زاها حدید در کشورش تنها زنی بود که با طرح‌های خیره‌کننده و سرسختی فراوان به جمع معماران درخشان جهان راه یافت. اما چه عاملی آثار او را به این سطح خاص می‌رساند؟

استادیوم الوکره: واژن یا گوش‌ماهی؟ پانصد کارگر هندی سانحه دیدند و جان باختند
استادیوم الوکره: واژن یا گوش‌ماهی؟ پانصد کارگر هندی سانحه دیدند و جان باختند
مرکز فرهنگی حیدر علی‌اف، زاها حدید. به خاطر این بنا چهار هزار نفر بی‌خانمان شدند
مرکز فرهنگی حیدر علی‌اف، زاها حدید. به خاطر این بنا چهار هزار نفر بی‌خانمان شدند
استادیوم المپیک ژاپن، یکی از طراحی‌های زاها حدید. به دلیل اعتراض گسترده کارشناسان ساخته نشد
استادیوم المپیک ژاپن، یکی از طراحی‌های زاها حدید. به دلیل اعتراض گسترده کارشناسان ساخته نشد
زاها حدید، معمار عراقی‌تبار بریتانیایی و برنده جایزه پریتزکر در سال ۲۰۰۴
زاها حدید، معمار عراقی‌تبار بریتانیایی و برنده جایزه پریتزکر در سال ۲۰۰۴

زاها حدید برای سخنرانی‌ای در راه فرانکفورت بود که قرار بود من مجری برنامه‌اش باشم. هواپیمایش دیگر داشت راه می‌افتاد، اما در این حین، مسئولان پرواز متوجه نقص فنی جزئی‌ای شدند و هواپیما باید متوقف می‌شد. حدید باورش نمی‌شد که این نقص فنی تنها تأخیری جزئی در سفرش به وجود می‌آورد، بنا بر این خواهان تغییر بلیت پروازش شد. اما بازگشت به بخش تحویل بار، پس گرفتن چمدان و سوارشدن به هواپیمایی دیگر مجاز نبود. با وجود این، او به‌شدت در این مورد اصرار می‌کرد. مهمانداران هواپیما ابتدا سعی کردند حدید را با احترام آرام کنند، و بعد هنگامی که یکی از زنان مهماندار هواپیما او را شناخت، سعی کرد به حدید در این مورد هشدار بدهد. اما فرد معترض به تأخیر پرواز همان کسی بود که تصویرش روی مجله داخل هواپیما در کنار گروه موسیقی پاپ بریتانیایی «پت شاپ بویز» به چشم می‌خورد که خودش برای‌ اجرای‌شان صحنه‌‌ای گردان طراحی کرده بود. مهماندار از او پرسید: «شما زاها حدید هستید؟» در همان لحظه پس از پاسخ مثبت او، یکباره ناممکن تبدیل به ممکن شد و معمار عراقی‌تبار توانست با تغییر برنامه پرواز با هواپیمای دیگری راهی فرانکفورت شود.

در مورد حدید صدها ماجرای دیگر از این دست روایت می‌کنند: همه آن‌ها از این موضوع حکایت دارند که او چگونه با محدودیت‌ها مواجه می‌شود، آن‌ها را می‌آزماید و بر خلاف تمام تصورات رایج در مورد آنچه در وضعیت مربوط، ممکن و بجا است، خواسته خود را به کرسی می‌نشاند. در پایان ماجرا نیز هر بار، موفقیت شخصی‌ای به چشم می‌خورد که او با کمک شهرتش به دست می‌آورد، شهرتی که آن را مدیون شخصیت و استعداد خود است.

مستبد یا نابغه؟

با بیانی محتاطانه می‌توان گفت دودستگی و دیدگاه‌های ضدونقیضی در مورد زاها حدید وجود دارند. بعضی او را فردی مستبد می‌دانند، حتی بعضی از معمارانی که من با آن‌ها گفت‌وگو کرده‌ام. آن‌ها آثار ساختمانی او را هم خودبزرگ‌بینانه و متفرعنانه ارزیابی می‌کنند. یکی از آن معماران می‌گفت: «فکر نمی‌کنم حدید به این موضوع اهمیتی بدهید که مردم در بناهای طراحی‌شده‌اش چه احساسی دارند.» در همین حال، او برای گروهی دیگر یک نابغه و قهرمان است. رم کولهاس شاید تنها کسی باشد که هر دو دسته با نظرش در مورد حدید موافق‌اند. این معمار هلندی زمانی حدید را «سیاره‌ای با مدار منحصربه‌فرد خود» نامید. حدید، این معمارعراقی‌تبار همه را به هماوردی فرامی‌خواند: همکاران، مشتریان، ساکنان ساختمان‌های طراحی‌شده‌ و حتی خودش را. توافق پنهان در این مورد شاید این باشد: «اگر همه این ناملایمی‌ها را تحمل کنی، من کاری می‌کنم کارستان و تو هم می‌توانی بخشی از آن باشی.» بسته به این که کدام تجربه موثرتر بوده، مخاطبان در مورد حدید داوری‌شان را شکل می‌دهند.

در یک دهه گذشته تا سال ۲۰۱۳، زاها حدید از طراحی که هرگز بنایی نساخته بود به معماری تولیدگر تبدیل شد که پیگیرتر از همیشه به کار ساخت و طراحی مشغول بود. در سال‌های نخست قرن بیست و یکم نام او به این دلیل بر سر زبان‌ها افتاد که برنده مناقصه‌ای برای ساخت مجموعه تفریحی غول‌آسای «د پیک»‌ در هنگ‌کنگ شده بود که البته هرگز اجرا نشد و همچنین به دلیل شکست مشابهی که او در شهر کاردیف تجربه کرد. هر چند او در دو فرصت دیگر برنده مناقصه طرح‌های ساختمان اپرا شده بود، اما سیاستمداران محلی، اجرای طرح‌های مربوط را ناکام گذاشتند. با این حال، حدید به هر دری زد تا برای طرح متوسط دفتری دیگر، در راستای ادامه کارش، بودجه لازم را دریافت کرد.

تا سال ۲۰۱۳ دفتر کاری حدید، با به خدمت گرفتن ۴۰۰ همکار، ۹۵۰ طرح معماری را در ۴۴ کشور جهان پیش برد. از آن جمله می‌توان طرح‌های ساختمانی غول‌آسایی در شهرهای چانگ‌شا در چین، براتیسلاوا در اسلوواکی و ویلایی مجلل در مسکو را نام برد. او همچنین مشاور برنامه‌ریزی فرودگاهی بود که بوریس جانسون، شهردار وقت لندن، دوست داشت آن را در دهانه رود تیمز بسازد.

نخستین طرح معماری جسورانه حدید در سال ۱۹۹۳ ارائه شد و مربوط به ساختمان یک ایستگاه آتش‌نشانی در محوطه شرکت مبل‌سازی «ویترا» در شهر وایل در حاشیه رودخانه راین در آلمان بود. در پاییز سال ۲۰۱۳ دو مورد از مهم‌ترین طرح‌های ساختمانی او آماده و افتتاح شدند که بیشترین تفاوت‌ها را با یکدیگر دارند: به نظر می‌رسد مرکز فرهنگی عظیم «حیدر علی‌اف» در باکو، پایتخت آذربایجان، پیکره‌یابی نهایی و تمام‌عیار کهکشان معماری زاها حدید باشد. دفتر کاری او در لندن، در باغ کنزینگتون برای گالری مارپیچ ساکلر یک انبار مهمات قدیمی برجامانده از سال ۱۸۰۵ را توسعه داد و نوسازی کرد.

البته از نظر بزرگی، گالری ساکلر در مقایسه با مرکز فرهنگی طراحی‌شده برای آذربایجان مانند قطره‌ای در برابر اقیانوس است. با وجود این، گالری مارپیچ ساکلر در قلب لندن برای حدید اهمیت بسیاری داشته، چرا که در شهری واقع است که او از چهل سال قبل در آن زندگی می‌کرد، اما آنجا که پای ساخت بناهایش در میان بود، این ماندن، همواره با شک و تردید همراه می‌شد.

زاها حدید در سن ۶۲ سالگی (در سال ۲۰۱۳) از جمله ستاره‌های انکارناپذیر هنر معماری بود. او برنده تمام جایزه‌های بزرگ عرصه فعالیت خود شد و مانند برد پیت و باراک اوباما معروف است. او ظاهراً‌ ۱۰ میلیون پوند برای خرید ساختمانی پرداخت که موزه طراحی لندن باید آن را ترک و در سال ۲۰۱۵ به مقر جدید خود نقل مکان می‌کرد. محل سابق موزه طراحی لندن تبدیل به مقری برای نگهداری مجموعه‌ای از مبلمان طراحی‌شده، طرح‌ها و الگوهای این معمار عراقی‌تبار تبدیل شد و اگر موضوع دیدگاه خود او در میان باشد، بنا به گفته حدید باید در این محل «با پژوهش و تجدید همکاری‌های جهانی در زمینه هنر، معماری و طراحی گفت‌وگویی همگانی صورت بگیرد.»

حدید به‌دلیل شور و احساساتش به همان اندازه که مخوف بود، ستایش نیز می‌شد. آنجا که دیگر ستاره‌های معماری شبیه آدم‌آهنی‌ها به نظر می‌رسیدند و رفتار می‌کردند، او انسانی جلوه می‌کند، بذله‌گو، بلنداندیش و بدون ترس از نشان دادن احساساتش. به دلیل این روحیه، او حتی گاهی سبک جلوه می‌کرد.

تقاضای آوردن کفش از لندن به ونیز

ماجراهای بسیاری هستند که زیاده‌روی‌ حدید را ثابت می‌کنند. می‌گویند او یک‌ بار یکی از دستیاران همایش دوسالانه معماری در ونیز را به منزل خود در لندن فرستاده تا کفش‌هایی را برایش بیاورد که می‌خواسته برای یک میهمانی آن‌ها را بپوشد. از طرف دیگر، او بجای گرفتن دفتر کاری‌ تازه و مخصوص، ترجیحاً سال‌ها با همکاران خود در همان ساختمان قدیمی مدرسه‌ای که دفتر کارش در آن بود، پشت میزهای موجود می‌نشست و از همانجا دستور کارها را به جاهای دیگر می‌فرستاد. البته او شهامت خود را نیز به اثبات رساند. در جایگاه یک زن، آن هم از کشوری عربی او باید در قلمروی که مردان سفیدپوست در آن سلطه داشتند، موانع بسیاری را پشت سر می‌گذاشت. همیشه لباس‌‌های جالب‌توجه می‌پوشید. کاپشن‌های مردانه و انواع آرایش‌هایی شبیه مردان جوان که بعضی زنان هم‌حرفه‌ او با آن‌ها می‌کوشیدند، پنهانی، جنسیت‌شان را از مرز نامرئی قلمرو شغلی‌‌شان عبور بدهند، برای او محلی از اعراب نداشت.

پاتریک شوماخر، شریک قدیمی حدید که از ۲۵ سال قبل با او همکاری می‌کرده، در باره‌اش می‌نویسد که طرح‌های وی «بیان شکل جدیدی از مکان» هستند و برای «تسخیر عرصه‌ای تصورناپذیر از آزادی بناسازی» می‌کوشند.

اما همه با این دیدگاه موافق نیستند. مرکز حفاظت از میراث فرهنگی پکن اعلام کرد که از اهدای جایزه «موسسه سطلنتی معماری بریتانیا» (RIBA) به زاها حدید برای طراحی «کهکشان سوهو»، مجموعه‌‌بناهای تجاری و اداری‌ای که در دسامبر سال ۲۰۱۲ در پکن افتتاح شد، «حیرت‌زده» است. آنجا که آنجلا برَدی، رئیس آن موسسه، از «تأمل رویاگونه حدید در مورد مسائل شهری» ستایش می‌کند، گروه میراث فرهنگی پکن از «یکی از نمونه‌های بارز تخریب بافت شهر قدیم پکن» انتقاد می‌کند. از حدید برای طرح معماری مرکز فرهنگی باکو نیز انتقاد می‌کردند، زیرا سفارش رژیم سیاسی‌ای را در جمهوری آذربایجان پذیرفته بود که به دلیل نقض حقوق بشر بدنام است و دستور ترک اجباری محل سکونت بعضی افراد را داده بود تا بتوان ساختمان مرکز فرهنگی مطلوبش را ساخت. دست کم دو معمار دیگر یعنی لرد نورمن فوستر و رم کولهاس به‌دلیل طراحی بناهای مشابهی در قزاقستان و چین از نظر طرح چنین اتهام‌هایی علیه آن‌ها وضعی شبیه حدید دارند.

در عین حال، تقاضای حدید برای ساخت بنای مجلس عراق در بغداد، شهر زادگاهش، بی‌نتیجه بود. مزایده مربوط در این زمینه نصیب دفتر معماری «اسمبلج» در لندن شد. لرد هاوارث، عضو هیئت داوران انتخاب طرف مناسب برای بنای مجلس عراق، در مورد طرح‌های دفتر معماری برنده مزایده ساخت گفت که آن‌ها «نتیجه تفکر دقیق» هستند که برای نهادی که قرار است جایگزین یک دیکتاتوری در عراق شود، برازنده‌تر است تا «یک ماجراجویی خودخواهانه و پرزرق‌وبرق» در قالب معماری. در این میان، طرح معماری حدید برای مجلس عراق را «پرطمطراق» خواندند و از آن انتقاد کردند.

اما آیا حدید به دلیل شهرت و موفقیت‌های پیشین، تیزبینی خود را برای  توجه به پیچیدگی‌ها و تناقض‌هایی که  زمانی بخشی از کار او بودند، از دست داده بود؟ آیا او در معرض این خطر قرار داشت که تنها به امور جالب‌توجه بیندیشد و دیگر به واقعیت آلوده شهرها و مکان‌های شهری توجه نکند، موضوعی که زمانی به آن علاقه داشت؟ آیا در بعضی دوره‌های کاری‌اش بعد تحکم‌آمیز شخصیت او در مقایسه با سخاوتمندی و بلندنظری سرانجام دست بالا را گرفته و بر کار معماری او تأثیر گذاشته بود؟  آیا بعد خودبزرگ‌بین بر بعد فروتن چیره شده بود؟

منتقدان حدید از او ایراد می‌گیرند که صورت‌های غیرمعمول طرح‌های معماری او بخاطر خود او و شیفتگی وی به خودش و نه انسان‌های دیگر غیرمعمول هستند. او در پاسخ به این انتقاد می‌گفت که صورت‌های جدید معماری در کارهای او در خدمت پدید آوردن تجربه‌های جدید ساخت شهری هستند. او برای نمونه به موزه هنرهای معاصر رم، ماکسی، اشاره می‌کند. او در آنجا گذرگاهی سه‌بعدی طراحی کرده که میان فضای شهر قدیم و هنر جدید پیوند برقرار می‌کند. طرح معماری او در این مورد به چیزی کم‌تر از برقراری ارتباطی جدید و قوی‌تر میان فضاهای درون و بیرون و پدیده‌های تازه و کهن بسنده نمی‌کند. به گفته شوماخر، شریک کاری او، موضوع مطرح برای حدید «بازتاب نیازهای اجتماعی در حال بروز»‌ است.

البته درست در مورد بعضی از آثار متأخر معماری او این استدلال به سختی قابل درک است. شکل برج شرکت کشتی‌رانی «س ام آ- س ژ ام» در شهر مارسی فرانسه یا سالن نمایش برای شرکت طراحی حمام «روکا» در لندن کمبودی دارد که فراتر از خودمحوری معمار است. منحنی‌ها و قوس‌های چنین آثاری از هر جهت به‌روزرسانی آینده‌باوری‌ای است که به دهه ۶۰ قرن گذشته تعلق دارد. همچنین پیچ‌وتاب‌های گالری مارپیچ ساکلر بیشتر به شکلی اجباری به انبار مهمات قدیمی در مجاورت آن وصل می‌شوند، آن‌ها بیشتر دست‌وپاگیر هستند تا بخش‌هایی خوش‌نشین در بطن طرح معماری.

حتی پیپو چورا، معمار ایتالیایی از موزه ماکسی که از حامیان حدید به شمار می‌رود، در این موضوع تردید دارد که معمار عراقی‌تبار از زمان خود پیش افتاده باشد. او می‌گوید: «سبک حدید ادامه پرشکوه معماری قرن بیستم است.» این گرداننده موزه ماکسی می‌گوید که معماران جوان «امروز به شیوه‌ دیگری برای آینده کار می‌کنند.» آن‌ها به محیط زیست علاقه‌ دارند که حدید «ذره‌ای» به آن اهمیت نمی‌داد. چورا همچنین «روش ساخت صنعتی» را نیز به پرسش می‌کشد که دفتر زاها حدید امروزه به کار می‌برد. ساخت‌و‌ساز فله‌ای مراکز شهری و تندیس‌های فرهنگی منجر به شکل‌گیری طرح‌هایی می‌شود که مانند تقلید از سبک حدید به‌ نظر می‌رسند و به سختی از نسخه‌های تقلیدی شرکت‌های پبمانکار کوچک‌تر قابل تشخیص هستند. با این شکل و سبک پیشبرد معماری، از رویکرد فکری تجلی‌یافته حدید مبنی بر معمار به‌مثابه هنرمند چه چیزی باقی می‌ماند؟

شاید زاها حدید از بعد دیگری نیز در عرصه معماری به‌روز بوده باشد: ثروت و قدرت هر چه بیشتر رو‌به تمرکز هستند. در این میان غنائم منحصربه‌فرد و مجللی نیز لازم‌اند تا به این انباشتگی صورت بیانی بدهند. در کار زاها حدید همواره این تنش میان خودمحوری هنری حس اجتماعی وجود داشت. همین او به او جذابیت می‌دهد. با وجود این، حس اجتماعی در کار او همواره دشواریاب‌تر می‌شود.

منبع: نشریه فرایتاگ

[tabby title=”زاها حدید”]

زاها حدید در سال ۱۹۵۰ در بغداد متولد شد.

پدر او، محمد حدید یکی از بنیانگذاران حزب دموکرات عراق بود و به شیوه زندگی غربی گرایش داشت.

برخی از بناهایی که زاها حدید طراحی کرده از شهرتی جهانی برخوردار است. کارشناسان معماری اعتقاد دارند که بناهای او از ویژگی سنیتیک و سیال برخوردارند و مثل این است که در طبیعت در حال سیلان و جاری شدن‌اند.

از مهم‌ترین آثار او می‌توان از بناهای زیر یاد کرد:

ایستگاه آتش‌نشانی ویترا (۱۹۹۴)، ویل ام راین، آلمان، سکوی پرش اسکی برگیسل (۲۰۰۲)، اینسبروک، اتریش، ساختمان مرکزی ب‌ام‌و (۲۰۰۵)، لیپزیگ، آلمان، مرکز مگی در بیمارستان ویکتوریا (۲۰۰۶)، کرکالدی، اسکاتلند، ایستگاه قطار سریع‌السیر ناپل (۲۰۰۶)، ناپل، ایتالیا، ترن هوایی (۲۰۰۷) اینسبروک، اتریش و مرکز علمی فائنو (۲۰۰۵)، وولفسبرگ، آلمان

همکاری با حکومت‌های فاسد، بی‌توجهی به وضع کارگران در قطر و همچنین بی‌توجهی به بافت فرهنگی بر طراحی‌های سیال و پرانحنای او سایه بلندی انداخته است.

[tabby title=”استادیوم الوکره”]

استادیوم الوکره در قطر را زاها حدید طراحی کرده است.

این استادیوم اولین ورزشگاه از میان شش استادیوم مورد نیاز ِ قطر برای جام جهانی ۲۰۲۲ است که در حال حاضر ساخته می شود.

استادیوم مانند دیگر طراحی‌های زاها حدید چندمعنایی و تفسیرپذیر است: برخی آن را به یک گوش‌ماهی تشبیه کردند، برخی به آلت تناسلی زمان. خود حدید گفته است این بنا به یک کشتی بادبانی شباهت دارد.

دیده‌بان حقوق بشر در سال ۲۰۰۹ از زاها حدید خواسته بود به موضوع بردگی کارگران مهاجر در کشورهای خلیج فارس و به ویژه در قطر توجه کند. دفتر زاها حدید اعلام کرده بود که این موضوع اهمیت دارد. اما عملاً حدید هیچ قدمی در این جهت برنداشت.

دیده‌بان حقوق بشر گرارش دیگری منتشر کرد که بر اساس آن هنگام ساخت و ساز استادیوم الوکره پانصد کارگر ساختمانی که اغلب آنان هندی بودند دچار سانحه شدند و جان باختند.

دفتر معماری زاها حدید بیانیه‌ای منتشر کرد و اعلام کرد که وظیفه او نظارت بر نحوه ساختن بنا نیست. او در گفت‌و گو با گاردین گفته بود: «من با کارگران ساختمانی مطلقاً کاری ندارم. اگر مشکلی وجود دارد، به دولت قطر مراجعه کنید.»

علاوه بر این استادیوم الوکره در یکی از قدیمی‌ترین مناطق مسکونی قطر، در بخشی از بندری تاریخی در ۱۵ کیلومتری دوحه قرار گرفته است.

[tabby title=”مرکز فرهنگی حیدر علی‌اف”]

مرکز فرهنگی حیدر علی‌اف در جمهوری آذربایجان نیز از طراحی‌های زاها حدید است.

سارا شیخ اکبری، معمار ایرانی طراحی داخلی این بنا را انجام داده است.

برای ساختن این بنا چهار هزار خانه ویران و عده زیادی بی‌خانمان شدند.

حیدر علی‌اف، یکی از اعضای کا گ ب پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از سال ۱۹۹۳ تا سال ۲۰۰۳ ریاست جمهوری آذربایجان را به عهده داشت. نقض حقوق بشر و پیگرد مخالفان در زمان ریاست جمهوری او همواره خبرساز بودند. دیده‌بان حقوق بشر با صدور بیانیه‌ای اعلام کرده بود که به خاطر ساخت مرکز فرهنگی حیدر علی‌اف، نیروهای امنیتی دست‌کم یکصد نفر را به زور بی‌خانمان کرده‌اند.

حدید به جمهوری آذربایجان سفر کرد و بر سر قبر علی‌اف، دسته گلی قرار داد. این حرکت نمادین هم مورد اعتراض سازمان‌های حقوق بشری قرار گرفت.

ونسکو مرکز شهر باکو را در فهرست میراث فرهنگی جهانیان ثبت کرده است. در محله ایتچری‌شچر هنوز هم می‌توان حال و هوای باکو در صدر مشروطه را تجربه کرد. منتقدان می‌گویند طراحی‌های زاها حدید چشم‌انداز تاریخی شهرهایی مانند باکو را تغییر می‌دهد و حریم میراث فرهنگی را نقض می‌کند. زاها حدید اینگونه انتقادات را بی‌پاسخ می‌گذاشت.

[tabbyending]

در همین زمینه:

زاها حدید، طراح هتل پاسارگاد تهران درگذشت