در یک نظام حکومتی انتخابی که سلایق سیاسی و باور رایدهندگان، شکلدهنده سیاستگذاریهاست، رسانه اهمیت ویژهای پیدا میکند زیرا این نهاد، اطلاعاتی را که مردم با توجه به آن رای میدهند گردآوری و خلاصهسازی کرده و در قالبی خاص ارائه میکند. تحقیقات نیز نشان دادهاند که اگر رسانه تصویر نامزدی را به عنوان «بازنده» ترسیم کند، رایدهندگان نیز معمولا این تصویر را باور کرده و رای دادن به چنین کاندیدایی را بیهوده میپندارند. از این رو همواره این بیم وجود دارد که رسانهها دیدگاههای سیاسی و اجتماعی مردم را به طور سیستماتیک دستکاری و هدایت کنند. در آمریکا نیز سالها است چنین نگرانیهایی مطرح است.
نظرسنجیهای موسسه گلوپ نشان میدهد که در سال ۱۹۹۷، ۴۷ درصد مردم آمریکا به رسانهها بیاعتماد بودند اما این میزان اکنون به ۶۰ درصد رسیده است. بسیاری از تحلیلگران، کنشگران و مردم، رسانههای این کشور را متهم به نقض تعهد رسانهای میکنند. اما آیا مصداقی برای چنین اتهاماتی وجود دارد؟
پیشبینیهای گمراهکننده
شاید مهمترین مصداق این اتهامات را بتوان در انتخابات نهایی ریاست جمهوری میان ال گور و جورج بوش در سال ۲۰۰۰ مشاهده کرد. انتخاباتی نزدیک و پر حاشیه که سرنوشتش را تنها ۵۳۷ رای در ایالت فلوریدا رقم زد. در آن انتخابات، خبرگزاریها با توجه به نظرسنجیهای خروجی حوزههای رایگیری و آرای شمارش شده اولیه، ابتدا ال گور را برنده انتخابات فلوریدا معرفی کردند. این «پیشبینی» در حالی انجام شد که در یک منطقه این ایالت هنوز ۱۰ دقیقه به پایان رایگیری باقی مانده بود و اعلام زودهنگام نتیجه مقدماتی، موجب شد تا شماری از رایدهندگان (هر چند اندک) از رایدادن صرف نظر کنند. اما چندی نگذشت که رسانهها ناچار شدند تا این «پیشبینی» را پس بگیرند و چند ساعت بعد نیز «پیشبینی» دوم خود که جورج بوش را نامزد پیروز اعلام میکرد، پسگرفتند.
ناظران به اتفاق معتقد بودند که رسانهها با منصرف کردن شماری از مردم (هر چند محدود) از رایدادن و ترسیم تصویر ال گور به عنوان بازنده و جورج بوش به عنوان برنده انتخابات، در نتیجه انتخابات تاثیر گذشته بودند. عملکردی که به گفته ماروین کالب، مدیر “مرکز رسانه و سیاست شورنشتاین” در دانشگاه هاروارد به هیچ عنوان با وظیفه رسانه سازگار نیست. به گفته او کار رسانهها پوشش اخبار است و این نهاد قرار نیست نقش بازیگر را به عهده داشته باشد. بسیاری از مدیران و سردبیران رسانهها با تاکید بر درس گرفتن از این اشتباه، وعده دادند که از تکرار آن خودداری خواهند کرد. اما آیا این وعده عملی نیز شد؟
آغاز رقابتهای مقدماتی انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ در آمریکا، دوباره توجه را به عملکرد رسانهها سوق داده و در این فصل نیز رسانهها با انتقادات بسیاری مواجه بودهاند. عمده انتقادات این فصل انتخابات به نحوه پوشش و عدم پوشش اخبار نامزدهها برمیگردد.
این انتقادات از زمانی آغاز شد که بیشترین پوشش خبری رسانهها متوجه دونالد ترامپ، یکی از ۱۷ نامزد حزب جمهوریخواه شد. بنا به آمار بیشترین درصد پوشش رسانهای به ترامپ تعلق گرفت. بسیاری بر این باورند که نحوه پوشش و میزان زمان تخصیص داده شده به دونالد ترامپ زمینه پیروزی او را فراهم کرد.
جانبداری رسانهای
برنی سندرز، یکی دیگر از منتقدان جدی عملکرد رسانهها در طول رقابتهای مقدماتی ریاستجمهوری آمریکا بوده است. او و حامیانش بارها رسانهها را به جانبداری از هیلاری کلینتون متهم کردند. بسیاری از حامیان سندرز معتقدند که رسانهها با پوشش جهتدار نقش عمدهای در شکست او بازی کردهاند. اما آیا در پس این انتقادات، فقط عصبانیت ناشی از عدم پیروزی بر رقیب نهفته است و یا رسانهها در شکست سندرز نقش داشتهاند؟
نگاهی به پوشش رسانهای نشان میدهد که اغلب رسانهها هیلاری را از ماهها قبل پیروز رقابتها اعلام کردند. برای مثال نیویورکتایمز و واشنگتن پست در بهار و تابستان سال گذشته با انتشار مطالبی چون «هیلاری رودام کلینتون آماده است تا نامزدی حزب دموکراتها را بدون رقابتی جدی از آن خود کند.» یا «شانس کیم کارداشیان برای ریاست جمهوری از برنی سندرز بیشتر است.» هیلاری را نامزد بلامنازع نهایی دموکراتها معرفی کردند. آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که حتی پیروزیهای پی در پی سندرز در انتخابات مقدماتی، جذب بیسابقه کمکهای مالی مردمی و پیشی گرفتن از هیلاری کلینتون در منابع مالی تنها با اتکا به کمکهای کوچک مردمی و رکورد بیسابقه جذب آرای جوانان نیز باعث نشد که در روند پوشش انتخابات تغییر چندانی حاصل شود.
عملکرد آسوشیتدپرس
یکی دیگر از نمونههای بارز عملکرد رسانهای که انتقاد شدید سندرز و هوادارنش را در پی داشت عملکرد خبرگزاری آسوشیتد پرس در شب انتخابات کالیفرنیا بود. این خبرگزاری تنها چند ساعت مانده به آغاز رایگیری انتخابات مقدماتی حزب دموکرات در کالیفرنیا و پنج ایالت دیگر، هیلاری کلینتون را پیروز رقابتهای مقدماتی و نامزد نهایی حزب دموکرات معرفی کرد.
گرچه اغلب رسانههای دیگر این خبر را مستقلا تایید نکردند اما تمام رسانهها به نقل از آسوشیتد پرس به پوشش این خبر پرداختند. این در حالی بود که کمیته ملی دموکرات اعلام کرده بود که برنده رسمی این حزب در روز بیست و ششم ژوئیه و از طریق این حزب مشخص خواهد شد. هیلاری کلینتون نیز بی سر و صدا از کنار این خبر گذشت و در یک توئیت تاکید کرد که هنوز مردم هفت ایالت به پای صندوق رای نرفتهاند.
اما حقیقت این است که حتی پیروزی قاطع سندرز در کالیفرنیا نیز نمیتوانست تغییر محسوسی در نتیجه کلی رقابتها ایجاد کند. با در نظر داشتن این نکته، آیا منتقدان عملکرد آسوشیتد پرس اشتباه کردهاند؟ بررسی اهمیت انتخابات کالیفرنیا پاسخ به این سوال را روشنتر میکند.
«رسانهها و سرکوب آرا»
کالیفرنیا نه تنها بزرگترین و پر جمعیتترین ایالت آمریکا، که از نظر جمعیتی نیز یکی از متنوعترین ایالات این کشور به حساب میآید. نظرسنجیهای هفتههای پیش از رایگیری در این ایالت حاکی از رقابت بسیار نزدیک میان کلینتون و سندرز بودند. نکته ویژهای هم در این نظرسنجیها مشهود بود: سندرز در جذب آرای اقلیتهای نژادی پیشرفت چشمگیری کرده بود. به علاوه، هیلاری کلینتون در رقابتهای مقدماتی سال ۲۰۰۸ توانسته بود باراک اوباما را در این ایالت شکست دهد. به همین دلایل نیز این پیروزی برای سندرز اهمیت ویژهای داشت. پیام قاطع چنین بُردی به نیروهای حاکم حزب دموکرات این بود که نمیتوان سندرز و حامیانش را نادیده گرفت و بدین ترتیب قدرت تاثیرگذاری سندرز در شکلدادن سیاستهای حزب دموکرات به مراتب افزایش پیدا میکرد.
درست است که نتیجه انتخابات کالیفرنیا از نظر درجه اهمیت و نزدیکی با رویدادهای سال ۲۰۰۰ قابل مقایسه نیست. اما ریشه انتقاد به عملکرد رسانهها واحد است. «اعلام پیروز» انتخابات پیش از پایان رایگیری میتواند مردم را از رایدادن منصرف کند، و این یعنی سرکوب آرا. در طول این فصل انتخابات نیز منتقدان رسانهها با تاکید بر این موضوع هشدار دادهاند که رسانهها با نحوه تخصیص زمان، پوشش خبری، تصویرسازی، و اعلام نتایج در نتیجه انتخابات نقش داشتهاند، تکرار همان انتقاداتی که در سال ۲۰۰۰ نیز مطرح شد و مدیران رسانهها وعده عدم تکرارش را داده بودند.
پديرفتن اينكه مردم تعين كننده باشند سخت است!
بحر حال ما كه بردگان مدرن هستيم چه فرقى ميكند.
آدم / 16 June 2016
ماهیت حق رای در انتخبات سالم وآآزاد، چنان قوی است که میتواند حتی ساعتی پیش انتخابات تمام محاسبات برعکس شود. حتی در انتخابات محدود ایران هم ما شاهد نتایج عجیب بودیم. مثل انتخاب خاتمی که برخلاف انتظار بوده.
مردم میتوانندد تعیین کننده باشند اما در همان محدوده تاثیر رای شان. مثلا در انتخابت 1376 مردم رای شان بر خاتمی بود، او انتخاب شد، اما آنها خاتمی انتخاب کردند، ولی اینکه خاتمی به وعده هایش عمل کند یا حاکمیت بگذارد، بستگی به عوامل یگر دارد.
در ارمکیا دموکراسی اش چندان قوی و رای مردم مستقیم نیست. مثلا من یادم نمیاد در امریکا انتخبات ریاست جمهوری یا مجلس پیش موئد بوده باشد و کمتر پیش مجلس منحل و رئیس جمهور استعفا بدهد مگر چند مورد استثاء. این میرساند حاشیه امن برای حاکمان است. اینها از نقاط ضعف دموکراسی است. دموکراسی یک استاندارد در همه کشورها نیست و دارای درجاتی است.
دموکراسی تنها انتخبات نیست و انتخبات یک ابزار مهم است و فاکتورهای دیگری هم باشد تا بگویید یک کشور دموکراسی خوبی دارد..
اساس رضایت مندی و جلب نظر مردم است. بخشی از ان از طریق انتخابت است. بخشی از طریق وقانین حقوق شهروندی و برابری و بخشی از راه آزادی بیان آزادی رسانه…
هوشیار / 16 June 2016
شواهد نشان میدهد ترامپ به سرعت به سمت ریاست جمهوری است. بعد دوران 8 ساله دموکراتها، نارضایتی عمومی شاریط برای رای اعتراضی فراهم میکند. رای اعتراضی به وضعیت موجود و نه لزوما درستی همه نظرات کاندیدا است. ترامپ ممکن است مثل حسن روحانی تبدیل به شاخص اعتراض شود. در این صورت بجای ترامپ هر کسی دیگری باشد ممکن است انتخاب شود.
هوشیار / 16 June 2016