نيکولا دوت-پويار − خشونت در سوریه، عمیقتر و گستردهتر میشود. برخلاف تونس و مصر، انقلاب سوریه از سوی اعراب حمایت کامل نمی شود. میان آنهایی که با مطالبات مخالفان همدلی احساس میکنند و کسانی که از دخالت خارجی بیم دارند، از نظر سیاسی و نظامی، شکاف وجود دارد.
اوت سال گذشته،”الاخبار”، روزنامه ملیگرای متمایل به چپ جناح چپ لبنان، وارد نخستین بحران خود از زمان آغاز انتشارش در سال ۲۰۰۶ شد. خالد ثغیه، سردبیر روزنامه، که از همان آغاز انتشار برای این روزنامه تلاش بسیار کرده بود، آن را به دلیل شیوه پوشش بحران سوریه ترک کرد. صاغیه معتقد بود که روزنامه از خیزش مردمی سوریه که از مارس ۲۰۱۱ آغاز شده بود، حمایت نمیکند. الاخبار، هرگز نزدیکی سیاسی خود را با حزبالله، یکی از متحدان بشار اسد در منطقه، انکار نمیکند. در عین حال آشکارا میگوید که برای سرنگونی رژیم اسد، گفتوگو میان حکومت دمشق و مخالفان را ترجیح میدهد.
همچنین این روزنامه به برخی مخالفان آشکار سوری مانند سلامة کیلة، روشنفکر مارکسیست سوری-فلسطینی که در ماه آوریل توسط نهادهای امنیتی دستگیر شد، فرصت ابراز عقیده داده است.
الاخبار در ماه ژوئن، مقالهای به قلم أمل سعد غرایب منتشر کرد که موجب اختلاف نظر در بخش آنلاین انگلیسی روزنامه شد. این مفسر لبنانی خود را پشت رژیم اسد پنهان کرده بود و از حامیان راه سوم ( یعنی کسانی که رژیم را تقبیح کرده اما در عین حال نسبت به دخالت نظامی غرب به شیوه لیبی هشدار میدهند) انتقاد میکرد.
در همان ماه، یکی دیگر از روزنامهنگاران انگلیسی الاخبار به نام مکس بلومنتال، اعلام کرد که به دلیل انتشار مقالهای انتقادی با عنوان “اسد عذر میخواهد” از بخش سردبیری کنار میرود.
بحران در روزنامه الاخبار، نشانه وجود مباحثات ایدئولوژیک و استراتژیک در میان اعراب است. برخی همچنان از رژیم سوریه به خاطر مقابله با اسرائیل و مقاومت در برابر امپریالیسم حمایت میکنند. برخی دیگر، با عنوان انقلابی بودن و حمایت از دموکراسی، سخت با مخالفان همراهی می کنند. برخی در عین حال، از راهی میانه حمایت میکنند؛ حمایت دورادور از خواستههای آزادیخواهانه مخالفان اما مخالفت با دخالت خارجی.
بحران سوریه، چپهای عرب ( چه واقعا کمونیست باشند و چه تنها تمایل به مارکسیسم داشته باشند) از ملیگرایان جناح چپ تا رادیکالها و میانهروها را دچار اختلاف کرده است.
اکنون از خاندان اسد حمایت اندکی میشود و تعداد کمی از مردم خواهان ادامه بقای رژیم به شیوه قبل هستند. اما حامیان بیقید و شرط انقلاب هم به نظر نمیرسد که در اکثریت باشند. بیشتر آنها در طیف سیاسی چپهای افراطی قرار دارند یا تروتسکیست هستند ( مانند انجمن سوسیالیستهای لبنان و سوسیالیستهای انقلابی مصر) یا مائوییست (مانند گروه “راه دموکراسی در مراکش”). آنها با برخی از مخالفان مانند غیاث نعیسة، انقلابی چپگرای سوری ارتباطهایی دارند. از بهار ۲۰۱۱، آنها در راهپیماییهای مقابل سفارت و کنسولگریهای سوریه شرکت کردهاند. همچنین روشنفکران مستقل آنها، کسانی مانند فواض طرابلسی، مورخ لبنانی، از شورشها حمایت میکنند. آنها خواهان سقوط رژیم و گفتوگو با مخالفان هستند و اگرچه از مبارزه بدون خشونت حمایت میکنند، اما معتقدند که شورشیان میتوانند از ارتش هم کمک بگیرند.
حامیان افراطی چپگرا خود را از جبهه مقاومت ملی سوریه که یکی از اصلیترین ائتلافهای مخالفان است، دور نگه داشتهاند، چرا که معتقدند ارتباط این گروه با کشورهایی مانند قطر، ترکیه و عربستان سعودی، میتواند استقلال جنبش مردمی را خدشهدار کند.
فاصلهای از روی احتیاط
بخشی از چپهای رادیکال، اگرچه رژیم اسد را محکوم کرده و خواهان سقوط آن هستند، اما نسبت به حمایت کشورهای حاشیه خلیج فارس از مخالفان سوریه نگران بوده و در عین حال، جرأت نمیکنند با وجود نقش فعال آمریکا در گفتمان ضد اسد در جامعه جهانی، خود را کاملا فعال نشان دهند. اما این گروههای ضدامپریالیستی در حمایت از انقلاب پیشی نمیگیرند: آنچه مهم است شرایط داخلی سوریه و اصول خیزش مردمی است، همانطور که در مورد تونس و مصر این مسائل اهمیت داشت.
اما اکثریت چپهای عرب فاصلهای محتاطانه با خیزش مردم سوریه گرفتهاند. آنها نظامی شدن این خیزش را دوست ندارند و معتقدند که اسلامگرایان رادیکال از این فضا سود برده و خارجیها نیز به کشور هجوم میآورند. آنها از فرقهگرایی موجود در درگیریها انتقاد کرده و معتقدند این فرقهگرایی، نخست علویها و سپس اقلیت مسیحی را در مقابل اکثریت سنی که بر اثر سرکوب رادیکال شدهاند، قرار می دهد. آنها میترسند که این موضوع باعث یک جنگ داخلی بیپایان در سوریه شود و توازن قوای منطقهای و محلی را بر هم بزند.
با قرار گرفتن ایران و سوریه در مقابل کشورهای حاشیه خلیج فارس از یکسو و روسیه و چین در مقابل آمریکا از سوی دیگر، سوریه در خط مقدم جنگ بزرگ جهانی قرار میگیرد. چپها تمایل دارند از ایران و سوریه و از روسیه و چین حمایت کنند و نه کسانی که با آنها مخالفاند.
ائتلاف شش حزب چپگرا و ملی، شامل کمونیستها و ملیگرایان عرب، در چهارم آوریل در امان، پایتخت اردن، به مناسبت نهمین سالگرد حمله آمریکا به عراق شکل گرفت، اما در این اجلاس این بحران سوریه بود که بحثبرانگیز شد و نه سقوط صدام حسین. سخنرانان به شدت دخالت خارجی در سوریه را محکوم کردند و برخی عملیات نظامی در سال ۲۰۰۳ علیه عراق و حمایت غرب از شورای ملی مقاومت و مخالفان مسلح سوری را همردیف هم دانستند.
اتحادیه قدرتمند کارگران تونس که برخی اعضای اجرایی آن به جناح چپ افراطی تعلق دارند، روز ۱۷ ماه مه، در اعلامیهای، حمایت خود را از خیزش دموکراسیخواهانه مردم سوریه اعلام کردند اما در عین حال درباره توطئههای استعماری و ارتجاعی کشورهای عرب هشدار دادند.
دو ماه قبل از آن، حزب کارگران تونس و گروههای ملیگرای عرب، به تظاهراتی علیه سازمان “دوستان سوریه” که کنفرانسی را در تونس برگزار می کرد، فراخوان دادند. “دوستان سوریه” سازمانی است که ۶۰ نماینده بینالمللی و اعضای شورای ملی مقاومت را گرد هم آورده است.
حزب کمونیست لبنان هم موضعی احتیاط پیش گرفته است. این حزب اگرچه در روزنامههای خود مقالاتی از رهبران مخالفان سوری مانند میشل کیلو که عضو شورای ملی مقاومت نیست، منتشر کرده، اما همواره از راهپیماییهایی که در طول یک سال گذشته در مقابل سفارت سوریه در بیروت راه افتاده، خود را دور نگه داشته است. علاوه بر این، این حزب زیر آتش حملات حزب چپ افراطی لبنان قرار گرفته است، چون بخشی از کادر رهبری آن هنوز به حزب “اراده مردم” به ریاست قدری جمیل نزدیک باقی مانده است. جمیل، از مقامات رسمی مخالف رژیم سوریه است که در ماه ژوئن، اسد او را به عنوان معاون نخستوزیر در امور اقتصادی در دولت ریاض حجاب، برگزیده بود.
بخش دیگری از چپهای عرب، خواهان اصلاحات تدریجی در سوریه هستند و میگویند راهحل این بحران باید سیاسی باشد نه نظامی. این موضع در اعلامیه آخر کنگره ملی اعراب نمود پیدا کرد. در این کنگره در ماه ژوئن، ۲۰۰ عضو از میان ملیگرایان عرب، چپگرایان و برخی اسلامگرایان، در حمامه تونس دور هم جمع شدند و تلاش شد اعلامیه این گروه تا حد ممکن دو طرف را راضی نگاه دارد. آنها از یک سو کوشیدند حق مردم سوریه را برای آزادی، دموکراسی و انتقال صلحآمیز قدرت به رسمیت بشناسند و از سوی دیگر خشونت را نفی کنند. این کنگره همزمان هم رژیم و هم مخالفان مسلح را مورد انتقاد قرار داد و آنها را به گفتوگو بر اساس برنامه صلح کوفی عنان فراخواند.
دو چهره
در حالی که برخی از اعراب چپگرای رادیکال همچنان به انقلاب اعتقاد دارند، گروههای بیشتری از آنان، این ایده را رها کردهاند؛ چون در واقع نمیخواهند سقوط خشونتبار رژیم را شاهد باشند که تناقضی نهفته در جنگ سرد است. آنها میترسند حکومت پس از اسد، با آمریکا متحد شود و به حکومتهای حاشیه خلیج فارس، بیش از رژیم فعلی نزدیک شود.
فعالان جناح چپ عرب، سوریه را مانند ژینوس میبینند که دو چهره دارد. برخی دیکتاتوری و سرکوب آن را انکار میکنند اما حتی امروز هم گفتمان دفاعی رژیم با تحریمهای بینالمللی علیه آن و گفتمان ضدامپریالیستی چپگرایان عرب و اعتقادات جهان سومی، درآمیخته و همراه شده است. این احساسات در مورد یک عده با دلبستگی به ماهیت مردمی شورشها تعدیل شده و در برخی دیگر با درگیریهای رو به رشد ناشی از جهانیشدن، تقویت شده است.
بهار عرب به اسلامگرایان قدرت داد و منجر به قدرت گرفتن احزابی در مراکش، تونس و مصر شد که از اخوانالمسلمین ریشه میگیرند. تردیدی نیست که این موضوع باعث شده برخی از چپها به راه دیگری بروند و از انقلابهای عربی بترسند، چون ممکن است موجب هژمونی اسلامی شوند. از آنجا که جنبش النهضه در تونس، مانند اخوانالمسلمین در مصر و اردن، با حرارت از مخالفان سوری حمایت میکنند، بنابراین موضعی که بیشتر چپهای عرب در مورد سوریه میگیرند، با اسلام سیاسی برخورد پیدا میکند. به همین خاطر، احزابی که معمولا ادعاهای انقلابی و مترقی دارند، حتی اگر واقعا مارکسیست نباشند، ار ترس سرخوردگی در آینده، به شیوهای متناقض، در پی راهحلی مسالمتآمیز و برآمده از گفتوگو برای انتقال تدریجی قدرت در سوریه میگردند.
منبع: لوموند دیپلماتیک
ولی این ترجمه واقعا بهتره.
سارا زندی / 29 August 2012
واقعا خسته نباشید
این مطلب رو که خود سایت لوموند به فارسی چندین روز پیش منتشر کرده بود
http://ir.mondediplo.com/article1871.html
کاربر مهمان / 28 August 2012