نازنین اعتمادی – لوشن فروید (Lucian Freud)، نقاش بریتانیایی و نوهی زیگموند فروید اگر نگوییم مهمترین نقاش معاصر در جهان بود، بیتردید یکی از مهمترین نقاشان جهان و یکی از بحثبرانگیزترین هنرمندان جهان در قلمرو نقاشی بهشمار میآمد. لوشن فروید پس از گذراندن یک دورهی بیماری سخت و لاعلاج چهارشنبهی گذشته در بیستم جولای (۲۷ تیر ماه ) در ۸۸سالگی در لندن درگذشت. در گزارشی که پیش روی شما قرار دارد، از فروید و آثارش یک هفته پس از درگذشت این نقاش بزرگ یاد میکنیم.
لوشن (لوسیان به آلمانی) فروید در سال ۱۹۳۳ که فاشیستها در آلمان به قدرت رسیدند، در برلین متولد شد. پس از به قدرت رسیدن فاشیستها در آلمان و پیش از واقعهی کتابسوزان و آغاز یهودیکشی در برلین، لوسیان و خانوادهاش از آلمان به انگلستان مهاجرت کردند. لوشن فروید در سال ۱۹۳۹ تبعیت بریتانیا را پذیرفت و از آن زمان شهروند بریتانیا به شمار میآمد. منتقدان از او به عنوان «مهمترین نقاش جهان» یاد میکنند و به او لقب «نقاش بیپروای چاقی» دادهاند.
مجموعه آثار فروید که در آن چاقی انسانها و زشتیِ برهنگی انسان را مضمون قرار داده است، بهخاطر نگاه بیپروا و بیتعارف هنرمند در عالم هنر شهرت بسیار دارد. لوشن فروید در این مجموعه آثار بهطرز شگفانگیزی زشتیها را به گونهای زیبا در برابر دیدگان حیرتزدهی تماشاگران آثارش قرار میدهد. برهنگی از مهمترین مضامین آثار اوست.
شادی مشیری: در آثار لوشن فروید، برهنگی به معنای انبوهی از گوشت است که روی هم تلنبار شده و در قالب جسم یک انسان نمایان میگردد. او نه تنها تصویرگر زشتیهای زندگی شهری (اوربان) بود، بلکه مرگ را هم به شکل نوعی برهنگی که در حال تجزیه و گندیدگیست نشان میداد.
زشتی در آثار لوشن فروید اصولاً بسیار برجسته است. مدلهای او در اتاقهای نمور هتلهای درجه سه برهنه میشدند و روی کاناپههای پر از لک و پیس دراز میکشیدند. نور زنندهای این اتاقها را روشن میکند و مثل این است که همهی زشتی شهرهای بزرگ و فقر و جنایت و تبهکاری که در چنین شهرهایی زندگی شبانه را رقم میزند، در فضاهایی که فروید در آثارش میآفریند تجلی پیدا میکنند.
آدورنو اعتقاد داشت که در شرایط غلط بههیچ وجه نمیتوان زندگی درستی در پیش گرفت. در چاردیواریهای لوشن فروید نمیتوان از دروغهای بزرگ یک دوران گریخت. همهی این دروغها و فریبها و زشتیها در فضاهایی که فروید میافریند، آشکار میشوند.
فروید عاشق زشتیها بود، چون زیبایی را یک دروغ بزرگ و یک فریب میپنداشت. مدلهایی که او انتخاب میکرد هیچ شباهتی به مدلهای متعارف در غرب ندارند. پوست آنها بیمار به نظر میرسد، با وجود آنکه جوان هستند، بیاندازه زشت و خستهاند. مثل این است که زندگی آنها را از پا انداخته است. رولن بارت بهدرستی به این نکته اشاره میکند که مشخصات یک دوران را از چهرهی اشخاصی که در آن دوره زندگی میکنند، میتوان دریافت. از چهرههایی که فروید در آثارش پیش روی ما قرار میدهد، میتوانیم به سویههای زشت و اما پنهان زندگی شهری در غرب پی ببریم.
زیگموند فروید، پدربزرگ لوشن فروید سکسوالیته را منشأ بسیاری از بحرانهای درونی انسان در نظر میگرفت. لوشن فروید سکسوالیته را نفی نمی کرد، بلکه آن را مانند پدربزرگش سرمنشأ زشتیها جلوه میداد. در کتاب مقدس همه جا به جای تن، از «گوشت» سخن به میان آمده است. در آثار لوشین فروید، برهنگی به معنای انبوهی از گوشت است که روی هم تلنبار شده و در قالب جسم یک انسان نمایان میگردد. فروید یهودی بود. پیشگویی سلیمان نبی در عهد عتیق در آثار او یک بار دیگر خود مینمایاند. سلیمان نبی اعتقاد داشت که گوشت تن آدمی مقل علف پژمرده میشود، اما پیش از آنکه بخشکد میبایست ابتدا بگندد. گندیدگی جسم انسان را در آثار فروید بهخوبی میبینیم. او نه تنها تصویرگر زشتیهای زندگی شهری (اوربان) بود، بلکه مرگ را هم به شکل نوعی برهنگی که در حال تجزیه و گندیدگیست نشان میداد.
لوشن فروید زمانی که نقاشان به نقاشی انتزاعی علاقه داشتند، به نقاشی فیگوراتیو روی آورد. فیگورهایی که او نقاشی کرده است، بیاندازه زنده به نظر میرسند. فروید پرترهی اعضای خانواده و دوستانش را هم کشیده است. این پرترهها نه تنها نمایانگر شخصیت و زندگی درونی سوژههای اوست، بلکه دقت هنرمند در نمایاندن جزئیات بسیار شگفتانگیز است. اینها همه، یعنی رویکرد به برهنگی، تضاد بین زشتی و زیبایی و همچنین دقت در نشان دادن جزئیات، آثار او را در میان آثار نقاشان قرن بیستم متمایز جلوه میدهد. در حراجها، آثار او همواره میلیونها دلار به فروش میرسید. یک ماه پیش از درگذشت فروید، تابلوی او با عنوان « Woman Smiling, 1958-59 » به قیمت بیش از پنج میلیون یویرو به فروش رسید.
در سال ۲۰۱۰ لوشن فروید با یک راننده تاکسی درگیر شد و در کتککاری با او زیر چشمانش کبودش شد. پرترهای که او خودش کشیده و چهرهی کتکخوردهاش را مضمون قرار داده، در سال ۲۰۱۰ به قیمت سه میلیون پوند به فروش رفت.
ویلیام فیور (William Feaver ) ، منتقد روزنامهی اوبزروار که سابقهی دوستیاش با فروید به چهل سال میرسید اعتقاد داشت که فروید نه تنها یکی از مهمترین نقاشان قرن بیستم، بلکه حتی از مهمترین نقاشان قرن حاضر هم بهشمار میآید. او مهمترین دستاورد فروید در نقاشی را احیای نقاشی پرتره و عمومیت دادن به این گونه از نقاشی که عمدتاً آن را پست میشمرند میداند. با اینحال همه از آثار لوشن فروید استقبال نمیکردند. برخی منتقدان آثار او را با پرنوگرافی همسان میدانند و برخی از آثار او، از جمله پرترهای که فروید از ملکه الیزابت کشید، با انتقاد گستردهی منتقدان مواجه شد. فروید ملکهی انگلستان را به شکل یک مرد جلوه داده بود.
نه تنها آثار هنری فروید، بلکه زندگی شخصی او هم به مدت نیم قرن در مرکز توجه رسانههای غرب قرار داشت. شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه او بیش از دوازده فرزند نامشروع دارد. زنبارگی این هنرمند و شبگردیها و عیاشیهای او همیشه مبنع اخبار و شایعات بیشمار بوده است. علاوه بر این او بهخاطر کتککاریهایش هم شهرت داشت. یک بار در پاسخ به خبرنگاری گفته بود: مردم به من گاهی چیزهایی میگویند که در پاسخ فقط میتوانم آنها را کتک بزنم.
در همین زمینه:
::مستند «آرته» دربارهی آثار لوشن فروید بخش نخست::
::مستند «آرته» دربارهی آثار لوشن فروید بخش دوم::
::مستند «آرته» دربارهی آثار لوشن فروید بخش سوم::
مجموعهی کاملی از آثار لوشن فروید به شکل ویدیو در یوتیوب
خانم اسم این نقاش لوسین فروید است، لوشین دیگر چه صیغه ایست؟
کاربر مهمان / 29 July 2011