدمتکاری استخدام کند.

محمدجواد درباره احساس همسرش می‌گوید: “وقتی من هستم، خیال همسرم راحت است. چون می‌داند از هر لحاظ به نگهداری کودک وارد هستم، به خواسته‌هایش توجه می‌کنم و کودک هم در کنار من راحت و آرام و شاد است. در ضمن، هم در دوران بارداری و هم در ماه‌های اولیه تولد نوزاد، حواسم به آرامش و همکاری با همسرم بود، به طوری که تقریباً در تمام وقت‌هایی که نیمه شب برای شیر دادن به بچه بیدار می‌شد، من هم بیدار بودم و در کنارش می‌نشستم. گرچه به دلیل شرایط اقتصادی ناچار هستم مدت زیادی از روز کار کنم، ولی در ساعاتی که هستم، تمام تلاشم را می‌کنم که یار و همراه خوبی باشم، البته اذعان می‌کنم، در زمینه کارهای داخلی منزل، همکاری زیادی نمی‌کنم. یک دلیل آن شاید کمالگرا بودن همسرم باشد.”

جدال با الگوهای جدید

علی طایفی: “وقوع تحولات اقتصادی، اشتغال برابر زنان در بازار کار دوشادوش مردان، اهمیت برابری حقوقی مرد و زن/ پدر و مادر در جامعه و خانواده، نرخ بالای جدایی و ضرورت مشارکت مردان در تربیت و مراقبت از کودکان، احراز نقش نسبی مادرانه توسط پدران و مطالبه زنان از مردان در مشارکت در این نقش اجتماعی و عاطفی از زمره دلایلی است که سبب‌ساز بروز و گسترش تغییر در الگوهای پدری و نگرش و رفتار اجتماعی مردان شده است.”

علی طایفی، جامعه شناس مقیم سوئد درباره علل این تغییرات می‌گوید: “وقوع تحولات اقتصادی، اشتغال برابر زنان در بازار کار دوشادوش مردان، اهمیت برابری حقوقی مرد و زن/ پدر و مادر در جامعه و خانواده، نرخ بالای جدایی و ضرورت مشارکت مردان در تربیت و مراقبت از کودکان، احراز نقش نسبی مادرانه توسط پدران و مطالبه زنان از مردان در مشارکت در این نقش اجتماعی و عاطفی از زمره دلایلی است که سبب‌ساز بروز و گسترش تغییر در الگوهای پدری و نگرش و رفتار اجتماعی مردان شده است.”

پذیرش این الگوهای جدید پدری ممکن است برای نسل قدیم یا حتی بسیاری از همنسلان این پدران جوان دشوار باشد. علی اهل یک خانواده مذهبی در یزد است و پدر بودن در تعریف او از خودش، نقشی اساسی دارد. از نظر او بچه ها به همان اندازه که به مادر نیاز دارند به توجه پدر هم نیاز دارند، اما این دیدگاه او چندان مورد پذیرش جامعه سنتی شهرش نیست. علی در این زمینه می‌گوید: “در جامعه ایرانی، در بخش سنتی، نگهداری بچه توسط پدر خیلی امر پسندیده‌ای نیست و در برخی موارد ممکن است حتی امر قبیحی هم شمرده شود ولی دوستان من عمدتاً نسبت به این موضوع مشکلی ندارند. گاهی از سوی آنها به من انتقاد می‌شود، ولی برایم مهم نیست. به آن چیزی که معتقدم عمل می کنم.” او که ۳۳ ساله است، علت این انتقادها را عدم آشنایی با اصول درست تربیتی می‌داند.

محمدجواد هم گاهی با نگاه‌های متعجب هنگام عوض کردن پوشک بچه مواجهه شده است. خانواده حسین نیز معتقدند او بیش از اندازه وقت صرف فرزندش می‌کند و پیشنهاد می‌کنند که از آنها برای نگهداری از بچه کمک بگیرند، اما خود حسین معتقد است که مادر و مادر همسرش تنها گاهی از پسرش مراقبت می‌کنند و در این زمان با بچه رابطه برقرار نمی‌کنند یا به خوبی با او بازی نمی‌کنند.

نقش‌های موازی

اگرچه در شرایط فعلی بسیاری از خانواده‌های ایرانی از تغییر الگوهای پدری و مسئولیت‌پذیری پدران ایرانی استقبال می‌کنند، اما ایفای نقش پدری نیز می‌تواند مانند مادری سبب شود که فرد از رشد شخصی خود باز بماند.

در شرایط فعلی بسیاری از خانواده‌های ایرانی از تغییر الگوهای پدری و مسئولیت‌پذیری پدران ایرانی استقبال می‌کنند، اما ایفای نقش پدری نیز می‌تواند مانند مادری سبب شود که فرد از رشد شخصی خود باز بماند.

محمدجواد درباره واکنش خانواده و اطرافیانش می‌گوید: “مادرم تحسینم می‌کند و برای اکثر دوستانم نیز جالب است، خانم‌ها مخصوصاً آدم را تشویق و تحسین می‌کنند. یکی دو نفر هشدار داده‌اند که بچه را نباید زیاد وابسته به خودت بکنی و باید زمانی را هم برای خودت بگذاری تا او یاد بگیرد که تمام وقت شما مربوط به او نیست و باید به حریم و استقلال شما احترام بگذارد. این نظرشان هم تا حدی منطقی است، چون واقعاً وقتی بچه بیدار است، زمانی برای مطالعه و کارهای شخصی‌ام ندارم.”

علی طایفی پیامدهای تغییر الگوهای پدری را این چنین پیش‌بینی می‌کند: “به نظر می‌رسد ایجاد تعادل رفتاری در کودکان، تعادل در مشارکت‌های اجتماعی زنان و مردان در جامعه، تعادل در رفتار عاطفی خانواده، برابری فرصت‌های رشد اجتماعی و اقتصادی از یک سو و پرورش فرهنگی و تربیتی از سوی دیگر، تامین کاستی‌های نسبی ناشی از نرخ بالای جدایی در خانواده‌ها، تامین اصل جبران‌پذیری، تعدیل روحیه سلطه‌طلب مردانه، تعدیل نگرش و تقسیم کار فرهنگی و تربیتی در نهاد خانواده و جامعه در بین پدر و مادر و تشریک مساعی و افزایش درک متقابل پدران از نقش و وظیفه مادری در تربیت و مراقبت از کودک از زمره پیامدهای مثبت این روند اجتماعی شدن دوباره مردان در جامعه است.”