سعید بیانی – هر دم از این باغ بری میرسد. گویا هر روزه باید منتظر خبری ناگوار زیست محیطی در مورد از بین رفتن یک اثر طبیعی با گونه جانوری و گیاهی بود. ایران یکی از کشورهایی است که دارای طبیعت بکر و بینظیری است و البته به همان اندازه نیز این کشور، دارای دستگاههای اجرایی دولتی بینظیر برای نابودی این طبیعت است.
هنوز فعالان محیط زیست در سوگ به گل نشستن تالاب گاوخونی بهسر میبرند که فاجعه زیستمحیطی دیگری در گوشه دیگر از کشور در حال اتفاق افتادن و روی دادن است. اینبار در مورد یکی از زیباترین تالابهای ایران: تالاب چغاخور، در شهرستان بروجن استان چهار محال بختیاری در سال ۱۳۸۹ به عنوان بیست و سومین تالاب بین المللی ایران در کنوانسیون رامسر ثبت شده است. این تالاب در مسیر جاده شهرکرد- خوزستان قرار گرفته و از شهرکرد ۶۵ کیلومتر فاصله دارد.
تالاب بینالمللی چغاخور با مساحت حدود دو هزار و ۳۰۰ هکتار در دامنه ارتفاعات بر آفتاب و در نزدیکی شهر بلداجی واقع شده است و رشته کوه کلار نیز در سمت جنوب غربی مشرف به تالاب است که قله آن ۳۸۳۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد. عمق این تالاب در بهترین شرایط و موقعیت بارندگی به سه متر میرسد. فضای وسیع، هوای مطبوع، چشمانداز زیبا و آب این تالاب که همچون آینهای در زیر نور خورشید در حال درخشیدن است، چغاخور را به یکی از کانونهای اصلی گردشگری استان چهار محال بختیاری تبدیل کرده است.
تالاب زیبای چغاخور در حال نابودی است
آب و هوای تالاب چغاخور متأثر از چهار نوع توده هوا که شامل توده هوای قطبی و پرفشار از سمت اروپا، تودههای هوای مدیترانه، تودههاى هواى قطبى از شمال کشور و توده حاره بحری است.
هوای معتدل در تابستان یکی از جذابیتهای تفریحی این ناحیه است. منابع آبی این تالاب عموماً از طریق جویها و چشمههای حاشیه کوه کلار تأمین میشود. با توجه به محرومیت و فقر بسیاری از اهالی استان چهارمحال و بختیاری، با سرمایهگذاری مناسب بر روی این جاذبه طبیعی میتوان گردشگران بسیاری را به این منطقه محروم کشاند و البته باعث بهبود وضعیت اقتصادی مردمان این نقطه از کشور شد.
پوشش گیاهی و موجودات تالاب
پوشش نیزاری این تالاب، این طبیعت بکر را به یکی از مناسبترین محلهای حضور حیات وحش و بهویژه پرندگان نادر تبدیل کرده است، مناطق حاشیهای این تالاب از حساسترین و آسیبپذیرترین قسمتهای این محیط طبیعی است، زیرا در درون خود گونههای متنوع گیاهی و جانوری را پرورش میدهد و عامل اصلی برای رشد قابل توجه جمعیت پرندگان شده تا تالاب و مناطق اطراف آن به عنوان «بهشت پرندگان» لقب گیرد.
از سوی دیگر، وسعت و زیبایی این مجموعه تالاب، چهار محال بختیاری را به یکی از شاهراههای اصلی عبور پرندگان مهاجر و آبزی از کشورهای اروپا، روسیه و استانهای شمالی ایران که به سمت کشورهای حوزه خلیج فارس در حرکت هستند، تبدیل کرده است. چغاخور پرندگانی همانند مرغابی، انواع حواصیل، لکلک سفید، خروس کولی، کشیم، باکلان، مرغابی سانان، فلامینگو، یلوه، اکراس، قو، سلیم، کاکانیها را در خود جای داده است و آبزیانی مانند ماهی کپور، گامبوزیاد (ماهی گور خری)، زرد پر، عروس، کپور، فیتوفاک، آمور و شیرماهی و خزندگانی همانند لاکپشت آبزی، انواع قورباغه و حیواناتی نظیر گراز، شغال، گرگ، روباه، خرگوش، سمورسنگی و شنگ در مجاورت این تالاب زندگی میکنند.
پوشش گیاهی تالاب از آن جمله میتوان بید، مرغ جگن، پتامژتون، پلی گونیم، ساز و غیره اشاره کرد که به گونهای نمگیر، شناور و غوطهور جلوهای منحصر بهفرد به این تالاب داده است.
دست وزارت نیرو و سپاه در نابودی چغاخور
شوربختانه، سومین تالاب بینالمللی ایران با تمامی این زیباییها در معرض خطر جدی نابودی قرار گرفته و سرنوشتی همانند تالاب گاوخونی در انتظار آن است. در این راه گویا دستگاه اجرایی دولت سمبهاش از سازمان حفظ محیط زیست پرزورتر است و گوش شنوایی برای شنیدن آه و فغان طبیعت در حال مرگ وجود ندارد.
پروژه تونل جابجایی آب از سبزکوه به این تالاب همه شرایط را برای حذف آن از فهرست تالابهای ایران فراهم کرده است، به منظور تأمین آب شرب و صنعت و کشاورزی منطقه بروجن قرار است سالانه در حدود ۶۷ میلیارد متر مکعب آب از حوضه سبزکوه از طریق تونل مستقیم به داخل تالاب چغاخور سرازیر شود، که لازمه احداث این تونل بالا بردن ارتفاع سد احداثی در محل خروجی تالاب از ۶ متر به ۱۱ متر است.
اعتراض روستاییان و کشاورزان منطقه به این طرح به دلیل زیر آب رفتن زمینهایشان، باعث شد تا این پروژه مدتی مسکوت بماند و خیال فعالان محیط زیست برای مدتی راحت شود، ولی خبرهای تازه تأییدشده در رسانههای محلی حکایت از آن دارد که «قرارگاه خاتمالانبیاء سپاه» بر اساس قراردادی دو ساله برای پایان دادن به این طرح، نصب دستگاههای حفاری تونل «TBM» خریداری شده از چین را آغاز کرده است. آنچه مشخص است زیر آب رفتن این تالاب زندگی کلیه موجودات و حیوانات در این محیط بکر را در معرض خطر انقراض قرار خواهد داد. از سوی دیگر، با وجود آنکه در حال حاضر هیچ رودخانهای وارد تالاب نمیشود، در صورت انتقال آب سبزکوه از میان اراضی آسیبپذیر، بهموجب رسوبگذاری، رسوبات بر جایمانده از آن به تنهایی قادرند حیات تالاب را به نابودی بکشانند.
اما اعتراض اهالی محلی در مجاورت تالاب به این طرح، گزینه دومی را برای آبرسانی پیش روی مسئولان اجرایی وزارت نیرو قرار داد؛ که البته این طرح نیز غیر کارشناسی و مخرب برای محیط زیست ارزیابی شده است. وزارت نیرو در ابتدای امر بهدلیل عدم رسیدن به توافق بر سر قیمت زمینهای مجاور تالاب و جلب نظر روستاییان، تصمیم گرفته است آب را از طریق کانالی به خارج از چغاخور هدایت کند که باز خروجی آبهای هدایت شده از طریق تونل به این تالاب منتهی خواهد شد و در این صورت سازمان حفاظت محیط زیست در برابر عمل انجام شده وزارت نیرو و سپاه قرار خواهد گرفت و چارهای جز به نظاره نشستن فعالان محیط زیست برای مرگ این تالاب بینالمللی باقی نخواهد ماند.
خطر تخلیه صدها تن خاک حاصل از خاکبرداری از احداث تونل، این امکان را بهوجود میآورد که پیمانکاران برای پایین آوردن هزینهها این حجم قابل توجه خاک را در مرغزارهای حاشیه تالاب خالی کنندکه باعث به هم خوردن اکوسیستم طبیعی چغاخور میشود.
به گفته حسین جعفری، یکی از فعالان محلی محیط زیست، تنها راه حل مشکل آب آشامیدنی مردم منطقه، اجرای طرح حفر کانالهای انتقال آب از کنار تالاب که هزینهای بسیار کمتری خواهد داشت و احداث مخزنی در جایی با فاصله از تالاب است که با زمینهای کشاورزی روستاییان نیز فاصله داشته باشد، با اینکار هم هزینه کمتری صرف میشود و هم حیات تالاب با ارزش چغاخور حفظ میشود، با این حال اما براساس طرحی که در حال اجراست تا چندی دیگر تالاب به مخزن سد تبدیل شده و از شرایط عادی خارج خواهد شد.
از عوامل مخرب دیگر، استفاده افراد سودجو از تبدیل کاربری مرغزارهای حاشیه تالاب به زمینهای کشاورزی است که این اقدام بدون کمترین مخالفت و مقاومتی از سوی نهادهای زیرربط دولتی در حال انجام است. آنچه مشخص است پروژهای هدفمند برای نابودی این تالاب اندیشیده شده است که با اجرای آن بار دیگر فعالان و دوستاران محیط زیست در سوگ مرگ اثر طبیعی دیگر و با زیباییهای فراوان که یکی از سرمایههای ملی ایران است، خواهند نشست.
با سلام و جندتا سوال از اقای بیانی این مطلب را مینویسم.
در نوشته شما دیده میشود که “با پروژه تونل جابجایی آب از سبزکوه به این تالاب …. و به منظور تأمین آب شرب و صنعت و کشاورزی منطقه بروجن ……سالانه در حدود ۶۷ میلیارد متر مکعب آب از حوضه سبزکوه از طریق تونل مستقیم به داخل تالاب چغاخور سرازیر شود، که لازمه احداث این تونل بالا بردن ارتفاع سد احداثی در محل خروجی تالاب از ۶ متر به ۱۱ متر است.”
تاکنون مشکل تالاب ها واگرفتن اب از انها بود که سرانجام به خشکی دریاچه ها و تالاب ها منجر میشد. اما با این پروژه که مقدار بیشتری اب به تالاب سرازیر خواهد شد شاید به نوعی به بقای ان کمک کند! بالابردن ارتفاع سد هم نمیتواند خللی در اکوسیستم تالاب ایجاد کند چه مساخت تالاب افزایش خواهد یافت و ابزیان در صورت لزوم به اطراف دریاچه که عمق کمتری دارد پناه خواهند برد. ایا با بالا امدن سطح اب و مهاجرت کوتاه ایزیان به حاشیه زیستاب به تالاب لطمه وارد خواهد شد!؟ این خیلی بعید به نظر میرسد.
اینکه نوشته اید عمق این تالاب حد اکثر 3 متر است در صورت بالابردن ارتفاع سد خروجی عمق دریاجه هم به همین روال بیشتر خواهد شد و به 8 متر خواهد رسید. اینکه ظاهرن اشکالی ندارد. شاید در اب های عمیقتر گونه های دیگری هم بتوانند زیست کنند و تنوع زیستی منصقه بیشتر هم خواهد شد.
در جای دیگر مرقوم داشته اید: “از سوی دیگر، با وجود آنکه در حال حاضر هیچ رودخانهای وارد تالاب نمیشود، در صورت انتقال آب سبزکوه از میان اراضی آسیبپذیر، بهموجب رسوبگذاری، رسوبات بر جایمانده از آن به تنهایی قادرند حیات تالاب را به نابودی بکشانند.” اول اینکه اب این تالاب به یقین از ارتفاعات مجاور نشات میگیرد خواه رودخانه ای در کار باشد یا نباشد. حال اگر رودخانه ای مصنوعی مقدار بیشتری اب گل الود به تالاب بریزد چگونه میتوان ادعا کرد که تالاب در خطر قرار خواهد گرفت!؟ شاید مقدار رسوبات رودخانه ای همانطور که شما نوشته اید افزایش یابد اما با افزایش این رسوبات عمق تالاب کمتر خواهد شد و رفته رفه به سطح کنونی خواهد رسید. اینطور نیست؟
به نظر نمیرسد که با احداث این تونل و انتقال اب بیشتر به تالاب مذکور حادثه بزرگی رخ دهد جه افزایش اب و عمق اب یعنی افزایش حیات. حال اگر زمین های مجاور وبالادست تالاب هم به زمین کشاورزی تبدیل شوند از این را ه هم عده ای به کار کسب مشغول خواهند شد و هم تولیدات کشاورزی بالا خواهد رفت که بازهم خطری در پیش نیست. خطر زیست محیطی زمانی به وجود می اید که عده زیادی اسان و دام در بالا دست این تالاب سکنی گزینند. در اینصورت با افزایش تدریجی نمک در این زیستگاه بسته (اگر کاملا بسته باشد) میتوان انتظار داشت که میزان نمک در تالاب افزایش یابد و سرانجام زیستاب به شورابه تبدیل شود. اما با اطلاعاتی که شما نوشته اید این امر هم زیاد محتمل نیست چه این تالاب خروجی دارد و اب شیرین دایما به تالاب وارد و اب نمک الوده از ان خارج میشود و سرانجام در جایی به خلیچ پارس یا دریای ازادراه می یابد. لطف کنید کمی در مورد موقعیت جغرافیایی تالاب و خروجی ان بنویسید تا معلوم شود که ایا این زیستاب مثل گاوخونی و پریشان بسته است یا خروجی ان به دریا راه دارد. انوقت میتوان بهتر نظر داد.
موفق باشید
ابراهیمیان
کاربر مهمان / 27 June 2012
با سلام مجدد به اقای بیانی و زمانه
بنده به نقشه منطقه در پایگاه “زمین-گوگول” مراجعه کردم و به این نتیجه رسیدم که محل این تالاب در دامنه های جنوبی رشته کوههای زاگرس است که از نظر شیب و شستشوی زمین به خلیج پارس راه اب دارد. به این ترتیب و با توجه به این واقعیت که تالاب یک خروجی به سوی جنوب دارد امکان الوده شدن این تالاب کمتر محتمل است. با بالا اوردن دیوار سد هم به نظر نمیرسد که این تالاب اسیب زیست محیطی ببنیند. به همین منوال هم وارد شدن اب بیشتر به تالاب نمیتواند خطری را متوجه تالاب کند.
موفق باشید
ابراهیمیان
کاربر مهمان / 27 June 2012
حکومت ایران یه حکومت فاشیست های فارس است که اقوام و ملیت های مظلوم لر و کرد و بلوچ ،،، و سرزمین های آنان را استثمار میکنه تا شهر های فارس نشین اصفهان ، تهران کرمان ، یزد ،،،آباد شود و سرزمین های ما ویران و ما آواره دیگر شهر ها .مرده شور اون خلیج فارس تون رو ببرد .از ایران و فارس جز نکبت و بدبختی نصیب بختیاری و بلوچ و کرد و ترک نشده .شهر هاتان ویران باد چون شهر های ما (مسجدسلیمان )و آب و نفت ما حرامتان باد .آمین
dokhtr lor / 27 June 2012
بازهم سلام و یکی دو نکته دیگر که در متن قبلی به دلیل عجله ای که داشتم لحاظ نشد. حتی فرصا نشد اسمم را بنویسم.
در رابطه با حاصلخیزی منطقه هم بنده هر گز به ان دیار سفر نکرده ام و نمیشناسم اما بر اساس نوشته شما و نگاه به نقشه گولول این سرزمین دو-سه هزار متر بالای سطح دریاست و باید خیلی هم سردسیر باشدو بنابراین نمیتواند به حاصلخیزی دشت های پایین دست باشد اما با مدیریت صحیح اب و خاک میتوان انتظار داشت که این پروژه ابخیز داری بتواند مفید و کم ضرر باشد. در رابطه با ابرفت ها و گل و لای وارده از مسیر تونل هم باید گفت حرف شما تا حدودی درست است و گودال ابگیر سریع تر از حالت صبیعی پر خواهد شد اما با تکنولوری امروز لایروبی مخزن ابگیر هم دور از انتظار و حیطه عمل نیست.
در رابطه با گسترش زمین های کشاورزی هم باید گفت که یکی ار دلایل اصلی ایجاد سد بر این ابگیر همانا جواب گفتن به نیازهای کشاورزی و تولید بیشتر در این زمینه است. تا سی سال دیگر جمعیت ایران به 120 میلیون خواهد رسید همانطوریکه در سی سال گذشته از 35 میلیون به 75 میلیون رسیده است. این تعداد انسان نیاز به غذا دارند و هر کجا که بتوان اب را مهار و مدیریت صحیح کرد جا دارد که از هدر رفتن یکباره اب جلوگیری و در مخزنی نگهداری شود و قبل از بازگشت به دریاها یا گودال های پست از انرژی نهفته در بلندآب ها استفاده بهینه شود. این بدان معنی استکه قبل از بازگشت اب به دریا و در بلندی ها هم از اب برق بگیریم هم کشاورزی را توسعه دهیم و هم اب اشامیدنی مردم را تهیه کنیم و هم ایزیان و نرم تنان و بی مهرگان و مهره داران ساکن دریاچه یا ابهای پایین دست را صیانت کنیم. تازه در جوار همین ابزیان و بی مهرگان میتوان مراکز پرورش ماهی و خرچنک و غیره و غیره هم در ابگیر ها به راه انداخت.
انچه که بنده در این پروژه میبینیم چیزی نزدیک به این سناریویی است که ذکر کردم به هرحال بر اساس نوشته شما و براورد جغرافیایی منطقه بایستی عرض کنم که این پروزه شاید یکی از کم ضرر ترین پروژه های ابخیز داری باشد که بر حسب تصادف و نه از روی مطالعه و پیش بینی های کارشناسانه اینگونه از اب درامده است (یا بهتر است بگویم به زیر اب میرود!) .
ارادتمند شما
دکتر ابراهیمیان
کاربر مهمان / 28 June 2012
به دحتر لر
عزیزم این بحث مربوط به یک تالاب است نه حکومت ایران. شاید زمانه خیلی دست و دلبازی کرده که نظر بی ربط شما را نصب کرده اما اگر شما هم در عین حال که در دیزی باز است کمی خودداری داشته باشید شاید خیلی بهتر باشد.
به امید روزی که شما هم به ارزوی دلتان برسید و همه اقوام ایرانی صاحب صدایی رساتر و و متناسب با اندازه خود بشوند. ما ایرانیها همه می دانیم و قبول داریم که اگرچه زبانهایی به نام ترکی یا کردی یا بلوچی در ایران تکلم میشوند اما اینها هیچکدام به سطح یک زبان رسمی نمیرسند و فقط از جنبه تنوع فرهنگی مهم و مفید هستند. به همین دلیل هم خود شما که لر هستید به زبان فارسی مطلبتان را نوشته اید. مطمئن باشید کسی نمیخواهد حق شما را بردارد. اینهمه نفرت هم که شما از خلیج پارس نشان میدهید و مردم پارس باید عرض کنم که از دید یک امریکایی یا اروپایی همه مردم ان منطقه به شکل اعراب دیده و شناخته میشوند پس شما هم در همان حوضی هستید که پارس ها هستند و بهتر است به جای نفرت به محبت و همزیستی توجه بیشتری معطوف کنید.
خوباش را بردار بقیه را بگدار
کاربر مهمان / 27 June 2012
آقای ابراهیمیان؛ دوست عزیز ممنون از توجه شما به این مقاله .
بنا به تعریف کنوانسیون های جهانی، تالاب ها به مناطق پست باتلاقی، مردابی، آبگیرهای طبیعی یا مصنوعی، دایمی یا موقت دارای آب ساکن یا جاری، شیرین، نیمشور یا شور و مناطق دارای آبهای دریایی که عمق آنها در حالت جزر کامل از ۶ متر تجاوز نمیکند می گویند. یکی از عوامل مهم در ایجاد این رویشگاههای گیاهی و زیستگاههای غنی جانوری، بالا و پائین رفتن سطح آب در این مناطق است که مرتب تالاب پوشیده از آب می شود و بعد از آن آب خارج می شود. این مورد خود باعث تغییرات در رشد قابل توجه جمعیت انواع بیمهرگان می شود و باعث آن می شود تا تالابها و مناطق اطراف آن، بهشت پرندگان ساحلی لقب بگیرد.
حال اگر ارتفاع آب در این زیستگاه ها از میزان استاندارد آن (حداکثر ۶ متر در عمیق ترین محل تالاب) بیشتر شود، سبب می شود نور کافی به بستر تالاب نرسیده و رویشگاه گیاهی کف تالاب از بین برود، که در اثر نابودی این رویشگاه های گیاهی، زیستگاه های جانوری تالاب هم آسیب دیده و بخش عمده ای از موجودات تالاب از بین خواهند رفت و به دنبال آن زنجیره غذایی در زیستگاه های حاشیه تالاب با مشکل جدی مواجه می شود.
رسوبات هم خود باعث از بین رفتن همین رویشگاه گیاهی کف تالاب خواهد شد و البته اگر چه تالاب خروجی دارد؛ ولی در تالاب این تخلیه آب و دوباره پر شدن آن بصورت طبیعی انجام می گیرد. کاری که دارد انجام می شود تبدیل تالاب به یک سد است و به زیر آب بردن تمامی همان حاشیه های امنی که گونه های مختلف جانوری در حال زیستند.
ولی در مورد اختصاص زمین های اطراف تالاب به کشاورزان؛ نمی دانم شما آیا به چهارمحال بختیاری سفر کرده اید و یا خیر؟ ولی این استان یکی از حاصل خیزترین نقاط ایران است و البته با آب فراوان. نیازی به تبدیل حاشیه تالاب به زمین های زراعی نیست، تا باز زندگی این موجودات زبان بسته در خطر نابودی قرار گیرد.برای حل مشکل بیکاری راه های بسیاری وجود دارد که به بحث ما مربوط نمی شود.
سعید بیانی / 28 June 2012
سلام به اقای بنانی
بنده هم خیلی ممنون از توجه شما به نکات مذکور هستم. اما بنده بازهم با توضیحات شما قانع نشده ام. مرقوم فرموده اید که در صورت بالا امدن سطح و افزایش عمق اب نور نمیتواند به ته ابگیر ابگیر برسد. تا انجا که بنده به یاد دارم در اقیاوس ها نور تا عمق 200متری اب نفوذ میکند و این افزایش عمقی که شما در مقاله تان از ان یاد کرده اید بسیار ناچیز است که بتواند شرایط “بدون نور” (aphotic ) عمق اقیانوس ها را در این تالاب به وجود اورد. بنابراین در این حالت به هیچوجه پوشش گیاهی ابگیر از بین نخواهد رفت چون نور کماکان به عمق اب خواهد رسید.
در توضیحات خود افزوده اید که: “بنا به تعریف ….. دریایی که عمق آنها در حالت جزر کامل از ۶ متر تجاوز نمیکند” که گمان میکنم عبارت “جزر کامل” را بایستی با “مد کامل جایگزین کنیم چه اگر در حالت جزر ارتفاع اب از شش متر تجاوز نکند مسالما در حالت مد به بیش از 6 متر خواهد رسید. درسته؟
همانطور که عرض شد با تبدیل این ابگیر طبیعی به یک به مخزن بزرگتر اب میتوان انتظار داشت که سطح وسیع تری زیر اب رود اما از انجا که اب ورودی از ابگیر یا مخزن اب خارج میشود و در نهایت به دریای ازاد میریزد احتمال شورابه شدن اب تقریبا صفر است چه اگر قرار بود چنین شود وجود با وجود شهر بروجن و یکی دو تا ابادی دیگر در بالادست ابگیر خود میتوانست موجب افزایش نمک در تالاب شده باشد که می دانیم چنین نشده پس این تالاب بر حلاف دریاچه ارومیه که که به یقین روزی اب شیرین داشته است، راه اب خروجی دارد و به همین دلیل به شورابه تبدیل نشده است.
این اطلاعاتی که در زمینه تالاب ها و دریاچه ها و دیگر ابزیست در کتابها نوشته شده رابایستی با کمی وسواس قبول کرد چون ریشه یابی و علت یابی انها هنوز زیر سوال است.
کاربر مهمان / 28 June 2012