بیژن روحانی – عبور جمعیت جهان از مرز هفت میلیارد نفر بحثهای مختلفی را در زمینه آینده محیط زیست، اقتصاد، منابع طبیعی و رشد و توسعه در جهان دامن زده است.
بر مبنای پیشبینیها، با نرخ فعلی رشد جمعیت به احتمال زیاد جمعیت جهان تا سال ۲۰۵۰ به مرز نه میلیارد نفر خواهد رسید. بسیاری این پرسش را مطرح میکنند که در جهانی که هم اکنون با مشکلات متعددی در زمینه حفاظت از محیط زیست، مصرف بیرویه منابع طبیعی، بحران اقتصادی، مشکلات عمیق اجتماعی و نزاعهای مختلف منطقهای و بینالمللی روبهرو است، چگونه میتوان برای این جمعیت روبهرشد در نقاط مختلف دنیا به درستی برنامهریزی و سیاستگذاری کرد؟
بحث تغذیه نیز یکی از مهمترین نگرانیهای موجود در این زمینه است. بخش مهمی از جمعیت جهان اکنون گرسنه است و روند افزایش جمعیت به بحران تولید و توزیع غذا دامن میزند. فعالان محیط زیست نیز معتقدند دستاندازی به تمام منابع طبیعی برای سیر کردن شکم میلیاردها انسان و مصرف آن در راه توسعه جوامع، دیگر چیزی از طبیعت و محیط زیست در کره زمین باقی نخواهد گذاشت.
از میان منابع طبیعی مورد تهدید، ششتای آنها بیش از سایر منابع در معرض تهدید قرار دارند: آب، نفت، گاز طبیعی، فسفر، ذغال سنگ و عناصر کمیاب خاک. بهعنوان مثال فسفر که اکنون منابع آن با خطر به اتمام رسیدن تهدید میشوند، یکی از مهمترین عناصری است که رشد گیاهان و بهخصوص کشاورزی به آن وابسته است و در تهیه کودهای شیمیایی مصرف کلیدی دارد. معادن فسفات بیشتر در کشورهایی مانند چین، مراکش، آمریکا و روسیه یافت میشود. پیشبینی شده است چنانچه مصرف فسفر و همچنین رشد جمعیت به شکل کنونی ادامه داشته باشد، معادن آن تا چند دهه دیگر به پایان میرسد.
گرچه اعلام عمومی گذشتن جمعیت جهان از مرز هفت میلیارد نفر به نگرانیهای عمومی در خصوص آینده این جمعیت رو به فزون و منابع طبیعی و اقتصاد دامن زده است، اما بسیاری معتقدند نمیتوان گناه تمام مشکلات را بر گردن افزایش جمعیت انداخت. پاول اهرلیچ، محقق و نویسنده کتاب “بمب جمیعتی” بیش از آنکه بر افزایش جمعیت انگشت بگذارد، مصرفگرایی را عامل اصلی نابودی منابع طبیعی قلمداد میکند.
از سوی دیگر میان مصرفکنندگان منابع طبیعی در جهان نیز تعادل برقرار نیست. یعنی همانطور که جمعیت جهان به طور نامتوازن تقسیم شده و برخی مناطق با کاهش جمعیت روبهرو هستند، الگوی مصرف نیز در همه جا به یک شکل نیست. در حالی که یک چهارم جمعیت جهان از این منابع طبیعی به میزان کمی استفاده میکند و یک چهارم دیگر نیز به شدت دچار کمبود و گرسنگی است، اقلیت ناچیزی بیش از حد نیاز خود به منابع دسترسی دارند و آن را به هدر میدهند. این الگو بهخصوص در مورد مواد غذایی و بحران تغذیه در جهان نیز صدق میکند. براساس آمارهای موجود سالانه بیش از یک سوم مواد غذایی تولید شده در جهان نابود شده است یا به هدر میرود. بنابراین میتوان با منابع موجود نیز گرسنگی در جهان را برطرف کرد. طبق آمار بانک جهانی نیز، یک پنجم جمعیت جهان حدود هفتاد و پنج درصد درآمد دنیا را به خود اختصاص داده است در حالی که یک پنجم دیگر که جزو فقیرترین بخشهای جمعیت دنیا هستند تنها از یک و نیم درصد درآمد کل جهان بهره میبرند.
از سوی دیگر نیز هستند کسانی که معتقدند رشد جمعیت به رشد اقتصاد کمک خواهد کرد و با اشاره به کشورهایی که اکنون نرخ زاد و ولد پایینی دارند میگویند رشد اقتصادی در این کشورها به زودی متوقف میشود و آنگاه مشکلات اجتماعی و اقتصادی ناشی از یک جمعیت کهنسال خود را نشان خواهد داد. یکی از برجستهترین مثالها در این زمینه ژاپن است که اکنون کهنسالترین جمعیت جهان را دارد و میانگین طول عمر زنان در این کشور ۸۶ سال است، اما در عین حال دارای یکی از پایینترین نرخهای زاد و ولد در دنیاست. میانگین سنی در ژاپن چهل سال است و یک چهارم جمعیت آن بالای ۶۵ سال هستند. با اشاره به چنین واقعیتهایی، برخی اقتصاددانان جمعیت جوان را عامل توسعه و موتور محرکه اقتصاد میدانند.
همچنین این واقعیت نیز وجود دارد که کشورهایی که در کنترل جمعیت خود موفق بودهاند، توانستهاند رفاه عمومی مناسبتر، دسترسی عادلانهتر به بهداشت و آموزش و همچنین تامین اجتماعی مناسبتری را برای شهروندان خود فراهم کنند. این کشورها با کنترل جمعیت توانستهاند به ثروت بیشتری نیز دست پیدا کنند. نکته جالب توجه اما آن است که با افزایش میزان ثروت و حرکت به سمت هرچه بیشتر صنعتی شدن جوامع، محیط زیست و منابع طبیعی بیشتر در معرض خطر و نابودی قرار میگیرد. چین با سیاست سختگیرانه تک فرزندی از یک سو و از سوی دیگر با سرمایهگذاری عظیم دولتی در بخش صنعت و تولید به یکی از غولهای اقتصادی جهان تبدیل شده است، اما در عین حال یکی از بزرگترین آلودهکنندگان محیط زیست است.
با توجه به دادههای موجود به نظر میرسد در این زمینه نمیتوان تنها از یک عامل سخن گفت. بنابراین بیش از آنکه فقط نگران زیاد شدن جمعیت باشیم، باید نگران سیاستگذاریهای مربوط به الگوی توسعه و مصرف نیز باشیم.
انسان برای بقایش از منابع طبیعی برای تجدید تولید استفاده می نماید اگر به نرخ رشد جمعیت در کشورهای محتلف نگاهی کوتاهی بیندازیم در خواهیم یافت که در دوران شکوفائی اولیه ناگهان انفجاری عمل کرده و سپس ناگهان فروکش کرده و روند منفی بخود گرفته است . مثلا شهری مانند تهران در طی 50 سال گذشته همانگونه عمل نموده که آلمان طی 70 سال گذشته با آن روبرو بوده است هم اکنون کشورهای قاره ی آمریکا به جز آمریکا و کانادا و در آسیا به جز هند پاکستان و بنگلادش و قاره ی اروپا عمدتا رشد متعادل و قاره ی آفریقا و کشورهای مستثنی شده در قاره های دیگر روندی نامتعادل را طی می کنند از اینرو بررسی آماری یکصد سال گذشته کاملا مشهود است که انسان برای بقایش تولید نسل را نیز متعادل خواهد ساخت .
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 25 November 2011
1- هشتاد درصد ثروت جهان در اختیار بیست درصد افراد دنیا بوده و می باشد و خواهد بود.قانون مشهور پارتو
2- بشر خودش با دستان خودش بر اضمحلال و نابودی دنیا خواهد افزود.
3- نابودی دنیا طبق پیش بینی نوستراداموس سال 2012 خواهد بود که من میگویم از این سال به بعد نابودی دنیا بطور جدی کلید خواهد خورد.
حمید / 26 November 2011
اسلام جهان را نابود خواهد کرد.
کاربر مهمان / 28 November 2011