ونداد زمانی – هنوز یک هفته از انتشار کتاب پاملا دروکمن به نام “بچههای فرانسوی غذایشان را دور نمیریزند” نگذشته است که رسانههای انگلیسی و آمریکایی بهانهای پیدا کردهاند تا با سر و صدای زیاد به احساس همیشه محترمانهای دامن بزنند که نسبت به فرانسویها دارند. [۱]
مجله گاردین ضمن پذیرش برتری فرانسویها در امر بچهداری، به سابقه قدیمی نظریهپردازی فرانسویها ازجمله ژان ژاک روسو درباره تربیت کودکان اشاره میکند. روزنامه تلگراف با چاشنی طعنه و شک، نظرات نویسنده کتاب درباره شیوه تربیت فرانسویها را میپذیرد.[۲]
فرانسویها هرچند به داشتنِ شراب خوب، پنیرهای خوشمزه و از همه مشهورتر، بهادادن به لذت جنسی معروف هستند ولی گویی بعد از انتشار کتاب فوق، داعیه “بچهداری” فرانسویها نیز از انواع جالب و منحصر به فرد معرفی شده است.
خانم دروکمن که به همراه فرزند و شوهر روزنامهنگارش تجربه نزدیک به چهارسال زندگی در پاریس را دارد، متوجه تفاوت اساسی والدین فرانسوی شده است. تفاوتی که او را وامیدارد تا با دقت بیشتر مشاهدات و تیزبینیهای مادرانه خود را گردآوری کند و به چاپ برساند.
او برای بیان تفاوتی که در شیوه تربیت والدین فرانسوی دیده خود را محدود به جوامعی کرده است که به خوبی با آنها اشنا است. این نویسنده سعی نکرده است در این مورد بسیار حساس، قط به آمار و گزارشهای تحقیقاتی اکتفا کند.به همین دلیل مقایسه اصلی را روی شیوه بچهداری آمریکایی- انگلیسی که خود با آن بزرگ شده و فرانسویها متمرکز کرده است. او بارها در طول زندگی و بهویژه در دوران بارداری و پس از آن به این مسئله حساس شده است که چرا بچهها، بیش از حد به مرکز توجه، دقت و نگرانی خانوادهها تبدیل شدهاند؟
او در آمریکا و انگلیس میدید که بچهها آدابِ سر میز نشستن را نمیپذیرند، سلیقه غذاییشان محدود است، علاقهای به تجربه و چشیدن غذاهای جدید ندارند. آنها در بیرون از محیط خانه، یا غذاهای چرب فروشگاههای زنجیرهای را میخورند یا فقط به برنج و ماکارونی خالی بسنده میکنند.همچنین کمحوصله هستند و مدام بر میزان توقع و تقاضایشان برای جلب توجه بیشتر والدینشان افزوده میشود. این بچهها که طاقت شنیدن کلمه “نه” را ندارند، بیصبرانه به میان حرف والدین خود میپرند و میل دارند همه چشمها و گوشها به سمت آنها باشد.
خانم دروکمن متوجه این توجه تقلیدی بود که والدین با آب و تاب تمام هر حرکت فرزندانشان را تحسین میکنند، پدرها آخر هفتههایشان را معطوف فعالیتها و برنامههای خارج از مدارس فرزندانشان میکنند و در پارکها والدین در بیشتر موارد به همراه فرزندان نوپای خود به هر سویی کشیده میشوند.
او در ضمن متوجه این رفتار عمومی زنان آمریکایی و انگلیسی بود که به خاطر “ویار”، با افراط تمام شیرینیهای مختلف و غذاهای چرب میخورند و بر وزنشان بیش از مقداری که لازم است افزوده میشود. او شاهد بچههایی بوده است که برای خوابیدن احتیاج به توجه بیش از حد دارند و از سالهای شیرخوارگی طولانیتری برخوردارند.
زندگی چهارساله نویسنده در پاریس که بخش بزرگ آن به عنوان مادر گذشته به او اجازه داده است تا با دنیای جدیدی از رفتار و سلیقه والدین فرانسوی آشنا شود. در وهله اول واکنش وی این بوده است که والدین فرانسوی افراد بیاحساسی هستند.
رستورانهای فرانسوی که او میرفته است هیچ نوع فهرست غذای پیشنهادی برای بچهها نداشتهاند. او بارها شاهد بوده است که همه اعضای خانواده از شیوه خوردن غذا در چهار مرحله (پیشغذا، سوپ، غذای اصلی و شیرینی) تبعیت میکنند و بچهها با صبوری تمام روی میز مینشینند. درواقع انتظار و حوصله، از نوزادی به فرانسویها انتقال داده میشود.
مادران فرانسوی در پارکها کودکان تازه به راه افتاده خود را به امانِ محوطه پارک میسپارند و در گوشهای با مادران و دوستانشان گپ میزنند. درواقع بچهها ازهمان کودکی یاد میگیرند و به آنها این احساس منتقل میشود که آدمهای عاقلی هستند که قدرت تشخیص و تصمیمگیری دارند.
خانم دروکمن در کتابش قراری برای تایید نظر خود ندارد. او به تئوریهای رفتارشناسی، تربیت کودکان و روانشناسی کودک تکیه نمیکند. برای او به عنوان مادر، در عمل دو شیوه مهم و متفاوت بچهداری چشمگیر شده است و تنها به بیان همان میپردازد. او با احساسی صادقانه شیوه راحت و متکی بر احترام به شعور بچهها توسط والدین فرانسوی را توضیح میدهد و در کنار آن، بخشهایی از رفتاری که در والدین آمریکایی و انگلیسی مشاهده کرده است را به شیوه جدی و بدون تعصب در کتابش نقد میکند. خواندن کتاب مادر نویسنده در دورهای که دغدغههای تربیت کودکانِ، به طور جدی ذهن خانوادهها را به خود مشغول کرده است میتواند دریچه جدیدی را به روی ما باز کند.
منابع:
۱ – نگاه کنید به:
Druckerman, Pamela. French Children don’t Throw Food. S.l: Doubleday, 2012
مصاحبه با نویسنده، منتشر شده در تارنمای تلگراف؛
نقد کتاب منتشر شده در تارنمای روزنامه گلوب اند میل کانادا.
۲ – نقد کتاب منتشر شده در تارنمای روزنامه گاردین.
اره والله.. از این چیزا بنویسین برای ایرانی های تازه به دوران رسیده. یکدفعه بچه شده بزاشون خدا
سیروس / 30 January 2012
بسمه قاسم الجبارین
بسیار جای تاسف و تالم است که شما اینچنین با آب و تاب از جوامع ذاله غربی تعریف و تمجید میکنید. این جوامع کاملا منحط و محکوم به سقوط حتمی هستند و انشاالله بزودی شما شاهد این وعده الهی خواهید بود.
در مورد کامل و بی نقص بودن تعالیم قرآن برای آموزش کودکان هم جای شک نیست. بنابرین آوردن این نمونه های غربی بی مورد و گمراه کننده مسلمین بوده و بهتر است که شما از خداوند طلب مغفرت نمائید بلکه مورد قبول واقع شود. از مجازات دنیوی و اخروی هم غافل نباشید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاتة
حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ میثم سیف اللهی
حوزه مقدس علمیه قم
میثم / 31 January 2012
آقا اومدی ادای آخوندها را دربیاری ولی با این غلط های املایی خیلی تابلویی!
کاربر مهمان / 31 January 2012
ممنون از مطلبتون.
حالا که دیگر کامنتگذاران از تربیت ایرانی ها نوشتند، راستش رو بخواهید درد دلم تازه شد. من آنچه که در ایران و اکثر خانواده ها دیدم. اصولا بچه تربیت کردن بلد نیستند. نه نسل قبلی که فقط زور بود و دیکتاتوری، نه این نسل تازه تر که کاملا بی عرضه و جاهلانه با محبت بی جا و در حقیقت عدم تربیت و بی قانونی بچه های تخس و لاابالی بار آوردند که نه به هیج قانونی پایبند هستند و نه به هیچ چیز احترام می گذارند، نمونه اش اینکه اکثر بچه ها توو ایران پابه پای بزرگترها تا بوق سگ بیدارند!!! من هیچ جا همچین چیزی ندیدم.
در آلمان و آمریکا زندگی کردم، در کل تربیت بچه ها در هر دوی این کشورها عموما از بچه ها در ایران هزاران بار بهتر است، و منظقی تر. اما در مقایسه با این دو کشور، من تربیت بچه ها در آلمان رو خیلی بیشتر پسندیدم. افرادی منطقی تر و بااصول تری در آلمان به نسبت آمریکا تربیت می شوند.
امیدوارم فرهنگ ایرانیان بالاتر برود و بفهمند همیشه به بچه آره گفتن نشانه ی والدین بهتر بودن نیست، این برای آینده ی بچه مضر هست و دشمنی در حق بچه هاست.
یک زن آزاده ی ایرانی / 01 February 2012
ما که نمیدونیم تربی یعنی چی حقیقتا اگر اندکی از نسل حاضر بهتر هستیم دلیلش این بوده که از بچگی عاشق مطالعه و کتاب بودیم والا در خانه ما از تربیت خبری نیست پدرم در وره قاجار است و مادرم که اصلا فاقد منطق و توانایی تمیز خوب از بد از مدارس و شیوه آموزش و پرورش که دیگه چیزی نگم بهتر است ولی نباید فراموش کرد که تقریبا آموزش و پرورش ما در حد جزایر کومور هم نیست در مدرسه ما به خاطر ضرب و شتم یک بچه بنده خدا دچار معلولیت ذهنی و جسمی شد و آب هم از آب تکون نخورد خب خداییش این کشور برای به دنیا آوردن بچه جای خوبی است شما میتوانید انتظار خوشبختی داشته باشید برای همین است که همه ما خواهان فرار از این خراب شده هستیم این ایران برای کودکان جهنمی بیش نیست
محمد / 01 February 2012
جان نا یافته از هستی بخش
کهی تواند که شود هستی بخش
اکثر مردم دنیا ، بوسیله پدر و مادر تعلیم داده شده اند،آنهم بر اساس عالم و فهم محدود ، اما تربیت اخلاقی و اجتماعی صحیح نیافته اند، دلیل گفتهام آنکه ، دنیای کنونی این چنین سر در گم و گرفتار است.
کاربر مهمان / 02 February 2012
همگان آپولو هوا می کنند شما هنوز به آن زبان عربی که اقوام عرب پس از حمله به ایران و تجاوز به مادرانتان برای ملت ایران به ارمغان آوردند می بالید. احسنتم! امیدوارم در آن دنیا رستگار شوید.
... / 03 February 2012
اقامیثم از بیش از 2000 سال پیش تو یه زمینه هایی بین غرب و شرق یه خط بزرگ کشیده شده البته نه همیشه_و مدام درحال رقابت بوده اند و این هیچ ربطی به اسلام شما ندارد.اما امروز مردم یواش یواش دارن میفهمن پیوستگی تمدن بشری خیلی بیش از این حرفاس و همینطور که به گذشته ما به عنان سرمایه خودشون نگاه میکنند و از ان بیگمان بسیار استفاده کردند.ما نیز امروز باید از دستاوردهای اونها سود ببریم و از این خرافات پرستی نجات یابیم.ضمن این که دین هرکس محترمه اما باید بدونید در دنیای اینده این اخلاقه که حکومت میکنه نه دین و اخلاق همیشه و همه وقت در همه جا یکسانه.تفاوتها در ارزشهاست و ارزشها لزوما اخلاقی نیستند.پس این چرندیات که اونها باید سقوط کنند رو فراموش کن سرنوشت بشریت تو نابودیه یکی از طرفین نیست.به قول علامه اقبال شرقیان را عشق غربیان راعقل است عشق با عقل چو همنوا گردد نقشبند عالم بالا گردد****
کاربر مهمان / 11 March 2012