آیا ناشنوایان متوجه اخباری که صداوسیما به زبان اشاره ترجمه میکند، میشوند؟ آیا خدماتی که دولت به ناشنوایان عرضه میکند به کارشان میآید؟ به تازگی احسان شاهوردی، مدیرعامل شبکه ملی ناشنوایان خبر داد که ۱۷ سال است، بسیاری از ناشنوایان زبان اشارهای که در صداوسیما استفاده میشود را متوجه نمیشوند. به گفته شاهوردی زبان صداوسیما زبان اشاره نیست، بلکه زبان فارسی است که با شکل و شمایل اشاره نمایش داده میشود. او معتقد است این اشکال در صداوسیما را به راحتی میتوان از یک نظرسنجی دریافت، که البته اجازه آن را نمیدهند.
سازمان بهزیستی اما مخالف این ادعا است. رضا غلامی سلطان مرادی، رئیس کارگروه ناشنوایان سازمان بهزیستی معتقد است که این مشکل «طبیعی» است با این استدلال که زبان اشاره مورد استفاده در تلویزیون ملی به دلیل اختلاف سطح سواد، گویشهای مختلف و مسائل آموزشی برای همه ناشنوایان قابل فهم نیست. به گفته او کافی است حتی پنجاه درصد از ناشنوایان این اخبار را بفهمند.
چند روز پس از انتشار این خبر، صداوسیما توسط یکی از مترجمان زبان اشاره خبرها به جامعه ناشنوایان پاسخ داد «که آنچه صداوسیما انجام میدهد کاملا علمی است؛ صداوسیما نمیتواند سلیقهای برخورد کند و اگر ناشنوایان اخبار را نمیفهمیدند چرا این همه سال ساکت مانده بودند.»
زمانه این پرسشها را با عفت ماهباز که در کنار فعالیتهای حقوق بشری و نوشتن، در زمینه کار با ناشنوایان در لندن و اکنون در کلن فعال است و انجمن غیر دولتی «شهرزاد» را برای پناهندگان و مهاجرین بنیاد نهاده است درمیان گذاشته است. عفت ماهباز معتقد است بهزیستی به جای اینکه نظر ناشنوایان را بشنود، مانع تراشی میکند و برخوردی قیم مآبانه با آنها دارد.
گفتوگو با عفت ماهباز را بشنوید:
عفت ماهباز در پاسخ به این پرسش که آیا ناشنوایان زبان اشاره صداوسیما را میفهمند میگوید:
«زبان اشاره اگر توسط متخصص زبان اشاره انجام گیرد میتواند درست باشد. مجموعه ناشنوایانی که در ایران هستند طبق آمار نزدیک چهارصدهزار نفرند که احتمالا شمار واقعی ناشنوایان بیشتر از اینهاست. اقلیتهای مختلف زبانی در هر منطقه در ایران با توجه به فرهنگشان زبان اشارهی خاص خود را دارند و به این دلیل اگر در مدارس آموزش ندیده باشند زبان اشاره فارسی صداوسیما را نمیتوانند بفهمند. البته این ایرادی ندارد به شرطی که زیر نویس فارسی داشته باشد. در دنیا نیز وضع به همین منوال است. اما در کشورهای اروپایی و آمریکا بر این مشکل به این گونه فائق آمدهاند که علاوه بر زبان اشاره در ساعاتی از روز زیرنویس برای برخی برنامهها الزامی است. بعضی فیلمها نیز زیرنویس دارند و به این ترتیب ناشنوایان میتوانند اخبار و فیلمها را بفهمند.»
به گفته ماهباز برای ایران چند فرهنگی حل این مشکل زیرنویس است. ماهباز همچنین معتقد است مسئله اصلی در مورد ناشنوایان این است که حکومت باید برای این گروه نیز حقوق برابر قائل شود. او میگوید:
«ناشنوایان به عنوان انسانهایی برابر در جهان شمرده میشوند و ناشنوایان ایران نیز حق دارند از اخبار ایران و جهان خبردار شوند و فیلمها و برنامهها را ببینند.»
عفت ماهباز درباره کار مترجمان زبان اشاره میگوید:
«دستور زبان فارسی با دستور زبان اشاره فارسی متفاوت است. مترجم زبان اشاره باید قادر باشد بسیار کوتاه آنچه را شنیده به زبان اشاره ترجمه کند. اگر کسی متخصص نباشد و بخواهد اخبار را برای ناشنوایان ترجمه کند بسیار طولانی ترجمه میکند و مانع میشود که ناشنوایان اخبار را دنبال کنند. حتی زیرنویسها هم باید خیلی کوتاه باشند که به سادگی خوانده شوند.»
ماهباز معتقد است بهزیستی به عنوان یکی از سه متولی ناشنوایان ایران در کنار وزارت کار و وزارت بهداشت در این سالها به جای حمایت کامل برایشان مانعتراشی کرده است. او میگوید:
«شبکه ملی ناشنوایان میخواهد مستقیما با صداوسیما و یا با نمایندگان مجلس، صبحت کنند اما بهزیستی مانع میشود. چرا مسئولان بهزیستی مانعتراشی میکنند؟ آیا بهزیستی برای سودخواهی مانعتراشی میکند یا اینکه وظیفهاش این است که صدای ناشنوایان باشد؟ بهزیستی به جای شنیدن مشکلات ناشنوایان گروههای دیگر توانخواهان را ترغیب به ایجاد تشکل میکند تا به نوعی این گروههای توانخواه را در مقابل یک دیگر قرار دهد.»
عفت ماهباز درباره روز جهانی ناشنوایان در جهان، قوانین مربوط به ناشنوایان در ایران و جهان و پیشینهی مدارس ناشنوایان در ایران به زمانه میگوید:
«از سال ۱۹۵۷ میلادی سیام سپتامبر هر سال، «روز جهانی ناشنوایان» نام گذاری شده است از آن تاریخ همه ساله هفته آخر سپتامبر به عنوان «هفته جهانی ناشنوایان» نامگذاری شده است. در این هفته مراسم و جشنهایی از سوی انجمنها و نهادهای بینالمللی ناشنوایان در سراسر جهان برگزار میشود. در این یک هفته کوشش میشود تا زبان اشاره، فرهنگ و مشکلات و راه حلشان، موانع بر سر زندگی روزانه ناشنوایان را به آگاهی عموم مردم برسانند. در ایران نیز از سال ۱۳۸۰ دوم تا هشتم مهر ماه هر سال به عنوان هفته جهانی ناشنوایان به رسمیت شناخته شده است.»
قانون مدنی ايران در سال ۱۳۰۷ زبان اشاره را به عنوان «وسيلهای» برای تفهيم و تفاهم به رسميت شناخته است. در بسیاری از نقاط دنیا این زبان به رسمیت شناخته شده است. برای نمونه زبان اشاره در آلمان سال ۲۰۰۲ و در سال ۲۰۰۹ در پارلمان انگلیس به عنوان یک «زبان مستقل» به رسمیت شناخته شده است.
امروز در ایران نیز ناشنوایان خواستار آن هستند که این زبان به عنوان زبان یک اقلیت زبانی مستقل به رسمیت شناخته شود.
نخستين کسی که زبان اشاره را در ايران رواج داد، جبار عسگرزاده «باغچهبان» بود. باغچهبان را باید اولین آموزگار ناشنوایان دانست. باغچهبان برای اولینبار به فکر تعلیم و تربیت کودکان ناشنوا افتاد. در ابتدای کار همه او را مورد تمسخر قرار میدادند، اما او طی یک سال موفق شد به سه کودک ناشنوا خواندن و نوشتن بیاموزد. باغچهبان نخستین دبستان ناشنوایان را در چهارراه حسنآباد در خانهای محقر تأسیس کرد و روش آموزش الفبای دستی را اختراع کرد.