بیژن روحانی – با مرگ گراردو نیولی (Gherardo Gnoli)، رشته مطالعات ایرانی یکی از مهمترین استادان و حامیان خود در سطح جهانی را از دست داد. نیولی، مدیر مؤسسه مطالعات آفریقایی و شرقی ایتالیا (IsIAO) و استاد دانشگاه لاساپینزا در شهر رم روز هفتم مارس درگذشت.
گراردو نیولی متولد ۱۹۳۷ در رم و شاگرد استادان بزرگی همچون جوزپه توچی(Tucci .G)، مورخ و شرقشناس نامدار و بنیانگذار مؤسسه شرقشناسی ایتالیا بود. او در دهه ۶۰ میلادی ابتدا به عنوان استاد رشته ایرانشناسی در دانشگاه ناپل کار خود را آغاز کرد و در سال ۱۹۷۹ به ریاست مؤسسه مطالعات شرقی منصوب شد.
او در مقام مدیر این مؤسسه، توانست زمینهها و مناطق مورد مطالعه توسط پژوهشگران این مؤسسه را توسعه دهد. به همین دلیل مؤسسه شرقشناسی ایتالیا در آن زمان از جایگاه و شهرت فراوانی میان شرقشناسان برخوردار شد. این مؤسسه پیش از این در ایران کارهای حفاظتی فراوانی برای بناهای تاریخی به خصوص در اصفهان انجام داده بود که از آن میان میتوان به حفاظت و مرمت عمارتهایی همچون کاخ عالیقاپو، مسجد جامع و چهلستون اشاره کرد.
نیولی در دهه ۹۰ میلادی ناپل را رها کرد و به دانشگاه رم آمد و در آنجا کرسی استادی در رشته تاریخ ادیان ایرانی و آسیای میانه را بر عهده گرفت.مطالعات نیولی به طور عمده بر ایران و تاریخ ادیان مختلف در پیش از اسلام متمرکز بود.
گراردو نیولی،ایرانشناس نامدار ایتالیایی
یکی از کارهای کلیدی و مهم او مطالعه در خصوص مفهوم یا ایده ایران بود. کتاب مشهورش به نام «مفهوم ایران: گفتاری در مورد خاستگاه آن» به تفصیل به این موضوع میپردازد که نام و مفهوم ایران از چه زمان و چگونه شکل گرفت و وارد تاریخ شد.
در ابتدای سده سوم میلادی، بنیانگذاران پادشاهی ساسانی نام ایران را بر آن پادشاهی نهادند. اما چرایی این نامگذاری و ریشههای آن همواره مورد بحث بوده است. پیدا کردن نشانی از این نام تا پیش از به قدرت رسیدن اردشیر پاپکان دشوار است و باید پذیرفت این نامگذاری بخشی از سیاستهای رسمی ساسانیان بوده است. نیولی در کتاب خود به تفصیل در مورد معانی و کاربردهای این واژه در دوران ساسانی سخن گفته است. او همچنین در بخش دیگری از مطالعاتش به بررسی روابط میان تاج و تخت پادشاهی و نهاد دینی در دوران ساسانی پرداخته است.
نیولی در کتاب دیگر خود به نام «زمان و زادگاه زرتشت» به سراغ یکی از بحثهای پیچیده در تاریخ ایران میرود. تاکنون نظریههای فراوان و متفاوتی در خصوص زادگاه و زمان زندگی زرتشت مطرح شده است که تفاوتهای بسیاری با یکدیگر دارند، به طوریکه برخی زادگاه او را غرب ایران، برخی در ری و برخی دیگر در شرق دانستهاند. در مورد زمان زندگی او نیز اختلافنظرها فراوان است. در بخشهای نخستین این کتاب، نیولی در خصوص جغرافیای تاریخی اوستا، پایگاههای باستانی هندوـ آریاها و هندوـ ایرانیها و همچنین مرزهای فرضی سرزمین زادگاه زرتشت میگوید و با یک پژوهش دقیق و آکادمیک بر مبنای کاوش در متنهای تاریخی سعی میکند نشان دهد تا زادگاه، محل زندگی و همچنین گسترهی فراخوان زرتشت در روزگار خویش، در سرزمینهای شرقی ایرانباستان، یعنی جایی میان کوههای هندوکش و هامون هیرمند و در سیستان بوده است.
در بخش دیگری از این پژوهش مفصل، ایرانشناس ایتالیایی در خصوص زمان زندگی زرتشت به تحقیق پرداخته و پس از بررسی تمام نظریههای موجود در این زمینه، سرانجام دوره تقریبی پایان هزاره دوم تا ابتدای هزاره نخست پیش از میلاد را پذیرفتنیترین زمان برای زندگانی زرتشت قلمداد میکند.
کار مهم دیگر نیولی در زمینه پژوهش در ادیان ایران باستان، کتاب ارزشمندش به نام «از زرتشت تا مانی» است. دیگر کتابهای او عبارتند از: کتیبههای فارسیـ یهودی در غور افغانستان، پژوهشهای تاریخی درمورد سیستان باستان، ایران به عنوان مفهومی دینی در مزداپرستی، زرتشت در تاریخ، و فهرست کتیبههای عربی جنوبی.به جز تألیف این کتابها، نیولی بیش از ۲۰۰ مقاله دانشگاهی نیز از خود بر جای گذاشته است. او همچنین در تألیف بسیاری از مدخلهای دانشنامه بزرگ ایرانیکا همکاری و مشارکت داشته است.
نیولی نقش مؤثری در تأسیس جامعه ایرانشناسی اروپا یا Societas Iranologica Europea داشت. این نهاد علمی در سال ۱۹۸۳ در رم بنیانگذاری شد و هدف آن حمایت و ترویج مطالعات ایرانی باستان، میانه و مدرن است و اعضای آن را پژوهشگرانی از کشورهای اروپایی و غیر اروپایی تشکیل میدهند.
گراردو نیولی نه تنها بیتردید یکی از برجستهترین و پرکارترین پژوهشگران ایرانشناسی در جهان بود، بلکه با جدیت بسیار در راه ترویج و حمایت از این رشته در دانشگاههای مختلف کوشیده و توانسته بود مشوق پایهگذاری این مطالعات در بسیاری از مؤسسات علمی و آموزشی باشد.
در همین زمینه:
::صد سال شرقشناسی در خطر فراموشی::
::بیژن روحانی در رادیو زمانه::
آقای روحانی کار شما در یادکرد از ایرانشناسان بسیار نیکو است ودرگذشت این استاد نامدار هم جای تاسف بسیار دارداما بهتر آن است که آثار وآرای این بزرگان به فارسی ترجمه شود ودر دسترس ایرانیان قرار گیرد. مقصودم آن است که محصور ماندن آثاری این استادان در دانشگاه ها ومحافل آکادمیک سودی ندارد.مثلا تا جایی که جستجو کرده ام همین کتابی که شما تصویرش را در مقاله آورده اید هنوز به فارسی ترجمه نشده است در حالی که از نظر ملیت ایرانی تحقیق در باره خود واژه ایران وحدود وثغور تاریخی وجغرافیایی آن باید کتاب مهمی برای همه ما باشد
رایماک ایرانشهری / 12 March 2012