مارتین گلن – بهار عربی که بعد از سال‌ها دیکتاتوری، دل سوختگان را گرم کرده بود، به نتایج دلخواه آنها نرسیده است و به مرور بسیاری را دلسرد می‌کند. با این حال به گفته جوانان مصری، جای نومیدی نیست، چون انقلاب هنوز تمام نشده است. شرایط اقتصادی و اجتماعی در کشورهای فلک‌زده خراب‌تر از آن است که به این زودی‌ درست شود. جرقه‌ای که خودسوزی جوان تونسی به خرمن نارضایتی مردم منطقه زد، آتشی شد که شعله‌اش به این زودی‌ها خاموش نمی‌شود. با اینحال نمی‌توان انکار کرد که بسیاری، از جمله مصری‌ها سرخورده شده‌اند.

 
زنان مصری افسرده‌اند. آنان بزرگ‌ترین بازندگان انقلاب ناتمام مصر هستند. انقلاب می‌شود که وضع بهتر شود، نه بدتر. زنان اما مستاصل مانده‌اند که چه کنند. این زنان با هزار آرزو پا به پای مردان علیه حکومت دیکتاتوری مبارک مبارزه کردند و موفق به سرنگونی او شدند، اما اکنون خودشان نگونسار شده‌اند.
 
تصاویر و فیلم‌های ویدئویی که از کتک زدن زنان در خیابان‌های مصر در همه دنیا پخش شده، مردم را حیران کرده است: عده‌ای سرباز و پلیس‌ زنی را وحشیانه روی زمین می‌کشند و سبعانه با باتوم به سر و رویش می‌زنند، با پوتین به سینه‌اش می‌کوبند و له و لورده و نیمه لخت وسط میدان تحریر رهایش می‌کنند.
 
این زن از خیل زنانی بود که دلگرم از آتش قیام مردم برای آزادی، همراه دیگر مردم ستم دیده علیه حکام مصر تظاهرات کرده بود، اما به جای شهد پیروزی، زهر تحقیر و کتک به خوردش داده شد. زنان به‌طور سیستماتیک از جامعه حذف می‌شوند. درواقع یک‌سال پس از سقوط حسنی مبارک معلوم شده است که زنان بازندگان بزرگ این تغییر بوده‌اند. نتیجه انتخابات پارلمانی نیز به ضرر آنهاست و فقط شمار اندکی از آنها توانسته‌اند به مجلس ۴۹۸ نفری مصر راه یابند.
 
زمان حسنی مبارک، زنان ۱۲ درصد سهمیه داشتند، اما شورای نظامیان حاکم این سهیمه را لغو کرده‌ است. احزاب سیاسی نیز موظف بودند دست کم اسم یک زن را در فهرست‌های انتخاباتی‌شان بگنجانند، اما در انتخابات اخیر سلفی‌های به غایت محافظه کار، زیر بار نرفتند که عکس زنی را در میان نامزدهای خودشان بگذارند. آنها برای رفع تکلیف عکس گل را به جای صورت زن روی پلاکاردهای تبلیغاتی‌شان چسباندند. در میان اخوان‌المسلمین هم که با ۲۲۰ کرسی اکثریت مجلس را در اختیار دارند، زنان هیچ اختیاری ندارند.

 

زنان مصری افسرده‌اند. آنان بزرگ‌ترین بازندگان انقلاب ناتمام مصر هستند. انقلاب می‌شود که وضع بهتر شود، نه بدتر. زنان اما مستاصل مانده‌اند که چه کنند

با این وضعیت در میان ۱۰۰ قانونگذاری که آخر ماه فوریه امسال از میان نمایندگان دستچین می‌شوند، هیچ زنی نخواهد بود. در شورای حکومتی دست نشانده سران ارتش هم تنها سه نفر از اعضای سی نفره کابینه، زن‌ هستند. تمام ۲۷ استاندار کشور مرد هستند. رئیس جمهوری هم که آخر ماه ژوئن قرار است انتخاب شود، حتماً مرد خواهد بود.

 
در قیام علیه حکومت دیکتاتوری زنان دوش به دوش مردان جنگیدند، ۱۸ روز تمام در میدان تحریر ماندند، بیماران و مجروحان را تیمار کردند، اما دست آخر که مبارک سقوط کرد، به آرزوی‌شان – آزادی و برابری با مردان – نرسیدند. هدى بادران (Hoda Badran) رئیس “اتحادیه زنان عرب” (AAW) و از دیپلمات‌های کارکشته سازمان ملل دلش خون است که در زمینه آزادی و عدالت اجتماعی چیزی گیر زنان نیامده است. او می‌گوید: “تمام تصمیم‌های مهم سیاسی فقط به یک سو متمایل بودند، به اینکه زن‌ها را از قدرت پس برانند و در تصمیم‌گیری‌ها شریک نکنند.”
 
به راستی هم که اگر خوب نگاه کنیم، خانه از پای بست ویران است: بنا به تحقیق یک سازمان بررسی‌های اقتصاد جهانی در ژنو، وضع مصر از نظر برابری حقوق اجتماعی زن و مرد بسیار نامناسب است. از میان ۱۳۴ کشور مورد مطالعه این سازمان، مصری‌ها در ردیف ۱۲۵ قرار دارند. تنها دلخوشی مصری‌ها شاید این باشد که وضعیت‌شان از بقیه کشورهای عربی چندان بدتر نیست. در این فهرست، تونس که وضعیت‌اش کمی بهتر است در ردیف ۱۰۷ است. چند کشور اروپای غربی در بالاترین و کشورهای آسیایی و آفریقایی در قعر این فهرست قرار دارند. در همه‌پرسی این سازمان در میان افراد برگزیده‌ای از گروه‌های مختلف، ۶۰ درصد مردان مصری به آزار جنسی زنان اعتراف کرده‌اند. تبعیض بی‌حساب و کتاب در پیدا کردن کار، و هم تحقیر و توهین در موقع کار، ختنه دختران و ازدواج با دختربچه‌ها هم جای خود را دارد و در این کشور جزو امور روزمره است.
 
چند هفته بعد از سقوط مبارک، تظاهرات زنان به مناسبت روز هشت مارس (روز جهانی زن) در میدان تحریر برپا شد، اما بیش از ۲۰۰ نفر با مشت و لگد به آنها حمله کردند. نیروهای ارتش فقط تماشاگر این صحنه بودند و به جای اینکه جلوی اراذل و اوباش را بگیرند، زن‎های کتک خورده را بازداشت کردند و در زیرزمین موزه مصر از آنها آزمایش بکارت گرفتند. چندی بعد، دادگاهی در مصر این “آزمایش بکارت” را ممنوع کرد. قبلاً یک ژنرال ارتشی در توجیه این کار، انجام آن را برای رفع اتهام تجاوز از سربازان دانسته بود.
از میان انبوه بازداشت شدگان فقط یک زن به نام سمیرا ابراهیم محمد (Samira Ibrahim Mohamed) جرئت کرد علیه شورای نظامی حاکم شکایت کند. این زن ۲۵ ساله هنوز دنبال محاکمه افسران مسئول ضرب و شتم و تحقیر جنسی زنان است، اما هر روز تلفنی به مرگ یا تجاوز تهدید می‌شود.
 
نوال سعداوی (Nawal al Saadawi) نویسنده و فمینیست هشتادساله مصری که از این‌همه ستم جانش به لب رسیده است، فریاد می‌زند: “قانون شریعت سرتا پا دروغ است. این قانون را خدا ننوشته است، مردها نوشته‌اند. ما زیر سلطه یک سیستم طبقاتی مردسالارانه‌ هستیم. ارتش بخشی از این سیستم و رژیم بخش دیگر آن است. همه در پی آنند که ما زن‌ها را کنار بزنند و اگر کنار نرفتیم، هل‌مان بدهند و به زمین بزنند و زیر پا له‌مان کنند.”
 
منبع: