پس از انتخابات”، عنوان کتابی است که 12 روزنامه‌نگار ایرانی نوشته‌اند که بعد از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، کشورشان را به اجبار ترک کرده‌اند و بنیاد فردریخ ایبرت در آلمان آن را به چاپ رسانده است.بیشتر فصل‌های این کتاب، گزارش‌های مستند روزنامه‌نگارانی است که روزهای پس از انتخابات، در تهران و در بطن حوادث قبل و بعد از انتخابات حضور داشتند و از آسیب‌های اغتشاش‌های بعد از انتخابات در امان نماندند. آنها چندی پس از انتخابات به دلایل سیاسی، ایران را ترک کردند و در کشورهای مختلف اقامت گرفتند.

برخی از نوشته‌های این کتاب نمایانگر مرزهای کمرنگ روزنامه‌نگاری و فعالیت سیاسی و حتی فعالیت حزبی در ایران و نمایش درگیری‌هایی است که روزنامه‌نگاران به‌طور مستقیم یا غیر مستقیم به دلیل نقد حاکمیت سیاسی دچار بوده‌اند.

از توصیف واقعیت تا خود واقعیت

مارکوس میشایلزن، گردآورنده کتاب، در مقدمه آن می‌نویسد: “رژیم جمهوری اسلامی از گستردگی اعتراض‌های پس از انتخابات متحیر شده بود، اما اینگونه به نظر می‌رسد که از آمادگی کامل برای سرکوب مخالفان، چه در محافل سیاسی و چه در جامعه مدنی برخوردار بود.” به گفته وی مقالات به چاپ رسیده در کتاب “پس از انتخابات” به بررسی انتخابات مناقشه‌برانگیز پرداخته است و نتایج حاصله از آن‌ها را از زوایای مختلف نقد می‌کند.
مارکوس مقاله‌های این کتاب را از قلم نویسندگان‌شان چنین توصیف می کند: “علی خردپیر، آسیه امینی و آرش غفوری مبارزات انتخاباتی بهار ۱۳۸۸ را به وضوح توصیف کرده‌اند، از توقعات و آمال مردم و از روزهای آغازین نا آرامی‌ها سخن می‌گویند. شاهین نوربخش لحظاتی را به تصویر می‌کشد که عاملان بزرگ‌ترین حزب اصلاح‌طلب در ایران، حزب مشارکت، متوجه رخداد کودتای انتخاباتی شدند.

بابک غفوری‌آذر و محمدرضا یزدان‌پناه سیر تکاملی جنبش سبز را پس از تابستان ۱۳۸۸ بررسی کرده و به تحلیل نقش کلیدی‌ای که موسوی به عنوان نامزد مخالفان در شکل‌دهی به اهداف و هویت این مبارزات می‌پردازد که در راه اصلاحات و آزادی بازی کرده است. وحید پوراستاد و فرنوش امیرشاهی به توصیف شرایط تلخ و رنج‌آور زندانیان سیاسی و خانواده‌های‌شان پرداخته‌اند که بایستی با شرایط غیر انسانی و غیر قانونی حبس دست و پنجه نرم کنند.

رضا ویسی و آرش حسن‌نیا از تلاش روزنامه‌نگارانی که سال‌های متمادی با مشقات فراوان در حرفه خود مواجه بوده‌اند گفته و از ادامه فعالیت روزنامه‌نگاری‌شان در تبعید نوشته‌اند و در پایان، فهیمه خضرحیدری و مریم میرزا عنوان می‌کنند که چگونه ترک وطن و زندگی در تبعید تنها نقطه آغازی برای درک تبعات ژرفی است که این جریان‌ها بر زندگی ایشان و همکاران‌شان داشته است.”

رونمایی

مراسم رونمایی کتاب “پس از انتخابات” در برلین روز 23 نوامبر برگزار شد. در این مراسم علاوه بر معرفی کتاب به حاضران در جلسه توسط مارکوس میشایلزن، برخی از نویسندگان کتاب در حوزه‌های تخصصی خود سخنانی ایراد کردند.

رضا ویسی، از نویسندگان کتاب که مقاله‌اش با عنوان، “از روزنامه‌نگاری پارتیزانی در تهران تا روزنامه‌نگاری در تبعید در پراگ” (روایت خبرنگاری که سردبیر شد و سردبیری که خبرنگار شد) منتشر شده است، به بررسی نقش آیت‌الله خامنه‌ای و سپاه پاسداران در روابط سیاسی امروز ایران پرداخت و گفت: “آیت‌الله خامنه‌ای در ده سال گذشته قدم به قدم بخش‌های مختلف قدرت را تحت کنترل خود درآورده است. امروز بخشی از حاکمیت وجود ندارد که تحت فرمان مستقیم بیت او عمل نکند. از مجلس گرفته تا قوه قضائیه و مجریه.

به گفته وحید پوراستاد روزنامه‌نگار ایرانی در میدان مینی راه می‌رود که نقشه آن را ندارد. این مین‌ها خط قرمزهایی هستند که نه قانون و نه هیچکس دیگری آنها را تعیین نکرده است. او باید خودش بداند که چه چیزی ممکن است همه چیز را منفجر کند.

در ایران مثلی است که گفته می‌شود فلانی فقط در اتاق کار خود رئیس است. به نظر من و براساس تحقیقاتی که ده سال است در حوزه نقش رهبری دنبال می‌کنم، رئیس جمهوری کنونی ایران حتی در دفتر کار خود نیز ریاستی ندارد. همه اعضای کابینه دولت، به‌طور مستقیم یا غیر مستقیم از طرف رهبر و بیت رهبری کنترل می‌شوند و درواقع کشور را رهبر و سپاه پاسداران تحت فرمان رهبر اداره می‌کنند نه رئیس جمهوری.”
آسیه امینی سخنران بعدی مراسم که مقاله‌اش با عنوان “مبارز نیستم، اما همیشه جنگیده‌ام” در این کتاب منتشر شده، در این مراسم به مقایسه شاخص‌های دو جنبش زنان و جنبش سبز، به مثابه دو پتانسیل اجتماعی و سیاسی نشست. به گفته او برای بررسی تاثیرات و نقش جنبش‌ها، نیازمند شناخت شاخص‌ها و ویژگی‌های آنها هستیم و این مقایسه به معنی ارزش دادن به یکی یا نکوهش دیگری نیست.

وی ویژگی‌هایی چون تلاش برای رفع تبعیض، انتخاب موضوع مشترک به عنوان هدف، داشتن برنامه‌ریزی و سازماندهی بدون تکیه بر نقش یک رهبر، داشتن سیستم برنامه‌ریزی و مدیریتی، حرکت به سمت سکولاریسم و ائتلاف افراد و گروه‌های متفاوت صرفاً برمبنای توافق‌های مشترک را از ویژگی‌های جنبش زنان برشمرد و گفت: “در جنبش سبز نیز نیروهای مختلفی حضور داشته‌اند که استبداد، آنها را کنار هم جمع کرده است، اما این جنبش علی‌رغم داشتن دو رهبر سمبلیک، مکانیسمی برای رهبری ندارد. همچنین نیروهای این جنبش برنامه‌ای برای انتخاب یک هدف مشترک و ائتلاف به خاطر این هدف ندارند.”

وحید پوراستاد، نویسنده دیگری که مقاله‌اش با عنوان “زندان اوین، قلب ایران” منتشر شده است، در این مراسم درباره روزنامه‌نگاری معاصر ایران سخن گفت. وی که سخنانش را با یاد همکاران زندانی‌اش شروع کرده بود، درباره دو مثل “بندبازی” و “حرکت در میدان مین” که تعابیری از شرایط روزنامه‌نگاران ایرانی است، برای حاضران سخن گفت. سانسور، تهدیدهای جانی و امنیتی، توقیف و بازداشت و بی‌کاری توصیفاتی بودند که آقای پوراستاد شرح آنها را برای حاضران بازگفت. به گفته او روزنامه‌نگار ایرانی در میدان مینی راه می‌رود که نقشه آن را ندارد. این مین‌ها خط قرمزهایی هستند که نه قانون و نه هیچکس دیگری آنها را تعیین نکرده است. او باید خودش بداند که چه چیزی ممکن است همه چیز را منفجر کند.

سخنران آخر، مریم میرزا بود که در مورد وضعیت اینترنت و نقش اینترنت در ایران امروز سخن گفت. وی با اشاره به مجازات‌هایی که برای برخی از فعالان اینترنتی تعیین شده بود گفت که این مجازات‌ها شامل از حبس تا اعدام می‌شوند. او با اشاره به نقش اینترنت در شکل‌گیری گروه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، این تکنولوژی را در پیشبرد اهداف معترضان در ایران به ویژه پس از انتخابات مهم ارزیابی کرد و گفت حکومت ایران در تلاش است تا با محدود کردن استفاده از اینترنت، از سرعت محدود گرفته تا ترویج اینترنت حلال، این فضا را نیز به تملک خود در آورد.

مقاله‌های دیگر این کتاب، “یک گام به پیش” به قلم علی خردپیر، “ستاد ۸۸، بزرگ‌ترین کمپین حامی میرحسین موسوی در کل کشور” به قلم آرش غفوری، “آن بعد ازظهر نحس …” به قلم سیدشاهین نوربخش، “بازی در میدان حریف” به قلم بابک غفوری آذر، “میرحسین موسوی؛ آشپز آش ایرانی” به قلم محمدرضا یزدان‌پناه، “پشت دیوارهای بلند اوین” به قلم فرنوش امیرشاهی، “حرفه؛ خبرنگار در غربت” به قلمآرش حسن‌نیا، “بازمانده‌ی زلزله‌” به قلم فهیمه خضر حیدری و “کسی در خانه منتظر من نیست” به قلم مریم میرزا است.