چگونه میتوان فرای تفاوتهای فرهنگی، مرزهای مریی و نامریی میان انسانها را از میان برداشت؟ با تقسیم شادی، نشاط، خنده، مزاح و شوخطبعی. این پیام، به موضوع اصلی فیلم جدید والتر اشتفن، کارگردان آلمانی، با عنوان “شادی در ایران” (Joy in Iran) اشاره دارد. دومین مستند اشتفن، روایتی صادقانه و بیآلایش از فعالیتهای گروه سهنفرهی “دلقکهای بدون مرز” و حضور آنان در ایران است. سوزی ویمر (دلقک هَپ) آندرآس شوک (دلقک هِپ) و مونی زینگل (دلقک هُپ)، اعضای این گروه هستند که در ژانویه ۲۰۱۷ به تهران، کرمان و مشهد سفر کردند تا برای کودکان و بزرگسالانِ کانونهای درد و حزن و بیماریِ این شهرها، برنامه اجرا کنند و آنان را لحظاتی از رنج تن و روح خود برهانند. این گروه از جمله در “خانهی زنان معتاد سابق” تهران، یک مجتمع کودکان بیسرپرست، مدرسهای برای “کودکان کار و خیابان”، بیمارستان کودکان سرطانی و سه اقامتگاه پناهجویان افغانی روی صحنه رفتند.
آغاز راه
فیلم ابتدا با انیمیشنی پویا، مسیر سفر گروه از مونیخ تا تهران را به تصویر میکشد. در هواپیما هر سه با دیدن فیلمهای چارلی چاپلین، راه طولانی پنج ساعته به ایران را کوتاه میکنند. در نخستین نماهای مستند، دوربین از پنجرهی خودرو، جادهی صاف و آسفالت فرودگاه تا هتل محل اقامت آنان در مرکز شهر را نشان میدهد که اینجا و آنجا با مجتمع خانههایی توسریخورده و چند درخت لُخت هاشور زده میشود. بانرهای تبلیغاتی، “شعارهای انقلابی” و تکچهرههای رهبران عمامهبهسر انقلاب، آذینبخش تیرها و دکلهای چراغ برقِ سر راه هستند. گویی این جادهی بیانتها نه به مرکز کلان شهر ۲۰ میلیونی تهران، بلکه به دهکورهای در آخرین گوشهی جنوبی اروپا میرسد. اغلب نماهای بیرونی فیلم، از آنجا که مراکز خیریهی دولتی بهطور عمده در خارج از شهر و محدودههای پرت و دورافتاده ساخته شده، چشماندازهایی متروک و ویران از ایران را نشان میدهند. این امر بهویژه در اقامتگاههای پناهجویان افغانی (از جمله در ساوه، در ۳۰ کیلومتری تهران) چشمگیرتر است که در بهترین حالت از خانههای ِگلی، خیابانهای خاکی کثیف با چالههای عمیق پر آب و گِل، تشکیل میشوند. محدودیت امکانات فنی فیلمبرداری نیز مزید بر علت شده و فضاها، مکانها و شرایط را ناهنجارتر از آنچه که هست، نشان میدهد.
شادی، ابزار مقاومت
بخش مستند فیلم با نمایِی از گفتوگویِ رضا عابدینی، راهنمای گروه، با سوزی ویمر که شالی بر سر دارد، در خودروی او آغاز میشود. او ولی در پلان بعدی که با پرشی ناگهانی (جامپ کات) سینمایی در آلمان را نشان میدهد، بدون روسری روی صندلیای سرخ رنگ نشسته و در بارهی فعالیتهای گروه “دلقکهای بدون مرز” توضیح میدهد. این رفت و بازگشت زمانی و مکانی که در طول مستند بارها تکرار میشود، ساختار فیلم و زبان تصویری آن را میسازد. سوزی ویمر که خود بازیگر و طراح رقص است، هدف گروه را “با صداقت با زندگی روبرو شدن و شادی را با دیگران تقسیم کردن” عنوان میکند: «شادی ابزاری است که همه، همیشه در اختیار دارند. بهخصوص در مواقع سخت و شرایط ناامیدکننده باید بیاد آورد که از این ابزار میشود استفاده کرد.»
شرایط کار
سوزی ویمر که ریاست هیئت اجرایی “دلقکهای بدون مرز” را به عهده دارد، مبتکر و برنامهریز سفر به ایران نیز بوده است. او برای تدارک برنامههای گروه، بارها از ایران دیدن و با مسئولان جمهوری اسلامی گفتوگو کرده است. این دلقک پرسابقه، در بارهی شرایط فعالیتهای نمایشی گروه در فیلم میگوید: «ما میبایست موقع اجرا سر و گردنمان را میپوشاندیم و لباسی به تن میکردیم که پستیها و بلندیهای بدن را نشان ندهد.»
به همین دلیل دلقکهای زن در فیلم، همیشه با سرپوشی مقنعهوار و دامنهای بلند و چین دار یا روپوشها رنگین و گشاد روی صحنه ظاهر میشوند. ویمر اضافه میکند: «از آن گذشته بازیگران زن و مرد هم هنگام بازی نمیبایست همدیگر را لمس میکردند.»
برای رعایت این شرط، گروه تغییراتی در شکل نمایش برنامههای خود داده است. از جمله در اجراها تماس دست دلقک هَپ و دلقک هِپ با انبر که سوزی ویمر آن را در دست دارد، صورت میگیرد. یا در صحنهای که قرار است سوزی سر بر روی قلب دلقک مرد بگذارد و ضربان شدید ناشی از هیجان و اضطراب قلب او را اندازه بگیرد، دلقک هَپ با موچین قلبی پارچهای از جیب کت آندرآس شوک بیرون میآورد و با تکان دادن آن، تپش شدید قلب او را نشان میدهد. ظاهرا این تغییرات اجباری، به جلوههای مضحک و خندهدار نمایش افزوده است.
تاثیرهای ماندگار
بنا به روایت تصویری مستند “شادی در ایران”، حضور گروه “دلقک های بدون مرز” در مراکز خیریه اغلب با واکنشهای مثبت روبرو شده است. این گروه به عنوان مثال در بخش بیمارستان کودکان مبتلا به سرطان توانستند با اجرای موزیک، انجام شعبدهبازی، تردستی و حرکات آکروباتیک لحظاتی سرشار از شادی و خنده برای کودکان به ارمغان بیاورند. دلقکها با توپهای رنگی، کودکان را سرگرم میکردند، در حالی که برخی از کودکان در تلاش بودند توپها را از دست دلقکها بیرون بیاورند…
البته واکنش همهی بیماران خردسال از دیدن دلقکها در فیلم یکسان نبود. در یکی از بخشها کودکی که سرُم به سر داشت، از دیدن آنها وحشت کرد و به گریه افتاد. در یکی از اقامتگاههای پناهجویان افغان، از آنجا که جمعیت مرتب در حال ورود و خروج به سالن بود، اجرا دچار وقفه میشد. در این برنامه، آندرآس شوک که با نواختن موسیقی و ترانههای شاد گروه را همراهی میکرد، غایب بود.
تیزر «شادی در ایران» ساخته والتر اشتفن:
“ویروس دلقکی”
“شادی در ایران”، تنها به نشان دادن تلاشهای انسانی و معرفی کارهای “دلقکهای بدون مرز” بسنده نمیکند، این مستند همچنین راوی داستان راهنمای ایرانی گروه، رضا عابدینی، نیز هست که در طول فیلم به قول خود به “ویروس دلقکی” مبتلا میشود و سرانجام نیز در این لباس به روی صحنه میرود و برای هممیهنان خود برنامه اجرا میکند.
والتر اشتفن، پیش از این نیز در پاییز سال ۲۰۱۵ مستندی با عنوان “Happy Welcome” تهیه کرد و برنامههای هنری گروه در اقامتگاههای پناهجویان در آلمان را به تصویر کشید. بخشی از هزینههای فیلم “شادی در ایران” در چارچوب کارزار “کراودفاندینگ” (“تأمین مالی جمعی” Crowdfunding) تامین شده است.
“شادی در ایران”، با وجود همهی ضعفها و کمبودهای خود، گزارش تصویری عشق به دیگران و انسان و نیروی تسکیندهندهی نشاط و سرور گروهی است.