ایرج ادیبزاده − یک دوره پرتنش کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری در فرانسه به پایان رسید. فرانسوا اولاند، ۵۷ ساله، هفتمین پرزیدنت در جمهوری پنجم فرانسه شد و به کاخ الیزه راه پیدا کرد، با ۶۲ / ۵۱ درصد آرا در برابر ۳۸ / ۴۸ درصد نیکولا سارکوزی.
نتیجه پایانی را وزیر کشور فرانسه در روز دوشنبه هفتم ماه مه اعلام کرد. آمار شرکتکنندگان ۸۰ درصد بود. ۸ / ۵ درصد رأی سفید دادهاند، بیش از یک میلیون نفر.
به این ترتیب ۱۷ سال پس از پیروزی فرانسوآ میتران بار دیگر حزب سوسیالیست و چپهای متحد آن در فرانسه به قدرت رسیدند.
نیکولا سارکوزی دقایقی پس از اعلام نتیجه در برابر طرفداران پرشور خود حاضر شد و مسئولیت شکست را پذیرفت و گفت: «مردم فرانسه انتخاب خود را کردند. فرانسوا اولاند رئیس جمهور جدید فرانسه است. باید به او احترام گذاشت. چیزی که از همه بزرگتر است، فرانسه کشورمان است. به بزرگی فرانسه و خوشبختی فرانسویها فکر میکنم. هرگز این افتخار را فراموش نمیکنم.»
فرانسوا اولاند هم در میان هزاران تن هوادار خود در میدان باستی پاریس حاضر شد و گفت: «من رئیس جمهور همه فرانسویها هستم. شما در این انتخابات تغییر را انتخاب کردید. من به سارکوزی درود میفرستم که پنج سال فرانسه را رهبری کرد. همه ما باید به او احترام بگذاریم.»
از فردای پایان انتخابات، یعنی از دوشنبه هفتم ماه می، انتخاب یک نخست وزیر، تشکیل دولت، تضمین یک اکثریت در مجلس ملی که انتخابات آن یک ماه دیگر است، پرداختن به صحنه بینالمللی و اروپا، بهویژه رابطه با آلمان که نخستین سفر خارجی اولاند به آنجا خواهد بود و مسئله بحران اقتصادی از اولویتهای رئیس جمهور جدید فرانسه خواهد بود.
اما با نگاهی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در یکشنبه شب میبینیم که برخلاف پیشبینیها و نظرپرسیها که از اختلاف ۴ تا ۸ درصد پیروزی اولاند بر سارکوزی صحبت میکردند، اختلاف نزدیک به ۲ درصد بود. همین مسئله را با آقای دکتر فریدون خاوند استاد اقتصاد در دانشگاه “رنه دکارت” پاریس در میان میگذارم.
آقای دکتر خاوند، پیشبینیها پیشتر از پیروزی کوبنده ۵۸ به ۴۲، بعد ۵۵ به ۴۵ آقای اولاند حکایت میکرد. اما این طور نشد. چرا؟
من فکر میکنم عامل اصلیاش این است که نیکولا سارکوزی در هفتههای آخر مبارزات انتخاباتیاش بهخصوص خیلی فعال شده بود و توانست تا اندازهای وضعیت را به سود خود تغییر دهد و این آماری ۵۱ـ ۴۹ تا اندازه زیادی میتواند تداوم زندگی سیاسی نیکولا سارکوزی را تأمین کند. هرچند که خودش به صورت مبهم این طور وانمود کرد که ممکن است از زندگی سیاسی کنار بکشد.
در تمام اروپا طی مدت این چند ماه هر انتخاباتی که برگزار شده، چه راست سر کار بوده و چه چپ، دولت یا رئیس جمهوری که سر کار بوده به طور سیستماتیک انتخابات را باختهاند و دلیل باختشان هم بحران بسیار سنگین اقتصادی است که از حدود چهار پنج سال پیش شروع شده و بهخصوص در یکی دو سال اخیر زیر فشار بحران بدهیها شدت گرفته است. بنابراین این که راست در فرانسه باخته باشد، تا اندازه زیادی طبیعیست. ولی به هر صورت انتظار شکست سنگینتری برای راست میرفت و حتی فاصله این شکست را بیشتر تلقی میکردند. منتهی از قرار معلوم نیکولا سارکوزی در هفتههای آخر پیکار انتخاباتیاش توانسته بود تا اندازهای این رابطه را عوض کند.
آقای اولاند قائل شدن اولویت به رشد اقتصادی را از مسائل اصلی انتخاباتیاش اعلام کرده است. فکر میکنید برنامه اقتصادی آقای اولاند با واقعیت کنونی اقتصادی اتحادیه اروپا و جهان همراهی دارد؟
فریدون خاوند: اولاند اصرار دارد که از این پس به جای ریاضت اقتصادی ببر رشد اقتصادی تاکید شود و در این زمینه پیشنهاداتی هم دارد. از این رو امکانش هست که در روابط فرانسه و آلمان مشکلاتی بهوجود بیاید
مسئله مهم این است که فرانسه مثل بسیاری از دیگر کشورهای اروپایی در حال حاضر با مشکلات بسیار زیادی روبهرو است که مهمترین مشکل آن بدهی زیادی است که طی این سالها جمع شده. هزار و هفتصد میلیارد دلار. مشکل دیگرش این است که صنایع فرانسه قابلیت رقابت را آنطور که باید و شاید ندارند. کسری بودجه فرانسه همیشه به جای خودش باقیست و در عرصههای دیگر هم فرانسه از نواقصی رنج میبرد. اگر برنامه آقای اولاند را با سیاستهایی که مثلاً در آلمان به وسیله حکومت سوسیالیست این کشور قبل از خانم مرکل به اجراء درآمد و به اصلاح امور آلمان انجامید، مقایسه کنیم، میبینیم که در مجموع این برنامهها با هم متفاوت است.
به جز این در تمام کشورهای اروپایی قرار بر این بود که با کسری بودجه مقابله شود و نوعی سیاست ریاضت اقتصادی اعمال شود، بدون این که رشد فراموش شود، البته رشدی بر پایه درست کردن حسابهای عمومی و بودجه عمومی و هزینههای دولت. آقای اولاند اصرار دارد که از این پس به جای ریاضتکشی اقتصادی بیشتر بر رشد اقتصادی تاکید شود و در این زمینه پیشنهاداتی هم دارد. از این رو امکانش هست که در روابط فرانسه و آلمان مشکلاتی بهوجود بیاید. گرچه خانم مرکل بههیچ وجه مخالفتی با رشد ندارد، ولی تعریفی که وی از رشد اقتصادی میکند با تعریفی که آقای اولاند دارد متفاوت است. چون خانم مرکل معتقد است که این رشد اقتصادی باید بر اساس قوانین و انضباطهای خاصی برقرار باشد و فقط به این منجر نشود که بودجه دولت در واحدهای تولیدی و دستگاههای اداری برای ایجاد یک رشد مصنوعی تزریق شود.
آقای اولاند نظریات دیگری دارد. ولی از آنجا که آقای اولاند به جناح میانهرو حزب سوسیالیست فرانسه متعلق است، امکان دارد که در همین حزب سوسیالیست فرانسه شخصیتها و چهرههایی باشند که بتوانند به تدریج این حزب را به طرف راهحلهای مدرنتری نسبت به سوسیالیزم پیشین فرانسوی که سوسیالیزم نسبتاً محافظهکارانهای هست، سوق دهند.
میدانیم که چپهای فرانسه در مقابل نیکولا سارکوزی کاملاً باهم متحد شدند و موفق هم بودند، هر چند موفقیتشان خیلی پررنگ نیست. اما پس از این فکر میکنید که چپها چگونه باهم کنار آیند؟
من فکر میکنم این یکی از مهمترین مشکلاتیست که آقای اولاند در آینده با آن روبهرو است. چون در بین جناحهایی که از او پشتیبانی میکردند شما با جبهه چپ روبهرو هستید که ریاستش را آقای ملانشون به عهده دارد و حزب کمونیست و چپهای افراطی در این جنبش آقای ملانشون نقش بزرگی دارند. خود او ستایشگر فیدل کاسترو و هوگو چاوز است. البته آقای اولاند بارها گفته است که تنها و تنها به برنامه خودش عمل میکند. بستگی دارد به این که تا چه اندازه آقای اولاند بتواند جلو این گرایشهای افراطی بایستد و من فکر میکنم که اگر مجبور شود امتیازهایی به این گرایشهای افراطی دهد، وضعیت بدی پیش خواهد آمد، هم برای اقتصاد فرانسه و هم برای اقتصاد اروپا. با توجه به شناختی که از آقای اولاند دارم و در نظر گرفتن این امکان که او بر جناحهای واقعبینتر حزب سوسیالیست فرانسه تکیه میکند، گمان میکنم که اولاند میتواند در برابر چپهای افراطی مقاومت کند و برنامه آنها را اجراء نکند.
آقای دکتر خاوند میدانیم که انتخابات مجلس ملی فرانسه نزدیک به یک ماه دیگر است. در حال حاضر ریاست جمهوری را سوسیالیستها دارند، مجلس سنا را سوسیالیستها دارند و اگر در انتخابات مجلس ملی هم آنها پیروز شوند، حزب یکهتاز فرانسه خواهد شد. فکر میکنید این چه مشکلاتی برای دموکراسی در این کشور بهوجود آورد؟
پیش از این میان انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات پارلمانی این کشور فاصله زمانی زیادی بود و این عیب وجود داشت که میشد اکثریت پارلمانی با اکثریت پشتیبان رئیس جمهوری متفاوت باشد و در نتیجه نخست وزیر از یک حزب و رئیس جمهوری از حزب دیگری باشد و این یک نوع فلج را در مدیریت فرانسه بهوجود میآورد. به خاطر جلوگیری از این اشکال، فاصله زمانی انتخابات پارلمانی را با انتخابات ریاست جمهوری نزدیک کردند.
در انتخابات فرانسه مثل انتخابات بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیای صنعتی، سیاست خارجی جای زیادی ندارد. در این انتخابات هم بیشتر از مسائل داخلی فرانسه صحبت شد. با این همه به نظر میآید که در بسیاری از جهتگیریها در سیاست خارجی فرانسه تغییری داده نشود
شخصاً امیدوارم که در شرایط کنونی اکثریت پارلمانی هم به دست چپ بیافتد. چرا این فکر را میکنم؟ به خاطر این که اگر در انتخابات پارلمانی آینده راستها پیش بیفتند این امکان وجود دارد که نوعی فلج بهوجود آید، بین نخست وزیری که از دل راستها بیرون میآید و رئيس جمهوری که متعلق به جناح چپ است. در این صورت امکان دارد که فرانسه و همین طور اروپا با یک بحران بدتری بهخصوص در عرصه سیاسی مواجه شود. من فکر میکنم در حال حاضر که رئیس جمهور از جناح چپ انتخاب شده، بهتر است که نخست وزیر فرانسه هم بتواند از دل اکثریت چپ پارلمان بهوجود آید که حتی یک نوع هماهنگی باشد و کار به ایجاد این بنبست سیاسی نرسد.
آخرین پرسشم در مورد سیاست خارجی فرانسه است. با تغییر ریاست جمهوری، سیاست خارجی فرانسه بهویژه در مورد اتحادیه اروپا یا آمریکا و همینطور در رابطه با ایران تغییری نخواهد کرد؟
اصولاً در انتخابات فرانسه مثل انتخابات بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیای صنعتی، سیاست خارجی متأسفانه جای زیادی ندارد. در این انتخابات هم بیشتر از مسائل داخلی فرانسه صحبت شد. با این همه به نظر میآید که در بسیاری از جهتگیریها در سیاست خارجی فرانسه تغییری داده نشود. بهخصوص امیدوارم که چنین باشد. چون سیاست خارجی آقای سارکوزی به مقدار زیادی مثبت بود و برای اولین بار هم در لیبی و هم در آفریقا در جریان بحران ساحل عاج و هم در مورد مسائل سوریه ما شاهد این بودیم که فرانسه از قدرت نفوذ و اراده تصمیمگیری به شکل ممتازی برخوردار شده و در این زمینهها این امیدواری هست که سیاست آقای اولاند ادامه دهنده سیاست آقای سارکوزی باشد. در مورد مسائل مربوط به ایران در چندین مصاحبه از آقای فرانسوا اولاند پرسش بهعمل آمد که نظر او در مورد پرونده هستهای جمهوری اسلامی چیست. پاسخ او این بود که هیچ مخالفتی با پیشبرد سیاست ایران در زمینه سیاست هستهای غیرنظامی ندارد، ولی برعکس با هر گونه تلاش جمهوری اسلامی در مورد دسترسی به بمب اتم مخالفت خواهد کرد.
انتخابات مجلس فرانسه چالش بزرگ رئیس جمهور سوسیالیست فرانسه است زیرا در دوهفته اخر رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری رتبه بندی کاندیدای سوم و جهارم بطرز چشمگیری جا عوض کرد یعنی در حالیکه سونداژها خبر از محبوبیت 17 درصدی ملانشون و 14 درصدی مارین لوپن میدادند نتیجه انتخابات 6 ملیون رای برای راست افراطی و 3ملیون 4صد هزار رای برای چپ چپ رقم خورد واین مساله بسیار قابل تامل است .
البته ارائ ریاست جمهوری با ارائ انتخاباتی مجلس بسیار متفاوت است چنانکه 5 سال پیش اقای بیرو که 17 در صد ارا یعنی 5ملیون و500 هزار رای در انتخابات ریاست جمهوری بدست اورده بود در انتخابات مجلس ازحوزه پیرنه بدور دوم رفت واگر کمک راستها نبود ممکن بود بمجلس راه پیدا نکند . نمیتوان پیش بینی کرد که تکلیف راست افراطی در انتخابات پیش رو چگونه رقم خواهدخورد وایا مثل گذشته با توافق سوسیالیستها و راست میانه انهارا از پارلمان دور نگاه میدارند و یا انکه چند نماینده ای بمجلس خواهند فرستاد.
دیدگاه اقتصادی اقای اولاند با وضع کنونی ارو پا و مخصوصا حوزه یورو همخوانی ندارد و سوسیالیستهای سنتی معتقد به اتخاذ روشهائی هستند که ژاک دو لور و یا دومینیک توسکان میشر واشاعه دهنده انند نمیتوان معلم و پلیس وکادر بیمارستانی بیشتری استخدام کرد و بودجه ای متعادل داشت . نمیشود بدهی گسترده خزانه ای داشت و سرمایه گزاری تازه برای رشد اقتصادی نمود و برفرض که سرمایه گزاری انجام شود با تورم متعاقب ان که قدرت خرید مردم را کاهش میدهد چگونه میتوان بر خورد نمود.
رئیس جمهوری تازه قول داده تا حد اقل حقوق را افزایش دهد تا از جمعیت فقیر 10 ملیونی کنونی کاسته شود وهمه اینها در گرو رشد اقتصادی بالای دو در صد است تا بتواند با مشکل بیکاری پیکار کند . راه قرضه خارجی بسته شده است چون منابع جهانی کاهش پیدا کرده است و پس انداز فرانسویها هم در بیمه های عمر سرمایه گزاری شده است اگر دولت بخواهد پس اندازها را متوجه سرمایه گزاری کند بایستی بهره راا افزایش دهد که انهم با قیمت تمام شده متعارض خواهد بود.
تکلیف سندیکاهای کارگری چه میشود که در کنار اولاند در مقابل سرکوزی ایستادند افزایش حقوق کاهش سن بازنشستگی و اشتغال تقاضای همیشگی انان است اگر پاسخ مثبت نشنوند از اکتبر اعتصابات و تظاهرات از سر گرفته خواهد شد.
ایا فرانسه دوباره مقداری طلا ببازارهای بین المللی عرضه خواهد کرد تاسرمایه گزاری را محقق کند ویا از روابط بین دولتها استفاده میکند وقرادادهای تکنولوژِ ی تازه ای به چین وهند و کشورهای صاحب نفت ارائه میدهد تا پاسخگوی وعده های انتخاباتی شود.
درهر صورت ایران انتخاب رئیس جمهور جدید را بفال نیک گرفته است و رسانه ها ی داخل کشور تحلیلهائی نوشته اند که بطور ضمنی از این پیش امد خوشحالی خود را مخفی نکرده اند . البته در صورتیکه اقای فابیوس سکان وزارت خارجه را بدست گیرد مقابل مواضع ایران خواهد ایستاد ولی دیگران راه وروش اولاند را که نرمتر است دنبال خواهند کرد
همه چیز طی یکماه روشن میشود بعد از انتخابات مجلس ملی فرانسه
کاربر مهمان / 08 May 2012