سال‌هاست که مکرر صحبت گرمایش فزاینده دمای میانگین زمین و تغییرات اقلیمی ناشی از فعالیت‌های انسان می‌شود، ولی چطور می‌شود با نگاهی به اعداد علم فیزیک و شیمی و چند معادله ساده ریاضی، واقعیت موجود را ترسیم کرد.

درمان زمین تا وقتی ممکن است که زمین از یک حد مشخصی بیشتر گرم نشده باشد، این حد چه دمایی است؟

درحقیقت، مدت‌هاست که شبیه‌سازی‌های رایانه‌ای شکل گرفته از داده‌های به‌ دقت جمع‌آوری شده، در کنار تحلیل‌های آماری ذخایر کربن صنعت سوخت فسیلی، به آدمی می‌گویند چه آینده‌ای در سال‌های آتی پیش رویش قرار گرفته‌اند و چه بایستی کرد.

ولی پیش از هر چیزی، انسان مگر با روندهای طبیعت چه کرده که صدای دانشمندهای سرتاسر زمین چنین به هشدار بلند است؟

تغییری ۱۷۰ برابر سریع‌تر از خواست طبیعت

انسان به اقلیمی آشنا در دوره هولوسن خو گرفته است: اقلیمی که برای فراتر از ۱۱ هزار سال، میانگین دمای آن تغییر محسوسی نداشت. دما بالا رفته و پایین آمده، ولی دچار شیب‌های گسترده تغییر نشده است.

به ناگهان و در ۴۵ سال اخیر، زمین دچار رشد فزاینده دمای هوا شد. اگر خواننده این متن کمتر از ۳۰ سال سن داشته باشد، دنیایی را نمی‌شناسد که در آن زمین دمای متعادلی داشت و هر ماه و هر سال، گرم‌تر از ماه و سال پیشین نبود.

ولی آیا این نقش انسان است که اقلیم را تغییر می‌دهد یا این خواست طبیعت است؟

وقتی گاردین سراغ تحلیل مقاله‌های علمی منتشر شده در ژورنال‌های جهان در موضوع تغییرات آب‌وهوایی رفت، دریافت که ۹۷ درصد دانشمندان می‌گویند این تغییر به خاطر آدمی است.

زمستان امسال هم وقتی تحقیق مشترک ویل استفان، اقلیم‌شناس دانشگاه ملی استرالیا و اون گافنی از مرکز پایداری استکهلم منتشر شد، این دو محقق نتیجه گرفتند که برای ۴.۵ میلیارد سال گذشته، عوامل طبیعی بر نظام زمین حاکم بوده‌اند و در هر قرن، دما با میانگین ۰.۰۱ درجه سانتی‌گراد تغییر کرده بود.

این روند ادامه داشت تا ۶۰ سال اخیر که به‌ خاطر انباشت گازهای گلخانه‌ای به خاطر مصرف فزاینده کربن، به ناگهان زمین شاهد ۱.۷ درجه تغییر دما در هر قرن است.

یعنی انسان بانی آن شده تا اقلیم ۱۷۰ برابر سریع‌تر از آنچه طبیعت می‌خواهد، تغییر کند.

وقتی زمین از یک حد مشخصی بیشتر گرم بشود، مثلاً از آستانه ۲ درجه سانتی‌گراد گرم‌تر بشود، سپس قطعاً از آستانه ۳ درجه هم رد خواهد شد و هرچه انسان انجام بدهد، از آستانه ۴ درجه هم رد خواهد شد.

این تغییر سریع در ۲۵ سال گذشته، دانشمندان را نگران عبور بشر از آستانه‌ها کرد؛ آستانه‌هایی که با عبور از آنها، کنترل تغییرات اقلیمی حداقل برای چند قرن دیگر غیر ممکن می‌شود.

یعنی درمان زمین تا وقتی ممکن است که زمین از یک حد مشخصی بیشتر گرم نشده باشد.

ولی وقتی زمین از یک حد مشخصی بیشتر گرم بشود، مثلاً از آستانه ۲ درجه سانتی‌گراد گرم‌تر بشود، سپس قطعاً از آستانه ۳ درجه هم رد خواهد شد و هرچه انسان انجام بدهد، از آستانه ۴ درجه هم رد خواهد شد و به همین ترتیب برابر قوانین فیزیک و شیمی، برابر انباشت گازهای گلخانه‌ای در اتمسفر زمین، دمای میانگین کره خاکی بیشتر و بیشتر می‌شود.

دانشمندان برای اینکه به این نتایج برسند و آستانه‌ها را مشخص کنند، از داده‌هایی که با دقت تمام جمع‌آوری می‌شوند برای ساخت شبیه‌سازی‌های رایانه‌ای استفاده می‌کنند تا حالت‌های مختلف تغییر اقلیم را بسنجند.

ولی آستانه‌هایی که می‌توان پیش از آن اوضاع موجود را کنترل کرد، چه هستند؟

یک سال و هجده سال وقت برای همه‌چیز

ابتدا در اجلاس گروه هشت در ابتدای قرن جاری بود که صحبت از ۲ درجه سانتی‌گراد شد.

این افزایش دما را خواه در مقایسه با میانگین دمای هوا در اوج صنعتی شدن کشورهای غربی در پایان قرن نوزدهم، یا میانگین دمای زمین در طول قرن بیستم میلادی، در نظر می‌گیرند.

شبیه‌سازی‌های رایانه‌ای می‌گویند که تمدن بشر شانس معقولی دارد تا ۲ درجه سانتی‌گراد افزایش میانگین دمای زمین را تحمل کند و بتواند در این فاصله فضا را برای کنترل روند تغییر به‌دست بگیرد و به‌تدریج به گذشته‌ای آشنا برگردد.

وقتی اجلاس کپنهاگ در سال ۲۰۰۹ به شکل‌گیری یک پیمان اقلیمی به شکست انجامید، رییس‌جمهوری وقت آمریکا، باراک اوباما، یک قطعنامه پایانی برای اجلاس پیشنهاد داد که در آن اولین مرتبه عدد ۲ درجه سانتی‌گراد به عنوان یک هدف جهانی برای کنترل تغییرات اقلیمی تصویب شد.

برای ۱۱هزار سال، میانگین دمای زمین تغییر محسوسی نداشت. به ناگهان و در ۴۵ سال اخیر، زمین دچار رشد فزاینده دمای هوا شد. ۹۷ درصد دانشمندان می‌گویند این تغییر به خاطر آدمی است.

سپس در پیمان پاریس مجدد بر همین عدد مذاکره شد، هر چند در نهایت در متن پیمان امیدواری به کنترل افزایش فزاینده دمای زمین در محدوده ۱.۵ درجه سانتی‌گراد است.

ولی چقدر فرصت تا رسیدن به این آستانه‌ها در دست آدمی است؟

به حرف سیاستمدارها اگر باشد، خیلی وقت داریم. به عنوان مثال، دولت ایران می‌گوید اگر ۴ درصد از تولید گازهای گلخانه‌ای خود نسبت به تولید سال ۲۰۱۲ میلادی کم کند و در این فاصله به وابستگی خودش به صنعت سوخت‌های گلخانه‌ای ادامه بدهد، همچنان وقت باقی خواهد بود تا در دهه‌های آینده، با مشکلات محیط‌ زیستی ناشی از تغییرات اقلیمی روبه‌رو شود.

مشکلاتی مانند اینکه فراتر از ۴۲ هزار روستای ایران غیر مسکونی شده‌اند و در برخی روزها یا ماه‌های سال، در گستره‌ای از شهرها امکان زندگی در شرایط عادی دیگر وجود ندارد.

ولی تمرکز اگر فقط بر واقعیت‌های فیزیک و شیمی باشند، برای آستانه ۱.۵ درجه سانتی‌گراد دو زمان پیش روی ماست.

یکی اینکه همین‌الان، در همین لحظه، دیگر حتی یک ذره کربن در هیچ کجای زمین مصرف نکنیم و بر پایه یک معجزه، دیگر گازهای گلخانه‌ای به اتمسفر نفرستیم.

در این حالت، آن‌قدر تا همین‌الان گازهای گلخانه‌ای در اتمسفر انباشته شده که در حدود ۶۰ سال دیگر، ما به آستانه ۱.۵ درجه افزایش دمای میانگین زمین می‌رسیم، هرچند به جای آنکه به‌سمت آستانه ۲ درجه برویم، به‌تدریج زمین امکان بازیافت انباشت گازهای گلخانه‌ای در جو را پیدا می‌کند و به‌تدریج به شرایط متعادل گذشته باز می‌گردد.

هر چند اگر این معجزه رخ ندهد، ما همچنان به تولید و مصرف کربن در روندی فزاینده ادامه دهیم، در این حالت در حدود یک سال تا تولید گازهای گلخانه‌ای کافی برای رد شدن از این آستانه وقت داریم و پیش‌بینی‌ها می‌گویند با شروع دهه بعدی تقویم میلادی، زندگی در دنیایی فراتر از ۱.۵ درجه گرم‌تر از دنیای کنونی ماست.

تا آستانه ۲ درجه سانتی‌گراد چطور؟

اگر با روند سالی فراتر از ۳۰ گیگاتن کربن مصرف کنیم و این مصرف را برابر پیش‌بینی‌ها در حدود سالی ۳ درصد افزایش بدهیم، در حدود سال ۲۰۳۰ به این آستانه می‌رسیم.

یعنی بچه‌هایی که امروز آماده رفتن به مهدکودک می‌شوند، وقتی از دبیرستان فارغ‌التحصیل بشوند، در زمینی به کار ناآشنا باید بخت خودشان برای زندگی را بیازمایند.

در مقابل این خطر، راه‌حل هم جلوی روی ماست. محاسبه‌های ریاضی می‌گویند که سه چهارم هر چه کربن در هر کجایی که پیدا شده، همه را باید امن در دل زمین نگهداشت. این گفته از کجا آمده است؟

شفافیت گویای ۵۶۵ و ۲۷۹۵ گیگاتن

گیگاتن معادل یک میلیارد تن است. تن واحد سنجش کربن است که آدمی آن را به شکل سوخت‌های فسیلی در قالب انواع ذغال‌سنگ، نفت و گاز از دل زمین بیرون می‌کشد و به عنوان سوخت و انرژی، پلاستیک و تولیدات دیگر، آن را مصرف می‌کند.

انسان امروز برنامه ریخته است تا پنج برابر حد مجاز خودش کربن مصرف کند

در سال ۲۰۱۱ این محاسبه انجام شد که آدمی چه حجمی از کربن را می‌تواند مصرف کند تا به آستانه ۲ درجه سانتی‌گراد برسد. رقم حاصل از محاسبات ریاضی، ۵۶۵ گیگاتن بود. این فضای مجاز خالی در اتمسفر است که می‌توان آن را با گازهای گلخانه‌ای انباشت ولی از آستانه ۲ درجه سانتی‌گراد رد نشد.

البته انسان امروزی ۵۶۵ گیگاتن را به‌راحتی در کمتر از ۲۰ سال مصرف می‌کند.

این کل کربنی است که می‌توان مصرف کرد تا برای تغییرات اقلیمی آماده شد:‌ زیرساخت‌های لازم را ساخت، شهرها را نسبت به بالا آمدن آب دریاها و اقیانوس‌ها مقاوم کرد و یا آنها را جابه‌جا کرد و هر اقدام دیگری که بایستی انجام بشود تا بتوان تمدن بشری را در مقابل رویدادهای شدید آب و هوایی حفظ کرد و همچنین راه تولید غذای کافی برای تمامی آدمیان هم مهیا بشود.

در مقابل حد مجاز ۵۶۵ گیگاتن، دولت‌ها و مجموعه‌های انرژی، چه ذخایر کربنی را شناسایی کرده‌اند، برای استخراج‌شان برنامه‌ریزی کرده‌اند، بر پایه وجود آنها برنامه‌های توسعه ریخته‌اند، پول قرض گرفته‌اند و سهام فروخته‌اند، زیرساخت ساخته‌اند و کارمند استخدام کرده‌اند؟

وقتی محقق‌ها ذخایر شناخته شده کربن را بر روی هم قرار داده‌اند، عدد ۲۷۹۵ گیگاتن خودش را نشان داد.

این پنج برابر حداکثر مقدار کربنی است که می‌شود مصرف کرد و هرچند بنگلادش و جزایر مارشال را از زیر آب رفتن نجات نمی‌دهد، هرچند مانع ششمین عصر انقراض بزرگ در زمین نمی‌شود، ولی می‌تواند تمدن بشری را حفظ کند.

برخی دانشمندان می‌گویند باید هدفی واقع‌گرایانه‌تر به‌ نسبت ۱.۵ و ۲ درجه در نظر گرفت:‌ شاید باید برای ۳ و ۴ درجه سانتی‌گراد افزایش دما برنامه‌ریزی کرد.

انسان امروز برنامه ریخته است تا پنج برابر حد مجاز خودش کربن مصرف کند.

یعنی اگر به ایران و اکسان موبایل و دیگر کشورها و مجموعه‌های سوخت فسیلی اجازه بدهید تا آنچه برنامه ریخته‌اند، اجرا هم بکنند، قطعاً بشر از آستانه‌های غیر قابل بازگشت رد می‌شود و بعد از آنکه سوخت‌های فسیلی تمام شدند، یا به خاطر رویدادهای شدید آب و هوایی، استخراج و مصرف آنها در عمل غیر ممکن بشود، انسان با سیاره‌ای تقریباً غیرمسکونی باقی خواهد ماند.

البته اگر تمدن بشری در این میانه نابود نشود و انسان برابر برخی شبیه‌سازی‌ها، منقرض نشده باشد.

البته ۲۷۹۵ گیگاتن در سال ۲۰۱۱ محاسبه شد و در فاصله این سال تا امروز میلیاردها دلار خرج پیدا کردن ذخایر تازه کربن در سرتاسر جهان، از جمله در ایران، شده‌اند.

دانشمندان مکرر می‌گویند که سه چهارم ذخایر کربن باید امن در دل خاک باقی بمانند، نباید پولی صرف پروژه‌های تازه صنعت سوخت‌های فسیلی کرد و اینکه در وقت باقی، باید آماده تغییرهای بزرگ‌تر، گسترده‌تر و مخرب‌تر در اقلیم شد.

ولی آنچه در دست تمدن بشری است، پیمان پاریس است:‌ الزام‌آور نیست، نتیجه‌بخش نیست، اعتراض‌ها نسبت به آن بلند است، ولی تنها امید موجود آدمی است تا بتواند تمدن بشری را نجات بدهد و خود را از انقراض حفظ کند.

این پیمان، تنها مدرک امضا شده توسط تقریباً تمامی دولت‌های زمین در موضوع مبارزه با گرمایش فزاینده دمای میانگین زمین است.

تثبیت ۱.۵ یا ۲ درجه یا واقعیت ۳ و ۴ درجه‌ای

هرچند فقط آدمی نیست که گازهای گلخانه‌ای تولید می‌کند. اگر زمین گاز گلخانه‌ای تولید نمی‌کرد، حیات بر آن ممکن نبود و سیاره خاکی، سرزمینی یخ بسته بود. همین گازهای گلخانه‌ای به تمدن بشری اجازه می‌دهند تا ممکن باشد.

ولی انباشت همین گازها در اتمسفر است که طبق قوانین فیزیک و شیمی، باعث شدت بخشیدن به وضعیت گلخانه‌ای زمین می‌شود و دمای میانگین آن را در روندی فزاینده افزایش می‌دهد.

یعنی تنها انسان نیست که از سال ۲۰۱۱، امکان مصرف ۵۶۵ گیگاتن کربن را دارد: آتش‌فشان‌ها، زلزله‌ها، آتش‌سوزی‌ها در منابع طبیعی، یا رها شدن گاز متان در اتمسفر به خاطر گرم‌تر شدن آب دریاها و اقیانوس‌ها و همچنین خاک قاره‌ها، در کنار دیگر رویدادهای طبیعی، به انباشت گازهای گلخانه‌ای در جو زمین دامن می‌زنند.

بر اساس واقعیت‌های کنونی فیزیک و شیمی است که برخی دانشمندان می‌گویند باید هدفی واقع‌گرایانه‌تر به‌ نسبت ۱.۵ و ۲ درجه در نظر گرفت:‌ شاید باید برای ۳ و ۴ درجه سانتی‌گراد افزایش دما برنامه‌ریزی کرد تا بتوان در زمینی که دیگر سیاره‌ای ناآشناست، به حیات ادامه داد.

به‌خصوص اینکه شبیه‌سازی‌های رایانه‌ای می‌گویند که حتی اگر تمامی دولت‌های جهان به تمامی تعهدهای خودشان نسبت به پیمان پاریس عمل کنند، دمای زمین تا سال ۲۱۰۰ فراتر از ۳ درجه سانتی‌گراد گرم‌تر می‌شود.

اگر دولت‌ها به تعهدهایشان عمل نکنند هم زمین تا پایان این قرن شاهد فراتر از ۲ درجه گرمایش و حتی شاهد فراتر از ۷ درجه افزایش دما خواهد بود.

دانشمندها دهه‌هاست نگران هستند، چون در واقعیت‌های‌ فیزیک، شیمی و ریاضی، گذر از مرز ۱.۵ و ۲ درجه سانتی‌گراد می‌تواند پایان حیات و تمدن بشر محسوب شود.


  • یادداشت‌های دیگر از همین نویسنده را اینجا بخوانید.

در همین زمینه