این روزها نامش بر سر زبانهای دیپلماتهای غربی و غیرغربی است، در هر قطعنامه تحریمی که ربطی به ایران دارد باید نامی از آن به میان بیاید. در نزد عدهای امروزه تروریسم با این نام بیش از القاعده گره خورده است. دستگاههای امنیتی غربی نام ”شبح” و “ژنرال وحشت” را روی فرمانده آن گذاردهاند. ایرانیان هم کمابیش آن را میشناسند: نیروی قدس سپاه به فرماندهی قاسم سلیمانی.
چندروز قبل روزنامه عربی الشرقالاوسط چاپ لندن گزارشی را در مورد نفوذ سپاه قدس در تمامی زمینههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی و بهویژه در منطقه حفاظت شده سبز بغداد از قول یک مقام ارشد امنیتی عراقی به چاپ رساند. این مقام ارشد امنیتی از ذکر نام خود در این گزارش خودداری کرده است. در زیر این گزارش را همراه با اطلاعاتی تکمیلی در مورد نیروی قدس سپاه باهم میخوانیم.
ژنرال وحشت
نام او قاسم سلیمانی است. ۵۴ ساله و زاده شهرستان بافت از توابع استان کرمان است. در نوجوانی پیشه بنایی را برای خود برگزید و از این طریق روزی میگذراند. بعد از گذراندن دوره تحصیلات اجباریِ پنجساله دبستان، در سال ۱۳۵۳ ماله وخشت و گل و شاقول را کنار میگذارد و به عنوان پیمانکار در سازمان آب کرمان آغاز به کار میکند. جنگ که آغاز میشود، شور و شر جوانی او را به بسیج وصل میکند و راهی جبههها میشود. در طول جنگ زمان زیادی لازم نیست تا تواناییهای خود را به فرماندهان ارشد جنگ نشان دهد. راه پیشرفت، او را به یکی از فرماندهان بسیج هم ولایتیهای خود بدل میکند و پس از مدتی لشکری از کارگران کرمانی را شکل میدهد که نام آن را “لشکر ۴۱ ثارالله” مینهند. در طول جنگ لشگر ۴۱ ثارالله به فرماندهی حاج قاسم خود را در عملیاتهای سخت به اثبات میرساند.
پس از پایان جنگ هشتساله، لشکر ۴۱ ثارالله تحت فرماندهی سردار قاسم سلیمانی در نبردهای مرزی جوابی مثبت به سران نظام میدهد؛ ازجمله سرکوب کردها در مناطق غربی ایران. سپس به زادگاه خود بافت بازمیگردد و به کارهای امنیتی در خصوص مبارزه با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر در مناطق مرزهای شرقی ایران میپردازد.
قاسم سلیمانی و رهبر جمهوری اسلامی
او در مدت انجام فعالیتهای خود در این زمینه، به گفته مقامات جمهوری اسلامی توانست امنیتی نسبی اما پایدار در این مناطق ایجاد کند. آشنایی او با مناطق کویری و صحرایی و شناخت او از قبایل و عشیرههای استان سیستان و بلوچستان در زمینه پیشبرد اهداف او کمک شایانی کرد.
ارتباط قاسم سلیمانی با آیتالله علی خامنهای ارتباطی بیش از یک فرمانده و سرباز است. جلسات وقت و بیوقت و قراردادن آقای خامنهای در جریان مهمترین اطلاعات فوق سری، روابط آنها را هرچه دوستانهتر و صمیمانهتر کرده است. این ارتباط و آشنایی به اواخر دهه پنجاه بازمیگردد. ماه رمضان سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۶ آقای سلیمانی در مجالس مذهبی و عزاداری واعظانقلابیحجتالاسلام رضا کامیاب شرکت میجست و خود را از مریدان او میدانست. ارتباط نزدیک آقای سلیمانی با آقای کامیاب و از طرفی دوستی نزدیک آقای کامیاب با آقای خامنهای در مشهد، سنگ بنای ارتباط نزدیک و پیچیده آقای سلیمانی و آقای خامنهای را در سالهای بعد بنا نهاد. آقای کامیاب در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کرد، اما بخت یار او نبود و در سال ۱۳۶۰ توسط مجاهدین خلق ترور و در دم کشته شد.
در سال ۱۳۷۹، آقای خامنهای، فرمانده کل قوای جمهوری اسلامی، آقای سلیمانی را به عنوان فرمانده یکی از قوای پنجگانه سپاه پاسداران، “نیروی قدس” برگزید. از آن زمان به بعد او نه تنها از رسانههای دیداری و شنیداری ناپدید شد بلکه هیچگاه دیگر در مجالس عمومی و هیئتهای عزاداری آفتابی نشد. او حالا به یکهتاز عملیاتهای خارج از کشور تبدیل شده بود. میگویند از دوستان نزدیک و صمیمی عماد مغنیه لبنانی معروف به حاج رضوان بود که در اثر انفجار بمبی که در۱۲ فوریه ۲۰۰۸ در هدرست صندلی اتومبیل پاجیرویش جاسازی شده بود کشته شد.
از ترور تا میانجیگری
در اواخر آوریل ۲۰۰۸ گزارشی در روزنامه آمریکایی مک کلثی درج شد، در این مورد که آقای سلیمانی در اردیبهشت سال ۱۳۸۷ برایتوقف درگیریهای خونین میان نیروهای امنیتی عراق که بیشترشان شیعه هستند و نیروهایرادیکال مقتدیصدر در شهر نجف، کربلا و ناصریه، پا در میانی کرده است و توانسته این غائله را بخواباند.[۱]
در نشست مهم دیگری که در نقطه مرزی ایران و عراق در مریوان انجام شد وبه گفته منبعی که نخواست نامش فاش شود، جلال طالبانی، درخواستی به ژنرال قاسم داد مبنی بر اینکه نبردها و ناآرامیهامتوقف شود. به گفته این مقامات، آقای سلیمانی نیز روز پس از آن، پیامی به شبه نظامیان شیعه ارسال میکند وبلافاصله نبردها متوقف میشود.
قاسم سلیمانی در ژانویه سال ۲۰۰۵، زمانی به عراق وارد شد که عراقیها برای نخستینبارپس از سقوط صدام حسین، به پای صندوقهای رأی رفتند تا آینده کشور خود را رقم زنند. در حالی که آمریکاو غرببا حمایت از ائتلاف العراقیه (که شبکه تلویزیونیای به همین نام دارد) و نخستوزیری ایاد علاوی دست بالا را داشت. آقای سلیمانی فعالیت خود را درحمایت از شیعیان طرفدار ایران کلید زد و به شدت به راهنمایی آنان برایپیروزی در انتخابات مشغول شد؛ از کمکهای لجستیکی و تبلیغاتی تا امنیتی و اطلاعاتی. پس از انتخابات، زمانی که جورج بوش انگشتهای آغشته به مرکب مردم عراقرا نشان پیروزی بزرگی برای دمکراسی دانست، آقای علاوی و متحدانش انتخابات را باخته بودند و درعوض، متحدان جمهوری اسلامی عرصه سیاست عراق را از آن خود کردند. یک سال بعد، در آوریل سال ۲۰۰۶ آمریکا باز هم نگران بنبست مذاکرات برای برگزیدن نخستوزیر جدید عراق پس از دومیندور انتخابات مجلس عراق شد و این بار آقای سلیمانی به منطقه سبز رفت تا باسیاستمداران شیعه مذاکره و تضمین کند که انتخاب نهایی عراق، مورد پذیرش تهران نیز هست و در پایان هم عراقیها بر سر نخست وزیری نوری مالکیبه توافق رسیدند.
عادل عبدالمهدی، معاون رئیسجمهور عراق و از مقاماتمجلس اعلای اسلامی عراق در این زمینه میگوید:”آمریکاییها از یک طرف از این جریان خوشحال بودند، چرا که بنبست به پایانرسیده بود و از سوی دیگر، ناراحت که سلیمانی را در منطقه سبز میدیدند“.
در این زمینه زلمای خلیلزاد نیز میگوید: “در آن زمان، صحبتهایی از ورودوی به منطقه سبز بود. همانقدر که مقامات آمریکایی سلیمانی را به جنگ افروزیمتهم میکنند، او در ایجاد صلح برای رسیدن به اهدافش فعال بوده است.او ماه گذشته [آوریل سال ۲۰۰۸] در پایان دادن به درگیریهای نیروهای مقتدی صدر و نیروهایعراقی در بصره، نقشی حیاتی داشت؛ تهدیدی که میرفت ناآرامیهای آن گسترشبیابد و پیامدهای وخیمی به ویژه برای منابع نفتی عراق در پی داشته باشد.“
نیرویی برای صدور انقلاب
نیروی قدس یاسپاه قدس نیروی ویژه و زیرشاخهای از نیروهای پنجگانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درایران است که مسئول فعالیتهای نظامی برونمرزی را برعهده دارد. این نیرو در جریان جنگ ایران و عراقتاسیس شد و هدف اصلی آن عملیات در خاک عراق و هدف ایدئولوژیک آن صدور انقلاب به دیگر کشورهابود. نیروهای قدس درجنگ ایران و عراق بهعنوان نیروی مرزیسپاه پاسداران تشکیل شدو فعالیتش را با حمایت ازکردهابرای مقابله باصدام حسین در زمان جنگ ادامه داد. این نیرو با حمایت ازاحمدشاه مسعوددرجنگ شوروی در افغانستانو بعدها در مقابله باطالبان دامنه فعالیتش را گسترش داد. همچنین گزارشهایی از نیروهای قدس مبنی بر حمایت از جنگجوهای اسلامگرای بوسنیایی در جنگ یوگسلاوی در دست است.
حال این نیرو در پوشش فعالیتهای فرهنگی و هنری نیز در خارج از ایران فعالیتهای ایضایی و اطلاعاتی دارد. ساخت فیلمهای مستند ضد غربی در خارج از ایران ازجمله کارهای این نیروی برون مرزی است.
عملیات سپاه قدس ازخونینترین و مرگبارترین عملیاتهای تروریستی در خارج از ایران بوده است. انفجار مقر تفنگداران آمریکایی و فرانسوی در بیروت پایتخت لبنان در۲۱ اکتبر سال ۱۹۸۳ یکی از این عملیات مرگبار است. دو انفجار در این محل بهوسیله دو نفر از اعضای حزبالله لبنان با پشتیبانی نیروی قدس صورت گرفت. راننده دو کامیون هرکدام با مواد منفجرهای در حدود ۵۴۰۰ کیلوگرم TNT از میان صفوف نگهبانان هر دوساختمان گذشتند و به بلوکهای ساختمان کوبیدند و موجب انفجاری مهیب شدند. در این انفجارها بیش از ۲۸۶ تناز نیروهای آمریکایی و فرانسوی کشته شدند که در این میان آمریکا با بیش از۲۳۰کشته و ۸۰ زخمی بیشترین تلفات را متحمل شد. نیروهای آمریکا و فرانسه بهدنبال این حوادث ازلبنان خارج شدند و سربازان اسرائیلی نیز تا ماه ژوئن ۱۹۸۵میلادی، بخشاعظمی از خاک لبنان را تخلیه کردند.
روز ۲۵ژوئن سال ۱۹۹۶ انفجاری در برجهای خوبر و در پایگاه نیروهای آمریکایی در شهر دهران عربستان رخ داد. اینبار هم مواد منفجر قاچاق شده از لبنان با کامیونی از نوع تانکر انتقال گاز بود و حاوی دههزار کیلوگرم TNT که منجر به کشته شدن ۱۹نفر سرباز آمریکایی و مجروح شدن حدود ۴۰۰نفر شد. لوئیس فری، رئیس سابق اداره تحقیقات فدرال آمریکا (اف.بی.آی) که در آن زمان برای تحقیق به عربستان اعزام شده بود در مصاحبهایبا مجله نیویورکر به تاریخ ۱۴ مه ۲۰۰۱ بر نقش سپاه پاسداران و نیرویقدس در این عملیات تروریستی تأکید کرد.[۲]
وی گفت: “در سال ۱۹۹۷ ولیعهدوقت عربستان سعودی، امیر عبدالله، در حاشیه اجلاس سران کشورهای اسلامی دراسلامآباد، خطاب به رفسنجانی گفته بود: “ما میدانیم شما عملیات خوبر راانجام دادید.” رفسنجانی در پاسخ اصرار داشته که خودش شخصاً درگیر این کارنبوده و با اشاره به خامنهای گفته است:” او این کار را کرده است“.
نفوذ در منطقه سبز بغداد
یک مقام سابق امنیتی عراقی در گفتوگو با الشرقالاوسط در تاریخ ۱۸ اکتبر ۲۰۱۱ فاش کرد: ” تعداد بسیاری از نیروهای سپاه پاسداران که متعلق به نیروی قدس سپاه هستند در منطقه محافظت شده سبز بغداد حضور دارند که سفارتخانههای غربی و عربی و ادارات و خانههای مقامات دولتی و اعضای پارلمان عراق در آن قرار دارد.” این منبع افزود: “اعضای نیروی قدس که تحت امر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس قرار دارند در تمامی بخشها و استانهای عراق حضور چشمگیری دارند.”
این منبع که بهشرط ناشناس ماندن خود از طریق تلفن از بغداد با الشرقالاوسط مصاحبه میکرد، گفت: “اعضای سپاه پاسداران به درون منطقه سبز با پوشش محافظ فیزیکی مقامات دولتی و سیاستمداران عراقی که اکثراً از طرفداران احزاب شیعه عراقی هستند، نفوذ کردهاند.”
این مقام که پیش از این پست مهم و برجستهای را در سرویسهای امنیتی عراق برعهده داشته است، افزود: “زمانی که پست حساسی را در نیروهای امنیتی برعهده داشتم، در مورد نفوذ اعضای نیروهای سپاه پاسداران ایران در نیروهای امنیتی عراق و خصوصاً در وزارت کشور هشدار دادم. در آن زمان گزارشی دادم که بسیاری از نیروهای شبه نظامی متعلق به بعضی از احزاب شیعه عراقی در تیمهای حفاظتی مقامات دولتی رخنه کردهاند.” (این مقام ارشد امنیتی با احتیاط در مورد این مسئله صحبت میکرد.)
او در ادامه افزود: “در زمانی که ما از شورای وزرای ریاست جمهوری و مقامات دولتی و نمایندههای هیئت رئیس مجلس و اعضای مجلس درخواست کردیم تا اسامی و بیوگرافی این افرادی را که در پوشش محافظ فعالیت میکنند برای ما فراهم کنند تنها تعداد بسیار کمی از مقامات، اطلاعاتی آن هم بهصورت کلی در مورد این افراد به ما دادند و بسیاری دیگر کوچکترین اطلاعاتی در مورد این افراد در اختیار ما نگذاشتند.”
به گفته این مقام سابق امنیتی، “عراقیها در ایران به عضویت نیروی قدس درآمدهاند و برای کار در پوشش محافظ اشخاص در داخل و خارج منطقه سبز فعالیت میکنند. به عبارت دیگر، تیم محافظ اشخاص شیعه عراقی بهوسیله افسران سپاه پاسداران در عراق آموزش دیدهاند و بعضی از این افسران در مهمانسرای وزرای مجلس در مرکز منطقه سبز حضور دارند.”
این مقام سابق امنیتی خاطر نشان ساخت: “اعضای نیروی قدس آدرس تمامی خانهها و دفاتر مقامات عراقی را بهجز مقامات کرد در داخل و خارج منطقه سبز بغداد بهخوبی میدانند. منظورم این است که مقامات کرد همانند جلال طالبانی، رئیسجمهور، روز نوری شاویس، معاون نخستوزیر، فواد ماسوم، رهبر جناح کرد در پارلمان عراق، هوشیار زیباری، وزیر امور خارجه و بقیه مقامات کرد در نخستوزیری در پایتخت عراق تیم محافظ خود را از بین نیروهای کرد انتخاب کردهاند که به آنها نزدیک هستند و میشناسند.”
به عقیده وی، “این موضوع عجیبی نیست که تمامی نیروهای قدس سپاه در تمامی بخشهای عراق پراکنده هستند و نفوذ دارند. فرمانداریهای جنوب عراق تحت کنترل کامل سپاه پاسداران هستند و اعضای ایرانی سپاه هرگونه طرح و عملیات تروریستی را میتوانند علیه شرایط امنیتی عراق مدیریت و اجرا کنند. بههرحال نیروهای قدس سپاه از تاثیر و نفوذ گسترده خود در بغداد و استانهای مرکزی خرسند و راضی است. آنها حتی به مناطق کردنشین با تاسیس شرکتهای تجاری نفوذ کردهاند که بهطور مستقیم بهوسیله سپاه قدس هدایت و اداره میشود.”
این مقام سابق امنیتی بر این باور است که سپاه قدس در پشت واقعه جنایت النخیب، نزدیک به ۳۰ عراقی را که در راه زیارت از مقبره حضرت زینب بودند، به کام مرگ کشاند: یکگروه مسلح در ۱۲ ماه سپتامبر گذشته اتوبوس زائران عراقی را که از زیارتمرقد حضرت زینب در سوریه بازمیگشتند، در منطقه الوادی القذر واقع در۷۰کیلومتری جنوب شهر النخیب ربود .پس از آن نیروهای امنیتی عراق جسد ۲۲نفر را یافتند که با شلیک گلوله کشته شده بودند. اکثر این شهروندان عراقیاهل شهر کربلا بودند و دو نفر دیگر نیز از اهالی شهر فلوجه در استانالانبار بودند. هدف از جنایت النخیب ایجاد تفرقه و فتنه طایفهای در عراق از جانب نیروهای امنیتی عراقی ارزیابی شد.
او اشاره کرد: “نیروی قدس به شدت بهدنبال کنترل جاده بین عراق و سوریه است و مسئولیت این نیرو گماردن نیروهای نظامی و امنیتی در حد فاصل این جاده است تا بر تمامی مناطق سنینشین خصوصاً در فرمانداری الانبار تسلط کامل داشته باشد.”
این مقام سابق امنیتی بر این عقیده است که “نیروی قدس بهدنبال ایجاد جای پایی در بین مرز عراق و عربستان سعودی هستند و چندینبار تلاشهایی برای کنترل آن انجام دادهاند، اما قبایل عرب عراقی النجف و الدیوانیه از حضور آنها در این مناطق جلوگیری کردهاند”.
او گفت: “جای تعجب وجود دارد اگر نیروهای قدس بخواهند هر مقام عراقی و دیپلمات غربی را در منطقه سبز و یا خارج از آن ترور کنند و این کار را نتوانند انجام دهند.”
او در عین حال هشدار داد: “خطر حضور نیروهای سپاه پاسداران و قدس در مناطق حساس بغداد و استانهای دیگر عراق جدی است و امکان یک کودتای نظامی امنیتی در عراق وجود دارد؛ بخصوص وقتی نیروهای آمریکایی از عراق خارج شوند و این چیزی است که مقامات ایرانی خواهان آن هستند.”
این مقام امنیتی عراقی میگوید: “نیروی قدس توانایی هرگونه عملیات تروریستی را در هرجایی، حتی مناطقی که فرسنگها با ایران فاصله دارد ازجمله در خاک ایالات متحده آمریکا، آسیا، آفریقا و عراق دارد. برای نیروهای قدس هر گونه عملیات تروریستی در خاک عراق بسیار آسان است.”
به گفته وی، ” جمهوری اسلامی در حال شکلدهی به دولت دلخواه خود در عراق است و در تمامی سیاستهای امنیتی و اقتصادی عراق حضور چشمگیر دارد و در این مورد نیازی به حضور حتی نیمی از مردم عراق نیز احساس نمیشود.”
این مقام سابق عراقی معتقد است: “هیچکس جرئت دخالت و صحبت در مورد نفوذ نیروهای قدس سپاه در عراق را ندارد و اگر کسی در این موضوع دخالت کند، حذف خواهد شد.”
منابع:
۳. الشرق الأوسط : الکشف عن وجود عناصر من فیلق القدس فی المنطقة الخضراء
مقاله بسیار جالبی است.مخصوصا که یک ادم بیسواد وطن پرست مسلمان و شجاع که به زور ٥ کلاس درس خوانده است،سیاستمداران استعمار گر غربی و ژنرالهای دانشگاه دیده انان را انگشت به دهان گذاشته است.لذا باید از دید نظامی و امنیتی به این ایرانی نابغه و وطن پرست نهایت احترام را گذاشت.اینجا سوالی برای من بوجود آمده است که چرا انقلابیون ایرانی با چنین فردی دشمنی دارند؟ایشان هم مثل نظامیان و مامورین امنیتی امریکائی و غربی و صهیونیست، یک نظامی دستور بگیر است که در پست خود انجام وظیفه کرده و موفق هم بوده است.چرا نام و نشان این مامور وظیفه شناس را علنی میکنید؟خب حالا ایشان را علنی فرمودید و میدانید که یک مامور امنیتی لو رفته دیگر جزو افراد مخفی نمی تواند فعالیت کند و به حساب جاوسان یک مهره سوخته است.اکنون هم مشکل شما این است که ایشان فرمانده سپاه قدس می باشند و سدی برای سیاستهای استعمارگران و حمله نظامی انان به ایرانند و در افزایش قدرت ایران در منطقه مؤثر می باشند و یا به عبارت دیگر به استحکام نظام ج.ا.ا. کمک ارزنده ای میکنند؟مگر ایرانیان دیگر با بینشهای سیاسی دیگر با قوی شدن و نفوظ داشتن دولت ایدآل خود در منطقه مخالفند؟ به نطر من این اقای سپاهی را باید احترام خاص کرد.و من از همین طریق از زحمات ایشان و جانفدائیش برای ایران و ایرانی و اعتقادات اسلامی اش تشکر میکنم.مطمعنا از این سربازان ایرانی غیور و میهن دوست هم در سپاه قدس کم نیستند که در زیر نظر ایشان خدمت می کنند و مورد تائید ایشان هستند.ضمنا برای ایرانیان غیوری که جهت بر پائی یک مردمسالاری نسبی در ایران مبارزه و از خود گذشتگی می کنند(با هر بینشی که دارند) هم آرزوی موفقیت و تندرستی میکنم و امید وارم که روزی همه ایرانیان وطن پرست،متحدا با دشمنان ایرانی در یک صف بجنگند.به امید انروز
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 27 October 2011
در رابطه با طرح توطئه ترور سفیر عربستان:
محاسبات هرم قدرت آقای خامنهای بسیارپیچ در پیچ بوده و هست، ولی برای اثبات اقتدارش هم سرعت عملی نشان میدهد که در بی«بصیرتی» بیهمتایش میکند. هرچند غربیها در گرفتاریهای فراوان یکی دو ماه گذشته احتمالا فرصت ردیابی نشانههای قلدری جمهوری اسلامی را نداشتند و ما هم هنوز از یافتههایشان بیاطلاعیم، ولی 50 ضربه شلاق نمادین به خانم توحیدلو و زمان اجرایش معنای مخصوصی داشت.
یک ناظر نه چندان دقیق هم دلیل انتخاب 5 تن برای ترور سفیرعربستان را با تمام مغشوش بودن طرح، میتواند نمادسازی در نمایش اقتدار شیعی آن ردیابی کند.
توجه کنیم که منصور ارباب سیر و پسرعمهاش کرمانشاهی هستند. شاید مکالمه تلفنی منصور ارباب با پسرعمه هم در همین شهر انجام شده. آقای خامنهای هم بیخود نبود که با سرعت در کرمانشاه «سنگر» گرفت. ظاهر طریقهی اجرای طرح هم میتواند عمدا کودکانه در نظر گرفته شده باشد تا غلظت تحقیر را تذکر دهد.« آری ما با گرفتن 1.5 میلیون برای آزادی شهروندان شما، و با صرف همان مبلغ و بدست یک “معتاد” که شهروند خودتان هم هست و در خاک خودتان اقتدار شیعی خود را به ثبت میرسانیم!».
اگر صلاح میدانید پیام را علنی کنید
کاربر مهمان / 25 October 2011
تصرف عراق و برکناری صدام که سکولار و ضد آخوندها بود بزرگترين لطف برای ادامه بقا و توسعه بلند پروازيهای ج ا بود…
کاربر مهمان / 25 October 2011
حالا فهمیدم, همسایه خوب به کی می گویند؛ به ایران و پاکستان!
حسن / 26 October 2011
دوست عزيز، آقاي mansour piry khanghah لطف بفرماييد، اگر امكان دارد به اين سوال پاسخ دهيد و آن اين است: روح دموكرات بودن و آزاديخواهي با حمايت از يك ابر تروريست و آدمكش بلفطره چه سنخيتي مي تواند داشته باشد؟
در ضمن اين مقاله براي روشن شدن افكار عمومي از جنايات اين رژيم و دست اندازي نيروي قدس به ديگر كشورها نگاشته شده است. تروريسم به هرشكل چه دولتي و غير دولتي در هر جاي دنيا از نظر من محكوم است.
سعيد بياني / 29 October 2011
هدف حفظ نظام است که از اوجب واجبات است(=امام خمینی) . لذا ترور های وحشناک و عملیات های غیر انسانی یک گروه تروریست دست پروده ج.ا که در جهت حفظ موقعیت نظام فاشیستی آخوندها در منطقه صورت میگیرد . گاهی حیرت میکنم از این جماعت و از این جاذبه قدرت که این ها حتی به هم کیشان خود هم مراعات نمیکنند.بله هدف بلاخره حفظ نظام است که در سایه آن می توانند اوباش جمهوری اسلامی که نه از اسلامیت آن و نه از جمهوریتش چیزی باقی مانده زیست کنند .بایستی فاتحه نطامی را که امنیت و بقا خود را در فتنه افکنی و ترور در منطقه و کشورهای همسایه خود می یابد را خواند. و چه چشم میباید داشت از این رژیم که در درون و با مخالفان خود چه ها که نکرده است .
malek / 30 October 2011
اقای سعید بیانی محترم سلام.متاسفانه پیامت و سؤالت را امروز خوندم ووظیفه خود میدانم که به رسم احترام پاسختان را بدهم و امید است که مطلبم مجددا درج گردد.هموطن شما از روی خشم حتی مطلب مرا درست متوجه نشده اید! نوشتم:«باید از دید نظامی و امنیتی به این ایرانی نابغه و وطن پرست نهایت احترام را گذاشت.» هر کس غیر از این کند شعور سیاسی و نظامی ندارد و تعصب میهنی هم ندارد.به عبارت دیگر بی هویت است .اقا جان جنگ است و هر کس هم که در این جنگ سهیم است،مشکل دارد و باید بر حریفش غلبه کند.مگر امریکائیان به نظر شما کم ادم کشته اند و یا هموطنان اسرائیلی شما کم میکشند.دوست گرامی مگر با بچه ای چون خودت طرفی که به تازگی و انهم به کمک مامانش راه رفتن را تجربه میکند؟آدمها باید چقدر تنفر را در خود ذخیره کرده باشند که عقلشان هم از کار بیافتد؟دوست من فقط به توسط بمب های شیمیائی که دولت صهیونیستی شما با کمک دولت المان در اختیار صدام گذاشتند صدها هزار نفر کشته و معلول شده اند و بسیاری از انها به خاطر مبتلا شدن به بیماری ریوی و پوستی هنوز زنده اند و روزانه حد اقل ده قرص مصرف می کنند و از درد و خارش و سرفه رنج میبرند.حال شما میفرمائید که پاسدار وطن پرست و نابغه وغیور فوق جنایتکار است و امریکائیان و صهیونیستها و مزدوران انها را میکشد.خجالت هم خوب چیزی است که متاسفانه برخی سرشان نمی شود و یا چون شما هنوز سر از تخم فهم سیاسی سر برون نیاورده ، ولی جیک جیک بی اندازه اش آزار دهنده است.پاینده ایران و سلامت و سربلند باشند تمام پاسدارانی که خالصانه جهت حفظ مرزها و ناموس ایرانیان مسلمان و غیر مسلمال جان فدائی میکنند و مرگ بر پاسدارانی که فقط به خاطر فرصت طلبی و عقده گشائی، در زیر پرچم مسلمانی ادم میکشند و مردم آزاری میکنند.لطفا اگر اینبار منظورم را متوجه شدید، شما هم از نبوغ این سرباز فداکار ایرانی و مسلمان تقدیر کنید و اگر مدرکی هم علیه ایشان دارید که نشانهنده تفکر ضد ایرانی اش است ،بفرمائید که بنده هم روشن شوم.البته اگر داشتید تا به امروز مخفی نگه نمی داشتید.
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 10 December 2011
خدا قوت به ایرانیان سپاه قدس. عراق بخشی از خاکهای تاریخی ملت ایران بوده و وجود مراکز بزرگ تمدنی همچون هترا و تیسفون نمونه های بارز این ادعا است. در زمان صفویه نیز شرق عراق بخشی از ایران بوده . لذا ایرانیان باید جلوی حکومت فاسد آمریکا و انگلیس را در عراق بگیرد و این مناطق را به میهن بازگرداند….
انشالله
کاربر مهمان / 09 June 2012
درود بر مسلمانان جان بر کف و سپاهیان و ارتشیان غیور دلاورمان ایران باید دوباره ابرقدرت جهان بشه دوستان دست از حرفهای خیانتکارانه بردارید و کمک کنیم . جانم اسلام و ایران
کاربر مهمان / 06 September 2012
وجود چنين دلاور مرداني كه خار چشم آمريكا و اسراييل هستند مايه افتخار ماست
کاربر مهمان / 27 November 2012
سلام به همه شما عزیزان واما سرلشکر قاسم سلیمانی ایشان نه ادم کشند نه وحشتناک ادم کش ان کسانی هستند که به زور سر نیزه عراق و افغانستان را تحت اشغال دارند و سالهای زیادی از جنگهای خانمان سوز شان نمی گذرد ***
کاربر مهمان / 06 December 2012