«سفارت هست، اما کم است.
هموطن بسیجی، با صرفه جوئی در اشغال سفارتخانهها این نعمت خدادادی را برای نسل آینده نیز به یادگار بگذاریم.روابط عمومی شرکت آب و فاضلاب»
از مجموعه مطالب طنز ایرانیان درباره خبر تکراری حمله به سفارتخانهها
هنگامی که در کشوری حادثهای تروریستی رخ میدهد − مانند حمله به یک کافه، ایستگاه مترو، مدرسه، دانشگاه یا تیراندازی به مردم کوچه و خیابان − نیروهای امنیتی در آن کشور سعی میکنند با بررسی فیلم دوربینها مداربسته، تحقیق از شاهدان عینی، بهره بردن از نرمافزارهای چهرهنگاری، تحلیل شیمیایی رد لاستیک یا ساختار ماده منفجره یا بررسی فنی گلولهها، انگشتنگاری و راهکارهای دیگر به هویت تروریستها پی ببرد. در ایران بر خلاف همه کشورهای دیگر دنیا ماجرا از قرار دیگر است. حملههایی در ایران رخ میدهد که بینظیر هستند: حملهکنندگان بدون ترس، بدون نقاب، بدون نگرانی از آثار انگشت، در جلوی چشم دهها نیروی ضد شوروش و درجهداران پلیس وارد ساختمانهای دیپلماتیک میشوند؛ آنرا به آتش میکشند، اموال آنرا غارت میکنند، با اموال دزدی عکس یادگاری میگیرند و در صف نیرویهای ضد شورش با دوربینهای موبایل، سلفی میگیرند.
یک فعال سیاسی با اشاره دست باز حزباللهیها میگوید: «چنین اتفاقاتی در همه نظامهای فاشیستی بوده است که نیروهای لباس شخصی حمله بکنند به تجمعها.» او همچنین از حمله به دفتر نشریات منتقد و احزاب سیاسی، ترور فعالان سیاسی و غیره به عنوان دیگر عملکردهای تروریستی یاد میکند و معتقد است دولتهایی که به آنها صفت «فاشیستی» نسبت میدهد، توسط افراد لباس شخصی وابسته به قدرت، این اعمال تروریستی و فاشیستی را انجام میدهند.
این فعال سیاسی، نمونههای تاریخی فراوانی را مثال میزند. اما در آن نمونهها دولتها سعی میکنند رد و نشانی از رابطه خود با گروههای فشار باقی نگذارند و شاید فقط در ایران است که از این گروههای فشار با الفاظی ستایشآمیز نام میبرند: «امت همیشه در صحنه»، «جوانان انقلابی»، «بسیجیان پر شور»، «بچه مسلمانها آگاه»، «نیروهای دلسوز»، «وفاداران به آرمانهای امام راحل»، «بچه حزباللهیها»، «پیروان ولایت»، «فرزندان راستین امام خمینی»، «نیروهای پیرو ولایت فقیه» و غیره. رهبر جمهوری اسلامی با صراحت آنان را ستایش میکند و چهرههای نظامی و امنیتی و دستگاه تبلیغاتی نظام، از آنان حمایت میکنند. حال که عربستان سعودی به بهانه حمله به اماکن دیپلماتیک خود در مشهد و تهران فرصت یافته است تا حسابی از خجالت رقیب و دشمن منطقهای خود درآید، نیروهای لباس شخصی، از فرزندان راستین امام راحل به افراد نادان و سپس به نفوذی تبدیل شدهاند. چند روز بعد از آنکه نیروی انتظامی اعلام کرده است ۶۰ نفر را در ارتباط با حمله به سفارت و کنسولگری عربستان سعودی بازداشت کرده است؛ فرمانده نیروی انتظامی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی میگوید هنوز مطمئن نیست حملهکنندگان نادان بودهاند یا نفوذی!
کی بود؟ کی بود؟ من نبودم!
یکی از زندانیان سیاسی سابق ایران که به دلیل شرکت در اعتراضات پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ زندانی شده و اکنون به گفته خودش «تقریبا آزاد» است از دروغگویی با عنوان کثیفترین عادت حاکمان ایران یاد میکند. این خانم میگوید: «خیلیها اعتقاد دارند که اعدامها بدترین کار این حکومت است؛ یا رفتاری که در زندان با زندانی سیاسی دارند. من خودم هم همین حس را دارم ولی راستش اینقدر که دروغ گفتنِ اینها مرا اذیت میکند شاید حتی اعدامها اذیتم نمیکند. میدانید؟ خیلی راحت دروغ میگویند. یعنی… چطوری بگویم؟ برایشان مهم نیست. خودشان میدانند کسی حرفهایشان را باور نمیکند، ولی باز دروغ میگویند.» او ادامه میدهد: «در اعتراضات جنبش سبز، دیگر چکار باید میکردند؟ فیلم اینکه با ماشین نیروی انتظامی یک نفر را در میدان ولی عصر زیر گرفتند همه جا پخش شد؛ ولی فرمانده پلیس گفت ماشین پلیس را دزدیده بودند. ندا را کشتند، گفتند خودکشی کرده است. آن همه آدم کشته شد؛ عکس قبرهای بینام و نشان بهشت زهرا آمد روی اینترنت، گفتند این قبر بسیجیها و اطلاعاتیهایی است که جنبش سبزیها کشتهاند. دروغ تا این حد؟»
«دلم سفارت است
و چشمانت بسیج دارد!
فتحش کردی، سوزاندیش
با نگاه»
از مجموعه مطالب طنز ایرانیان بر روی شبکههای اجتماعی
این فعال سیاسی مثالهای متعددی از موارد دروغگویی مقامات جمهوری اسلامی پس از سال ۱۳۸۸ ذکر میکند. یک روزنامهنگار در صحبتی جداگانه، مواردی پرشمار دیگری را از ماجرای مک فارلین تا قتلهای زنجیرهای را بر میشمارد. یک میوه فروش سالخورده، با استناد به یک مستند پخش شده «در ماهواره»، ابراهیم یزدی و صادق قطبزاده را «استاد دروغگویی آخوندها» مینامد و معتقد است «اساس این حکومت از روز اول با دورغ بوده است».
نگاهی به اظهارات مختلف مقامات جمهوری اسلامی و رسانههای نزدیک به آنان در واقعه حمله به کنسولگری عربستان به روشنی، در تایید حرفهای این سه تن است:
− نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به خبرگزاری خانه ملت گفته است به استناد «گزارشهای واصله، طرفداران صادق شیرازی» به صورت «سازماندهی شده» و با «برنامهریزی» اقدام به حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد کردهاند.
− دبیر شورای عالی امنیت ملی، حمله به سفارت و کنسولگری عربستان را «مشکوک» خوانده است.
− مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری دولت حسن روحانی و از عوامل اصلی قتلهای زنجیرهای، گفته است که این اقدام «میتواند توسط عوامل نفوذی طراحی و پشتیبانی شده باشد.»
− امامی کاشانی در نماز جمعه تهران درباره حمله به سفارت عربستان گفت: «این، کار نفوذیها بوده و از افراد نادان نیز استفاده کردهاند.»
− خبرگزاری فارس مدعی است، کارمندان سفارت عربستان خودشان سفارت عربستان را آتش زدهاند. این خبرگزاری وابسته به سپاه پاسدارن، حمله کنندگان را «دانشجو» معرفی کرده است.
− محسن کاظمینی، فرمانده سپاه رسولالله تهران، با ااطمینان میگوید آتشزدن سفارت عربستان توسط حزباللهیها صورت نگرفته، «بلکه کاملا سازماندهی شده بود.»
− سایت فرارو، حمله به سفارت عربستان را به انگلیس نسبت داده است.
− سخنگوی دولت، ماجرا را «کمی مشکوک» دانسته است.
− حسن روحانی، از وزارتخانههای اطلاعات و کشور خواسته است «با مأمورانی که احتمالاً در بروز این حادثه قصور و کوتاهی داشتهاند، قاطعانه برخورد و گزارش آن را به مردم اعلام کنند.»
− علی خامنهای پیش از همه افراد و خبرگزاریهای اعلام کرده است که «دلواپس بودن جرم نیست» و نباید به جوانان پر شور، توهین کرد.
بنیادگرایی شیعی در گوشه رینگ؛ ناسیونالیستها در وسط میدان
یکی از فعالان سیاسی اصلاحطلب که نزدیک به محافل چهرههای مطرح این جریان است میگوید: «چند نفری از آقایان تماس گرفتند. در جریان هستید بعضی چهرهای اصلاحطلب و اصولگرا با هم ارتباط فامیلی دارند. خوشبختانه این مطلب سریع منتقل شد که با این کار، عربستان از جایگاه متهم تبدیل میشود به شاکی. دیر شده بود و عربستان به نظرم خودش را آماده کرده بود برای این سناریو.» او ادامه میدهد: «صحبتهایی که من شنیدم، ظاهراً بعضی آقایان تایید کرده بودند این رفتارها را ولی بعدش متوجه شدند که به ضرر خودشان است. گروههای فشار اغلب فعالیتهایشان در حوزه داخلی است. این آقایان تایید میکنند همیشه؛ و حمایت میکنند. منتها این گروهها به قدری از کنترل خارج شدهاند که با یک عملی که انجام دادند سیاست خارجی کشور را با مشکل مواجه کردند. کسانی که حمله کردند به سفارت عربستان با خوشحالی عکس یادگاری گرفتند. عکسها را نگاه کنید؛ دارند میخندند. این خندهها نشان میدهد حمله به سفارت برایشان تفریح بوده است… نتیجهاش این شده است که چند کشور تا به حال روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کردهاند.»
هنوز ابعاد دقیق خسارات وارد شده به روابط منطقهای و جهانی ایران مشخص نیست. در میان اخبار مختلف و تکذیبها، صحبت از اخراج دیپلماتهای ایران از چند کشور، قطع پروازهای چند کشور خارجی و مسائلی از این دست دیده میشود. درست در هنگامی که با دخالت نظامی ارتش روسیه علیه داعش و دیگر گروههای مخالف نظام بشار اسد، موضع منطقهای ایران در مقابل کشورهای عربستان، قطر و ترکیه در حال تقویت بود و اتحادیه و اروپا اعدام یک روحانی شیعه را در عربستان مورد انتقاد قرار داده بود؛ حمله به کنسولگری عربستان سبب شد که ایران در موقعیتی ضعیفتر از گذشته قرار بگیرد.
اما همزمان با موج انتقاد از رفتار گروههای فشار و انتقاد از حمله به اماکن دیپلماتیک که میتوانست حداقل به محو کوتاه مدت این گروهها از فضای سیاسی ایران منجر شود به ناگاه با تحریک احساسات ناسیونالیستی، فضای پرسشگری و توجه مردم به رفتارهای غیر منطقی و ضد منافع ملی توسط بنیادگرایان شیعه، جای خود را به فضای عرب ستیزی و همدلی ناسیونالیستها با بنیادگرایان شیعه داد.
طرف مدت کوتاهی فضای مجازی در ایران، مملو از مطالبی شد که به استهزاء اعراب، ترویج دشمنی با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، حمایت از اقدامات جمهوری اسلامی و بنیادگرایان شیعه در مقابل اقدامات عربستان سعودی و بنیادگرایان سنی میپرداختند. اعلام قطع روابط دیپلماتیک کشور جیبوتی با ایران، نقطه عطف تغییر فضای انتقاد از جمهوری اسلامی به فضای ناسیونالیستی شد. در ساعات اولیه اعلام قطع روابط دیپلماتیک کشور جیبوتی با ایران؛ ایرانیان زیادی برای اولین بار باخبر شدند که در زمان محمود احمدینژاد ساختمان پارلمان این کشور با ثروت ملی ایرانیان ساخته شده است. کمی بعد، احمدینژاد و کارهایش فراموش شدند و موجی از مطالب جوک، طنز، هجو و اظهارات نژاد پرستانه علیه جیبوتی در صفحات اینترنتی و شبکههای اجتماعی فارسی زبان رواج یافت.
یک خانم سی و چند ساله که کارنامه فعالیت مطبوعاتی، حقوق بشری و سیاسی را در کارنامه خود دارد ضمن اعلام بی اطلاعی از توان نظامی ایران و عربستان میگوید: «من به این مسائل علاقهای ندارم و صادقانه میگویم که اطلاع دقیقی ندارم. این مدت بر حسب صحبتهای دیگران و مطالبی که در اینترنت منتشر شده است متوجه شدهام که قدرت نظامی عربستان از ایران بیشتر است و با تجهیزاتی که از آمریکا، اروپا، چین و روسیه خریده است؛ به خصوص اینکه نفت زیادی صادر میکند و تحریم نیست؛ ایران فشاری نمیتواند به عربستان بیاورد. اینکه همه عربستان را ول کردهاند و درباره جیبوتی حرف میزنند، طبیعی است که سرخوردگی مردم ایران است. چون ما کشور قدرتمندی نیستیم به لحاظ اقتصادی و بین المللی و با تحریمهای چند سال اخیر، کشور ما عملا از صحنه تحولات مثبت دنیا خارج شده است، مجبوریم دنبال ضعیفتر از خودمان بگردیم تا احساس قوی بودن کنیم.»
لطیفهای هست که میگوید: «همه مردم دنیا سه زمان دارند: گذشته، حال و آینده. ما ایرانیها تنها مردمی هستیم که چهار زمان داریم: گذشته، حال، آینده و زمان شاه! » انتشار عکسهایی از شاه مخلوع ایران در حالی که بر صندلی بزرگتری از مقامات کشورهای حاشیه خلیج فارس نشسته است به همراه عکسی از ژنرال چشم آبی نیروی هوایی ایران، به عنوان نمادی از گذشته درخشان ایران روی شبکههای موبایل دست به دست میشود اما منظور دقیق از این دوران درخشان، صرفا اشاره به زمانی است که نیروی هوایی ایرانی، قویترین نیروی هوایی در ارتشهای منطقه بوده است. درست از همین دیدگاه است که بار دیگر خبر شهرهای موشکی سپاه پاسداران مورد توجه بخشی از ایرانیان قرار گرفته است. ایرانیانی که از بدو روی کار آمدن بنیادگرایان شیعه در ایران، مدام احساس ناامنی میکنند؛ در ناخودآگاه خود با روحانیون حاکم احساس همدلی میکنند. بخش زیادی از مردم و حتی فعالان سیاسی در ایران همانند حاکمان، آخرین چشم و امیدشان به «موشکهای سپاه» است تا بلکه جنگی علیه آنان آغاز نشود. در طول تهییه این گزارش یازده نفر از شهروندان، به محض مطرح شدن موضوع رابطه ایران و عربستان، به موشکهای ایرانی و شهرهای موشکی سپاه پاسدارن اشاره کردند و در این میان کسی نپرسد چرا کشورهای مختلف جهان به ایران به عنوان یک خطر و دشمن نگاه میکنند؟
نمیتوان با قاطعیت اعلام کرد که ایجاد موج ناسیونالیسم ایرانی در میانه نزاع سیاسی نظام سعودی و جمهوری اسلامی عملی برنامهریزی شده است یا آنکه موجی احساسی و برآمده از بخشی از جامعه ایران است که در اثر محدودیتهای دینی تقویت شده است. این موج از هر منشائی که ایجاد شده باشد به موقع به داد حاکمان شیعی ایران رسید. اکثریتی بزرگ از مردم ایران مخالف اقدام گروههای فشار بودند و زنجیره اقدامات سیاسی عربستان علیه ایران باعث شده بود بسیج، سپاه، روحانیون تندرو و مقامات اصولگرای جمهوری اسلامی در جایگاه متهم قرار بگیرند. «باد کردن رگ غیرتِ آریایی» اصطلاحی است که یک فعال دانشجویی مورد استفاده قرار میدهد و میگوید: «در یکی از عکسها یک بسیجی گوشی تلفن سفارت عربستان را دزدیده و با آن عکس گرفته است. بچهها در دانشگاه میخندیدند و میگفتند که این آدم ۲۰ سال دیگر وزیر مخابرات ایران میشود. یعنی میخواهم به شما بگویم ۲ روز نشد که بعضی از همان بچههایی که بسیجیها را مسخره میکردند الان میگویند عربستان حقاش بوده و یک فازی گرفتهاند که فکر کنم اگر ایران و عربستان وارد جنگ بشوند، بگویند ظریف مصدق دوم بود و این بسیجی که تلفن دزدیده مصدق سوم است. من نمیدانم چه حسابی است که بعضی در ایران اینقدر زود جوگیر میشوند. خیر سرشان اینها لیسانس و فوق لیسانس هستند.»
رسانه، سانسور، آگاهی و آگاهی کاذب
گسترش استفاده از اینترنت، شبکههای اجتماعی و موبایلهای هوشمند به طرز چشمگیری سدهای سانسور حکومت را در ایران شکسته است. البته در اعتراضات مردمی به تقلب انتخاباتی در سال ۱۳۸۸ ثابت شد که جمهوری اسلامی هرکجا که احساس خطر کند در قطع سراسری شبکه اینترنت و تلفن همراه تردید نمیکند. نقص بزرگی که کنشگران سیاسی و اجتماعی منتقد و مخالف جمهوری اسلامی تاکنون برای آن راهکاری نیاندیشیدهاند. با وجود این تا زمانی که این شبکهها وصل باشند، اخبار و اطلاعات به خصوص از نوع «حاشیهای» و «بدون سانسور» با سرعت بالا در بین مردم پخش میشوند. به جرات میتوان گفت در ایران ضریب نفوذ اخبار سیاسی و اجتماعی از طریق اینترنت موبایل، بیش از روزنامهها، سایتها و شبکههای ماهواره است چرا که در نهایت تولیدات این رسانهها، با نفوذ به شبکه اینترنت تلفن همراه است که در مقیاس وسیع در جامعه ایران پخش میشود. در چند موج احساسی و ناسیونالیستی اخیر ظاهر شده در ایران، دیده شده است که همین ابزار مقابله با سانسور، تبدیل به منبع و ابزاری برای نفرتافکنی نژادی و قومی شده است.
کارمند یک بنگاه معاملات خودرو معتقد است افراد آگاه در ایران باید فعالیت بیشتری در شبکههای اجتماعی داشته باشند. او میگوید: «تصور من این بود که افرادی که ادمین کانالها یا گروههای تلگرامی هستند یک توانایی خاصی را دارند ولی این مدت فهمیدهام که بیشترشان آدمهای بیکار و پرتی هستند ولی طرف را نگاه میکنی، کانالش بالای ۱۵ هزار نفر عضو دارد. این همه آدمی که بیبیسی و صدای آمریکا اسمشان را میآورد که زندانی بودند یا سیاسی هستند؛ چرا از این کانالها درست نمیکنند؟»
این شهروند میگوید: «اعلام کردند هر سال برای حج واجب سه میلیارد دلار پول از ایران میرود به عربستان. وزیر خارجه عربستان گفته همه چیز را برای ایران تحریم میکنیم به جز حج. این یعنی ما را خر گیر آوردهاند. به جای اینکه برای جیبوتی شعر بسازند که جوراب ما را بو کن، شعر بسازیم و حاجیهایی که میروند مکه را مسخره کنیم. حج عمره را اضافه کنید فکر کنم شش یا هفت میلیارد دلار بشود. با این پول میشود برای همه شغل درست کرد. حالا فرض میکنیم یک سری اعتقاد دارند؛ دولت چرا به فکر نیست و جلوی آنها را نمیگیرد. بالاخره یک منافعی دارند که نمیخواهند این کاسبی تعطیل شود. به آن دو تا طفلک در فرودگاه جده تجاوز کردند، ۵۰۰ نفر حاجی را کشتند، الان هم با ایران دشمنی میکنند. چرا به جای آتش زدن سفارت، حج را قطع نمیکنند؟»
بیشتر بخوانید
در مورد روابط ایران و عربستان و ماجرای حمله به نمایندگیهای عربستان:
ا****امامان همه قاتل و هم مقتول …شما را به خدای بیدینان نگاه کنید حتا یک خلیفه وجود ندارد که به مرگ خود مرده باشد حتا یک نفر هم نیست خود پیامبر هم کشته شده. همشان هم همدیگر را کشته اند. این است ارث شیعه و سنی. ****؟
البرز / 11 January 2016
دوست گرامی نویسنده این جستار،
این گونه نوشتارها چیزی جز “یک سویه به قاضی رفتن، راضی برگشتن” نیست.
احتمالا اگر زبان عربی می دانستید، می توانستید بفهمید، که در دنیای مجازی عربی کیفیت و کمیت ایران ستیزی صد چندان نسبت به جامعه مجازی ایرانی است. بررسی این حجم مطالب ایران ستیزانه در فضای مجازی عربی، تنها احتیاج به دانستن زبان عربی دارد.****
گودرزی / 12 January 2016