در تقویم ایران روز سوم خرداد، به نام آزادسازی خرمشهر ثبت شده است. شهری که در نخستین سال جنگ ایران و عراق به اشغال نیروهای نظامی عراق درآمد و  یک سال بعد بازپس گرفته شد. اما ۳۴ سال پس از آزادسازی خرمشهر این شهر همچنان محروم است و چهره‌ای زخمی و جنگ‌زده دارد.

khoramshahr
خرمشهر همچنان آثار جنگ را بر تن دارد، نه تنها به ظاهر که در بطن شهر و زندگی روزمره مردمانش.

مسئولان دولتی در شعار، همواره بر بازسازی خرمشهر تاکید کرده‌اند اما آن گونه که مقامات محلی روایت می‌کنند، در عمل این شهر همچنان در شمار محروم‌ترین مناطق ایران قرار دارد.

براساس آمارهای رسمی نرخ بیکاری این شهر سه برابر نرخ بیکاری ایران است و خرمشهر یکی از بیست شهر دارای بالاترین نرخ بیکاری. فرماندار خرمشهر یک‌سال قبل گفته بود که نرخ بیکاری در خرمشهر به ۴۰ درصد هم می‌رسد.

غلامرضا شرفی منتخب آبادان در مجلس دهم، ۲۳ اردیبهشت ۹۵ نرخ بیکاری آبادان و خرمشهر را ۵۰ درصد اعلام کرد و خواستار توجه بیشتر به توسعه و اشتغال‌زایی در این دو شهر شد.

مسئول «ستاد بزرگداشت سوم خرداد» هم هفته گذشته از بیداد و غوغای بیکاری در خرمشهر خبر داد و گفت که «این زیبنده مردم خرمشهر نیست».

جایی برای بومی‌ها نیست

ساکنان خرمشهر هر سال به بهانه سوم خرداد مورد توجه رسانه‌ها قرار می‌گیرند تا اندکی از زخم‌های مانده بر پیکر این شهر سخن بگویند. به روایت یکی از ساکنان این شهر «در خرمشهر کار نیست، اگر هم باشد برای ما نیست، بچه‌های ما هم دکتر و مهندس‌اند اما به آن‌ها کار نمی‌دهند».

در سال ۱۳۸۲، دولت وقت ایران، «اروند» را به منظور توسعه و عمران استان خوزستان در میان خرمشهر و آبادان به عنوان منطقه آزاد تجاری اعلام کرد. اما  یکی از ساکنان خرمشهر سال قبل در گفت‌وگو با روزنامه شهروند دستاورد منطقه آزاد را این گونه توضیح داد: «محاصره اقتصادی آمد در خانه‌های ما. پنیری که ۷۰۰ تومان بوده را الان ۳۴۰۰ تومان می‌خریم. شیر ۷۰۰ تومانی را ۲۵۰۰ می‌خریم. کار خوب برای تهرانی‌ها، پول خوب برای تهرانی‌ها و حمالی تهرانی‌ها و پادویی‌شان برای خرمشهری‌ها».

عدم به کارگیری نیروهای بومی در پروژه‌های نفت و گاز منطقه در چند سال گذشته محل جدل برخی از نمایندگان حوزه‌های انتخابیه خوزستان و مدیران محلی با مدیران دولتی در مرکز بوده است.

فرماندار اهواز یک‌سال قبل به روزنامه جهان صنعت گفته بود: «از همه جای ایران برای کار در پروژه‌های نفتی در خوزستان حضور پیدا می‌کنند اما جوانان تحصیل‌کرده و حتی دارای تحصیلات ابتدایی اینجا از بیکاری بالایی رنج می‌برند. این تبعیض نیست؟ اسمش چیست وقتی نیروی اینجا شغل ندارد و کارخانه و سکوی نفتی و همه ثروت کشور زیر پایشان است اما فرزند خرمشهر سهمی از اشتغال و ثروت شهرش نمی‌برد؟ چرا این میزان هزینه خانه و غذا و باقی موارد و استهلاک نیروهای انسانی از سایر شهرها می‌شود و همین هزینه را صرف محرومیت استان نمی‌کنند و به جای آنها از نیروهای انسانی بومی استفاده نمی‌کنند؟»

عبدالحسین مقتدایی استاندار سابق خوزستان که برکناری یا استعفایش همچنان ناروشن است، پائیز سال گذشته گفته بود: «مدیریت نیروهای غیربومی نه فقط امکان اشتغال را از خوزستانی‌ها گرفته بلکه ارزش افزوده تولید شده را هم به خارج از استان منتقل می‌کند.»

دستفروشی برای خرید آب آشامیدنی

یونس عساکره که دو سال پیش و در اعتراض به برخورد ماموران شهرداری خود را به آتش کشید یکی از چند هزار خرمشهری است که دستفروشی را برای امرار معاش انتخاب کرده بود. به روایت رسانه‌های محلی نسل جوان خرمشهر یا همانند عساکره به دستفروشی روی می‌آورند یا اگر امکانش را داشته باشند، «وامی می‌گیرند و ماشینی می‌خرند تا مسافرکشی کنند».

khoram
بسیاری از بخش‌های خرمشهر از آب آشامیدنی لوله‌کشی محروم است و شغل گروهی آب‌فروشی است و یا بنزین‌فروشی.

به گفته مسئولان محلی از ۱۷۰ کارخانه و شرکت تولیدی که پیش از این در خرمشهر فعال بودند، هم‌اکنون تنها ۱۴ شرکت فعال هستند. شاید کارخانه صابون‌سازی نمونه خوبی برای نشان دادن وضعیت تولید در این شهر باشد؛ کارگران این کارخانه چهار سال است که بیکارند و به دنبال دستمزد معوقه و مطالبات خود. این کارخانه در سال ۱۳۸۷ به بخش خصوصی واگذار شد و چند سال بعد ۳۰۰ کارگر آن بیکار شدند.

حالا یکی از کارگران این کارخانه گفته که «برای امرار معاش چاره‌ای جز دستفروشی ندارم وقتی که آب را دبه‌ای ۵۰۰ تومان باید بخریم و کاری نیست، یا باید بنزین فروشی کنیم یا دستفروشی. اولی را می‌گویند که قاچاق است و دومی هم که همیشه مامورهای سد معبر می‌رسند».

خرمشهر یا محمره؛ فقری که ادامه دارد

به روایت مسئولان دولتی، بازسازی خرمشهر در سال ۷۵ به پایان رسیده و این شهر دیگر چهره جنگ‌زده ندارد، اما رد زخم جنگ، فقر و تبعیض در خرمشهر همچنان پررنگ است و به گفته استاندار سابق خوزستان، یکی از شهرهایی که بالاترین نرخ بازماندگی و یا ترک تحصیل را دارد.

khoramshahr
فقر و تبعیض در خرمشهر پررنگ‌تر از آن است که مسئولان دولتی بخواهند انکارش کنند.

مقتدایی، استاندار سابق خوزستان یک‌سال قبل خواستار بازنگری در سیستم آموزشی شده و گفته بود که بخش زیادی از کودکان و نوجوانان خوزستان به دلیل این که دو زبان مادری‌شان عربی است نمی‌توانند در سیستم آموزشی موجود پیش بروند و خیلی زود دلزده می‌شوند.

بازماندن از تحصیل و ناامیدی از جذب شدن در مشاغل دولتی و خصوصی ساکنان شهر جنگ‌زده را در «تله فقر» گرفتار کرده و گویی که محرومیت و تبعیض در این شهر به سان سایر مناطقی که محل سکونت «اقلیت شده‌گان» است، نسل به نسل انتقال می‌یابد تا زخم‌های شهر هیچ‌گاه خوب نشود. شهری که البته بر سر نام آن هم اختلاف‌نظر وجود دارد، به روایت بومیان نامش محمره است و به روایت اسناد رسمی و دولتی خرمشهر، اما نشانی از «خرمی و آبادانی» ندارد.


در همین زمینه