حزب راست افراطی وُکس (Vox) در اسپانیا با به دست آوردن بیش از ۱۰ درصد آرا  برای اولین بار به پارلمان راه پیدا کرد. سازمان سابقاْ‌ چپ افراطی و اپوزیسیون مسلح ایرانی به حزب راست افراطی وکس در مراحل آغازین شکل‌گیری‌اش کمک‌های مالی فراوانی کرده است. آنچه در زیر می‌آید داستان فعالیت‌های حزبی است که برای رسیدن به قدرت حاضر به انجام هرکاری است.

سخنرانان و مهمانان ویژه مراسم مجاهدین خلق در پاریس، ۳۰ ژوئن ۲۰۱۸، عکس از AFP

می‌دانستیم که مجاهدین خلق برای باقی ماندن در عرصه سیاست بین‌المللی و معرفی خود به عنوان بدیلی برای رژیم تهران قادر است بر سر چیزهای بی‌شماری مصالحه کند، اما نه تا حد حمایت مالی از حزبی متعلق به راست افراطی اسپانیا که در آن واحد هم اسلام و هم سوسیالیسم را نفی و تحقیر می‌کند، یعنی چیزهایی که مجاهدین خود را با آن تعریف می‌کنند.

مجاهدین از آوریل ۲۰۰۳ و سقوط صدام حسین، یعنی فردی که اجازه تأسیس پایگاه‌های نظامی در خاک عراق و تشکیل ارتشی چند هزار نفره را به آنها داد بود، در حال سقوط آزاد بوده است. دست‌کم تا زمانی که جان بولتون به سمت مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ منصوب شد و روح تازه‌ای به کالبد این حزب دمید. البته این ظاهر ماجراست…

وقتی در سال ۲۰۱۴ مجاهدین، بنابر اخبار فاش‌شده از سوی روزنامه ال پاییس در سال ۲۰۱۹، حزب وُکس را تأمین مالی می‌کرد، در وضع بسیار اسف‌باری قرار داشت. البته، این حزب در ایالات متحده همچنان حامیان قدرتمندی دارد، کسانی نظیر رودولف جولیانی، شهردار سابق نیویورک، و نیوت گینگریچ رئیس سابق مجلس نمایندگان، که هر دو جمهوری‌خواه هستند. در اروپا، چهره این حزب به خاطر برخی اخبار فاش‌شده مبنی‌بر رویه‌های فرقه‌گرایانه آن —جدا کردنِ والدین از فرزندان‌شان و دور کردنِ فرزندان به عنوان ابزاری برای تحت‌فشار قرار دادن والدین، طلاق‌های اجباری و …— و سازوکارِ کاملاً غیردموکراتیک آن تیره و تار شده است. با این حساب، برای حزبی فاقد مشروعیت، برخورداری از هر گونه حمایت سیاسی‌ موهبتی است.

فاکتورهایی از ۶۰ تا ۳۵۵۶۰ یورو

براساس تحقیقات روزنامه اسپانیایی ال پاییس، شورای ملی مقاومت ایران، که سازمان مجاهدین خلق شاخه نظامی آن است، نه تنها ۸۰ درصد از مخارج کارزار انتخاباتی وکس در انتخابات سال ۲۰۱۴ پارلمان اروپا را، بلکه مخارج روزمره این حزب راست افراطی، نظیر مخارج حفظ و نگهداری مقر این حزب در مادرید، حقوق کارکنان، هزینه درمان سانتیاگو اباسکال، رئیس حزب در آن زمان، خرید مبلمان دفتر، کامپیوترها و …. را تأمین کرده است.

براساس دفتر روزنامه حزب، که ال پاییس به آن دسترسی داشته، حتی یک صندوق مشترک هم برای تأمین مخارج جاری وکس از زمان آغاز به کار آن در اواخر سال ۲۰۱۳ ایجاد شده بوده است.

در این زمان، این حزب راست افراطی چندان بار و اهمیتی نداشت و تنها ۱,۵۶ درصد آرا را به خود اختصاص داد.

بنا به تأیید آلخو ویدال کوادراس روکو، بنیان‌گذار و اولین رئیس این حزب، «کمک‌های مالی تبعیدیان ایرانی نه تنها به تأمین مخارج کارزار انتخاباتی سال ۲۰۱۴ بلکه به راه‌اندازی وکس نیز کمک کرده‌ است». ۱۷ دسامبر ۲۰۱۳ همان روزی که وکس در میان احزاب سیاسی وزارت کشور اسپانیا نام‌نویسی کرد، این حزب از شورای ملی مقاومت ایران ۱۱۵۶,۲۲ یورو دریافت نمود. حدفاصل دسامبر ۲۰۱۳ و آوریل ۲۰۱۴ مبالغ منتقل‌شده به حساب بانکی وکس افزایش یافت و به نزدیکی ۱ میلیون یورو رسید. به‌طور دقیق: ۹۷۱۸۹۰,۵۶  یورو.

طرفداران حزب وُکس اسپانیا با پرچم این کشور منقش به سایه رودریگ دیاز ملقب به ال سید، رهبر نظامی و قهرمان ملی اسپانیا در قرون وسطی

براساس تبادلات بانکی فاش‌شده از سوی ال پاییس، می‌توان فهمید که مبالغ ذکرشده نه مستقیماً از سوی این سازمان ایرانی، بلکه به‌واسطه صدها تن از اعضایش که در سرتاسر جهان پراکنده‌اند، و به‌ کمک ۳۵ تحصیلدار به حساب وکس واریز شده است.

به این ترتیب، در طول تقریباً ۵ ماه، این تحصیلداران «اعانه‌ها» صدها فرد ناشناس را کانالیزه و فاکتورهای حزب را پرداخت کرده‌اند. کمترین مبلغ این فاکتورها ۶۰ یورو و بالاترین مبلغ ۳۵۵۶۰,۳۲ یورو بوده  که در فوریه ۲۰۱۴ توسط یک صاحب سرمایه ایرانی ساکن آمریکا پرداخت شده است. پسر این فرد نیز عضو حزب بوده و فاکتوری به مبلغ ۲۱۵۲۲,۳۵یورو را پرداخت کرده است.

استفاده از این افراد ناشناس به مجاهدین اجازه داده بتوانند قانون ممنوعیت تأمین مالی احزاب سیاسی از سوی احزاب و سازمان‌های خارجی را دور بزنند.

به‌علاوه، هیچ کدام از این نقل‌وانتقالات مالی از مرز ۱۰۰ هزار یورو اعانه سالانه از جانب هر فرد که توسط قانون سال ۲۰۱۲ مقرر شده بود فراتر نرفته است.

برای وکس، کمک مالی مجاهدین برای تولد و شکل‌گیری حزب تعیین‌کننده بوده است. چراکه مجموع بودجه عمومی اختصاص‌یافته به هر حزب سیاسی براساس میزان آرای به‌دست‌آمده توسط این حزب در انتخابات قبلی تعیین می‌شود. این سوبسیدها بر دو نوع‌اند: هزینه‌ی سازوکارهای معمول که سوبسیدهای مربوط به آن از سوی وزارت کشور به احزاب حاضر در کنگره نمایندگان اختصاص می‌یابد؛ و سوبسیدهای انتخاباتی که مخارج صرف‌شده از سوی احزاب طی کارزارهای انتخاباتی را بازمی‌گرداند. دولت ۲۱۱۶۸ یورو برای هر جلسه کنگره یا سنا پرداخت می‌کند و به این عدد باید مبلغ ۰,۸۱ سنت برای هر رأی به‌دست‌آمده در کنگره و ۰,۳۲ سنت برای هر رأی به‌دست‌آمده در سنا را اضافه کرد.

در طلب حمایت بین‌المللی:‌ از چپ تا راست افراطی

رهبران مجاهدین خلق همواره به‌لطف مهارت‌شان در روابط عمومی به‌دنبال نفوذ در احزاب سیاسی اروپا و سراسر جهان بوده‌اند. آنها مدت‌هاست که با استفاده از سوابق مبارزاتی گذشته‌شان در مخالفت با “امپریالیسم” و البته تحت پیگرد قرار گرفتن‌شان هم در رژیم شاه و هم در جمهوری اسلامی، چاپلوسی شخصیت‌های مهم و بانفوذ چپ را می‌کنند.

به این ترتیب در سال ۲۰۰۴، فرانسوآ اولاند با مریم رجوی، رهبر این حزب ملاقات کرد، کاری که باعث شد سفیر ایران در پاریس مراتب نگرانی خود را در خصوص وخامت روابط ایران و فرانسه در صورت برگزیده شدنِ اولاند در مقام ریاست‌جمهوری ابراز کند. در میان دوستان چپگرای این سازمان می‌توان از افراد نیز نام برد: ژان لوک ملانشون، ادیت کرسون، و ژان پی‌یر میشل (یکی از مؤسسان سندیکای قضات) که در یکی از نشست‌های مجاهدین اعلام کرد که آنها « نیروی سوم هستند، تنها نیرویی که می‌تواند دموکراسی، آزادی و رژیمی را برای ایران به ارمغان بیاورد و به حقوق بشر احترام بگذارد.»

در میان سایر حامیان آنها، افرادی از جناح راست به چشم می‌خورند، از جمله، دوستان فرانسوی صدام حسین، مانند ایو بونه، رئیس سابق سازمان امنیت محلی فرانسه. گروهی از ساده‌لوحان نیز مانند ژاک گایو، ژاک سِگِلا، فرانسوآز هاردی و … در زمره مدافعان این سازمان قرار دارند و در کمیته حمایت از آن در ژوئن ۲۰۰۳ و متعاقب با حکم قاضی بروگی‌یِر برای بازپرسی از هفده تن از اعضای این حزب در رابطه با فعالیت‌های تروریستی، حاضر بودند. در این زمان هم پول زیادی در دست‌وبال این سازمان بود: قاضی دستور ضبط ۸ میلیون یورو پول نقد آنها را داده بود که برای آن هیچ مدرک قابل‌استناد و معتبری وجود نداشت.

در آن سوی اقیانوس اطلس، تنها در سال ۲۰۱۲ و پس از لابی‌های گسترده و شدید هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه وقت، بود که نام مجاهدین از فهرست سازمان‌های تروریستی خارجی خارج شد —سه سال پس از اتخاذ چنین تصمیمی از جانب شورای اتحادیه اروپا. اما با این همه، گذشته این گروه تطهیر نشد: «وزارت کشور اعمال تروریستی صورت‌گرفته از جانب مجاهدین خلق از جمله دست داشتن آنها در قتل شهروندان آمریکایی در ایران در دهه ۱۹۷۰ و حمله تروریستی در خاک آمریکا در سال ۱۹۹۲ را نه فراموش خواهد کرد و نه خواهد بخشید.»

برخلاف وزارت خارجه آمریکا که مدت‌ها از خط زدن نام مجاهدین از لیست سیاه امتناع می‌کرد، پنتاگون پیشاپیش به‌طور فعالانه‌ای با سازمان‌ مجاهدین خلق، خصوصاً در رابطه با پرونده هسته‌ای ایران، همکاری می‌کرد. در واقع، این سازمان عناصر نفوذی‌ای در دستگاه دولتی ایران داشت و از این لحاظ از مسائل مربوط به رژیم تا حدی آگاه بود.

سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۹۶۵ توسط عده‌ای از جوانان روشنفکر و به منظور مقاومت در برابر رژیم شاه تشکیل شد؛ این سازمان خط‌ مشی چریکی داشت و مبارزان آن بهای سنگینی را در مبارزه با سرکوب ساواک پرداختند.

اعدام رهبران اولیه این سازمان از جمله سه تن از بنیان‌گذاران این سازمان در ماه مه ۱۹۷۲، کمی پیش از سفر ریچارد نیکسون به تهران، این فرصت را بعدتر در اختیار مسعود رجوی قرار داد که رهبری حزب را در دست بگیرد.

مجاهدین که مشارکت فعالی در سرنگونی سلطنت داشتند، با سلطه روحانیان شیعه بر ایران مخالفت کردند. و به این ترتیب، از سال ۱۹۸۱ دوباره سرکوب شدند و فعالیت آنها غیرقانونی اعلام شد. آنها به‌طور خاص به این اقدامات رژیم جدید با ترور رهبران حزب جمهوری اسلامی در ۲۸ ژوئن ۱۹۸۱ پاسخ گفتند؛ در طی این عملیات، مجموعاً ۷۵ نفر از جمله محمد بهشتی، از شخصیت‌های برجسته رژیم اسلامی جدید، ۴ وزیر، ۶ معاون وزیر، و یک‌چهارم از نمایندگان حزب جمهوری اسلامی در مجلس کشته شدند.

اما مسعود رجوی مرتکب خطای استراتژیک ائتلاف با صدام حسین شد و ارتش مجاهدین در کنار سربازان عراقی مقابل ایران جنگیدند. این امر تا حدی باعث نفرت مردم ایران از این سازمان و بی‌اعتبارشدنِ آن شده است. بنابراین، اعضای این سازمان نه در خیزش مردمی سال ۲۰۰۹ و نه در طول تظاهرات خیابانی دسامبر ۲۰۱۷ هیچ شانسی برای ایفای نقش نداشتند.

به‌تدریج، سازمان مجاهدین تحت فشار مریم و مسعود رجوی به فرقه‌ای تبدیل شد که فعالیت‌ها و سازوکارش از جانب بسیاری از سازمان‌های حقوق بشری محکوم شده است.

مجاهدین خلق سازمانی با ساختار فرقه‌ای و کیش شخصیت حول رهبری مریم و مسعود رجوی است. مسعود رجوی از سال ۲۰۰۳ به‌طرز مرموزی ناپدید شده  است.

کریم لاهیجی، وکیل و رئیس سابق فدراسیون بین المللی جامعه‌های حقوق بشر، که در گذشته وکیل یکی از رهبران زندانی‌شده مجاهدین در تهران بوده است، می‌گوید: «مجاهدین منطقی لنینیستی دارند: برای رسیدن به قدرت از هر وسیله‌ای می‌توان استفاده کرد. در ابتدا، آنها به‌شدت ضد اسرائیل و حامی مبارزات مردم فلسطین بودند. به خاطر دارم هنگامی که عرفات در اوایل انقلاب به ایران سفر کرده بود، رهبران مجاهدین به‌شدت خواستار ملاقات با او بودند. در حال حاضر، آنها مدت‌هاست روابط خوبی با نتانیاهو دارند.» حتی ممکن است که اعضای این سازمان برای حذف دانشمندان هسته‌ای ایران با سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل همکاری کرده باشند.

منیع: مدیا پارت


بیشتر بخوانید:

https://www.radiozamaneh.com/443610