آلفرد مِل − مردم گاه و بیگاه از من میپرسند که آیا به «اختیار» باور دارم یا نه؟ من یاد گرفتهام که بگویم: «بستگی دارد که منظورتان از اختیار چه باشد.» در دههی گذشته، این تصور که دانشمندان ثابت کردهاند آزادی اراده توهم است، با انتقادهای بسیاری روبرو شده است. آیا دانشمندانی که چنین ادعایی میکنند همان معنایی را از اختیار در ذهن دارند که خوانندگان خبرهای مجلهها و روزنامهها دارند؟ اخباری از این دست که اختیاری وجود ندارد چه تأثیری بر خوانندهها میگذارد؟
خواه دانشمندان ثابت کرده باشند اختیار توهم است یا نه، من در کتاب اخیرم با عنوان «نیات مؤثر: قدرت اراده آگاه» به این سؤال پرداختهام؛ پاسخ من منفی است.
در استدلالهای علمی برای عدم وجود اختیار، از دادهها برای حمایت از یک گزاره تجربی استفاده میشود، برای مثال اینکه ما همه تصمیمهایمان را به طور ناخودآگاه میگیریم. پس از آن چنین گزارهای با یک گزاره نظری درباره آزادی اراده ترکیب میکنند، مثل اینکه ما هرگز با اراده آزاد عمل نمیکنیم، مگر اینکه گاهی تصمیمهایمان آگاهانه باشند. از این دو گزاره به این نتیجه میرسند که اختیار وجود ندارد.
تکلیف اولیه من به عنوان منتقد این استدلالها این بود که توضیح دهم چرا دادهها، گزارههای تجربی مربوط به این موضوع را توجیه نمیکنند.
گاهی این پاسخ داده میشود که تنها گزاره تجربی مورد نیاز برای اثبات عدم وجود اختیار آن است که تمام تصمیمهای انسان رویدادهای مغزی هستند یا از ترکیبی از رویدادهای مغز و رویدادهای جهان خارج حاصل شدهاند. من خودم این گزاره تجربی را میپذیرم، و با این حال باور دارم که گاهی دارای آزادی اراده هستیم. پس وقتی به این نقطه میرسیم، من و طرف مقابل باید درباره یک گزاره نظری اختلاف نظر داشته باشیم. گزاره مورد نظر باید این باشد که اگر تصمیمها حاصل رویدادهای مغزی یا ترکیبی از رویدادهای مغزی و وقایع جهان خارج هستند، پس اراده آزاد وجود ندارد.
وقتی یک دانشمند و من درباره یک گزاره نظری مربوط به اراده آزاد اختلاف داریم، چه کاری باید انجام دهیم؟ ممکن است من متهم شوم به اینکه چیزی از روشهای معمول و مورد استفاده مردم عادی از فهم اراده آزاد نمیدانم، اما همین اتهام به طرف مقابل نیز وارد است. خوشبختانه، روشهایی برای کسب شواهد از چگونگی درک عامه درباره اختیار وجود دارد. در واقع، بعضی از این شواهد در حال حاضر جمع شدهاند و نشان میدهند که اکثر مردم (موارد آزمایش افراد بدون تحصیلات دانشگاهی در آمریکا بودهاند) نیازی به روح غیر فیزیکی یا ذهن نمیبینند که نقش سازنده تصمیمها را برای فردی که اراده آزاد دارد، بازی کنند.
قبلاً این سؤال را مطرح کردم که اخباری از این دست که اختیار وجود ندارد چه تأثیری روی مردم دارند. در این مورد نیز شواهدی وجود دارد. مطالعات انجام شده نشان دادهاند افرادی که با متنهای عدم وجود اراده آزاد مواجه میشدند، نسبت به افراد دیگر بیشتر تقلب میکردند. در یک آزمایش دیگر افرادی که این متنها را میخواندند از گروه دیگر که متنهای خنثی را میخواندند مهاجمتر بودند.
مطالعاتی از این دست، اهمیت عملی اختلاف نظرهای تئوریک را درباره معنای «اراده آزاد» نشان میدهند. دانشمندی که ادعا میکند اراده آزاد وجود ندارد ممکن است این ادعا را صرفاً به این دلیل مطرح کند که خودش باور دارد شواهد خوب و قابل قبولی در این باره وجود دارد که تصمیمهای ما توسط فرایندهای مغزی حاصل میشوند. اما اکثر مردم بین اینکه تصمیمها ساخته مغز باشند و اینکه فرد دارای اراده آزاد باشد ناسازگاری نمیبینند. به این ترتیب اکثر مردم با این خبر گمراه میشوند که دانشمندان ثابت کردهاند آزادی اراده وجود ندارد. آنها به اشتباه فکر میکنند که دانشمندان نشان دادهاند اراده آزاده، به همان شکلی که خودشان در ذهن دارند، وجود ندارد. این حتی ممکن است منجر به سوء رفتار شود.
من فکر میکنم کار علمی بر روی آزادی اراده بسیار جذاب است. به نظر من در این مطالعات هرچقدر توجه دقیقتری به گزارههای نظری درباره اختیار شود، سودمندتر خواهد بود. و درواقع ما به همان سمت میرویم. وجود یک پروژه پژوهشی جدید بین رشتهای درباره اراده آزاد، «پروژه سؤالهای بزرگ در باب اختیار»، شاهدی بر این نکته است.
برای مطالعه بیشتر:
1- Effective Intentions: The Power of Conscious Will، Alfred R. Mele – Oxford University Press، 2009
2- Big Questions in Free Will project
آلفرد مل، استاد فلسفه دانشگاه ایالتی فلوریدا ست.
منبع: The Philosophers’ Magazine
مطلب پیشین:
باسلام واحترام
بنده نه استدلال مخالفان اختیار را ونه ا ستدلال نویسنده متن را درک نمیکنم
خواهشمند است مترجم محترم یا شخصا توضیح فرمایند یا منابعی رامعرفی نمایند
با تشکر.اباد
کاربر مهمان عبدالکریم اباد / 03 January 2011
محشر!
مقالاتی از این دست به خدا کم داریم در وب های فارسی.
بسیار جالب، کوتاه به اندازه کافی که هم حوصل ات بیاید بخوانی و هم تشویقت کند بروی اصل مقاله را بخوانی و هم واقعا غنی، با منبع و دغدغه روز.
سپاس
کاربر مهمان / 10 January 2011