بسیاری از ما ممکن است تجربه آموزش کودکمان به زبانی غیر از زبان مادری در خارج از ایران داشته باشیم. حتی ممکن است اولین روز فرستادن آنها به مهدکودک یا مدرسه برایمان اضطرابآور نیز بوده باشد. واقعیت این است که مواجهه کودک با زبان جدید در کشوری جدید و فرهنگی متفاوت میتواند در رشد ذهنی و شخصیتی او اثر داشته باشد. سوال این است که این تاثیر منفی است یا مثبت؟
مطالعات محققان دانشگاه شیکاگو نشان میدهد که آموختن زبان دوم قبل از شش سالگی سبب کسب مهارتهای ارتباطی و رشد هوش هیجانی کودک میشود. از سوی دیگر مطالعاتی که چندی پیش توسط محققان دانشگاه آکسفورد انجام شد نشان میدهد که یادگیری زبان دوم در سنین کودکی تکامل و فعالیت مغز در بزرگسالی را تحت تاثیر قرار میدهد.
این تحقیق عنوان میکند یادگیری زبان دوم در سنین کودکی باعث تحریک و رشد نورونهای جدید میشود و ارتباطات سلولهای عصبی به اندازهای قوی میشود که کودک را به یک نیروی شناسایی و تجزیه تحلیل بسیار قوی مجهز میکند.
یک دکتر زبانشناسی و مربی کودک در ایران معتقد است یادگیری دو زبان در یک زمان مزایای زبانشناختی بسیاری دارد؛ مغز را به صورتی متفاوت توسعه میدهد، انعطاف پذیری ذهنی بالاتر، خلاقیت بیشتر و ایدههای نوتری را در کودک پرورش میدهد. کودکان دوزبانه این توانایی را دارند که به مشکلات و مسائل، چه بزرگ و چه کوچک، از جنبههای متفاوتی نگاه کنند. لغات میتوانند معانی زیادی داشته باشند؛ مشکلات میتوانند راه حلهای بسیاری داشته باشند؛ موقعیتها میتوانند از دیدگاههای مختلف بررسی شوند. زمانی که کودکان به دو زبان فکر میکنند، هنگام مواجه شدن با موضوعات و مسائل پیچیده به آسانی بیشتر از یک راه به ذهنشان خطور خواهد کرد.
در عین حال که مواجهه با زبان جدید محرکی قوی در رشد شخصیت کودک به حساب میآید میتواند مشکلات دیگری نیز به همراه داشته باشد. مشکلات را میتوان به دو گروه «زبانی» و «اجتماعی» تقسیمبندی کرد.
مشکلات زبانی- تاخیر زمانی زبان
بسیار مهم است که بتوانیم تفاوت میان معنای تاخیر زبانی را از نظر عام با معنای علمی آن درک کنیم. تاخیر زبانی در معنای عام به معنای آن است که کودک دیرتر از زمان میانگین، آغاز به صحبت کردن میکند و این در معنای علمی به معنای ناتوانی در صحبت کردن است. این اتفاق یا به تنهایی رخ میدهد و یا همراه با مشکلات دیگری همچون لکنت زبان اتفاق میافتد.
به طور کلی تاخیر زبانی در تعریف دوم یعنی از نظر علمی، به یک زبانه یا دو زبانه بودن کودک هیچ ارتباطی ندارد. تفاوت نداشتن این دو تعریف منجر به نگرانیهای زیادی برای والدین میشود. برخی بر این باورند که فراگیری دو زبان ممکن است منجر به «تاخیر زبانی» شود. اما بر اساس مطالعات دانشگاه شیکاگو هیچ شواهد تجربی وجود ندارد که دوزبانگی را دلیلی بر تاخیر در فراگیری زبان اعلام کند. بسیاری از کودکان در سراسر دنیا به صورت دوزبانه یا حتی چند زبانه بزرگ میشوند در حالی که نشانهای از تاخیر زبانی و یا ناتوانی در مهارتهای زبانی در آنها دیده نشده است.
اگرچه هیچ نتیجه و نظریه علمی مبنی بر تاخیر زبانی در کودکان دوزبانه وجود ندارد اما با مقایسه کودکان دوزبانه و تک زبانه میتوان گفت تاخیر در صحبت کردن کودک دوزبانه به این دلیل است که این کودکان در حال فراگیری دو سیستم زبانی هستند و به زمان بیشتری برای شروع گفتار نیاز دارند چرا که در حال فراگیری دو برابر کلمات یک زبانهها هستند.
سردرگمی زبانی
بسیاری بر این باورند که تاخیر زبانی بعدها منجر به سردرگمی زبانی نیز میشود. به این معنی که کودک، دو زبان را نمیتواند از هم تفکیک کند و به اصطلاح آنها را باهم قاطی میکند.
راهکارهای پیشنهادی برای جلوگیری از سردرگمی زبانی کودک
یکی از روشهای پیشنهادی محققانی مانند ایزنبرگ، مورکُف و هاتاوی این است که از روش «یک شخص – یک زبان» استفاده شود. در این روش پدر و مادر یا دو نفری که بیشتر با کودک در ارتباط هستند هر کدام از یک زبان در ارتباط با کودک استفاده میکنند و در یک مکالمه با کودک هرگز هر دوی آنها از یک زبان واحد استفاده نمیکنند. مثلا مادر فقط با کودک انگلیسی صحبت میکند و پدر فقط با او فارسی صحبت میکند. استفاده از روش «یک شخص – یک زبان» برای کمتر کردن این تداخل و تسریع جداسازی دو زبان در ذهن کودک، بسیار موثر است. هرچقدر شما در صحبت با کودکتان دچار تداخل زبانی شوید، او نیز بیشتر دچار تداخل خواهد شد.
روش دیگر روش «زبان اقلیت در خانه» است. در این روش هر دو والدین درخانه تنها به زبان اول (زبان اقلیت در جامعه) با کودک در ارتباط هستند و در بیرون از خانه تنها با او به زبان دومش سخن میگویند. مثلا در خانه هر دو به زبان فارسی و در بیرون از خانه هر دو به زبان انگلیسی با کودک صحبت می کنند.
روش دیگر روشی است که اعضای خانواده همگی با کودک به زبان مادری صحبت میکنند و فرصت سخن گفتن به زبان دوم را برای کودک در اجتماع فراهم میکنند.
در روش انتخابی خود جدی باشید
یکی از مهمترین توصیههای محققان این است که هر استراتژی و روشی که انتخاب میکنید، مهمترین مسئله آن است که کودک به صورت طبیعی در ارتباط با زبانهای مورد نظر قرار گیرد و روزانه به میزان مورد نیاز در معرض هر دو زبان مخصوصا زبان اقلیت یا زبان دوم قرار گیرد.
مسئله مهم دیگر این است که خانواده بایستی به روش انتخابی خود کاملا متعهد و پایدار باشند و نگذارند شرایطی که پیش میآید باعث تغییر استراتژی آنها در ارتباط با کودک شود؛ چرا که تغییر آن میتواند آسیب زیادی به کودک وارد کند.
از سوی دیگر بررسیها نشان میدهند توانایی سوییچ کردن بین دو زبان توسط کودک که آن را «تغییر کد» مینامند، نشانه ای از طی کردن روند صحیح فراگیری دو زبان است و نشانهای برای تداخل زبانی به حساب نمیآید. تحقیقات نشان میدهند که بسیاری از کودکان دوزبانه که به صورت عادی در روند فراگیری دو زبان قرار دارند با توجه به فاکتورهای محیطی، دو زبان را در موقعیتهای خاص زبانی خود به کار میبرند.
اما میتوان گفت کودکان دوزبانه در این موقعیتها برتری نسبت به یک زبانهها دارند و آن برتری این است که زمانی که لغتی را مثلا در زبان فارسی به یاد نمیآورند جایگزین آن در زبان انگلیسی را به کار میبرند و این مسئله به طور طبیعی زمانی که دایره لغت کودک در هر دو زبان گسترش مییابد، از بین میرود.
مشکلات گفتاری
به طور عموم اگر هر دو زبان همزمان و در سنین پایین آموزش داده شوند، مشکلات گفتاری وجود نخواهند داشت. اما اگر زبان دوم در طول دوران پیش از مدرسه یا بعد از آموختن زبان اول آموزش داده شود، مشکلاتی ممکن است اتفاق بیفتند.
عدهای معتقدند که اگر زبان دوم در مرحلهای آموزش داده شود که هنوز زبان اول به طور کامل فراگرفته نشده است، در آن هنگام یادگیری زبان اول نیز با کندی مواجه شده و یا حتی به خوبی انجام نمیشود و برعکس عدهای دیگر معتقدند که مهارتهای لازم در زبان دوم تنها در کنار زبان اول به خوبی محقق میشود.
اما باید بارها و بارها این نکته را به خود یادآوری کنید و آن را ملکه ذهنتان کنید که زمانی که کودکتان در حال فراگیری دو زبان است و شما از بدو تولدش در حال پرورش او با دو زبان هستید، مسئله آموزش مطرح نیست. کودک دو زبانه شما در حال فراگیری دو زبان به طور همزمان است. در واقع زبان دوم را همانند زبان مادریاش فرا می گیرد. همچنان که زبان مادری به هیچ کودکی آموخته نمیشود و کودک خودش آن را از محیط و اطرافیانش دریافت کرده و فرا می گیرد، زبان دومی که همانند زبان اول در ارتباط با کودکتان از آن استفاده میکنید نیز توسط کودک دریافت شده و فرا گرفته میشود و هیچ آموزشی به او داده نمیشود.
مشکلات اجتماعی
غزل مصباحی، روانشناس کودک معتقد است در کنار همه امتیازاتی که فراگیری زبان دوم در محیط جدید دارد، اگر سطح اضطراب کودک در محیط بالا باشد این عامل مثبت ارزش خود را از دست میدهد و تبدیل به یک عامل منفی میشود. عاملی که به رشد مغزی کودک لطمه وارد میکند. غیر از آسیب فیزیکی به رشد مغز، کودک ممکن است با مشکلات دیگری نیز مانند عدم توانایی در ابراز احساسات خود به مربی و گروه دوستان خود در مهدکودک یا مدرسه نیز مواجه شود. از سوی دیگر زمانی که کودک آن قدر با زبان دوم عجین شده است که احساسات خود را فقط میتواند با زبان دوم با اعضای خانواده خود در میان بگذارد، ممکن است حتی در مواجهه با والدین خود نیز دچار مشکل شود.
برای پیشگیری از ایجاد چنین مشکلاتی راه کارهایی زیر توصیه میشود:
- خودتان شاد و با انرژی باشید. بیشتر کودکان برای شروع مدرسه هیجان و ذوق دارند. شما هم این حس را تقویت کنید. حتی اگر جس می کنید فرزندانتان برای مدرسه رفتن دچار نگرانی است، حس مثبت خودتان را حفظ کنید تا حس او هم تحت تاثیر شما قرار گیرد.
- به کودک فرصت “ابراز” ترس یا نگرانی بدهید. مثلا خواندن داستانهایی با موضوع روز اول مدرسه میتواند احساس نگرانی و ترس کودک را در این مورد کاهش دهد. خواندن چنین داستانهایی ممکن است باعث شود کودک نگرانی یا ترس خود را به زبان آورد و موضوع برایش آسانتر شود.
- کودک را از قبل به مدرسه ببرید و محیط را نشانش دهید. بهتر است کودک را در زمانی قبل از آغاز سال تحصیلی به مدرسه ببرید. آشنایی با محیط باعث میشود اضطراب روزهای اول مدرسه کاهش پیدا کند.
- بچههای هم مدرسهای کودک را از میان همسایهها پیدا کنید. فرزندان را با بچههای هم مدرسهای که حوالی منزل شما زندگی میکنند آشنا کنید. ممکن است کودک شما به سرعت با آنها رابطه دوستی برقرار نکند اما اینکه روز اول مدرسه با چهره آشنایی مواجه شود برایش حس خوبی به همراه خواهد داشت.
- درباره مهارتهای فرزندتان نگران نباشید. اینکه قبل از مدرسه فرزندتان را با مهارت خواندن و نوشتن زبان جدیدی آشنا نکردهاید اصلا جای نگرانی ندارد. به جای آن به این فکر باشید که فرزندتان را با مهارتهایی مانند دوست یابی و ابراز احساسات آشنا کنید.
- به مربیان مهدکودک چند جمله مهم و ضروری در خصوص نیازهای اولیه کودک را آموزش دهید تا کودک با به کار بردن نیاز خود با چهره بهتزده مربی مواجه نشود. از سوی دیگر جملات ضروری زبان دوم را نیز از قبل به کودک آموزش دهید و با هر بار استفاده آن از سوی کودک او را تشویق کنید.
- سعی کنید زبان جدید را در سطح خوبی فرا گیرید تا زمانی که کودکتان احساساتش را به زبان دوم بیان میکند دچار سردرگمی و اضطراب نشوید.