نگرانی مثل صندلی گهواره‌ای است، حس حرکت می‌دهد اما ما را به جایی نمی‌رساند. نگرانی باعث می‌شود از خواب و خوراک بیفتیم. سلامتی و روابط‌مان تحت تاثیر میزان اضطراب و نگرانی‌های روزمره است و عملکرد و کارایی‌مان به‌خاطر استرس به طور چشمگیری کاهش پیدا می‌کند.

انواع نگرانی‌ها را می‌توان در سه گروه دسته‌بندی کرد. گاهی نگرانی به‌خاطر مساله‌ای است که وجود دارد و می‌توان برایش کاری کرد، گاهی درباره مساله‌ای است که کاملا از اراده و قدرت فرد خارج است و گاهی هم هیچ مساله خاصی برای نگرانی وجود ندارد اما فرد بدون دلیل نگران و ناراحت است.

چیزهای قابل کنترل

نمونه‌های بی‌شماری را می‌توان برای این نوع نگرانی در زندگی روزمره مثال زد. تقریبا همه ما در مورد چیزهای زیادی که قابل کنترل هستند دچار نگرانی می‌شویم. نگرانی درباره اضافه وزن یک نمونه بسیار ساده است. اضافه وزن باعث نگرانی و ناراحتی شماست، حتی خوابش را می‌بینید اما در نهایت کاری برای تغییر رژیم غذایی‌تان نمی‌کنید. ممکن است به شیوه‌ای وسواسی به این مساله فکر کنید و حتی هنگام خوردن غذا درگیر این موضوع باشید. با این حال کاری برای کنترل وزن و در پی گرفتن یک شیوه غذایی درست انجام ندهید. شاید احمقانه به نظر برسد اما واقعیت این است که بیشتر آدم‌ها نگران و ناراحت چیزهایی هستند که می‌توانند آن را رفع کنند.

worry-warts

به نظر من دو راه برای رفع این نوع نگرانی وجود دارد. اولین راه این است که با مساله اضافه وزن خود کنار بیایید و بپذیرید که توان تغییر سبک زندگی‌تان را ندارید و اجازه بدهید تا این نگرانی دائمی رفع شود یا تصمیم بگیرید که به هر شیوه درستی که می‌توانید وضعیت را تغییر بدهید؛ مثلا یک رژیم غذایی سازگار پیدا کنید و ورزش کنید.

مشکل شما واقعا می‌تواند با انتخاب یکی از این گزینه‌ها رفع شود. بنابراین اگر پرسش شما این است که «چطور می‌توانم نگرانی‌ام را در مورد مساله‌ای قابل کنترل رفع کنم؟»، نمی‌توان به آن پاسخ مناسب‌تری ‌داد. شما می‌توانید از غذایی که می‌خورید لذت ببرید، لباس‌هایی با اندازه‌های بزرگ‌تر بخرید یا دست به عمل بزنید و برنامه غذایی و ورزشی جدیدی را وارد زندگی‌تان کنید.

با وجود نگرانی نمی‌توانید از هیچ چیز لذت ببرید. غذا را می‌خورید و استراحت می‌کنید اما بازهم حال‌تان خوب نیست. اگر فکر می‌کنید لاغر شدن دست خودتان نیست و اراده‌ای بر ان ندارید و نگرانی درباره آن حق شماست، در این‌صورت باید آن را در گروه نگرانی‌هایی غیرقابل کنترل قرار بدهید.

نگرانی‌های غیرقابل کنترل

در مورد اول شما قادر به کنترل شرایط هستید و می‌توانید نگرانی را به راحتی یا با تمرین و تلاش رفع کنید. اما خیلی وقت‌ها نگرانی‌ها شامل مواردی هستند که کاملا از قدرت و توان شما خارج‌اند. شما در موقعیت‌هایی قرار می‌گیرید که احساس ناتوانی و بی‌پناهی می‌کنید. نگرانی درباره جنگ، تغییرات آب و هوایی، تغییرات محیطی، تغییر ارزش سهام و نرخ ارز، شدید، جدی و مهم هستند. کنار آمدن با شرایطی که به شما تحمیل می‌شود، واقعا سخت است و همین باعث نگرانی است. اما واقعیت این است که نگرانی شما در این موقعیت‌ها هیچ چیز را عوض نمی‌کند. اوضاع به هیچ وجه بهتر نمی‌شود اما این نگرانی‌های دائمی باعث می‌شوند ترس‌هایتان بزرگ‌تر شوند و سلامتی‌تان به خطر بیفتد.

برای این نوع نگرانی‌ هم دو راه حل بیشتر وجود ندارد: یا خودتان را خلاص کنید یا به چشم‌اندازها و نتایج مثبت فکر کنید؛ یعنی یک پایان خوش.

worry

چند سال پیش برای سرمایه‌گذاری چند سکه طلا خریده بودم. پیش‌بینی همه این بود که قیمت طلا هر روز در حال افزایش است و پول سرمایه‌گذاری شده به سود خوبی خواهد رسید. اما از انجا که تعیین کننده قیمت‌های بازارجهانی من نیستم، قیمت طلا ناگهان افت کرد و من یک‌شبه ضرر زیادی کردم. یک شبانه‌روز  عصبی و غمگین بودم و به‌خاطر بدشانسی‌ام گریه کردم. وحشت‌زده بودم چون این بازار را نمی‌شناختم و نمی‌دانستم آیا واقعا سرمایه‌ام از دست رفته است یا نه! چندین پیشنهاد مختلف دریافت کردم اما در نهایت سکه‌ها را نگه داشتم و امیدوار بودم که بالاخره روزی اوضاع عوض شود. قیمت طلا برای چند سال تغییر چندانی نکرد اما من خودم را متقاعد کرده بودم که چیزی را از دست نداده‌ام مگر اینکه بخواهم همه سکه‌ها را بفروشم و ضرر کنم.

بالاخره قیمت طلا تکانی خورد و من هم سود کوچکی کردم. اما یک نگرانی دیگر سراغم آمد. حالا  باید چه می‌کردم؟ سکه‌ها را می فروختم یا نگه می‌داشتم؟ نگه داشتن سکه‌ها برای شخصیتی مثل من به معنای ایجاد یک نگرانی تازه بود. این راه من برای ثروتمند شدن نبود. به ازای هر نوسانی، فشار زیادی تحمیل می‌شد و من طاقت چنین چیزی را نداشتم بنابراین سکه‌ها را فروختم و زندگی‌ام  به حال عادی برگشت. فروختن سکه‌ها برای من خلاص شدن از نگرانی بود. اما ممکن است از نظر شما خلاص شدن و پریدن از آن راه‌حل مناسبی نباشد در این صورت ففقط یک راه دارید: خود را با نتایج مثبت و پایان خوش آرام نگه دارید.

بسیاری از دلایل نگرانی و ناراحتی هنوز به وقوع نپیوسته‌اند و این تصورات ذهنی است که باعث نگرانی می‌شود. اگر با این جمله موافق هستید، باید برای حل مشکل یک تصویر تازه بسازید.  لازم نیست این تصویر ذهنی مطابق با واقعیت یا حقایق باشد. بسیاری از ترس‌ها ناشی از تصورات هستند (این نوع ترس‌ها با ترس‌های ناشی از واکنش در برابر خطرفرق دارند) بنابراین می‌توان آنها را با تصورات جایگزین از بین برد. حتی تصور این که روزی لاتاری برنده می‌شوید یا کف باغچه جواهر پیدا می‌کنید نیز برای از بین بردن نگرانی‌ها کاربرد دارند. می‌توانید ایده یک کسب و کار جالب را فرض کنید و یا خودتان را در مقر سازمان ملل فرض کنید که با یک سخنرانی آتشین روی همه دنیا تاثیر گذاشته‌اید (یادتان باشد این روش فقط برای رفع نگرانی آزاردهنده شماست وگرنه واقعیت‌ها را نمی‌توانید با این تصورات عوض کنید. تغییر برای موقعیت‌هایی است که شما توان آن را دارید یا برایش تلاش می‌کنید).

در شکل سوم نگرانی‌ها، زمانی که نگرانی‌ها بزرگ نمایی شده‌اند یا شامل موارد آزاردهنده هستند نیز این شیوه می‌تواند موثر باشد. یک نمونه از این نگرانی‌ها، ترس از قضاوت دیگران یا مورد تمسخر واقع شدن است. این نگرانی‌ها باعث می‌شوند شما غیرعادی به نظر برسید و رفتارها و واکنش‌های نامناسب نشان بدهید. به جای بزرگ‌نمایی چیزهای منفی، تصورات مثبت و رویاها را پرورش بدهید. اگر دائم نگران مرگ یک آدم عزیز هستید می‌توانید فکرتان را به چیزهای خوشایند هدایت کنید؛ مثلا خودتان و این فرد را در یک موقعیت شاد در زمان پیری یا میانسالی تصور کنید. ذهن‌ را به چیزی که خیلی دوست دارید هدایت کنید، نه چیزهایی که از آن متنفرید.

برای رفع نگرانی همیشه باید ذهن‌تان را تمرین بدهید. چه زمانی که راه‌حلی برای آن وجود دارد و چه زمانی که ترس‌هایتان وسواس ذهنی هستند. تلاش شما همواره باید این باشد که راهی برای رهایی از نگرانی پیدا کنید.