مدیران جمهوری اسلامی علیرغم تظاهر به دین دولتی شگردهایی را نیز به کار میگیرند که گویا دارند بهروز میشوند. یکی از همین شگردها موضوع صبحانهی کاری است که دیگر به صورت رسمی تمام عیار برای مدیران ادارات دولتی درآمده است. در ضمن مدیران ارشد بخش خصوصی کشور هم از این رسم نوظهور هرگز جا نمیمانند.
هماکنون گروههایی از دلواپسان هم در انتقاد از این رفتار اداری فریاد برمیآورند. چون مدعیاند در اسلام رسم نیست که سر سفره حرف بزنند. این گروه در انتقادِ خود یادآور میشوند که پیش از این فقیهان شیعه در کتابهای اخلاق خود فصلی را به “آداب سفره” اختصاص دادهاند تا در متن آن مردم را از سخن گفتن به هنگام غذا خوردن بازدارند. اما دیگر کار از کار گذشته است و از مدیران ارشد دولتی کسی گوشش به این مخالفخوانیهای عوامانه بدهکار نیست. آخر مگر میشود صبحانهی کاری را امری خلاف اخلاق اسلامی معرفی کرد، در حالی که رئیسان هر سه قوه هر از چندگاهی نمونههایی از آن را حتا در انظار عمومی و مقابل چشمان خبرنگاران به اجرا میگذارند. تازه اگر هم حسن روحانی یا علی لاریجانی بخواهند التزام عملی به اخلاق اسلامی را نادیده بشمارند، صادق لاریجانی به عنوان رییس قوهی قضاییه هرگز پای خودش را ذرهای هم از گلیم اسلام بیرون نمیگذارد. حتا عدهای از افراد ضمن پاسخگویی به مخالفانِ صبحانهی کاری، مدعی شدهاند که صبحانهی کاری نوعی صلهی رحم هم به شمار میآید. صلهی رحمی که جدای از خویشان، اطرافیان بانی آن را نیز در بر میگیرد.
باز گروهی از سر پاسخگویی یادآور شدهاند که هزینهی غذای صلهی رحم را هرگز نمیتوان از جیب این و آن تأمین نمود. در حالی که مدیران ارشد دولتی هزینهی صلهی رحم خودشان را به پای اداره مینویسند. این گروه انگار میخواهند با حرام دانستن صبحانهی کاری، مشارکت دیگران را در صرف غذای آن حرام بدانند. چون مدیران دولتی به ظاهر بدون اذن و اجازهی مردم یا همان مالیات دهندگان واقعی، چنین سفرهای را میگسترند.
صبحانهی کاری تنها اسماش صبحانه است وگرنه از نهار و شام اعیانی شاهزادههای قاجار هم چیزی کم نمیآورد و به تنهایی همهی آنها را نیز در بر گیرد. چون سر سفرهی صبحانهی کاریِ مدیران دولتی، بدون کم و کاست نمونههایی از آنچه که گفته میشود ردیف شدهاند: کله پاچه با مخلفات، هلیم (حلیم هم مینویسند)، آش، کباب، جوجه کباب، شیر، شیرموز، نیمرو، کره، انواع مربا، انواع پنیر، عسل، گردو، انواع آب میوه و….
نان سفره را نیروی خدماتی اداره صبح زود میخرند. همهی انواع نان به حتم باید سر سفره باشد. آخر هرکسی نوعی از نان را میپسندد؛ از نان بربری و سنگک گرفته تا تافنون و لواش همه سر سفره خودنمایی میکنند. حتا در برنامهی سفرهآرایی این صبحانه نان فانتزی هم هرگز فراموش نمیشود. با همین سفره چیدن، به واقع دفتر عریض و طویل مدیر اداره به محلی همانند رستوران درمیآید. نیروی خدماتی اداره هم از هر سویی هی غذا میآورند و آنوقت با خودشان ظرفهای خالی را پس میبرند.
با این همه گاهی هم دعوت برای صبحانهی کاری در دفتر رییس اداره برگزار نمیگردد. چون بعضی از مدیران ترجیح میدهند که آن را در هتل و رستورانی ویژه برگزار نمایند. به واقع با همین ترفند اداری تزئین عمومی هتل و رستوران را هم به رخ میهمانان خود میکشند.
در صبحانهی کاری به طور عادی کادوییِ میهمان را هم کف دستش میگذارند. نوع کادویی با شأن و مقام میهمان همخوانی دارد. میهمان با گرفتن کادویی درمییابد که این دوستیها به حتم باید همچنان ادامه یابد. اگر این کادویی، کتاب باشد بدون شک سکهای را هم با خود به همراه دارد. چون در هنجارهای مدیران جمهوری اسلامی، اهدای کتابِ خشک و خالی اهانتی نابخشونی به حساب میآید. به واقع اینجا کتاب پوششی درست و دقیق برای کارهای پنهانیِ خودمانیتر قرار میگیرد.
مدیران اداره از رسم صبحانهی کاری، جهت تطمیع مدیر بالادستی هم سود میبرند. به واقع مدیر بالادستیِ خودشان را با همین حقه به هتلی بیرون از اداره دعوت میکنند تا به ظاهر طرف “نمکگیر” بشود. به خصوص اگر مدیر بالادستی تازه به کرسی مدیریت دست یافته باشد، اجرای چنین حقهای را بیشتر لازم میبینند. چون این مدیر بالادستیِ تازه وارد، هر لحظه امکان دارد مدیران زیر مجموعهی خودش را کلهپا کند.
در صبحانهی کاری به طور عادی از هر دری سخنی به میان میآید الا کار اداری. جوکهای ناشنیده را به تمامی میتوان آنجا شنید. میزبان و میهمان برای همدیگر از دعوت به ویلای دماوند و شمال یا میدان اسبدوانی کردان چیزی کم نمیگذارند. خاطرات اغراق شدهای از بالادستیهای جمهوری اسلامی را هم تعریف میکنند تا خودشان را بهتر به دیگران بشناسانند. خلاصه از آشنا و ناآشنا همگی باید بفهمند که او به جاهایی از نظام وابستگی دارد و برکناری او برای همگی هزینهای جبران نشدنی در بر خواهد داشت.
مدیران جمهوری اسلامی گاهی هم خبرنگاران یا مدیران رسانهها را به صبحانهی کاری دعوت میکنند. اینجا کار بیش از همه معنایی از صبحانه را در بر میگیرد تا کار و مشغلهی اداری. با این همه مدیر اداره ضمن گزارش، آمارهایی را از کارهای اداری خود هم ارایه میدهد تا در این گزارش تصنعی همه را از ابتکار عمل خویش شگفتزده نماید. در عین حال، در همین نشست، اهداییهای خبرنگاران را هم جلویشان میگذارند تا همگی بفهمند که با گرفتن اهدایی هرگز نباید پایشان را از گلیم خودشان بیرون بگذارند.
جدای از این گروهی از مدیران هم به تازگی مبتکرانه موضوع صبحانهی سبز را ابداع کردهاند. با این نامگذاری میخواهند دیگران هرچه بیشتر بدانند که میزبان ایشان حتا به آموزههای زیست محیطی اعتقادی راسخ دارد. در صبحانههای سبز تلاس میشود تا به گونهای نمایشی و ساختگی آموزههای زیست محیطی رعایت گردد.
نمونهی دیگری از صبحانهی سبز را در انتخاب رنگ سفره و غذا به کار میگیرند. چون همهی خوردنیها عین جرجیس پیامبر یا سیّدهای وطنی خودمان رنگی از سبز را به نمایش میگذارند. حتا بین مدیران دولتی رسم است که روز تولد امام حسن چنین سفرهای را برای میهمانان صبحانهی کاری خود بچینند. چون امام حسن را نخستین سیّد جهان به حساب میآورند و رنگ سبز نیز نمادی برای شناخت هر سیّدی شمرده میشود. مدیران دولتی به واقع با رفتارهایی از این دست با یک تیر دو هدف را نشانه میگیرند. چون قرار است هم آنان را دوستدار امام حسن بشناسند و هم کسی که از سر اخلاص وفاداریاش را به الگوهای زیست محیطی پنهان نمیکند.
از مدیران دولتی ولیالله سیف رییس بانک مرکزی بیش از هر مدیری به فوت و فن صبحانهی کاری آشنایی دارد. در همین راستا حتا مهمانان خارجیاش از سفرهی او بینصیب نمیمانند. سفرهای که در آن غذاهای ایرانی خیلی دوستانه و خودمانی در کنار غذاهای خارجی مینشینند. اتاق بازرگانی کشور هم از شگرد ولیالله سیف برای صبحانهی کاری استقبال نموده است. حتا آنان خود سیف را بیش از همه به این صبحانهی پرمحتوا دعوت نمودهاند. وزیر اقتصاد و دارایی و یا رییس دفتر رییس جمهور هم همیشه مهمانان خوبی برای اتاق بازرگانی بودهاند. حتا مدیران قوهی قضاییه که تا کنون بر سر هیچ سفرهای ننشستهاند، به دفعات خبرنگاران را سر سفرهی صبحانهی کاری خودشان نشاندهاند تا شاید نمکگیر قوهی قضاییه بشوند. اما خبرنگاران در عمل ثابت کردهاند که همه بدون استثنا آدمهای بیچشم و رویی هستند. چون هم صبحانهی قوه قضاییه را میخورند و هم علیهشان مطلب و مقاله مینویسند. ولی مدیران قوهی قضاییه میگویند که خبرنگاران تربیت نشدهاند، باید بینشان کار فرهنگی بشود.
سرآخر میمانَد هزینهی این صبحانههای کاری و پول کادوییهایی که این و آن دریافت میکنند. پیداست که تمامی آنها بیکم و کاست فاکتور میشود تا مدیر مالی اداره در پرداختشان با مشکلی روبهرو نگردد. تا کنون هم جایی شنیده نشده که در پرداخت آنها مشکلی پیش بیاید. در همین راستا لازم نیست که کسی بگوید ردیف و بودجه نداریم. از هر ردیفی که بخواهند فاکتورها را میپردازند. ذیحساب و ممیّز مگر میخواهند با جانشان بازی کنند. در اصل با پرداخت همین هزینهها است که همگی بلااستثنا آخرعاقبت بخیر میشوند.
اینها که کله گنده هستند و بخور بخور دارند اما این موضوع صبحانه کاری و حتی نهار در محل کار و روی میز کار در همه شرکتهای دولتی برقرار است ….اوایل دهه ۸۰ در شرکت دیتا کارآموز بودم، صحنه هر روزه صبحانه کارمندان، بوی پنیر و کارمندانی که در حال لمباندن نان و هورت کشیدن چای بودند، خوردن دو پرس دوپرس قیمه روی میز کار از صحنه هایی است که آدم فراموش نمی کند.
یک زن / 30 January 2018
امام راحل: همه با هم (بخورید)
روزبه / 30 January 2018