پانته‌آ بهرامی – روز جمعه ۲۶ خردادماه سال جاری (۱۳۹۱)، نیروهای امنیتی به خانه‌ای در منطقه کرج حمله و بیش از ۶۰ نفر از فعالان کارگری را که شماری از آن‌ها از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به تشکل‌های کارگری بودند دستگیر کردند.

 
 
عده‌ای روز بعد آزاد شدند، اما هنوز ۹ نفر در زندان به‌سر می‌برند و از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست. یکی از کارگران آزادشده، واقعه را اینگونه تشریح می‌کند: «ما در خانه بچه‌ها جلسه داشتیم. از ساعت هشت جلسه ما شروع شد و تا ساعت هشت و ۱۲ دقیقه ادامه داشت. یکهو گفتند نیرو‌ها حمله کردند. وقتی ما متوجه شدیم که نیرو‌ها روی تمام پشت بام‌های روبه‌رو و بغل‌‌‌ ساختمانی که ما در آن بودیم، مستقر شده بودند. بعد آمدند در‌‌‌ همان خانه‌ای که ما بودیم در را زدند و گفتند ما کلید می‌خواهیم تا برویم روی پشت بام؛ لباس شخصی بود. وقتی وارد شدند و رفتند پشت بام یک مرتبه همزمان با شلیک تیرهای هوایی به ما حمله کردند. تمام دوستانی را که آنجا بودند دستبند و پابند و بعد کتک زدند. یکی از بچه‌ها سرش شکست. به‌هرحال به شکلی خیلی وحشیانه ما را کتک زدند و ما را به کمیته‌ای که مستقر در زندان رجایی‌شهر بود بردند.»
 
صدیق اسماعیلی، عضو اتحادیه بین‌المللی در حمایت از کارگران ایران درباره عده‌ای که هنوز در زندان هستند، اینگونه توضیح می‌دهد: «براساس گزارشی که خود سایت کمیته هماهنگی پخش کرده است، برای یکی از دستگیرشدگان با اسم ریحانه انصاری قرار ۲۰ روز بازداشت و صد میلیون تومان وثیقه تعیین کرده‌اند. دقیقاً مشخص نیست که آیا دادگاهی شده یا خود اداره اطلاعات این کار را کرده است. حدود ۹ نفر با اسامی سیروس فتحی، علیرضا عسگری، جلیل محمدی، سعید مرزبان، مسعود سلیم‌پور، مازیار مهرپور، ریحانه انصاری، فرامرز فطرت‌نژاد و میترا همایونی همچنان در زندان هستند و هیچ خبری از آن‌ها نداریم.»
 
آیا آن‌ها که در زندان هستند، در زندان‌های کرج به‌سر می‌برند؟
 
صدیق اسماعیلی: شرایط سیاسی فعلی در ایران طیف وسیعی از نیروی کار و کارگران را به میدان مبارزه کشانده است و همین کارگران را به پیش گرفتن روش‌های رادیکال‌تر سوق می‌دهد و این شرایط رژیم را به شدت نگران کرده است.
صدیق اسماعیلی – براساس خبری که منتشر شده است به اداره اطلاعات شهر کرج منتقل شده‌اند، ولی از اینکه الان در کجا بازداشت هستند یا در کدام زندان به سر می‌برند، اطلاع دقیقی در دست نیست.
 
آیا درمورد چگونگی دستگیری آن‌ها اطلاعی در دست هست؟
 
همانطور که گفتم ماموران به خانه‌ا‌‌ی که محل برگزاری جلسه و گردهمایی این کارگران و فعالان کارگری بوده است به طور مسلحانه حمله کردند. ظاهراً شلیک هوایی کردند و آن‌ها را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند. تا آنجایی که یکی از دستگیرشدگان از آن روز تا حالا از ناحیه چشم خونریزی دارد. محمود صالحی از فعالان سر‌شناس جنبش کارگری به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و از ناحیه کمر آسیب دیده است. هرکدام از دستگیرشدگان به نحوی مورد آسیب قرار گرفته‌اند و حمله خیلی وحشیانه بوده است. شدت ضرب و شتم به حدی بوده است که برخی از آن‌ها مانند محمد مولانایی، حسن عزتی، رحمان ابراهیم‌زاده، غالب حسینی، خالد حسینی و نظام صادقی هنوز آثار مصدومیت و کوفتگی دارند. این فعالان کارگری در حالی مورد هجوم ماموران قرار گرفتند که بسیاری از آن‌ها، غروب روز پنجشنبه، خسته از کار طاقت‌فرسای روزانه بازگشته و به امید دیدار دیگر دوستان خود و تشکیل مجمع عمومی، سوار اتوبوس شده و به مقصد کرج به راه افتاده بودند.
 
فکر می‌کنید علت اینکه حکومت تا این حد شدید با فعالان کارگری برخورد می‌کند، چیست؟
 
به طور واقعی این دستگیری‌ها در ادامه اقدام‌های سرکوبگرانه جمهوری اسلامی است. وضعیت معیشتی و اقتصادی کارگران و اقشار زحمتکش جامعه روز به روز بد‌تر می‌شود. حمله به سفره خالی کارگران شدت پیدا کرده است. بیکاری بیداد می‌کند و کارگران از ابتدایی‌ترین امکانات محرومند. هر زمان که چهارتا کارگر دورهم جمع شوند و بخواهند در رابطه با وضعیت معیشتی و فقر و فلاکتی که دامنگیر جامعه شده صحبت کنند، فوراً با نیروهای سرکوب روبه‌رو می‌شوند. نیروهای امنیتی کارگران و فعالان کارگری را شکار می‌کنند و برایشان احکام زندان و شلاق صادر می‌کنند و مانع از بیان خواست و مطالبات‌شان می‌شوند.
 
شرایط سیاسی فعلی در ایران طیف وسیعی از نیروی کار و کارگران را به میدان مبارزه کشانده است و همین کارگران را به پیش گرفتن روش‌های رادیکال‌تر سوق می‌دهد و این شرایط رژیم را به شدت نگران کرده است. در کنار این حرکات مبارزه‌های توده‌ای جاری، اعتراض‌ها و اعتصاب‌های کارگری نیز مدام در جریان است. این وضعیت رژیم را به هراس انداخته است. آن‌ها با حمله به کارگران و فعالان کارگری می‌خواهند مانع اقدامات و حرکت‌های اعتراضی شوند. ما در سابق هم داشتیم. حکومت در طول حیاتش همیشه به صف کارگران حمله کرده و با دستگیری فعالان کارگری مانع از حرکت‌های اعتراضی شده است. در حال حاضر رضا شهابی از اعضای سندیکا هنوز علی‌رغم وضعیت وخیم جسمی‌اش در زندان است و شاهرخ زمانی، بهنام ابراهیم‌زاده و یکسری دیگر از فعالان کارگری هنوز در زندانند و برایشان احکام طولانی‌مدت صادر کرده‌اند.
 
به گزارش خبرگزاری ایلنا نمایندگان ده هزار کارگر با ارائه طوماری به دفتر وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی به شرایط اقتصادی خود اعتراض کرده‌اند. کارگران امضاکننده طومار به عبدالرضا شیخ‌الاسلامی، وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی ایران از هدفمند کردن یارانه‌ها به عنوان قطع یارانه‌ها نام برده‌اند و نوشته‌اند با وجود گرانی میانگین دستمزد کارگران در سال ۹۰ و ۹۱یعنی قبل از اجرای مرحله اول قطع یارانه‌ها کاهش یافته است. در چنین شرایطی خواست متشکل شدن کارگران که به طور عملی در کرج اتفاق افتاده و با برخورد خشن حکومت روبه‌رو شده است، چه تاثیری در کل روند جنش اعتراضی دارد؟
 
به نظر من متشکل شدن طبقه کارگر و تلاش فعالان سوسیالیست و مبارزان کارگری برای کمک به شکل‌گیری تشکل‌های خودساخته کارگری، قدم اول برای رسیدن به خواست و مطالبات برحق جنبش طبقه کارگر است. دقیقاً به این خاطر است که رژیم اسلامی سعی می‌کند با دستگیری و شکار فعالان کارگری و حمله به بخش متشکل طبقه کارگر ایران ازجمله کارگران نیشکر هفت تپه، سندیکای شرکت واحد و دستگیری فعالان عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل کارگری، مانع پیشروی و متشکل شدن طبقه کارگر شود. رشد اعتراض‌های کارگری در کنار اعتراض‌های توده‌ای جاری، رژیم را به شدت به وحشت انداخته است. رژیم کانون‌های خطر را برای خودش و همچنین کانون‌های قدرت مردم را به خوبی می‌شناسد. بعد از موجی از آزار و اذیت‌ها و جمع‌آوری ماهواره و به قول خودشان مبارزه با بدحجابی و شبیخون زدن به دانشگاه‌ها، حالا به حمله به فعالان کارگری روی آورده است.
 
 
البته به طور قطع در مقابل ما شاهد واکنش‌هایی هم از سوی طبقه کارگر خواهیم بود و علی‌رغم اینکه طبقه کارگر زیر فشار سرکوب و زیر تیغ سرکوب قرار گرفته و از همه امکانات و توانایی‌ها و ظرفیت‌های خودش استفاده نکرده است، ما همیشه شاهد اعتراض‌ها و اعتصاب‌های کارگری هستیم. حکومت در کنار بحران اقتصادی عمیقی که دامنگیرش شده است، تلاش دارد آن را بر دوش طبقه کارگر و قشر محروم جامعه بیندازد. منتهی گذر از این بحران برای رژیم چندان ساده نیست و اعتراض‌های کارگری آن را برایش دشوار‌تر کرده است.
 
از سوی دیگر بحران سیاسی نیز دامنگیر حکومت است. به هرحال با اینهمه بحران اقتصادی – سیاسی که با آن دست به گریبان است، سعی می‌کند از میان دشواری‌ها عبور کند و لازمه‌اش نیز حمله به جنبش‌های پیشرو اجتماعی و خصوصاً جنبش طبقه کارگر است. یک نکته را هم اضافه کنم. تنها راه جلوگیری یا مقاومت در مقابل این حملات وحشیانه، متشکل شدن طبقه کارگر است. الان طبقه کارگر از تشکل‌های توده‌ای- طبقاتی خودش محروم است و همانطور که گفتم هرجا که می‌خواهند متشکل شوند و صحبتی شود در رابطه با تشکل، به شدت مورد حمله وحشیانه نیروهای سرکوب قرار می‌گیرند.
 
منصور اسانلو را گرفتند و زبانش را بریدند. محمود صالحی را یک سال علی‌رغم وضعیت جسمانی‌اش زندانی کردند. رضا شهابی در حال حاضر در زندان است و وضعیت جسمی‌اش به شدت وخیم است. علی نجاتی را علی‌رغم اینکه از ناحیه قلب دچار مشکل و وضعیت جسمی‌اش به شدت نامناسب است، به زندانی انداخته‌اند و تعداد زیادی از فعالان کارگری را به این شکل دستگیر و زندان می‌کنند که مانع از تشکل و انسجام حرکت‌های اعتراضی‌شان شوند.
 
اعتراض نهادهای بین‌المللی
 
سندیکاهای کارگری فرانسه و اتحادیه کارگران حمل و نقل نروژ حمله به نشست سالانه کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری و دستگیری فعالان کارگری را محکوم کرده‌اند.
 
متشکل شدن طبقه کارگر و تلاش فعالان سوسیالیست و مبارزان کارگری برای کمک به شکل‌گیری تشکل‌های خودساخته کارگری، قدم اول برای رسیدن به خواست و مطالبات برحق جنبش طبقه کارگر است. دقیقاً به این خاطر است که رژیم اسلامی سعی می‌کند با دستگیری و شکار فعالان کارگری و حمله به بخش متشکل طبقه کارگر ایران ازجمله کارگران نیشکر هفت تپه، سندیکای شرکت واحد و دستگیری فعالان عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل کارگری، مانع پیشروی و متشکل شدن طبقه کارگر شود.
محمود صالحی از فعالان کارگری که در ماه مارس به دعوت اتحادیه بین‌المللی در حمایت از کارگران ایران در برنامه‌ای در پاریس شرکت داشت، در میان بازداشت‌شدگان بود و در این میان به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت؛ به نحوی که آثار کبودی هنوز در بدنش پیداست.دستگیری‌ها نیز بدون حکم رسمی و از سوی نیروهای امنیتی انجام گرفته بود. محمود صالحی ماجرا را اینگونه روایت کرده است: «اصلاً ما تفهیم اتهام نشدیم. یکی از اعتراض‌های بچه‌های ما در بازداشت آن بود که تفهیم اتهام شویم، اما به محض ورود به زندان از ساعت ۱۲و۲۰ دقیقه که دستگیر شدیم تا ساعت یک که ما را به زندان انتقال دادند، بازجویی را شروع کردند و این ماجرا تا صبح ادامه داشت. حالا چند نفر از دوستان ما هنوز در زندان هستند و ما به طور مشخص آن‌ها را تنها نمی‌گذاریم.»
 
صدیق اسماعیلی در پاسخ به این سئوال که آیا دستگیرشدگان اعلام کرده‌ بودند که می‌خواهند یک حرکت علنی را سازماندهی کنند، می‌گوید: «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل کارگری سال ۱۳۸۴ اعلام موجودیت کرد. همه کار‌ها و فعالیت‌هایشان کاملاً علنی است. اعضایش به شکل علنی برای ایجاد شکل‌گیری تشکل‌های کارگری فعالیت می‌کنند. این اولین حمله به صفوف این تشکل فعالان کارگری نیست. چند سال قبل هم در شهر سنندج حمله کردند و ۷۰ نفر از آن‌ها را دستگیر کردند که البته در‌‌‌ همان روز همه را آزاد کردند، ولی بعد چهار، پنج نفر از آن‌ها را احضار و بازداشت کردند. تعداد زیادی از اعضای این تشکل به طور مرتب بازداشت شدند و مدتی زندان بودند و حتی برای چند تن از اعضای این تشکل به جرم شرکت در مراسم اول ماه مه حکم شلاق صادر کردند و آن‌ها را شلاق زدند.
 
به‌هرحال همه فعالیت‌های این تشکل از بدو اعلام موجودیت‌اش علنی بوده است. به عنوان نمونه مجمع عمومی برگزار می‌کند و گزارش آن را در سایت خودشان بازتاب می‌دهند. این بار هم نشست‌شان به این دلیل بوده که ظاهراً مجمع عمومی سالانه‌شان را می‌خواستند شکل بدهند. همه فعالیت‌شان به شکل علنی است و گفته بودند یکجایی را به ما بدهید که جمع شویم یا اجازه دهید که بتوانیم مجمع عمومی خودمان را آزادانه برگزار کنیم. براساس قانون حتی نیروهای امنیتی و نیروهای انتظامی موظف هستند از آن‌ها حمایت و در طول مجمع عمومی‌شان از جلسه محافظت کنند، ولی متأسفانه ما می‌بینیم که نه تنها این کار صورت نمی‌گیرد، بلکه به شکل خیلی وحشیانه‌ای به تشکلی که کاملاً علنی است، حمله می‌کنند و آن‌ها را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند.
 
حرکت کمیته هماهنگی در کرج نشان‌دهنده این واقعیت است که بخشی از جنبش کارگری می‌خواهد خواسته‌هایی را به حکومت تحمیل کند. با توجه به اینکه حکومت زیر بار حرکت‌های علنی نمی‌رود، حرکت کرج نشاندهنده این است که در واقع کارگران ایجاد تشکل را حق خودشان می‌دانند و می‌خواهند ایجاد تشکل‌های صنفی علنی را به حکومت تحمیل کنند. ارزیابی شما چیست؟
 
دقیقاً اینطور است که طبقه کارگر از ابتدایی‌ترین حقوق خودش محروم است. نیروهای سرکوب برای خودشان زندان و امکانات سرکوب درست کرده‌اند. تحلیلگران و مفسرینی می‌آورند که بگویند کارهایی که ما انجام می‌دهیم و سیستم و نظامی که ما داریم کاملاً برحق است و هیچ بدیلی ندارد. اگر طبقه کارگر و نمایندگان طبقه کارگر بگویند که زندگی ما مورد حمله شما قرار گرفته است و ما حق و حقوق و خواست خودمان را می‌خواهیم و مطالبات مشخصی داریم، به محض اینکه مطالبات و خواسته‌های خودشان را مطرح کنند، مورد حمله وحشیانه نیروهای سرکوب قرار می‌گیرند.
 
جمهوری اسلامی عضو سازمان جهانی کار است و مقاوله‌نامه‌هایی را در این سازمان امضا کرده که یکی از آن‌ها ایجاد تشکل‌های کارگری و آزادی در این مورد است که طبقه کارگر مجاز به ایجاد تشکل‌های کارگری باشد. منتهی علی‌رغم امضای این مقاوله‌نامه‌ها، همیشه شاهدیم که نوک حمله‌اش به تشکل‌های کارگری است و به هیچ عنوان اجازه نمی‌دهد کارگران تشکل‌های خودشان را تشکیل دهند. طبقه کارگر ایران بدون توهم نسبت به هیچ یک از ارگان‌های دولتی، تنها راه برون رفت از این وضعیت فلاکت‌بار اقتصادی و معیشتی را ایجاد تشکل‌های خودساخته با اراده و توان خود کارگران می‌داند و به این شکل و با اتکا به تشکل‌های خودش است که قادر به به دست آوردن حق و حقوق ابتدایی خودش خواهد بود.
 
پانویس:

اسامی بازداشت‌شدگان روز جمعه ۲۶ خردادماه سال جاری (۱۳۹۱) در کرج: یدالله صمدی، کوروش بخشنده، جلیل محمدی، علی آزادی، وفا قادری، ظهیر رضوی، فردین میرکی، فرزاد مرادی‌نیا، شیرکو حسینی، عباس اندریانی، رضا امجدی، ادیب سوره بومه، حاتم صمدی، خالد حسینی، غالب حسینی، میترا همایونی، ریحانه انصاری، محمود صالحی، سعید مرزبان، سیروس فتحی، محمد عبدی‌پور، جلال حسینی، علیرضا عسگری، مسعود سلیم‌پور، مازیار مهرپور، محمد مولانای، واحد سیده، جلیل شریفیان، صدیق خسروی، یوسف آب‌خراباد، فرامرز فطرت‌نژاد، نظام صادقی، افشین ندیمی، حسین پیلوتی، رحمان ابراهیم‌زاده، عباس هاشم‌پور، سعید مرزبان، جواد معصومی، جمیل راست‌خدیو، ریبوار عبداللهی، رحمان کاردار، ابراهیم مصطفایی، فرامرز احمدی، علیرضا خباز، چنورمکی، عادله، کوکب، افشین خبر رسان، عادله عسگری، آیدا شاملو، نظام صادقی و جواد.