اخیرا ویدیویی منتشر شده که در آن زنان پلیس به بهانه بدحجابی، قصد دارند تعدادی دختر را به زور به داخل ون گشت ارشاد ببرد اما وقتی با مقاومت آنها مواجه می‌شود، دست به خشونتی باورنکردنی می‌زند. پخش این ویدیو در فضای مجازی افکار عمومی را به شدت تحت تأثیر قرار داده است.

انتشار ویدئوی کتک زدن یک زن به دست مامور گشت ارشاد واکنش‌های زیادی را برانگیخت

اما این اولین بار نیست که چنین برخوردی صورت می‌گیرد و نیز اولین بار هم نیست که تصاویر آن در شبکه‌های مجازی پخش می‌شود. در ۴۰ سال گذشته، برخورد‌های خشن با شهروندان به بخشی از زندگی روزانه مردم ایران تبدیل شده و پیش از این نیز تصاویر به مراتب خشن‌تری از حمله به معترضان در سال ۸۸، بدن‌های شلاق‌خورده به دلیل شرکت در مهمانی‌های مختلط، و یا حتی برخوردهای تند با دستفروشان در شبکه‌های مجازی دیده شده است. پس دلیل این همه واکنش چیست؟ چرا این‌بار بخشی از مسئولان نیز، گرچه به قصد انکار یا دست‌کاری ماجرا، واکنش نشان داده‌اند؟ چرا حتی آنهایی که تا دیروز آشکارا اولویت بودن موضوع اجبار در حجاب را نفی می‌کردند امروز به حکومت توصیه می‌کنند راهی برای رفع این معضل پیدا کند؟

دلیل آن را می‌توان در سه ویژگی بسیار مؤثر در حرکت‌های اخیر پیدا کرد: وجود کمپین متمرکز، مبارزه مدنی خشونت‌پرهیز و استفاده هوشمندانه از تکنولوژی.

وجود یک کمپین متمرکز

اعتراض به حجاب اجباری سال‌هاست در جنبه‌های مختلف زندگی اجتماعی و شخصی زنان ایران دیده می‌شود. از خودسوزی هما دارابی در سال ۱۳۷۲ تا بدفرمانی‌های روزمره که با عنوان بدحجابی سعی داشته تا در یک روند تدریجی حجاب اجباری را از محتوا خالی کند و یا به چالش بکشد. گرچه هر کدام از این اعتراضات در روند مبارزات زنان تأثیرگذار بوده‌اند، اما هیچکدام موفق به تغییرات اساسی در جنبه‌های قانونی این اجبار یا حتی ایجاد واکنش‌های نتیجه‌بخش در سطح حکومت نشده‌اند. آن چه این‌بار باعث ایجاد حساسیت و مقاومت بیشتر در برابر اجبار حجاب شده است و این بحث را به صحنه‌های مدیریتی، خبری و اجتماعی وارد کرده آن است که برای اولین بار زنان با ایجاد کمپینی متمرکز در کنار هم و برای هدفی مشخص گام برمی‌دارند.

کمپین چهارشنبه‌های سفید، که فعالیت خود را کمتر از یک سال قبل آغاز کرده است، نقش بسیار چشمگیری در زمینه مبارزات اخیر علیه حجاب اجباری داشته و باعث اتحاد مطالبه‌گران و قدرت‌بخشی به خواسته‌های مدنی آنها شده است. همچنین، کمپین موفق شده است تا خواسته‌ها و اعتراضات را هدفمند کرده و با ایجاد کمپین‌ها و موج‌های متوالی، و با زمان‌بندی صحیح در ایجاد حرکت‌ها و روش‌های اعتراضی جدید، جریان را به شکلی خلاقانه و پیش‌رونده درآورد.

همچنین، به نظر می‌رسد یکی از دلایل موفقیت این کمپین، پرهیز از جهت‌دهی مستقیم مبارزه و پیروی از این استراتژی خلاقانه باشد که با قرار دادن هر یک از اعضا در نقش یکی از رهبران حرکت، فرصتی را مهیا می‌کند تا آنها خود گام بعدی را تعیین کنند، در حالی که کمپین تنها نقش قدرت‌دهنده و انعکاس‌دهنده ایده‌های برتر و فرهنگ‌سازی اجتماعی را دنبال می‌کند. این استراتژِی با در نظر گرفتن شرایط سیاسی ایران و نحوه برخورد حکومت با حرکت‌های اعتراضی، استراتژی بسیار هوشمندانه‌ای به نظر می‌رسد.

مبارزه خشونت‌پرهیز به عنوان روش اعتراض

مبارزات خشونت‌پرهیز تاریخچه پرباری دارد، در طول سالیان دراز، حرکت‌های خشونت‌پرهیز اجتماعی و سیاسی، تغییرات زیادی در کشورهای مختلف به وجود آورده و در موارد بسیاری، نرم‌های اجتماعی و حاکمان خودکامه را به چالش کشیده‌اند. مثال‌های زیادی برای این ادعا وجود دارد. از مبارزه خشونت‌پرهیز گاندی علیه حکمرانی بریتانیا در هند که منجر به استقلال هند شد، تا پیروزی مارتین لوتر کینگ برای گرفتن حقوق شهروندی سیاهپوستان آمریکا و از بهار عربی تا کمپین‌هایی مانند کمپین سزار چاوز برای مبارزه با بدرفتاری با کارگران در کالیفرنیا و یا خیزش اندونزی علیه سوهارتو، مثال‌هایی از مبارزات خشونت‌پرهیز موفق هستند.

کمپین‌هایی که در سال‌های اخیر برای مبارزه با نابرابری‌های اجتماعی زنان در ایران تشکیل شده و به ویژه بارزترین آنها کمپین چهارشنبه‌های سفید و حرکت‌های مرتبط پس از آن، بی‌تاثیر از مفاهیم پراگماتیک خشونت‌پرهیز جین شارپ، ایدئولوژی‌های ماریتین لوتر کینگ و اصول گاندی نیستند. این حرکت‌ها با در نظر گرفتن این واقعیت که هیچ نهادی بدون همکاری مردم دوام نخواهد آورد و به شکلی عملگرایانه به دنبال روش‌هایی برای حذف قوانین ظالمانه از طریق «عدم همکاری» یا به تعبیر رابرت هلوی «کنار کشیدن از همکاری» هستند. مبارزاتی از این دست، اعتراض خشونت‌پرهیز را به عنوان ابزاری روزمره در دست همگان قرار داده‌اند، و حتی آنها که خود می‌توانند بخشی از مشکل باشند را نیز درگیر مبارزه خود کرده‌اند و به این ترتیب از آنها به عنوان ابزاری برای پیشروی در روند مبارزه استفاده می‌کنند.

به عنوان مثال، در مورد کمپین #دوربین_ما_اسلحه_ ما می‌توان گفت که طبیعت خشونت پرهیز این حرکت قابلیت آن را دارد که چرخه معیوب نفرت و خشونت را با قرار دادن تصویر زشتی رفتار سرکوبگر در مقابل خود افراد، بشکند و از طریق ایجاد فشار روانی، پنجره‌ای به سوی گفتگو، مذاکره، امتیازگیری و یا بازنگری در قوانین باز کند.

فرهنگ‌سازی طولانی‌مدت در ارتباط با لزوم حق‌طلبی و پرهیز از خشونت، و نحوه فرهنگ‌سازی متمرکز و آموزش مداوم و خستگی‌ناپذیر در مورد حقوق شهروندی همچنین به شکل قابل توجهی حساسیت اجتماعی را روی موضوع کمپین یعنی حجاب اجباری بیشتر کرده، و هزینه حرکت‌های خشونت‌آمیز را برای حکومت بیشتر می‌کند. نکته جالب توجه این که موضع حکومت و طرفداران اجبار در پوشش هم به تدریج در حال تغییر است و به نظر می‌رسد بخشی از حاکمیت کم کم در حال درک این واقعیت است که خلاف شیوه قبل، در مقابل یک حرکت متمرکز و فشار شدید افکار عمومی، با شیوه‌های سنتی قهریه به نتیجه دلخواه نخواهند رسید. گرچه هنوز میلی به جایگزینی سیاست‌های صحیح‌تر نیز دیده نمی‌شود.

در مجموع به نظر می‌رسد که تمرکز دایم روی غیر خشونت‌آمیز بودن این خواسته و اهمیت نافرمانی مدنی در تغییر و بهبود قوانین، تاثیر زیادی در تغییر فرهنگ همراهان کمپین و در نتیجه آن فرهنگ کل جامعه و تبدیل واکنش‌های منفعلانه ناشی از ترس به کنش اجتماعی واقعی و پیشرونده داشته است. همچنان که زورمداران را وادار به توضیح و عکس‌العمل می‌کند. کاری که سیستم تمامیت‌خواه جمهوری اسلامی قبلا هرگز در مورد حقوق زنان با این شدت تجربه نکرده است.

استفاده هوشمندانه از تکنولوژی

در سیستم حکومتی تمامیت‌خواهی مانند ایران، کنترل اطلاعات نقش حیاتی در فریب افکار عمومی بین‌المللی و کنترل طرفداران داخلی دارد. سانسور سیستماتیک، همچنین، باعث می‌شود ژورنالیزم حرفه‌ای از معنا تهی شده و خبرنگاران توان خود برای مقابله با ناراستی‌ها، تبعیض و فساد اجتماعی را از دست بدهند. با در نظر گرفتن این واقعیت، مردم ایران سابقه طولانی در استفاده هوشمندانه از تکنولوژی برای مبارزه علیه بی‌عدالتی دارند. به عنوان مثال، در جریان اعتراضات سال ۸۸، آنها توانستند نه تنها از شبکه‌های مجازی برای هماهنگی‌های اعتراضی استفاده کنند بلکه در نقش شهروند-خبرنگار و با انتشار تصاویر خشونت و سرکوب آن چه را که واقعاً در کشور می‌گذشت به جهان بازتاب دهند.

استفاده هوشمندانه از شبکه‌های مجازی بخش مهمی از روند موفقیت حرکت‌های اعتراضی اخیر زنان نیز بوده است. کمپین‌های اخیر مبارزه با حجاب اجباری به خوبی توانسته‌اند از شبکه‌های اجتماعی برای فرهنگ‌سازی، ایجاد هماهنگی، متحد کردن، افشای واقعیت و ایجاد فشار روانی بر سرکوبگران استفاده کنند.

چهارشنبه‌های سفید، به عنوان نمونه، با انتشار پیام‌هایی از خود شهروندان یا فعالان سیاسی در راستای نهادینه کردن فرهنگ رواداری و نیز تکریم مقاومت مدنی در برابر زور و اجبار، در تغییر فرهنگی و ایجاد حساسیت اجتماعی به موضوع حجاب اجباری نقش بسیار موفقی داشته است.

همچنین، به نظر می‌رسد شهروندان فعال در این کمپین به خوبی موفق شده‌اند با استفاده از شبکه‌های اجتماعی واقعیت تلخ خشونت‌های روزمره‌ای که با آن مواجه‌اند را افشا کرده و از این طریق تصویر مثبتی که جمهوری اسلامی سعی دارد از خود به جهان نشان دهد را به شدت خدشه دار کنند. اتفاقی که برای جمهوری اسلامی تنها دو راه باقی می‌گذارد: تصویر خود را از طریق تغییرات واقعی اجتماعی بهبود بخشد و یا از بازی در نقش یک کشور آزاد و دموکراتیک دست بردارد.

علاوه بر آن، استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای مشارکت در کمپین #دوربین_ما _اسلحه_ما و نشان دادن خشونت و زور تحمیل شده به شهروندان، این توانایی را دارد که به بخشی از طرفداران داخلی و خارجی نظام فرصت مواجهه با واقعیت تلخ سرکوب سیستماتیک را داده و آنها را از حمایت از این قانون ناعادلانه منصرف کند.

گادوین معتقد است، حرکت‌های اجتماعی هشیارانه و متمرکز در کنار تلاش مداوم مردم عادی و با استفاده از ابزارهای مدنی می‌تواند بعضی جنبه‌های جامعه را تغییر دهد. اما اهمیت تاثیر نخبگان در غنی کردن پروسه را نباید دست کم گرفت. حرکت‌های اخیر زنان ایران به خوبی به ما نشان می‌دهد که ترکیب استراتژی و عملگرایی با هم تا چه حد می‌تواند بر یک سیستم اجتماعی تاثیرگذار باشد. موفقیت‌های اخیر چنین حرکت‌هایی در فضاسازی مناسب و ایجاد فشار قدرتمند سیاسی برای تغییر می‌تواند درسی برای سایر فعالان اجتماعی و سیاسی باشد تا به بهره‌گیری از استراتژی‌های مشابه در مبارزات مدنی در سایر جنبه‌ها بیشتر فکر کنند.

منابع:

Goodwin, Jeff and James Jasper. 2006. The Social Movements Reader: Cases and Concepts. Malden, MA: Blackwell.

Helvey, Robert. 2004. On Strategic Nonviolent Conflict: Thinking About the Fundamentals. East Boston, MA: The Albert Einstein Institution

Sharp, Gene. 2010. From Dictatorship to Democracy (4th edition). Boston: The Albert Einstein Institution.