سمانه خلیلی – مهمان ویژه امسال نمایشگاه کتاب فرانکفورت که از ۲۱ تا ۲۵ مهر ماه ۱۳۹۰ (۱۲ تا ۱۶ اکتبر ۲۰۱۱) برگزار می‌شود، ادبیات ایسلند است. این سنتی‌ست که نمایشگاه کتاب فرانکفورت از ۱۹۸۸پایه گذاشته است و بر اساس آن هر سال یک کشور یا یک حوزه زبانی و فرهنگی خاص را مهمان خود می‌کند.

تاکنون هم کشورهای بسیاری این امکان را یافته‌اند که مهمان نمایشگاه کتاب فرانکفورت به عنوان بزرگترین نمایشگاه کتاب جهان باشند و فرهنگ و ادبیات خود را به کشور میزبان و سایر کشور‌ها معرفی کنند. در چند روزی که نمایشگاه دایر است و قبل و بعد از آن همه روزنامه‌ها و دیگر رسانه‌های آلمانی‌زبان مقالاتی درباره ادبیات و فرهنگ کشور مهمان منتشر می‌کنند. مهمان نمایشگاه هم موظف است برنامه‌های ادبی و فرهنگی متعددی همچون سمینار‌ها، نشست‌های فرهنگی و جلسات کتابخوانی در دوره برگزاری نمایشگاه ارایه دهد. در سال ۲۰۰۴ که جهان عرب مهمان نمایشگاه کتاب فرانکفورت بود، از ۳۰۰۰ سیمنار برگزار شده در نمایشگاه ۵۰۰ سمینار آن درباره ادبیات عرب بود. این سیمنار‌ها نه تنها در طول برگزاری بلکه چندین روز قبل از شروع نمایشگاه آغاز می‌شوند.
 

بدین ترتیب نمایشگاه کتاب فرانکفورت این فرصت را به کشور مهمان می‌دهد که بازارهای تازه برای خود پیدا کند و هر چه فعال‌تر عمل کند، امکان بستن قرارداد‌های بیشتری برای ترجمه و نشر آثار‌ش دارد و این فرصتی‌ست که بعد از حدود ۲۵ دوره میزبانی و مهمانی هنوز به ایران و حوزه زبان فارسی داده نشده است که البته بحث درباره چرایی آن نوشته دیگری می‌طلبد.
 

ادبیات ایسلند پیوند تنگاتنگی با طبیعت دارد، چنانکه شاید بتوان گفت عشق به بدویت برجسته‌ترین ویژگی ادبیات ایسلند باشد

امسال ایسلند با شعار “ایسلند سرزمین افسانه‌ای” در نمایشگاه کتاب فرانکفورت شرکت کرده است. ادبیات ایسلند اما برای آلمانی‌ها حوزه نا‌شناخته‌ای نیست. در سال گذشته نزدیک به ۲۰۰ عنوان کتاب از رمان و داستان کوتاه تا ادبیات کهن ایسلند به آلمانی برگردانده شده است که نسبت به ۹ عنوان در سال ۲۰۰۰ رشد خیره‌کننده‌ای داشته است. این البته تنها شامل آلمان و کشورهای آلمانی‌زبان که حدود صد میلیون خواننده بالقوه را در خود جای داده‌اند، نمی‌شود، بلکه موجی‌ست که در این سال‌ها در میان اروپاییان راه افتاده است. هالگریمور هلگاسون (Hallgrimur Helgason) یکی از رمان‌نویسان ایسلندی می‌گوید: “زمانی بود که اروپایی‌ها دنبال راز و رمز و جهان‌های مرموز راهی آفریقا می‌شدند، امروز توجه‌شان به سنت‌ها و طبیعت ایسلند جلب شده اشت و راهی اینجا می‌شوند.”

رمان “زن ۱۰۰۰ درجه” از هلگاسون به آلمانی ترجمه و منتشر شده است. موضوع این رمان زندگی زنی‌ست که با یک لپ‌تاپ در یک گاراژ زندگی می‌کند.
 

ادبیات بخش مهمی از زندگی مردم این جزیره سرد و یخی را که به آتشفشان‌هایش معروف است، تشکیل می‌دهد. در ایسلند که جمعیت آن کمتر از ۳۲۰ هزار نفر است، هر سال ۱۵۰۰ کتاب با عنوان جدید در حوزه ادبیات منتشر می‌شود که متوسط تیراژ آن‌ها هزار جلد است. این ۳۲۰ هزار نفر ۳۵۰ نویسنده دارند که ۷۰ نفر آن‌ها تنها از راه نوشتن زندگیشان را می‌گذرانند. این آمار هنگامی انسان را بیشتر شگفت‌زده می‌کند که سرانه کتابخوانی و آمار انتشار کتاب در ایران را به‌یاد آورد. می‌توان تصور کرد که در ایسلند هر محله برای خودش یک نویسنده و یک ناشر دارد و مردمی که تا همین ۶۰ سال پیش بیشترشان ماهیگیر و کشاورز بودند، کتاب از دستشان نمی‌افتد.
 

در ایسلند که جمعیت آن کمتر از ۳۲۰ هزار نفر است، هر سال ۱۵۰۰ کتاب با عنوان جدید در حوزه ادبیات منتشر می‌شود

ادبیات ایسلند بیش از هر نوع ادبیاتی در پیوند تنگاتنگ با طبیعت قرار دارد، چنانکه شاید بتوان گفت طبیعت‌گرایی و عشق به بدویت برجسته‌ترین ویژگی ادبیات ایسلند باشد. دشت‌های خالی که تا چشم کار می‌کند گسترده‌اند، هوای یخزده و ترس همیشگی از آتشفشان‌های خاموش، همراه با بوی گوگرد که همیشه در هوا پراکنده است، پس‌زمینه همه داستان‌های ایسلندی را می‌سازد.
 

باید پرسید چگونه ممکن است که از چنین زمین سفت و سخت روستایی، دانه‌های ظریف و طرد شعر و ادب بیرون آید؟ ایسلندی‌ها همو.اره در پاسه به این پرسش می‌گویند: این ساگا‌ها (Saga)، حکایت‌ها و افسانه‌های عامیانه‌ای هستند که ادبیات معاصر ایسلند در آن‌ها ریشه دارد.
 

ساگا‌ها روایت‌های داستانی هستند که ایسلندی‌ها، چه تحصیلکرده و چه ماهیگیر و کشاورز ساده با آن‌ها بزرگ شده‌اند و چنان با آن‌ها خو گرفته‌اند و به آن‌ها اعتماد دارند که گویی داستان خانوادگی خودشان است. در نظر آن‌ان ساگا‌ها فقط به معنا تعدادی حکایت اسطوره‌ای که از ایسلندی‌های اولیه به جای مانده نیست، بلکه داستان‌هایی‌ست واقعی از رویدادهای تاریخی زندگی وایکینگ‌هایی که در این جزیره ساکن شدند. 
 

هالدور لاکسنس (Halldór Laxness)، نویسنده ملی ایسلند و برنده نوبل ادبی در سال ۱۹۵۵. آثار او را به سه دوره تقسیم کرده‌اند: رمان “بافنده کشمیر” با موضوع مدرنیته و سنت در سال‌های دهه ۲۰؛ رمان “آقای خودش” با موضوع نقد اجتماعی در سال‌های دهه ۳۰ و سرانجام رمان “ناقوس ایسلند” با موضوع بازنگری در تاریخ در سال‌های دهه ۴۰

اساساً ساگا‌ها حکایت‌های شفاهی بودند از جنگ‌هایی که در فاصله بین ۹۳۰ تا ۱۰۵۰ م در ایسلند رخ داد، اما در قرن سیزدهم بدست نویسندگان گمنامی مکتوب شدند. موضوع‌های ساگا‌ها دو دسته اصلی را در برمی‌گیرد: زندگی پادشاهان و قهرمانان و داستان‌های خانوادگی. از آنجا که زبان ایسلندی از قرون میانه تا به امروز تنها تغییراتی جزئی داشته است، خواندن متون ساگا‌ها برای ایسلندی‌ها دشوار نیست.
این نزدیکی و پیوند عمیق با متون ادبی کهن به ادبیات مدرن ایسلند غنای بسیاری بخشیده است، چنان‌که ساگا‌ها الهام‌بخش و محرک فرم‌های ادبی مدرن ایسلند هستند. نیمه دوم قرن نوزدهم دوران تغییر و تحول ادبیات و ورود آن به دنیای مدرن است.

اولین رمان مدرن ایسلندی در ۱۸۵۰م منتشر شد و در‌‌ همان سال‌ها اولین مجله ادبی شروع به‌کار کرد. مجموعه آثار شکسپیر و هزار و یک شب ترجمه شدند و تئا‌تر کم کم به یکی از مهم‌ترین شکل‌های سرگرمی مردم تبدیل شد، که البته خود نقش بسیاری در کشف هویت ملی و باز‌شناسی دوباره عناصر فرهنگ بومی داشت. همین امر پشتوانه‌ای برای هنرمندان و نویسندگان ایسلندی شد که در برابر قواعد و اصول هنری وارداتی بایستند و قواعد خود را تعریف کنند که خاص خودشان است.
 

اولین انجمن قلم نویسندگان ایسلندی در ۱۹۲۸تاسیس شد که امروز حدود ۳۵۰ نویسنده عضو آن هستند. در سال ۱۹۵۵هالدور هاکسن (Halldor Laxnass) جایزه نوبل ادبیات را به ایسلند آورد. گونار گونارسن (Gunnar Gunnarsson) شاعر و نویسنده دیگر ایسلندی‌ست که چندین بار نامزد دریافت نوبل ادبی شد، اما نتوانست دومین نوبل ادبی را به ایسلند بیاورد. خانه او امروز محل برگزاری جلسات انجمن قلم است.
 

در شصت و سومین نمایشگاه فرانکفورت حدود ۳۰ نویسنده ایسلندی شرکت کرده‌اند که در کنار برنامه‌های مختلف جلسات داستانخوانی هم برگزار می‌کنند.