ترنج ماهان – سه سال از انتخابات سال ۸۸ و آغاز جنبش سبز میگذرد. به مناسبت سالگرد ۲۲ خرداد، گفتوگویی داشتم با محمد رضا مرتضوی، نوازنده ایرانی دف و تنبک. این هنرمند در جریان اعتراضات سال ۸۸ با آلبوم “دستان سبز” همبستگیاش با مردم ایران را نشان داد و به این وسیله توجه رسانههای بینالمللی و مخاطبان خود را که اغلب اروپایی هستند، به وضعیت ایران جلب کرد.
محمد رضا مرتضوی به گفته خودش سیاسی نیست، بلکه انسان و هنرمندی است آزاداندیش و به همین دلیل با مرزها، ساختارها و چارچوبهایی که انسان را به هر گونه در بند می کشند مخالف است. به گفته او همین آزاداندیشی و مخالفت با اصل دیکتاتوری بود که حدود ۱۲ سال پیش دلیل مهاجرت او به آلمان شد. او معتقد است که تفکر دیکتاتوری تنها خاص دنیای سیاست نیست و در هر جایی میتواند رسوب کند. به همین دلیل، سبک پیشروی او که از ساختارهای موسیقی سنتی ایران پیروی نمیکند، با مخالفت اساتید این سبک در ایران مواجه شده و عرصه فعالیت هنری را بر او تنگ کرده بود.
از محمد رضا مرتضوی میپرسم:
آقای مرتضوی، شما حدود ۱۲ سال است که از ایران خارج شدهاید و کار هنری خود را در آلمان ادامه میدهید. امروز از چه زاویهای به کار هنریتان در ایران نگاه میکنید؟
آلبوم «دستان سبز» اثر محمد رضا مرتضوی، هنرمندی که یک تنه کار یک کنسرت را انجام میدهد
من وقتی وارد اروپا شدم، به این نتیجه رسیدم که دردها و مرزهایی که در ایران داشتم، باعث پیشرفت من شد. یعنی مخالفتها، نه صرفاً از سمت رژیم، بلکه از سوی همکاران هنرمند و مافیای موسیقی سنتی، همانهایی که کلیشهای فکر میکنند و فکر میکنند خدایی در هر سازی وجود دارد و همه باید جلوی آن شخص خواننده یا نوازنده تعظیم کنند. چون من دوست داشتم به عنوان یک انسان آزاداندیش بتوانم تفکر خودم را از طریق ساز بیان کنم و چون این مرزها بود، اتفاقاً خیلی صادقانهتر نوآوری شد و موسیقی خیلی صادقانهتر راه خود را پیش گرفت. چون کسی که بداند چه میخواهد، چرا نوازنده میشود، کسی که به مرزی میرسد، دیگر نمیتواند به خودش دروغ بگوید؛ یا خالصانه تا ته خط میرود یا اینکه تفکر خودش را میفروشد، حال یا به پول درآوردن و یا زیر بار خیلی مسائل رفتن.
خُب، این یعنی اینکه این چارچوبها و مرزها مثبتاند و باعث پیشرفت میشوند. اگر چنین است، پس چه اصراری به شکستن این چارچوبها داشتید و این مرزی که از آن صحبت میکنید، کلاً چه تأثیری روی جامعه موسیقی سنتی ایران دارد؟
باعث میشود که تناقض بسیار بزرگی در جامعه موسیقی سنتی مطرح بشود. این تناقض که چرا از یک طرف حرف از رهایی میزنید و از طرف دیگر میگویید که تحریر حتماً باید اینطوری زده شود، حتماً باید ردیف اینگونه نواخته شود و… اما نه! من از راه دور به نسل خودم این پیام را میدهم که نه، هیچ بایدی وجود ندارد. اتفاقاٌ این نوع تفکر باید باعث میشود که استعدادها کشته شوند و در بطن خود یک ذهنیت دیکتاتوری دارد. یعنی کسی که بخواهد آزاد ساز بزند، نمیتواند. کسی که بخواهد آزاد فکر کند، بیندیشد و ساز بزند، در ایران نمیتواند اینکار را بکند.
شما پس از انتخابات ۸۸، آلبومی را در آلمان منتشر کردید، به اسم “دستان سبز” و در مصاحبهای هم اشاره کرده بودید که این آلبوم در حمایت از جنبش سبز منتشر شده است. هنگام ضبط این آلبوم، از لحاظ روانی و احساسی در چه موقعیتی قرار داشتید؟
من احساس امیدواری زیادی داشتم. ولی دلتنگی هم در آن بود. درد از آنچه از اخبار ایران میشنیدیم هم در آن بود. ولی وقتی آلبوم را گوش میکنید، میبینید که حس امیدواری هم در آن هست، انرژیای که هرچه که هست، آخرش باید مثبت جلو برود هم در آن هست. میتوانم احساسم را اینگونه تشریح کنم: من اینجا بودم و نمیتوانستم در ایران باشم. این تنها راهی بود که از آن طریق میتوانستم همدردی خودم را نشان بدهم و در عین حال میدانستم انرژیای که از طریق این آهنگسازی و نوازندگی بیرون میآید، چون صادقانه است، تأثیر خیلی خوبی خواهد گذاشت و تأثیر خیلی خوبی در رسانههای بینالمللی و اروپایی داشت و همانطوری شد که فکر میکردم.
به نظر شما، تلاشها و اعتراضهای مردم در طی سه سال اخیر، تا چه حدی به نتیجه رسیده و مثبت بوده است؟
من فکر میکنم که تلاش صادقانه اکثریت مردم ایران به نتیجه خودش رسید. ممکن است باز کمی طول بکشد، اما تأثیری که گذاشت، همان موقع به جواب خودش رسید و خیلی مثبت بود.
وضعیت کنونی ایران را چگونه میبینید و تا چه حد به آینده ایران امیدوارید؟
چیزی که برایم کاملاً مشخص و واضح است، این است که نسل جوان در ایران، نسلی است که آگاهی دارد، باسواد است و گول نمیخورد. حتی از غرب، یا از رژیم خودش. از نظر من این خیلی مثبت است و مهم این است که مردم میبینند و این چیزی است که نه ایران میخواست و نه کل دنیا میخواست. این هشیاری برای من خیلی مهم و امیدوار کننده است.
در همین زمینه:
:: دوسیه ۲۲ خرداد در زمانه::
ژان دورینگ موسیقی شناس ِفرانسوی در مقدمۀ کتاب ( سنت و تحول در موسیقی ایران ) از دکتر برومند موسیقی شناس ِ ایرانی نقل قولی به این مضمون می آورد : اگر می خواهید نوآوری کنید ، باید ابتدا عمیقاً سنت را در اختیار داشته باشید ، آنگاه ببینید که آیا نوآوری شما به همان خوبی سنت ِ گذشتگان یا بهتر از آن هست یا نه ، در صورتی که بهتر نبود ، باید از نوآوری صرف نظر کرد.
چالش ِ نو و کهن امری طبیعی است . بی گمان اما نقش های فراوان می تواند این چالش را به امر ِ غیر طبیعی تبدیل کند
تولد ِ ( اتنوموزیکولوژی ) در واقع مقاومت در برابر اضمحلال ِ سنت ِ موسیقایی بسا کشورهایی بوده است که به واسطۀ سلطۀ سریع غرب در آنها به بیماری مبتلا شده بودند یا ویران شده بودند.
به کار بری کلمات و واژه های تعریف شده و بایسته در تقابل ِمیان ِ نو یا کهن / سنت یا تجدد مهم است هنگامی که حرف از هنر است به گمان ِ من کلمات وزنی ویژه می یابند .
( مافیای موسیقی سنتی ) در مصاحبۀ آقای مرتضوی در واقع کاهش ِ استدلال تا حوالی حرف های عوامانه است چرا که با فحاشی ی از این گونه پیشبرد ِ منطق زایل می شود .
موسیقی محمد رضا مرتضوی چنان درخشان و علم اندیشیده شده در آن چنان مواج است که بی گمان ماندگار خواهد ماند.
مهدی رودسری
کاربر مهمان مهدی رودسری / 15 June 2012
دیگر نمیشود هنرمندی یا نوازنده ای را در چارچوب خاصی محدود کرد. نوازنده تنبک هم میتواند سازش را در هر جا با هر شیوه ای و در هر شرایطی که دوست دارد بنوازد. در یک *** هنرمندان در پی نو اوری در حرکات و سرگرم کردن تماشاچی هستند در نوازندگی هم نوازنده میتواند مبدع شیوه های جدید برای جذب*** آنها باشد. حالا اینکه این شیوه نواختن ارتباطی با موسیقی سنتی دارد یا ندارد زیاد مهم نیست. شاید یک نفر دوست داشته باشد از تنبک برای نواختن طبل به شیوه قبایل آفریقایی استفاده کند و این حق طبیعی اوست. احتمالا این شیوه جدید به خاطر تازگی اش مخاطب هم جلب میکند.
کاربر مهمان / 15 June 2012