متری شیش و نیم، دومین فیلم بلند سعید روستایی با بازی پیمان معادی یک فیلم اجتماعی است که در بستر یک فیلم به ظاهر پلیسی تصویری کلی و واقع‌گرایانه از گستردگی اعتیاد در ایران به دست می‌دهد. بیش از آنکه داستان فیلم تکان‌دهنده باشد، حضور سه ‌هزار بیمار مبتلا به اعتیاد در این فیلم به عنوان نابازیگر بیننده را در بهت جهانی آخرالزمانی فرومی‌برد: شکل متکامل‌تر با بیانی سینمایی‌تر و داستانی‌تر از «دایره مینا»ی مهرجویی.

نمایی از فیلم متری شیش و نیم» دومین ساخته بلند سعید روستایی در بخش «افق‌ها»ی جشنواره فیلم ونیز

«دایره مینا» پنجمین فیلم داریوش مهرجویی بر اساس داستان «آشغالدونی» غلامحسین ساعدی درباره پسر جوانی (علی با بازی سعید کنگرانی) که در یکی از محله‌های حاشیه تهران زندگی می‌کند نخستین بار در سال ۱۳۵۳ به نمایش درآمد. «متری شیش و نیم»، دومین فیلم بلند سعید روستایی نخستین بار در در سال ۱۳۹۷ در جشنواره فیلم فجر روی پرده رفت و سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را هم به دست آورد. از مقایسه این دو فیلم به سادگی می‌توان گستردگی حاشیه‌نشینی در ایران را در فاصله بین چهار دهه، از حکومت شاهنشاهی تا حکومت ولایی درک کرد.

در «متری شیش و نیم» که سینمای ایران در جشنواره فیلم ونیز را هم نمایندگی می‌کند بیش از سه هزار بیمار مبتلا به اعتیاد بازی می‌کنند. تصاویر این فیلم از بازداشتگاه‌ها، و حضور معتادان با چهره‌ها و هیکل‌های از ریخت‌افتاده که در یک دنیای آخرالزمانی در یک فضای خاکستری و آلوده در لوله‌های سیمانی در حاشیه تهران زندگی می‌کنند، به تنهایی تکان‌دهنده است.

پوستر فیلم «متری شیش و نیم»

آمار دقیقی از حاشیه‌نشینان ایرانی در دست نیست. گفته می‌شود که در تهران دست‌کم سه میلیون نفر حاشیه‌نشین و زاغه‌نشین‌اند. همچنین آمار دقیقی از میزان مصرف‌کنندگان مواد مخدر در ایران وجود ندارد. تخمین زده می‌شود که نزدیک به سه میلیون نفر از جمعیت ایران به بیماری اعتیاد مبتلاست و  نزدیک به ۱۰ میلیون خانوار با مشکلات اعتیاد درگیرند. در «متری شیش و نیم» با یک خانواده درگیر با اعتیاد و با چهره سه هزار معتاد آشنا می‌شویم. اما بر خلاف «دایره مینا» این آشنایی به شناخت و درک فرهنگی عمیق‌تری از اعتیاد منجر نمی‌گردد.

نوید محمدزاده و پیمان معادی در این فیلم نقش قاچاقچی و پلیس را ایفا می‌‌کنند. (بر گرته فیلم‌های دونیرو و آل‌پاچینو). قرار است که فیلم یک فیلم پلیسی بر محور تعقیب و گریز باشد. تعقیب و گریز اما زود به پایان می‌رسد و باقی داستان فیلم در بازداشتگاه و در چم و خم دستگاه قضایی اتفاق می‌افتد. ملاقات قاچاقچی با خانواده‌اش به یک بیانیه اخلاقی تبدیل می‌شود و با اعدام او، «نظام تبعیض» در جمهوری اسلامی از هرگونه انتقادی مصون می‌ماند و دستگاه قضایی و حکم اعدام یک امر ناگزیر جلوه داده می‌شود. سعید روستایی در مصاحبه‌ای در پاسخ به این پرسش که آیا با اعدام قاچاقچی‌ها موافق است، به سادگی و ساده‌دلی می‌گوید:

«من به این سوال جواب نمی‌دهم و فکر می‌کنم به نظر من [به موضوع فیلم] ربط ندارد.»

برخلاف فیلم‌های هالیوودی، در «متری شیش و نیم» پلیس جدا از روابط خانوادگی‌اش کنش داستانی دارد و مسأله فساد در دستگاه پلیس هم صرفاً در حد یک سوءتفاهم مطرح می‌شود. مناسبات خانوادگی قاچاقچی اما به شکل یک بیانیه برملا می‌شود که زیاده‌خواهی او آشکار گردد: یک فرد اصلاح‌ناپذیر و طمعکار که جز اعدام او راهی دیگر وجود ندارد. با این‌حال قاچاقچی در این فیلم (ناصر خاکزاد با بازی نوید محمدزاده) یک چهره انسانی هم دارد. درماندگی او در دیالوگی جلوه‌گر می‌شود در بیان معنای جلو زدن مرگ از زندگی که نام فیلم هم بر همان اساس انتخاب شده: پدر که مُرد، کفن او متری شیش و نیم میلیون تومان خرج برداشت. چادر مادر، متری چهار میلیون تومان.

 فیلم به سادگی می‌توانست روی صحنه دیدار او با خانواده‌اش در زندان و در حالی‌که برادرزاده خردسال مجرم برای خوشایند او روی دست بلند می‌شود به پایان برسد. در این‌صورت فیلمساز می‌بایست از صحنه زائد اعدام صرف‌نظر کند. اعدام،یک صحنه زائد. آیا میسر است؟

بیشتر بخوانید:

https://www.radiozamaneh.com/457151