لارن استارکی – ما در بخش پیش با استدلال قیاسی آشنا شدیم، استدلالی که بر اساس قانون و اصول ساخته میشود، یعنی از کل به جزء میرسد. حالا زمان آن است که نگاهی به نوع دیگر استدلال بیندازیم: استدلال استقرایی.
استقرا مبتنی بر فهم عمومی و یا تجربهی زیسته است، و از واقعیتهای جزئی به نتیجهگیری کلی میرسد. ما در این بخش یاد خواهیم گرفت که استدلال استقرایی چه ساختاری دارد و چگونه ساخته میشود.
استقرا
استقرا استدلالی است که از واقعیتهای جزئی یا اتفاقات روزمره به اصولی کلی و قانون و تئوری میرسد. تفکر استقرایی که در فرضیههای علمی مورد استفاده قرار میگیرد، از دو قضیهی شرطی ترکیب شده است که از حقیقتِ احتمالیِ موجود در نتیجه، پشتیبانی میکنند:
اگر الف حقیقت داشته باشد و ب حقیقت داشته باشد، آنگاه ج احتمالا حقیقت دارد.
ما در استدلال استقرایی از دو چیز استفاده میکنیم تا مشخص کنیم که چه چیزی محتمل است یا چه چیزی محتمل نیست. آن دو چیز عبارتند از:
۱. تجربهی زیسته،
۲. فهم عمومی.
تجربهی زیسته به ما اجازه میدهد که پیشبینی کنیم اگر شرایط به همینگونه باشد چه چیزی احتمال میرود. مثلا، «بهرام، در سه هفتهی گذشته، هر روز نیم ساعت دیر سر کار حاضر میشده. امروز او احتمالا باز هم دیر خواهد آمد.»
فهم عمومی به ما اجازه میدهد تا بر اساس واقعیتها یا پیشفرضهای شناختهشده، چیزی را استنتاج کنیم یا دربارهاش «بهطور دقیق حدس» بزنیم. مثلا «در هر تیمی پنج نفر بازی میکنند. من یکی از هفت بازیکن خوب اردوی آزمایشی بودهام. پس احتمالا من را برای تیمشان انتخاب میکنند.»
گفتیم که در استدلال قیاسی، اگر دو قضیهی استدلال حقیقت داشته باشند، نتیجه حقیقت خواهد داشت. اما در استدلال استقرایی اینطور نیست؛ قضایا فقط به درد این میخورند که بفهمیم آیا نتیجه درست بوده است یا نه، اما همیشه این امکان وجود دارد که نتیجه اشتباه باشد، حتی اگر قضایا حقیقی باشند. یعنی، هیچ ربط مستقیم و منطقیای بین قضایا و نتیجه وجود ندارد. پس در استدلال استقرایی بیشتر از استدلال قیاسی احتمال آن است که کل استدلال نادرست باشد و در دام مغالطه و سفسطه گرفتار شود.
با همهی این کاستیها و ضعفها، ما از استدلال استقرایی زیاد استفاده میکنیم. نظریهی سلول، که یکی از نظریههای اساسی زیستشناسی مدرن است، محصولِ استدلال استقرایی است: هر ارگانی که تحت مشاهدهی علمی قرار گرفته، از سلول ساخته است: پس، احتمال خیلی زیادی دارد که همهی چیزهای زنده از سلول ساخته شده باشند.
دو نوع استدلال استقرایی داریم: استدلال مقایسهای و استدلال سببی. استدلال مقایسهای یک چیز یا یک رخداد یا یک ایده را در مقایسه با چیز و رخداد و ایدهی دیگری میگذارد تا ببیند این دو چه شباهتهایی دارند. استدلال سببی میخواهد ببیند کدام از این دو چیز سبب و علت هستند و کدامشان معلول و پیآمد.
• تمرین
بهترین نتیجهی این استدلال را – از میان گزینههای زیر – مشخص کنید:
افراد دیگری که در این ساختمان زندگی میکنند
الف) غذای هندی دوست دارند؛ پس من هم باید دوست داشته باشم.
ب) روزهای سهشنبه خانهتکانی میکنند؛ پس من هم باید روزهای سهشنبه خانهتکانی کنم.
ج) به نظر نمیرسد مدیر جدید ساختمان را دوست داشته باشند؛ پس من هم نباید او را دوست داشته باشم.
د) اجارهشان را اول ماه میپردازند؛ پس من هم باید اجارهام را اول ماه بپردازم.
پاسخ
پاسخ درست، گزینهی د است. ما بر اساس تجربهی قبلیمان میدانیم که اول هر ماه اجاره پرداخت میشود، و فهم عمومی به ما میگوید که اگر دیگران اول هر ماه اجارهشان را میپردازند، پس زمان پرداخت اجاره اول هر ماه است.
استدلال مقایسهای
استدلال استقرایی همیشه یک رخداد یا یک ایده یا یک چیز را با رخداد و ایده و چیز دیگری مقایسه میکند تا بفهمد آیا شباهت آنها آنقدری هست که بتوانند نتیجه یا استنتاجی را تولید کنند یا نه. پس، مهمترین ویژگی این استدلال آن است که دو چیز را با هم مقایسه میکند تا شباهت بین آن دو را دریابد.
مثال:
رودابه میگوید «هر وقت من از آرد سفید برای پختن پیتزا استفاده میکنم، ظاهر خیلی خوبی پیدا میکند. پس، هر وقت که آرد سفید استفاده کنم، ظاهر پیتزا خیلی خوب میشود.» (یعنی الف در بیشتر مواقع منجر به ب میشود، پس الف همیشه منجر به ب خواهد شد.)
رودابه دو چیز را با هم مقایسه کرده است؛ آرد سفید و اینکه آرد سفید باعث میشود ظاهر پیتزا خوب شود. این دو در یک چیز شباهت دارند: آرد سفید. استدلال استقرایی همیشه یک امر کلی را تولید میکند: هر وقت رودابه از آرد سفید استفاده میکند، ظاهر پیتزایش خوب خواهد شد.
تمام قدرت استدلال استقرایی در این است که بر شباهت بین دو چیز متکی است. در واقع، زمانی استدلال استقرایی نامعتبر میشود که دو چیز آنقدر شباهت ندارند که بتوان بین آنها مقایسهای برقرار کرد. رودابه این امر را مسلم میگیرد که «هر بار» در آینده از آرد سفید استفاده کند ظاهر پیتزایش دقیقا همان شکلی خواهد شد که قبلا شده بود. اگر این نکته حقیقت داشته باشد، پس نیتجهگیری رودابه احتمالا درست است.
اما اگر هربار که رودابه از آرد سفید استفاده کرده باشد و خمیرمایهی تازه هم اضافه کرده باشد چه؟ اگر در آینده از خمیرمایهی بستهای استفاده کند، ظاهر پیتزایش خوب نخواهد بود. این رخدادها شباهتی با هم ندارند، پس نمیتوانند نتیجه تولید کنند. قضیهی دومِ هر استدلال استقرایی باید بگوید که هیچ تفاوت معنیداری بین آن دو چیز وجود نداشته است. قضیهی دوم رودابه میتوانست بگوید «هر بار ظاهر پیتزا خوب خواهد شد، چون هیچ تفاوت اساسیای بین ظاهر پیتزاهای من در گذشته و آینده وجود نخواهد داشت.» این را باید در ذهن داشت؛ خیلی زیاد اتفاق میافتد که استدلال استقرایی از گفتن این چیزها (تفاوتهای اساسی بین دو چیز) شانه خالی کند و دچار ضعف شود.
• تمرین
از استدلال استقرایی زیر چه نتیجهای میتوان گرفت؟
ما بیش از صد صفحه از این کتاب شعر را خواندهایم. تا اینجا، شعرهایی که دربارهی طبیعت هستند خیلی قوی و ماهرانه بودهاند، و شعرهایی که دربارهی عشق و رابطهی انسانی هستند خیلی سست و گاهی شلخته. پس، در صد صفحهی بعدی، ما انتظار داریم که …
پاسخ
ما میتوانیم نتیجه بگیریم که «شعرهای مربوط به عشق، سست و گاهی شلخته هستند، و شعرهای مربوط به طبیعت قوی و ماهرانه.»
• تمرین
کدام از مثالهای زیر استدلال مقایسهای نیست؟
الف) هفتهی قبل، من لباسهایم را روز دوشنبه شستم و کل هفته لباس تمیز برای پوشیدن داشتم. این دوشنبه میخواهم لباسهایم را بشویم تا این هفته هم لباس تمیز برای پوشیدن داشته باشم.
ب) دو هفتهی قبل، من همهی کتابهای کتابخانه را سر وقت پس دادهام و جریمه نشدهام. این هفته میخواهم همهی کتابها را سر وقت پس بدهم. پس من جریمه نخواهم شد.
ج) جمال گفته است که او دیروز بهترین و خوشمزهترین و تازهترین همبرگر را در رستوران گندم خورده است. امروز، او میگوید میخواهد برود رستوران فندق و ساندویچ بخورد.
د) این فروشگاه دقیقا هر دیماه در پنج سال گذشته، تخفیف دارد. دیماه امسال احتمالا تخفیف خواهد داشت.
پاسخ
گزینهی ج درست است. استدلالهای دیگر همگی شباهت بین دو چیز را مطرح میکنند، اما گزینهی ج شباهت دو چیز را مطرح نمیکند.
استدلال سببی
قبلا گفتیم که استدلال استقرایی متکی بر شباهتهای بین دو چیز است. اما استدلال سببی متکی بر تفاوت کلیدی بین دو چیز است تا بتواند علت یک معلول را پیدا کند. چرا یافتن علت مهم است؟ اگر ما باور داشته باشیم که چیزی علت (سبب) چیز دیگری (معلول) باشد، ما میخواهیم یکی از این دو کار را انجام دهیم:
۱. رابطهی بین آن دو چیز را دوباره بسازیم، یا
۲. نگذاریم که رابطهی بین دو چیز ادامه داشته باشد.
برای مثال، هربار که شما سخت درس میخوانید، نمرهی خوبی میگیرید. اگر میخواهید همچنان نمرهی خوبی بگیرید، میخواهید بدانید که آیا رابطهای بین سخت درس خواندن و نمرهی خوب گرفتن وجود دارد یا نه. وقتی ما علت و معلول را مشخص کردیم، میتوانیم معلول را وادار کنیم که دوباره تکرار شود. در مورد مثالمان، میتوانیم بفهمیم که درسخواندن واقعا منجر به گرفتن نمرهی خوب میشود. و برای اینکه بتوانیم همچنان نمرهی خوبی بگیریم، باید سخت درس بخوانیم.
از سوی دیگر، چه میشود اگر ما برای امتحانهای قبلی درس خوانده باشیم و نمرهی خوبی هم گرفته باشیم، اما برای امتحان بعدی بخواهیم پیشبینی کنیم؟ فرض کنید آنقدر سرتان شلوغ میشود که نتوانید درس بخوانید و نمرهی ۱۲ بگیرید. این استدلال چنین میشود: هر بار که من امتحان داشته باشم، درس میخوانم و نمرهی خوب میگیرم. اینبار، من درس نخواندم و نمرهی ۱۲ گرفتم. اگر من نخواهم که در آینده نمرهی پایین بگیرم، باید علت این معلول و پیآمد نامطلوب را از بین ببرم. در این حالت، تفاوت کلیدی این است که اگر میخواهم نمرهی پایین نگیرم، باید درس بخوانم. به یاد داشته باشید که برای یافتن علت، استدلال را باید جوری تنظیم کرد که به تفاوت کلیدی بین دو چیز مشابه نگاه کرد.
مثالی بزنیم:
حسین روز سهشنبه نفستنگی داشت و فهمید که چرا چنین شده است. او صبحها همیشه شیر و کیک میخورد. روز سهشنبه بعد از صبحانه سیگار کشیده است. آن روز، دچار تنگی نفس میشود. چهارشنبه تصمیم میگیرد که سیگار نکشد. در آن روز مشکلی با تنفس ندارد. غیر از سیگارکشیدن، هیچچیز دیگر حسین تغییر نکرده بود.
چه چیزی باعث تنگی نفس شده بود؟ امکان دارد که سیگار باعث نفستنگی شده باشد. این همان تفاوت کلیدی است. صبحها وقتی حسین صبحانهاش را میخورد، احساس خوبی دارد، اما درست همان روزی که بعد از صبحانه سیگار کشید نفسش گرفت و حال خوبی نداشت.
در همه موارد قضیه به این سادگی نیست. گاهی نیاز داریم که بر اساس اطلاعاتی که استدلال میدهد، تفاوت کلیدی را استنتاج کنیم.
موقعیتها و شرایط واقعی زندگی گاهی خیلی پیچیده میشوند. زندگی ما و جهان اطراف ما متاثر از هزاران علت است و یافتن تفاوت کلیدی کار سختی میشود. اما میتوان گفت؛ اگر احتمال بالایی برای یک علت وجود داشت و هیچ علت دیگری را ندیدیم، میتوانیم استدلال سببی قویای ارائه دهیم. اما ما برای ساختن یک استدلال سببی لازم است توجه داشته باشیم که:
− معلول باید پس از علت رخ داده باشد.
درست است که این جمله خیلی واضح و بدیهی به نظر میرسد، اما بعضی از استدلالهای سببی، معلول را قبل از علت قرار میدهند.
مثال: سر کار، شما را مقصر میدانند که رایانه را خراب کردهاید. اما شما درست زمانی از رایانه استفاده کردید که دیدهاید خراب است و تا قبل از آن دست به رایانه نزده بودید. استدلالی که میگوید شما مقصر هستید، قوی و معتبر نیست.
− فقط این مهم نیست که یک همبستگی قوی بین دو چیز برقرار باشد تا علیت اثبات شود.
همبستگی یا باهمآیی فقط توضیح میدهد که کدام از آن دو چیز اول آمده است.
مثال: هربار که لباس آبیام را میپوشم، تیممان میبرد. آیا اگر من هربار لباس آبیام را بپوشم تیممان میبرد؟ پاسخ منفی است. چون هیچ علیتی بین این دو برقرار نیست. پوشیدن لباس آبی نمیتواند علتی برای نتیجهی بازی تیممان باشد.
• تمرین
علت داستان زیر چیست؟
من دیروز که داشتم ماشینام را از پارک درمیآوردم، ماشین دیگری از پشت میآمد. راننده متوجه نشد و محکم زد به عقب ماشین من. وقتی پلیس آمد، راننده گفت من به ماشین او زدهام. اما با هم سر این توافق داشتیم که مقصر اوست. پلیس هم گزارش تصادف را نوشت.
گزارش پلیس چه میتواند باشد؟
الف) رانندهی دوم باید منتظر میشد تا نوبتاش شود؛ رانندهی اول ماشیناش را از پارک درآورده بود. واضح است که رانندهی دوم وقتی با رانندهی اول تصادف کرده که رانندهی اول از پارک آمده بود بیرون.
ب) اگر ماشین از پارک درآمده باشد، آنگاه غیرممکن است که بتواند از عقب به جلوی ماشین دیگری بزند. اما وقتی ماشین از پارک درنیامده باشد آنگاه ممکن خواهد بود که ماشینی از عقب به آن بزند.
ج) قانون رانندهها را منع کرده است که در محوطهی پارکینگ با سرعت رانندگی کنند.
د) رانندهی دوم حتما از آینهی عقب نگاه نکرده است وگرنه میدید که ماشینی عقباش قرار دارد.
پاسخ
علتهای احتمالی این تصادف گزینههای الف و ب و د هستند. گزینهی ج که از سرعت زیاد در محوطهی پارکینگ میگوید، علت تصادف را مطرح نمیکند.
خلاصهی بحث
استدلال استقرایی از اطلاعات جزئیای استفاده میکند که قبلا مشاهده یا تجربه شدهاند، و بر اساس همین اطلاعات جزئی نتیجهای کلی میگیرد. این نتیجهگیری هم بر تجربیات قبلی و هم فهم عمومی مبتنی است.
از آنجا که نتیجهگیری میتواند بر حسب احتمال بیان شود، پس احتمال زیادی وجود دارد که استدلال استقرایی – بر خلاف استدلال قیاسی – دچار خطا شود.
ما در بخش بعدی، یاد خواهیم گرفت که استدلال استقرایی چهطور میتواند دچار خطا شود و اعتبار خود را از دست بدهد.
ادامه دارد
توضیح مترجم: آنچه خواندید بخش ۱۴ از مجموعهی“ورزیدگی در تفکر انتقادی” است. این مجموعه بر پایهی ترجمهای آزاد از کتاب زیر عرضه میشود:
Lauren Starkey, Critical thinking skills success in 20 minutes a day, New York 2010
بخشهای پیشین:
۲. تعریف مسئله
۴. سازماندهندههای تصویری و فوران ایدهها
۵. تعیین هدف
۶. عیبیابی
۱۰. بازی ارقام
۱۲. استدلال قیاسی